مدیریت بحران - یک داستان عبرت آموز و خواندنی

yasser_proe

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدیریت بحران

روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.
ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد..
يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد. ;)
ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي تواند از شير سريعتر بدود.
:eek:مرد اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم.:que: كافيست از تو سريعتر بدوم!!!:surprised:
 

amirstark

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب بود اما معلوم نیست بتونه کفشاشو بپوشه در عین حال هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست شاید پاش گرف به شنگ و خورد زمین
 

AMIR-ALI

عضو جدید
مدیریت بحران

روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.
ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد..
يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد. ;)
ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي تواند از شير سريعتر بدود.
:eek:مرد اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم.:que: كافيست از تو سريعتر بدوم!!!:surprised:

;) جالب بود
 

yasser_proe

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو گدا

دو گدا

داستان دو گدا رو هم بخونین جالبه
دو گدا


دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود.. مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن.



یه کشیش که از اون جا رد میشد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیبه پول میدن و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمیده. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یه کشور کاتولیکه، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی جلوت پول نمیدن، به خصوص که درست نشستی بغل دست یه گدای دیگه که صلیب داره جلوش. در واقع از روی لجبازی هم که باشه مردم به اون یکی پول میدن نه به تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین*" بازاریابی یاد بده؟ ;)
:surprised:
* گلدشتین یه اسم فامیل معروف یهودیه
 

amirstark

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داستان دو گدا رو هم بخونین جالبه
دو گدا


دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود.. مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن.



یه کشیش که از اون جا رد میشد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیبه پول میدن و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمیده. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یه کشور کاتولیکه، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی جلوت پول نمیدن، به خصوص که درست نشستی بغل دست یه گدای دیگه که صلیب داره جلوش. در واقع از روی لجبازی هم که باشه مردم به اون یکی پول میدن نه به تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین*" بازاریابی یاد بده؟ ;)
:surprised:
* گلدشتین یه اسم فامیل معروف یهودیه
داداش تو که ماه تری چه داستان قشنگی
 

Similar threads

بالا