نه عشقش را توان از سر به در کرد ................... نه با خویش توان یک لحظه سر کرددانی که چیست دولت دیدار یار دیدن .............. در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
نه عشقش را توان از سر به در کرد ................... نه با خویش توان یک لحظه سر کرددانی که چیست دولت دیدار یار دیدن .............. در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
نه عشقش را توان از سر به در کرد ................... نه با خویش توان یک لحظه سر کرد
دیدی که رسوا شد دلم ..................... غرق تمنا شد دلمدل داده ام بر باد بر هر چه بادا باد ............. مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد
دیدی که رسوا شد دلم ..................... غرق تمنا شد دلم
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم ................... در میان لاله و گل آشیانی داشتممن ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی ............. عهد نابستن از آن به که ببندی و ن\ایی
ممنون از همراهیتون
شب خوش![]()
من کنون آماده ام ای نازنین ................. شعرهایت را بگو دُرّ ثمینکسی نیست مشاعره بریم؟
من کنون آماده ام ای نازنین ................. شعرهایت را بگو دُرّ ثمین
سلام دوست خوبم. این شعر رو فی البداهه با آخرین حرف جمله ی شما نوشتم. حالا شروع کن . "ن" بده بیاد
سلام ممنون
ناموس ازل را تو امینی تو امینی/داریجهان را تو بیاری تو یمینی[/QUOTEخواهش می کنم. مصرع دوم شعرتون اشتباهه. به جای کلمه ی بیاری باید یساری بنویسید. یسار یعنی چپ و یمین یعنی راست. ببخشید که جسارت کردم.
یکی بخشش می کنه جونشو با عزت نفس ............... دیگری بهر یه لقمه نون شکایت می کنه
سلام ممنون
ناموس ازل را تو امینی تو امینی/داریجهان را تو بیاری تو یمینی[/QUOTEخواهش می کنم. مصرع دوم شعرتون اشتباهه. به جای کلمه ی بیاری باید یساری بنویسید. یسار یعنی چپ و یمین یعنی راست. ببخشید که جسارت کردم.
یکی بخشش می کنه جونشو با عزت نفس ............... دیگری بهر یه لقمه نون شکایت می کنه
خواهش
هر نسیمی که به من بوی خراسان ارد/چون دم عیسی در کالبدم جان دارد
...خواهش
هر نسیمی که به من بوی خراسان ارد/چون دم عیسی در کالبدم جان دارد
ستاره خانم...... دقت کن عزیزم! جان آرد .... نه جان دارد... باز هم شرمنده.حالا قهر نکنیااااااااااااااا.. ادامه بده
دارم چه شکایت ها از دست ستمکاران .............. ای کاش به پا خیزد از عدل تو غوغایی
خخخخخخ من کم نمیارم تا ا صلاح بشم...
ستاره خانم...... دقت کن عزیزم! جان آرد .... نه جان دارد... باز هم شرمنده.حالا قهر نکنیااااااااااااااا.. ادامه بده
دارم چه شکایت ها از دست ستمکاران .............. ای کاش به پا خیزد از عدل تو غوغایی
یار بی پرده از در و دیوار/در تجلی است یا اولی الابصار
آفرین به رو حیه ت ....خخخخخخخخخخخخخخخخ من کم نمیارم تا ا صلاح بشم
یار بی پرده از در و دیوار/در تجلی است یا اولی الابصار
ره میخانه و مسجد کدام است ................. که هر دو بر منِ مسکین حرام است
آفرین به رو حیه ت ....خخخخخخخخخخ
ره میخانه و مسجد کدام است ................. که هر دو بر منِ مسکین حرام است
خخخخ
تو نیکی میکن ودر دجله انداز/که ایزد در بیابانت دهد باز
ز دوستان دو رنگم عجیب ، دل تنگ است ...................... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ استخخخخ
تو نیکی میکن ودر دجله انداز/که ایزد در بیابانت دهد باز
ز دوستان دو رنگم عجیب ، دل تنگ است ...................... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست/لیک کس را دید جان دستور نیست
تو کز محنت دیگران بی غمی ................. نشاید که نامت نهند آدمیتن ز جان و جان ز تن مستور نیست/لیک کس را دید جان دستور نیست
تو کز محنت دیگران بی غمی ................. نشاید که نامت نهند آدمی
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر/از مه روی تو و اشک چو پروین من است
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر/از مه روی تو و اشک چو پروین من استمیگم ستاره خانم....تا تو بخوای جواب بدی ، آدم می تونه یه چُرت بخوابه. سریع باش دوستم
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن .................. که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
میگم ستاره خانم....تا تو بخوای جواب بدی ، آدم می تونه یه چُرت بخوابه. سریع باش دوستم
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن .................. که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
ای بابا تقصیره من نیست که هبی باید اینجا رو رفرش کرد متاسفانه
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم/هم از ادمی شنیدم بیان ادمیت
تندخویی با منِ مسکین چرا ................. درگذر گر یکدم آزردم تو راای بابا تقصیره من نیست که هبی باید اینجا رو رفرش کرد متاسفانه
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم/هم از ادمی شنیدم بیان ادمیت
شعر از خودم فی البداهه تقدیم به تو برای اینکه یه وقت منو نزنی...خخخخخخخخ
تندخویی با منِ مسکین چرا ................. درگذر گر یکدم آزردم تو را
شعر از خودم فی البداهه تقدیم به تو برای اینکه یه وقت منو نزنی...خخخخخخخخ
خخخخخخخخخ شعر از شاعر
آن شاخه های نارنج اندر میان ابر/چون پاره های اخگر اند میان دود
در میان این مذمّت ها ثنا گویم تو را .................... شاعرم سی سال و اندی در عجب آیی چرا؟خخخخخخخخخ شعر از شاعر
آن شاخه های نارنج اندر میان ابر/چون پاره های اخگر اند میان دود
شعر از خودم فی لبداهه که بدونی حدود 32 ساله که شعر می نویسم و انقدر قدرت دارم که جواب مشاعره رو درجا با شعر فی البداهه ی خودم بدم...
در میان این مذمّت ها ثنا گویم تو را .................... شاعرم سی سال و اندی در عجب آیی چرا؟
شعر از خودم فی لبداهه که بدونی حدود 32 ساله که شعر می نویسم و انقدر قدرت دارم که جواب مشاعره رو درجا با شعر فی البداهه ی خودم بدم...
کاملا معلومه که خوب میگید افرین
آتش است این بانگ نای و نیست باد/هرکه این آتش ندارد نیست یاد
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس ............. کجاست دیر مغان و شراب ناب کجاکاملا معلومه که خوب میگید افرین
آتش است این بانگ نای و نیست باد/هرکه این آتش ندارد نیست یاد
ممنون از لطفت![]()
تا جواب بدی رفتم ناهار خوردم................خخخخخخخخخ؟؟......................
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس ............. کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
ممنون از لطفت![]()
از حادثه لرزند به خود قصه نشینان/ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم
َاز حادثه لرزند به خود قصه نشینان/ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم
من آن نیَم که دهم نقد دل به هر شوخی .............. درِ خزانه به مُهر تو و نشانه ی توست
َ
من آن نیَم که دهم نقد دل به هر شوخی .............. درِ خزانه به مُهر تو و نشانه ی توست
ترا اگر همی یار یابد بیار/مرا یار هرگز نیاید به کار
رنگ تزویر پیش ما نبوَد ................. شیر سرخیم و افعی سیهیمترا اگر همی یار یابد بیار/مرا یار هرگز نیاید به کار
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |