مسابقه : اگه گفتین این دانشمند کیه ؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

phalagh

مدیر بازنشسته
بسم الله الرحمن الرحیم
ابوریحان بیرونی
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران در علوم حكمت و اختر شناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشته، در سال 362 هجری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج از خوارزم معروف شده. هیچ اطلاعی درباره اصل و نسب و دوره كودكی بیرونی در دست نیست. نزد ابونصر منصور علم آموخت. در هفده سالگی از حلقه ای كه نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده كرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار را در كاث رصد كند و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید. چهار سال بعد برای اجرای یك رشته از این تشخیصها نقشه هایی كشید و حلقه ای به قطر پانزده ذراع تهیه كرد. در 9 خرداد 376 بیرونی ماه گرفتگی (خسوفی) را دركاث رصد كرد و قبلاً با ابوالوفا ترتیبی داده شده بودكه او نیز در همان زمان همین رویداد را در بغداد رصد كند. اختلاف زمانی كه از این طریق حاصل شد به آنان امكان داد كه اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب كنند. وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشك بخارایی به مكاتبات تندی درباره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت. در درباره مأمون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت كرده، موقعی كه سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از كشتن وی درگذشت و او را در سل 408 هجری با خود به غزنه برد. در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حكما و علماء هند معاشرت كرد و زبان سانسكریت را آموخت و مواد لازمه برای تألیف كتاب خود موسوم به ماللهند را جمع آوری كرد.
بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر كرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود یازده شهر هند را تعیین نمود. خود بیرونی می نویسد كه در زمانی كه در قلعه نندنه (nandana) به سر می برد، از كوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده كرد. نیز روشن است كه او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است. تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای كه به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد كه آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود. بیرونی تألیفات بسیار در نجوم و هیئت و منطق و حكمت دارد از جمله تألیفات او قانون مسعودی است. در نجوم و جغرافیا كه به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر كتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ و آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی كه در حدود سال 390 هجری بنام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تألیف كرده این كتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی در لیپزیك ترجمه و چاپ كرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. دیگر كتاب «ماللهند من مقوله فی العقل او مرذوله» درباره علوم و عقاید و آداب هندیها كه آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه كرده و در لندن چاپ شده است. دیگر «التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم» در علم هیئت و نجوم و هندسه. بیرونی هنگامی كه شصت و سه ساله بود كتابنامه ای از آثار محمد بن زكریای رازی پزشك تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن كرد. این فهرست به 13 عنوان سر می زند كه بعضی از آنها برحسب موضوع و گه گاه با اشاره كوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند. این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست كم چهارده سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز كار می كرد. به علاوه هفت اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریباً چهار پنجم آثار او از بین رفته اند بی آن كه امیدی به بازیافت آنها باشد. از آنچه برجای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباً در همه شعبه های علومی كه در زمان وی شناخته شده بودند سخت كار می كرد. وی از فلسفه و رشته های نظری نیز بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت بسوی مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود. در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشته هایی می شد كه در آن زمان به تحلیل ریاضی در آمدند. در كانی شناسی، داروشناسی و زبان شناسی یعنی رشته هایی كه در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز كارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از كل محصول كار او در اخترشناسی، اختربینی و رشته های مربوط به آنها بود كه علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار می رفتند. ریاضیات به سهم خود در مرتبه بعدی جایمی گرفت اما آن هم همواره ریاضیات كاربسته بود. از آثار دیگر بیرونی كه هنوز هم در دسترس هستند می توان اینها را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالیها، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه. بیرونی درباره حركت وضعی زمین و قوه جاذبه آن دلایل علمی آورده است. می گویند وقتی كتاب قانون مسعودی را تصنیف كرد سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد. ابوریحان آن مال را پس فرستاد و گفت: من از آن بی نیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیده ام و ترك آن سزاوار نیست. نظر پردازی، نقش كوچكی در تفكر او ایفا می كرد. وی بر بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط كامل داشت اما دارای ابتكار و اصالت زیادی نبود و نظریه های تازه ای از خود نساخت. ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
كتب و رسالات

كتب و رسالات


1ـ در آثارالباقیه (الآثار الباقیه من القرون الخالیه). روز، که بارزترین و اساسی ترین واحد گاهشماری است، موضوع فصل اول است. بیرونی درباره مزایای مبدا‎‎های مختلف تقویم بحث می کند طلوع یا غروب (که بر مبنای افق اند) و دستگاههایی را که از هر یک استفاده می کنند نام می برد. بعد انواع مختلف سال را تعریف می کند سال شمسی، قمری، یولیانی و ایرانی و مفهوم کبیسه را در کار می آورد و در فصل سوم به تعریف تاریخهای مختلف و بحث در آنها می پردازد.
2 ـ قره الزیجات. کتاب مرجعی که استفاده کننده با کمک آن می توانست همه مسائل نجومی زمان خود را حل کند، و در آن تاکید بیشتر بر محسبات علمی است تا مباحثات نظری، و بدین دلیل شبیه «زیج» های اسلامی است. مباحث نظری، و بدین دلیل شبیه «زیج» های اسلامی است. مباحث این کتاب شامل قواعد تقویم نگاری، طول روز، تعیین «خداوندگار» احکامی سال و ماه روز و ساعت؛ مکان متوسط و مکان واقعی خورشید و ماه و سیارات، ساعت روز، عرض جغرافیایی محل، خسوف و کسوف، و شرایط رویت برای ماه و سیارات است.
3 ـ قانون (القانون المسعودی). این کتاب، که در میان آثار نجومی بازمانده بیرونی از همه جامعتر است، جداول عددی بسیاری را که منجمان و احکامیان قرون وسطی برای حل مسائل متعارف خود لازم داشته اند، به تفصیل شامل است، اما در آن بیش از زیجهای معمولی به گزارشهای رصدی به روش به دست آوردن روابط توجه شده است. کتاب به یازده مقاله و هر مقاله به ابواب و فصولی تقسیم شده است.
4 ـ ممرها (تمهید المستقر اتحقیقمعنی الممر). این کتاب به توصیف پدیده های احکامی محتلفی که لفظ ممر (گذر یا عبور) بر آنها اطلاق می شد، اختصاص دارد. وقتی می گوییم سیاره ای از سیاره دیگر عبور می کند، منظور این است که از لحاظ طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصله نسبی تا زمین از آن می گذرد.
5 ـ صیدنه (کتاب اصیدنه فی الطب). بیرونی حقیقت را فقط در نوشته های و گفته ها نمی جست، بلکه میل شدیدی به تحقیق مستقیم در پدیده های طبیعی داشت و این کار را گاهی در سخترین شرایط انجام می داد، و این میل او با قریحه ای در ساختن آلات و ابزار و تمایل به دقت در مشاهدات همراه بود. به دلیل علاقه ای که به دقت داشت، و نیز چون می ترسید که در جریان محاسبات دقت لازم را از دست بدهد و نتایج حاصل از رصد را به نتایج حاصل از محاسبات طولانی ترجیح می داد.
6 ـ التفهیم (التفهیم لاوائل صناعه التنجیم). کتابی است درسی در علم احکام نجوم، که بیش از نیم آن به مقدمات موضوع اصلی اختصاس دارد. کتاب هم به فارسی موجود است وهم به عربی، که ظاهرا هر دو صورت آن را ابوریحان خود فراهم کرده است، و در مجموع پنج فصل دارد.
7 ـ اسطرلاب (کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صفعه الاسطرلاب)
8 ـ الجماهر (الجماهر فی معرفه الجواهر).
9 ـ سدس (حکایه الاله المسماه السدس الفخر).
10 ـ تحدید (تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن).
11 ـ چگالیها (مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحیم(.
12 ـ سایه ها (افراد المقال فی امر الظلال).
13 ـ وترها (استخراج الاوتار فی الدائره).
14 ـ پاتنجلی.
15 ـ ماللهند.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
میگما...
حالا ما که اینو جواب دادیم.
اما من فکر میکردم فقط از دانشمندایی اینجا مینویسیم که یه جورایی به رشتمون مربوط میشن.
گرچه ریاضی هم به ما مربوط میشه دیگه......
 

اشکان فروتن

مدیر بازنشسته
میگما...
حالا ما که اینو جواب دادیم.
اما من فکر میکردم فقط از دانشمندایی اینجا مینویسیم که یه جورایی به رشتمون مربوط میشن.
گرچه ریاضی هم به ما مربوط میشه دیگه......
شما فقط از ادبیات دان ها ننویس که فکر نمیکنم هیچ رقمه بهمون ربط پیدا کنه
 

phalagh

مدیر بازنشسته
شما فقط از ادبیات دان ها ننویس که فکر نمیکنم هیچ رقمه بهمون ربط پیدا کنه
اتفاقا من عاشق شعر و ادبیاتم:w38:. یه دوستی داشتم تو هر بحثی که داشتیم به خصوص بحثای فلسفی و سیاسی برای اینکه مطلب رو خوب بفهمونه از درسای خودمون به خصوص ترمودینامیک استفاده میکرد.
پس میبینید که همه چی به ما ربط داره. همینه که میگن general engineering.:D
 

phalagh

مدیر بازنشسته
این دانشمند خیلی خیلی محترم یکی از 10 نابغه برتر جهانه.
و اولین لیزر گازی رو اختراع کرد.
 

اشکان فروتن

مدیر بازنشسته

علی جوان (زادهٔ 9/10/1305 در تهران) دانشمند و مخترع ایرانی است. وی اولین لیزر گازی دنیا که ترکیبی از دو گاز هلیوم و نئون است و به همین نام نیز معروف است را اختراع کرد. این لیزر از نوع لیزر‌های بی خطر به حساب می‌آید و رنگ آن قرمز است. این لیزر در آزمایشگاه‌های دانشگاه‌ها برای بررسی پدیده‌هایی مانند تداخل امواج و آزمایش درو شکاف یانگ کاربرد دارد.
علی جوان پس از گذراندن تحصیلات در دبیرستان البرز، تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. سپس در سال ۱۹۴۸ به آمریکا مهاجرت می‌کند و تحصیلات خود را در مقطع دکترای فیزیک در دانشگاه کلمبیا ادامه می‌دهد. وی در سال ۱۹۶۴ با درجه دانشیاری به عضویت هیات علمی موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT)در آمد. وی در حال حاضر استاد بازنشسته دانشگاه MIT در آمریکا می‌باشد. گرایش وی در فیزیک، اتمی - مولکولی و اپتیک است.
  • در سال ۱۹۶۰ وی موفق به اختراع لیزر گازی شد.
  • این فیزیکدان ایرانی در سال ۱۹۷۵ مهم‌ترین نشان انجمن نورشناسی آمریکا یعنی مدال فردریک ایوز را دریافت کرد. در جمله‌ای که در کنار این نشان حک شده‌است از آقای جوان به خاطر «پدید آوردن یک دستگاه نورشناختی (لیزر گازی) با کاربردهای بی‌سابقه در پژوهش‌های علمی» قدردانی فراوان شده‌است.
  • علی جوان در سال ۱۹۹۳ جایزهٔ علمی جهانی آلبرت اینشتین را دریافت نمود.
  • او همچنین در سال ۲۰۰۷ رتبه دوازدهمین آدم باهوش را در جهان کسب کرد.
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
اتفاقا من عاشق شعر و ادبیاتم:w38:. یه دوستی داشتم تو هر بحثی که داشتیم به خصوص بحثای فلسفی و سیاسی برای اینکه مطلب رو خوب بفهمونه از درسای خودمون به خصوص ترمودینامیک استفاده میکرد.
پس میبینید که همه چی به ما ربط داره. همینه که میگن general engineering.:D

منم از شعر و ادبیات خوشم میاد ولی از این اشعار نو اصلا" بیشتر شعرای قدیمی دوس دارم
مثل حافظ سعدی مولانا فردوسی
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
ای برادر ، تو کار لایه بوده . . .[/QUOTE]

چه لایه ای؟؟؟؟
 

اشکان فروتن

مدیر بازنشسته
لایه یا همون layer
اگه توضیح بیشتر بدم که میفهمی منظورم لایه مرزی یا همون boundary layer است :whistle:
 

اشکان فروتن

مدیر بازنشسته

Ludwig Prandtl (4 February 187515 August 1953) was a German physicist. He was a pioneer of aerodynamics, and developed the mathematical basis for the fundamental principles of subsonic aerodynamics in the 1920s. His studies identified the boundary layer, thin-airfoils, and lifting-line theories. The Prandtl number was named after him.
Early years


Prandtl was born in Freising, near Munich, in 1875. His mother suffered from a lengthy illness and, as a result, Ludwig spent more time with his father, a professor of engineering. His father also encouraged him to observe nature and think about his observations.

He entered the Technische Hochschule Munich in 1894 and graduated with a Ph.D. in six years. His work at Munich had been in solid mechanics, and his first job was as an engineer designing factory equipment. There, he entered the field of fluid mechanics where he had to design a suction device. After carrying out some experiments, he came up with a new device that worked well and used less power than the device he replaced.​



[edit] Later years


In 1901 Prandtl became a professor of mechanics at the technical school in Hannover, now the Tchnical University Hannover. It was here that he developed many of his most important theories. In 1904 he delivered a groundbreaking paper, Fluid Flow in Very Little Friction, in which he described the boundary layer and its importance for drag and streamlining. The paper also described flow separation as a result of the boundary layer, clearly explaining the concept of stall for the first time. Several of his students made attempts at closed-form solutions, but failed, and in the end the approximation contained in his original paper remains in widespread use.

The effect of the paper was so great that Prandtl became director of the Institute for Technical Physics at the University of Göttingen later in the year. Over the next decades he developed it into a powerhouse of aerodynamics, leading the world until the end of World War II. In 1925 the university spun off his research arm to create the Kaiser Wilhelm Institute for Flow Research (now the Max Planck Institute for Dynamics and Self-Organization).

Following earlier leads by Frederick Lanchester from 1902–1907, Prandtl worked with Albert Betz and Max Munk on the problem of a useful mathematical tool for examining lift from "real world" wings. The results were published in 1918–1919, known as the Lanchester-Prandtl wing theory or lifting-line theory. He also made specific additions to study cambered airfoils, like those on World War I aircraft, and published a simplified thin-airfoil theory for these designs. This work led to the realization that on any wing of finite length, wing-tip effects became very important to the overall performance and characterization of the wing. Considerable work was included on the nature of induced drag and wingtip vortices, which had previously been ignored. With these tools, early aircraft designers were first able to make real theoretical studies of their aircraft even before they were built.​


Ludwig Prandtl 1904 with his fluid test channel
Prandtl and his student Theodor Meyer developed the first theories of supersonic shock waves and flow in 1908. The Prandtl-Meyer expansion fans allowed for the construction of supersonic wind tunnels. He had little time to work on the problem further until the 1920s, when he worked with Adolf Busemann and created a method for designing a supersonic nozzle in 1929. Today, all supersonic wind tunnels and rocket nozzles are designed using the same method. A full development of supersonics would have to wait for Theodore von Kármán's work, a student of Prandtl at Göttingen.

In 1922 Prandtl together with Richard von Mises, founded the GAMM (the International Association of Applied Mathematics and Mechanics).[1] and was its chairman from 1922 till 1933. After Hitler came to power in 1933 Prandtl acquiesced in the dismissal of his Jewish colleagues and went on to engage in numerous propaganda exercises aimed at maintaining Germany's standing in the international scientific community. He also worked closely with Hermann Göring's Reich's Air Ministry, prior to and all through World War II.[2]

Other work examined the problem of compressibility at high subsonic speeds, known as the Prandtl-Glauert correction. This became very useful during World War II as aircraft began approaching supersonic speeds for the first time. He also worked on meteorology, plasticity and structural mechanics.

Prandtl's life was marked by overtones of naïveté. At the age of thirty-four, he decided it was time to marry, so he went to his old professor, August Föppl, to ask his daughter's hand in marriage. But Prandtl didn't say which daughter. The professor and his wife had a hurried discussion and wisely decided it should be the older one. That was fine. The marriage was a long and happy one.[3]



[edit] Books

  • Paul Peter Ewald, Theodor Pöschl, Ludwig Prandtl; authorized translation by J. Dougall and W.M. Deans The Physics of Solids and Fluids: With Recent Developments (Blackie and Son, 1930)


[edit] Death and afterwards


Prandtl worked at Göttingen until he died on August 15, 1953. His work in fluid dynamics is still used today in many areas of aerodynamics. He is often referred to as the father of modern aerodynamics.

The Prandtl crater on the far side of the Moon has been named in his honor.​
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
این دانشمند اولین کسی بود که کشف کرد موادی که سوخته اند سنگینترتد
 

پیوست ها

  • 123456.jpg
    123456.jpg
    31.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

phalagh

مدیر بازنشسته
آنتوان لوران لاووازیه

آنتوان لوران لاووازیه

آنتوان لوران لاووازيه در ۲۶ اوت ۱۷۴۳ در پاريس از پدر و مادري ثروتمند و مرفه زاده شد او زير نظر استاداني قابل نجوم و گياه‌شناسي و شيمي و زمين‌شناسي را به خوبي فرا گرفت پس از اتمام دوره حقوق بار ديگر به علوم گراييد و ۳ سال بعد در آن هنگام که جواني ۲۵ ساله بود به عضويت فرهنگستان سلطنتي علوم برگزيده شد.

لاووازيه که در حقيقت بنيانگذار شيمي نوين محسوب مي‌شود، تجربه و سنجش توأم با نتيجه‌گيري صحيح را پايه و اساس اين علم قرار داد وي نخستين کسي بود که ترازو را جهت سنجش و تحقيق در فعل و انفعالات شيميايي در آزمايشگاه وارد عمل کرد قبل از او دانشمندان شيمي در مورد سوختن، عقيده عجيبي داشتند و آن را اين طور تعريف مي‌کردند که هر جسم سوختني داراي ماده‌اي است نامرئي به نام فلوژيستن و چون جسم مشتعل شود اين ماده از آن خارج مي‌شود هر چه جسم بيشتر قابل اشتعال باشد مقدار بيشتري از اين ماده در بردارد و شعله همان فلوژيستيک است که از جسم متصاعد مي‌گردد به موجب اين نظريه قدما معتقد بودند که وقتي جسمي در هوا مي‌سوزد سبک‌تر مي‌شود زيرا ماده فلوژيستن آن خارج مي‌گردد اين نظريه نادرست سراسر قرن ۱۸ را به کلي مسموم ساخته بود و حتي دانشمندان بزرگ نيز بدان اعتقاد داشتند چنانکه پريستلي هنگامي که گاز اکسيژن را براي نخستين بار تهيه نمود آن را هواي بدون فلوژيستن نام نهاد.

لاوازيه که شيميدان برجسته‌اي براي هميشه است امکان درک و شناخت عناصر گازي شکل را فراهم کرد در دوران سلطه نظريه آتش‌زايي«نظريه‌اي که در بالا ذکر شد» وسايل تجربي زيادي فراهم آمده بود که سبب دگرگوني‌هاي انقلابي در شيمي شدند بيشترين اعتبار اين تحولات مديون زحمات لاووازيه است که درک درستي از اکسيژن را ميسر کرد انگلس نوشت که: لاووازيه مي‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژيستون افسانه‌اي را در اکسيژني که پريتلي به دست آورده بود بيابد و در نتيجه قادر بود کل نظريه آتش‌زايي را از پا درآورد اما اين کار نمي‌توانست نتايج تجربي حاصل از پذيرفتن آتش‌زاها را از بين ببرد بر عکس آن نظريات پا برجا بودند و فقط ترتيب بيانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژيستيک به عباراتي که اکنون در زبان شيمي اعتبار دارند برگردانده شده بود و بنابراين اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازيه براي کشف اکسيژن خيلي مستقيم تر از راه ديگر هم عصرانش بود در آغاز اين دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت ولی هر چه بیشتر که به نتایج میرسید بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت در اول نوامبر سال ۱۷۷۲ شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند لاووازیه نتیجه گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت بلاک تلقی کرد ولی به زودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود مناسبترین جزء هوا برای تنفس است به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.

در اکتبر سال ۱۷۷۴ پریستلی کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه که ناسبترین مولد ««اکسیژن بود پرداخت در آوریل ۱۷۷۵ لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده‌ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود لاووازیه نوشت که این نوع هوا را پریستلی و شیل وخودش تقریباٌ به طور هم‌زمان کشف کرده‌اند ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توان‌بخش گذاشت به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود تا چه اندازه بر هم‌زمانانش پیشی گرفت در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست یعنی مهم‌ترین قسمت همه اسیدهاست بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند) ولی در سال ۱۷۷۹ لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسیدساز گرفته شده است. انگلس نوشته است: پریستلی و شیل بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را هم‌زمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده‌اند لاووزایه با باید کاشف اکسیژن شناخت از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد لاووازیه رساله معروفی در باره اقتصاد سیاسی موسوم به ثروتهای زیرزمینی فرانسه به رشته تحریر درآورد این کتاب یکی از مهم‌ترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است.

سرانجام آنتوان لاووازیه در سال ۱۷۹۴ در دادگاه انقلابی به ریاست ژان باتیست کوفن هال به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد در حالی که ۵۱ سال داشت. پس از مرگ لاووازیه لاگرانژ گفت: تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
:)سلام. به نظر من این شخص انتوان لاووازیه است
واااا؟اینو از کجا اوردین؟
باید اسم دانشمندی که تو آخرین عکس هست رو بگید.
بعد فکر نمیکنید این عکس برا لاوازیه خیلی جدیده؟؟؟به لباساش یه نگاهی بندازین...
این لاوازیست
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=3259&d=1210160240
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا