مشاعره با نام کاربر قبلی
- شروع کننده موضوع pearan
- تاریخ شروع
منم خوانخوار معروف اتيااا خخ
مرا خونی نماندس در بدن آه
که باشد بهر تو ای سانِریسا
همانا بجوي خونت در دل مااا
همين جا بوديم اي دلبندم باران
به دنبال يار مهربان باران
بديدم كس نگرفت مرا تحويل اشكانچنان خود را نمودی غرق تحویل ای سونریسا
که فک کردم یکی رسیده از پاریسا
بگفتم خود بگيرم حداقل اهان
منم خوانخوار معروف اتيااا خخ
همانا بجوي خونت در دل مااا
همين جا بوديم اي دلبندم باران
به دنبال يار مهربان باران
بديدم كس نگرفت مرا تحويل اشكان
بگفتم خود بگيرم حداقل اهان
سانریسا امشب چیه برنامتون؟
خمره را دیشب نکردین که تموم؟
دوش جایت خالی و رقصی و مشروبی به پا بود
رجایی بی اتی،سانریسا و من را حسابی حال داد
من هستم در اینجا پلیس فتا
رجایی باران را توبیخ بنما
عزيزم سركشيديم دوتايي باهم خمره را ديشب بارانسانریسا امشب چیه برنامتون؟
خمره را دیشب نکردین که تموم؟
يادت رفته كه نماند حتي يك قطره ي آن؟
همین مانده بود که اتی
پلیسی بگردد برای فتا
خود این رجایی که بردی تو نام
همه خمره را سر کشید و تمام
منم خوانخوار معروف اتيااا خخ
همانا بجوي خونت در دل مااا
همين جا بوديم اي دلبندم باران
به دنبال يار مهربان باران
بديدم كس نگرفت مرا تحويل اشكان
بگفتم خود بگيرم حداقل اهان
نخور خون مرا ای خونخار سانریسا
باران میکشه تو رو از ما گفتن.خخخ
منم مثل اتی خیسم ز باران
تا الانم فقط موندم چشم انتظار یاران
(همراهان ادیب شبتون خوش)
رجایی را بینداز به سیاهچالهمین مانده بود که اتی
پلیسی بگردد برای فتا
خود این رجایی که بردی تو نام
همه خمره را سر کشید و تمام
تا که گردد عبرت سایرین
عزيزم سركشيديم دوتايي باهم خمره را ديشب باران
يادت رفته كه نماند حتي يك قطره ي آن؟
من که دیشب را به مستی صبح کردم
تو دیشب را چگونه سانریسا صبحش بکردی؟
تو ای باران دوباره رفتی بیراه
منم میگم اینارو به ممد اقا
تا معنی توبیخ رو درک کنی تو
سریع اینجارو هم ترک کنی تو
منو باران خورديم باهم نون نمك و انگورنخور خون مرا ای خونخار سانریسا
باران میکشه تو رو از ما گفتن.خخخ
اتي جانبرو به فكر خونت باش كه اومدم سراغت اتي جان خخخ
منو باران خورديم باهم نون نمك و انگور
برو به فكر خونت باش كه اومدم سراغت اتي جان خخخ
مرا عفو کن سانریسا
دارم میرم تو رختخاب!!
تو ای باران دوباره رفتی بیراه
منم میگم اینارو به ممد اقا
تا معنی توبیخ رو درک کنی تو
سریع اینجارو هم ترک کنی تو
چقدر نامردی تو اشکان رجایی
منم دیگر نگویم بات کلامی
منو باران خورديم باهم نون نمك و انگور
برو به فكر خونت باش كه اومدم سراغت اتي جان خخخ
سانریسا دیشب تو بیستا خورده ای
این اتی را بهر یاران واگذار
منم تا صبح به سر كردم همينطور با اون خمر و انگور و گيلاس
تا صبح گفتم كه همه چيز واس ماس خخخ
رجایی را بینداز به سیاهچال
تا که گردد عبرت سایرین
این رجایی که تو میبینی ای اتی
بود ممد آقا رفیق فابریکش
این رجایی که تو میبینی ای اتی
بود ممد آقا رفیق فابریکش
باران برو لالا کن
ما هم رفتیم لالا کنیم.
چقدر نامردی تو اشکان رجایی
منم دیگر نگویم بات کلامی
چرا میترسی تو از.....اقا ای باران
ببین دیگر نمیارم اسمش قهر نکن
قهری نازت میکنیم
میکشیم منتتو
میخریم همتتو
[FONT="]اگه بارون بزنه[/FONT][FONT="]!
[/FONT][FONT="]آخ! اگه بارون بزنه
مثل امشب چه هوایی میشه بارون[/FONT]
برو برو ايندفعه عفوت كردييم خخ
مرا عفو کن سانریسا
دارم میرم تو رختخاب!!
نكن شيطنت ديكر ماهم رفتيم بخوابيم خخ
باران برو لالا کن
ما هم رفتیم لالا کنیم.
محاله که خوابت برد ای اتی
تو تا قبل اینکه ما نخوابیم
توهم گفتي و بسعجب حالت خراب و قاطی بوده
نگو که سانریسا زده بودی توهم
به هركس كه ميديدم ميگفتم كه اينجا واس ماس برو از من بترس خخخ
شبت خوش ای سانریسا
ببینی خاب عیسااااااااا
محاله که خوابت برد ای اتی
تو تا قبل اینکه ما نخوابیم
بگفتی حرف راستی را تو باران
خابم میاد ولی خابم نمیبره!خخ
به روي چشم اي باران اي يارسانریسا دیشب تو بیستا خورده ای
این اتی را بهر یاران واگذار
ناسلامتي ما شديم همكار خخ
شب بخير دوستان خوب بخوابين منم رفتم لالا:*
الا اشکان، اتی جان،سانریسا جان
همه تان را سپردم من به یزدان
بابا ایول به شعر ناب باران
که گلباران نماید نام یاران
نمیدانم چرا شعرم نیامد
بابا ایول به شعر ناب باران
که گلباران نماید نام یاران
تو گویی دوره ی پیران سر آمد
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 18 | |
| S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
| P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
|
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 443 | |
|
مشاعره عرفانی | مشاعره | 560 |