مریم قهرمانلو - عکس و اشعار

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد




تاریخ تولد:یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۷۴ در زنجان






 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خوب تویی ،
عشق دل انگیز هم ...

باده تویی ،
دلخوشی ام نیز هم..

کس نتواند که بگیرد تو را
دولتِ جور و غم و چنگیز هم

مریم قهرمانلو

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تنها، پریدن راه حل اش نیست
این عشق آب و دانه می‌خواهد
پیراهن گلدار هم یک روز
پیراهن مردانه می‌خواهد

تنها، پریدن راه حل اش نیست
آغوشمان آذوقه می‌خواهد
این بوسه ها و بی قراری ها
قسمت شود معشوقه می‌خواهد

***
دلواپسم قسمت چه می‌خواهد
باید که راهت را بلد باشی
این آسمان رخصت دهد باید
احوال ماهت را بلد باشی...

من از جهان چیزی نمی‌خواهم
تنها تو را با دلبری هایت
جانی که می‌بخشی و می‌گیری
با عطر خوب روسری‌ هایت

من با همین ها عاشقت هستم
با دلبری ها دلنوازی ها
هی زیرِ باران خیس، هی آغوش
اصلا همین دیوانه بازی ها

***
پیراهنِ گلدارِ اشعارم
باید که عطر خانه ام باشی
آرامش و تسکین آغوشِ
پیراهن مردانه ام باشی

| مریم قهرمانلو |


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من آخرِ پاییز جا ماندم !
فصل زمستان را نمی فهمم
رفتی! قسم خوردی که می مانی
معنای ایمان را نمی فهمم...

با خاطرات و گریه درگیرم
از غصه و سردرگمی سیرم
هرچند دلتنگت شدم ناجور!
اما سراغت را نمیگیرم...

دی طعمِ آذر می دهد جانم
ته مانده های خیسِ پاییزم
صد سال بعد از رفتنت حتی
جا مانده در شعری غم انگیزم...

جای تو و عطر تنت مانده
زانوی غم در عمق آغوشم
مشکی به تن کردم جهانم شد
با رفتنت همرنگِ تن پوشم

پاییزم اما برف می بارد!
هر لحظه دی لج میکند با من!
دی بس کن این دیوانه بازی را
هی بغض ها را چیده ای تا من...

یک رفتن و دل کندن و دوری
میگیرد از دلبستگی جان را
بعد از تو و این قصه عمری بود
باور کنم شاید زمستان را...

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دنیای تاریکی به تَن دارم !
پس مانده های درد یعنی من
رفتی و پای رفتنت ماندم
با هرچه دارم
مرد
یعنی من...


| مریم قهرمانلو |



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شعر خواندی و غصه هایم رفت
شعر خواندی و دلبری کردی
چشم بستی و بوسه ای بعدش
چشم بستی و خود سَری کردی ...

شعر خواندیم و گونه بوسیدیم
شعر خواندیم و یک بغل بعدش
می‌شْنیدی که دوستت دارم
ذوق کردی و یک غزل بعدش ...

دست بُردی در آرزوهایم
قول دادی که مالِ من بشوی
قول دادی که تووی هر قهوه
باز تعبیرِ فالِ من بشوی ...

چشم هایت به گردِ سبزی که
غَلت می‌زد درونِ سینی، بود
تکیه دادی و منتظر ماندی
عشق آنجا که می‌نشینی بود

قاچ کردیم و سرخِ پُررَنگش ...
قاچ کردیم و زندگی خندید
دست بردم میانِ آغوشت
سرخ هایی که با تو می‌چسبید ...

سرخ یعنی که دوستت دارم
سرخ یعنی که دلبرم باشی
ناز کم کن بهارِ من، اصلا
سرخ یعنی که همسرم باشی ...

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به درک اینکه دلت با من نیست
به درک حالِ دلم داغونه
به درک .. بارونِ پاییزی هم
نمیتونه تو رو برگردونه ...

حالِ من بعدِ تو اصلا خوش نیست
همه ی دلخوشیام بیمارن
زخم خوردم .. نفسم بند اومد
تو ندیدی که چه دردی دارن ...

تک تکِ خاطره ها یادم هست
عطر تو از همشون لبریزه
واسه اینه که چشام بارونه
واسه اینه که دلم پاییزه ...

تو رو توو عکسِ خودت میبوسم
با همین حالِ بد و داغونم
تهِ هر خاطره ای ردِّت هست
من از این خاطره ها ممنونم .. !

یکم از تو تووی احساسم هست
که واسه زخمِ دلم تسکینه
به درک اینکه چشام هر لحظه
تو رو با غیرِ خودم میبینه ...

به درک اینکه دلت با من نیست
به درک حالِ دلم داغونه
به درک .. بارونِ پاییزی هم
نمیتونه تو رو برگردونه ...

ولی بازم تو رو دوسِت دارم ...

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جمعه تویی با همه ی دوری ات
خنده به لب دلخوشی زوری ات!
دوست ترم‌ داری و راهی شدی
دل بکن از رفتن مجبوری ات..!

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مامان همیشه میگه چای باید خوب دم بکشه !
تا عطر و رنگ واقعیشو بفهمی ..
زود برش داری عطر و رنگش اصل نیست
دیر برداری
میجوشه !
چای اگه بجوشه که خوردنی نیست !
ولی اگه دم بکشه
بشینی کنارِ ایوون
بارون بزنه ..
فنجونتو بگیری دستت
گرماشو حس کنی
اونوقته که لذت داره ..
دوست داشتنم همینه !
عجله نکن
لفتش هم نده !
بذار خـوب دم بکشه ..


| مریم قهرمانلو |



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر شب دعا کردم که برگردد
هی بغض کردم پشتِ اشعارم
از درد های شعر میفهمی
زخم قشنگی در دلم ‌دارم ...

وقتی نباشی جمعه میبارد
عصرِ وخیمی در دلش دارد
انقدر میبارد که داغش را
بر واژه های شعر بگذارد ...

اینجا تمام سال پاییز است
وقتی که دیگر برنمیگردی
صد سالِ دیگر تازه میفهمی
با عشقِ امروزم چه ها کردی ..

باران پر از احوالِ دلتنگی
پاییز از دستِ خودش خسته
یک عصرِ جمعه با کمی قهوه
یک شاعرِ تنها و دلبسته ...

این ها منم، پاییز یعنی من !
عصری پر از ابهام یعنی من !
یک فردِ پر درد و جدا مانده
بر چوبه ی اعدام یعنی من ...

"من" حال و احوالش وخیم اما ..
حتی نمانی دوستت دارد
هی شعر پشتِ شعر میبارد
حتی نخوانی .. دوستت دارد

هر رهگذر از این خیابان ها
رد میشود شکلِ تو میبینم
اندازه ی کل جهان خسته
اندازه ی یک عمر غمگینم ...

سی سال بعد از رفتنت پیرم
یک " تـو " نوشتم روی دیوارت
سی سال رفتی همچنان هستم
در اوج این پیری گرفتارت ...

| مریم قهرمانلو |


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دردِ پنهانِ قصه های منی
وقتِ بارانِ تندِ پاییزی
فالِ بودن کنارِ هم را کی
توی فنجانِ قهوه میریزی ؟

تا کجا گریه را یدک بکشم ؟
غصه ها را کجا پیاده کنم ؟
کسر های نبودنت را هم
با چه حرفی به عشق ساده کنم ؟

با چه لحنی تـو را صدا بزنم
تا به شهری که نیست برگردی ..
در هیاهوی رفتنت ای کاش
جمعه را مُبتلا نمی‌کردی ...

دوستت دارم و ندارم هم ..
خسته ام از هوا و حالِ خودم
رفته ای تا به غیرِ من برسی
تا بپیچم به دست و بالِ خودم ...

بغضِ این شعر اتفاقی نیست !
درد ها را خودت رقم زده ای
قصد کردی که عاشقش باشی ؟
باشد اما به کوهِ غم زده ای !

حالِ من خوب میشود کم کم
مثلِ پاییز های بعد از تو
باد .. باران .. خودش نمی‌فهمد
وااای از این هوای بعد از تـو ...

دوستت دارم و ندارم هم ..

| مریم قهرمانلو |
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در بین جمعیـت گُم ات کردم
سالِ هزار و سیصـد و گریه
سالی که قبل از عیدِ نوروزش
یک شالِ قرمز کرده ای هدیه ...

هر روز دنبالِ تو میگردم
آخر به غربـت میکشد کارم
دقت کنی میبینی ام در شهر
یک شالِ قرمـز بر سرم دارم ...

لعنت به من که دوستت دارم
لعنت به قرمـزهای بعد از تو
دیروز ها همراه من بودی
لعنت به این فـردای بعد از تو ...

می خواستم بال و پـرم باشی
یک تاجِ گل روی سرم باشی
عاشق کنی کلِ جهانم را
آن نیمه ی بهـترترم باشی ..

اما نشد .. رفتی.. امان از عشق
من هم برایت شعـر میریسم
پاییـز غوغا میکند اینجا
هر شب به یـادِ رفتنت خیسم ...

پس لرزه های رفتنت را هم
بردار و از این شهر راهی شو
هی خواستم مالِ خودم باشی
اصلا اسیرِ هر که خواهی شو !

مِهرِ زیادی هم زیان دارد !
می خواهمت می خواهمت کشک است
بیرون برو از عمـقِ احساسم
در را به روی عشـق خواهم بست ...

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آبـان هوایش غرق دلتنگیست
عطرِ تو را در مشت خود دارد
فهمیده خیلی ‌دوستت دارم
هی‌ پشتِ هم با عشق میبارد ...

آبان از اول هم مـُردد بود
عطر تو را جـاری کند یا نه
میخواست لبریزت شوم اما
اینگونه باران گرد و ‌رسوا.. نه

او دیده بود از اولِ پایی‍ـز
هرشب به یادت شعر میخوانم
فهمیده‌ بودم زیرِ این بـاران
تو میروی من خیـس میمانم ...

آبان شدم در اوجِ بی مهـری
ابـری شدم اما نمیبارم
بعد از تو این پاییـزِ لا کردار
گفته هوای بدتـری دارم ...

آنقدر از عشقـت نوشتم که
ما دسته جمعی ‌عاشقت هستیم
دروازه ی این شهرِ عاشق را
جز تـو به روی هر کسی بستیم ...

باران امشب بهتر از قبل است
جوری که فکـرش را ‌نمیکردی ..
آبـان خبرهای خوشی دارد
شاید به پای قصـه ‌برگردی ...

| مریم قهرمانلو |
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جیبِ بزرگتر نمی خواهد
چتر هم همینطور
پاییز فقط دلبر می خواهد
با یک خیابان که خشاب اش پر از عشق باشد
و ته مانده های باران
بعد آرام آرام
ماشه را بچکانی روی گونه اش
همین..


| مریم قهرمانلو |



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در من کسی جان میدهد هر شب
با خاطراتی سرد و تکراری
دیوانه جان کی میشود اصلا
از حال و روزم دست برداری .. ؟

من از تو و این زندگی سیرم
بر باد دادم آشیانم را
میخواستم پَر وا کنی در من
آبی ندیدی آسمـانم را ...

ویرانه ها را خوب میفهمم
استادِ ماندن زیرِ آوارم
لبخند بر لب میزنم اما
دردِ وخیمی در سرم دارم

دردِ وخیمِ در سرم هستی
احساسِ پوچی بینِ اشعارم
پلکی بزن پیش از عبورت یک
مُردن به چشمـانت بدهکارم ..

دلبستگی طعمِ گَسی دارد
با بغض های قصه درگیری
دستت که از دستش جـدا باشد
دستِ خودت را هم نمیگیری ...

ما را به جرمِ عاشقی کُشتند
با چوبه ای از جنسِ ویرانی
حتما تصور میکنی خوبم !
افسوس اصلش را نمیدانی ...

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ...

هی بگویم که تو را دوست ندارم اما
یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم ...

بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کندی
مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم ...

بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی ..
رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم ...

بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم
دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم ‌...

غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم ...

| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بعضی گریه ها شعـر نمی شوند
موسیقی هم همینطور !
بعضی درد ها را نمیتوان نوشت
نمیتوان سـرود ..
بعضی بغض ها
میانِ اینهمه شعر
به هیچ صراطی مستقیم نیستند !


به گمانم
بعضی جاها
فقط
باید مُـرد ...


| مریم قهرمانلو |

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
همه دستِ کم یک خاطره دارند
که سوادش
به بی خوابی های شبـانه
قَد بدهد ...

#مریم_قهرمانلو


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوست داشتن
یک نوع تومـورِ بدخیم است
پخش می‌شود در بدن...
تا به خودت بیایی
می‌فهمی که باید
نفس های آخرت را بکشی!

#مریم_قهرمانلو


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
✅✔این
منم با همھ ی
خاطره‌هایی کھ تویی...

#مریم_قهرمانلو_ــــــ
💫🍃

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
✅✔من،
پنجره‌وار #دوستت_دارم!
حتی صد سال بعد از
دوست داشتنت؛
تو را به چشم نبینم!
همه‌ی دیوارهای محل می‌دانند،
که به #دل دارمت...


#مریم_قهرمانلو


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
✔میگویی دوستم نداری !
اما خیره می شوی
گل می خری...
با من که حرف می زنی صدایت را صاف میکنی،شعر می خوانی
باشد...
قبول جانِ دلم!
اصلا تا باشد از این دوست نداشتن ها...


#مریم_قهرمانلو


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
✔ مرا ببر آنجا کہ بودنت تمام نمی شود ... #مریم_قهرمانلو

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
✔وقتی که میرفتی
احـیانا
جانم به پیراهنت
گیـر نکرده بود...؟

#مریم_قهرمانلو


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از
تعارُف های
ماندن بگذریم
بوی رفتن میدهد پیراهن اش ...


#مریم_قهرمانلو


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
همیشه
کنجِ خیالی
نه بودنی، نه وصالی
چگونه
از تو بگویم
که آرزوی محالی
تو را
صدا زدم
اما
نه جانمی نه صدایی
بگو به رغْمِ نبودت
چگونه دلبرِ مایی ...


#مریم_قهرمانلو
🌱

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
🍁🍃🌾🍁🍃🍒
پاییز استاد دلتنگیست
از خاطرات اویی که رفته
برای اویی که مانده
سنگِ تمام می‌گذارد...


#مریم_قهرمانلو

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
"Pejman" مریم حیدر زاده مشاهير ايران 45

Similar threads

بالا