محمد طاها پیدا شد و به آغوش خانواده بازگشت...

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام ، فكر كنم يكي از بهترين خبر هاي زندگيتون رو شنيده باشيد..ساعت 9:41 امشب بود كه خبر پيدا شدن محمد طاهاي كوچولو ديدم ،‌خبري كه تمام ملت دوست داشتن روزي بشنون
در ماه مبارك رمضان هم در برنامه ماه عسل امسال هم فكر كنم مشاهده كرديد



محمد طاها پیدا شد و به آغوش خانواده بازگشت...

اخبار تکمیلی فردا عصر به اطلاع میرسد

دوستان همه برای سلامتیش یکی یه دونه صلوات بفرستین..
الهم صل علی محمد و ال محمد



متن وبلاگ قبل از پيدا شدن و سخنان پدر و مادر محمد طاها

مامان بابای خوبم , منم "
محمد طاها" , کجایید؟...


خیلی بیقرار آغوشتونم



چشمهای پراشکمان به در دوخته شده و گوش به زنگ تلفن نشسته ایم تا فرزند ربوده شده شیرین زبانمان آغوش پر از غم ما را شاد کند .
محمد طاهای ۹ ماهه , چراغ خانه مان بود که در روز چهارشنبه ۲۹/۳/۹۲ در تهران خیابان رسالت (۱۶متری دوم مجیدیه) وقتی داخل کالسکه اش در خواب ناز بود از مقابل مغازه ای در چشم به هم زدنی ربوده شد . اکنون نمیدانیم فرزند دلبندمان کجاست و چه سرنوشتی دارد و چگونه روزگار میگذراند... ما هم که شب و روز و خواب و خوراکمان اشک است و گریه و ماتم...
امیدمان بعد از پروردگار رحمان به شما هموطنان مهربان است که عاجزانه تقاضا داریم هرگونه اطلاعی از محمد طاهای کوچولو بدست آوردید تماس حاصل فرمایید و مژدگانی ارزشمندی دریافت نمایید .
"چنانچه در محل یا اطراف خود شاهد ناگهانی فرزند دار شدن کسی شدید به ما اطلاع دهید"

منتظر تماس پر از مهر توام با امیدتان هستیم .

عکسهای محمد طاها دو روز قبل از ربوده شدن





دردنامه مادر محمد طاها...
شب‌هاي بدون لالايي
در اتاقك پسرکم تنها نشسته‌ام و با بغض لالايي مي‌خوانم ، جاي پسركم خالي است و من اشك را زمزمه مي‌كنم ، نمي‌دانم طاها كوچولويم باز مي‌خندد يا او هم هر وقت صداي در را مي‌شنود به انتظار ديدن من و دست نوازشگر پدرش است؟! آخرين روزي كه صورت زيبا و چهره خندان كودكم را ديدم 29 خردادماه بود كه چهارشنبه غمباري را به جانم نشاند و از آن روز به بعد چند عكس و فيلم ، همدم تنهايي‌هايم هستند.






محمدطاها پسركم... بيشترين ساعات شب و روزم را در اتاق تو هستم و در ميان عروسك‌ها و اسباب‌بازي‌هايت هر لحظه به يادت اشك مي‌ريزم و خاطرات با تو بودن را در آغوش مي‌كشم ، لباس‌هايت را جلوي صورتم گرفته و تو را به خاطر مي‌آورم و براي ديدنت ثانيه‌شماري مي‌كنم .
پسركم از كدام لحظه‌هاي بي‌تو بودن بگويم ، از فراق و دوريت ، از عذاب‌وجدان سهل‌انگاري‌ام ، از شكسته شدن و خردشدن پدرت يا از دلتنگي‌ام ، همه و همه دست به دست هم داده و روزگارم را سياه و تار كرده ، هر وقت اشك‌هاي پدرت را مي‌بينم و لحظه به لحظه شاهد پير شدن او هستم عذاب وجدان لحظه‌اي رهايم نمي‌كند .
از پدرت گفتم... يادم رفت بگويم دچار ناراحتي قلبي شده و تپش قلب گرفته ، يادم رفت بگويم با دهان روزه شبانه‌روز به دنبالت مي‌گردد ، يادم رفت بگويم از آن روز به بعد سر كارش نرفته و براي پيدا كردن تو لحظه‌اي آرامش ندارد ، مي‌خواهد زندگي‌مان را شاد و لبخند را با بودن تو به اين خانه بازگرداند.
در ميدان هفت‌حوض نارمک وقتي مادري به فرزند دلبندش شير مي‌داد ، بغض سنگيني گلويم را فشرد و با تمام وجودم به يادت گريه كردم و بيقرار شدم .
چند كلامي هم به تو خانمي مي‌گويم كه مي‌خواهي جاي مرا براي محمدطاها پر كني .
محمدطاها 9 ماه در كنار قلب من و با صداي قلب من رشد كرد و بزرگ شد ، پس آرامش او زماني است كه در كنار من و در آغوش من باشد ، من بدون او مرده‌اي متحرك بيش نيستم پس تو را به خوشبوترين ياس دو عالم بانو فاطمه زهرا (س) قسم ات مي‌دهم پسر دلبندم را به ما برگردان تا آرامش به خانه ما بازگردد . زندگي بدون پسرم اشك است و غم است و ماتم!
شايد خودت مادر نبوده‌اي! اما حتماً مادرت را به خاطر مي‌آوري كه چقدر نگرانت بود و با دنيايي از عاطفه، تو را در آغوش مي‌كشيد! اگر پسركم به زندگي‌ام برنگردد چشمانم تا آخرين روز زندگي‌ام به چارچوب در خشك خواهد شد و هيچ‌گاه نمي‌توانم محمدطاها را فراموش كنم.

اگر اطلاعي از سرنوشت محمد طاها دارید يا ديده‌اید خانواده‌اي به‌طور ناگهاني صاحب بچه شده است مي‌توانید براي رهايي پدر و مادر محمد طاها از دنياي غم و ماتم و بازگردانده شدن محمدطاها به آغوش مادر با شماره تلفن پدر محمد طاها تماس حاصل فرمایید .




http://www.92329.blogfa.com/
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

به نقل از سایت نی نی سایت یکی از افراد اون فروم زنگ زدن به شماره تماسشون و گفت:

مامانش برداشت اینقدر خونشون ولوله بود که فقط تونست بگه خبر راسته.گفتم چجوری؟؟؟؟ گفت گوشی باباش برات توضیح میده
باباش گفت همین امشب موقع اذون مغرب کسایی که بچه رو از دزد ها خریده بودن زنگ میزنن که بیاین فلان مسجد.بچه رو گذاشتیم اونجا ببرید.
 

mech.shima

دستیار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
وای من که خیلی خوشحال شدم
خیلی تو فکرش بودم:(
 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی خوشحال شدم
خدا رو شکر

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
ممنون از خبر خوبتون..:gol::gol::gol:

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا رو شکر واقعا...الحمدلله رب العالمین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
وایییییییییییییییی خدا رو شکر .......... واقعا خبر خوبی بود ...... مرسی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخـــِی خیـــلی خــوش حال شدم
خــدارو شــکر :redface:
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز

اخبار تکمیلی :سارقین محمد طاهای عزیز رو به مبلغ پنج میلیون تومان به خانواده ای که بچه دار نمیشدند فروخته بودند و متاسفانه این خانواده خبری از دزدی بودن محمد طاها نداشتند و در پی اطلاع رسانی های زیادی که برای پیدا شدن محمد طاها انجام شد و صحبت های احسان علیخانی در برنامه ماه عسل یکی از اقوام این خانواده متوجه میشه کودک خریداری شده همان محمد طاهای گمشده هست و از تلفن عمومی با پدر محمد طاها تماس میگیره و خبر میده که در حال راضی کردن این خانواده هستم و زنی که نقش مادر محمد طاها رو داشت راضی نمیشد چون با محمد طاها اخت شده بود و در نهایت و پس از جدال بین وجدان و احساس , وجدان برنده شد و پس از چند روز از تماس , هنگام اذان مغرب روز شنبه ۲۶ مرداد محمد طاها رو موقع نماز جماعت در مسجدی حوالی اتوبان باقری درون یک سبد در حالی که شماره پدرش با سنجاق به سینه اش وصل شده بود گذاشتند و رفتند و اهالی مسجد با خانواده محمد طاها تماس گرفتند و پدر و مادر محمد طاها سریعا به مسجد مراجعه میکنند و پس از دو ماه جگر گوشه شان را در آغوش گرفتند و اشک شوق ریختند... حال این پدر و مادر در آن لحظه توصیف نشدنی بود و شب خانه و محله محمد طاها غوغایی بود و همه از دوست و آشنا گرفته تا فامیل برای تبریک و دیدن محمد طاها آمده بودند , جالب بود که محمد طاها با هیچ کس غریبی نکرد و توی بغل همه بود... خانواده ای که محمد طاها رو خریده بودند از هر نظر به محمد طاها رسیده بودند و محمد طاها کمی تپل شده بود و به نظر میرسید قبل از اینکه محمد طاها رو به سوی خانوادش بفرستند آرایشگاه برده بودند و حمام کرده بودند و لباس نو تنش کرده بودند . دیشب همه خوشحال بودند و خواهر محمد طاها حسابی دلش برای محمد طاها تنگ شده بود...حالا هم خانواده چهار نفره محمد طاها در حال فراهم کردن مقدمات سفر به مشهد برای ادای نذرشون هستندخانواده محمد طاها از همه دوستانی که در این وبلاگ ابراز همدردی کردند و برای پیدا شدن محمد طاها دعا و نذر کردند تشکر و قدردانی نمودندخوشبختانه ماموران پلیس آگاهی نیز به سرنخ های خوبی رسیدند و انشاالله به زودی سارقین دستگیر و به سزای اعمالشون خواهند رسید . محمد طاها در آغوش مادرش
وعده دیدار بعدی در این وبلاگ :۱۵ آبان ۱۳۹۲به مناسبت جشن تولد یک سالگی محمد طاها
-------------------------------------------------------------------------------دوستان شرمنده که اخبار تکمیلی رو دیر قرار دادم چون من شاغل هستم و عصر ها دیر از سر کار میرسم خانه و امروز کارم طوری بود که نتونستم مرخصی بگیرم تا زودتر خبر تکمیلی رو قرار بدهم . وقتی این وبلاگ رو ساختم هدفم فقط اطلاع رسانی بود و فکرشو نمیکردم این همه بازدید کننده پیدا کنه و به خاطر مشغله ی کاری شبا نمیرسیدم به نظرات شما پاسخ بدهم و الانم که محمد طاها پیدا شده به خاطر حجم بالای آدرس های ایمیل نرسیدم این خبر خوش رو برایتان ایمیل کنم و از این بابت پوزش میخواهم و فکر میکنم با این همه اطلاع رسانی های گسترده که انجام شد و از طریق اخبار و روزنامه و این وبلاگ همه متوجه پیدا شدن محمد طاها شدند .خوشحالم که تونستم با این وبلاگ نگرش جدید و مثبتی از سوی مردم نسبت به اینترنت ایجاد کنم و همبستگی مردم ایران برای پیدا شدن محمد طاها بی نظیر و مثال زدنی بود .خدایا شکرت واسه همه چیارادتمند شما "علی"
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ولی واقعاً اتفاق بزرگی بود
وبلاگشو که میخونی باورت نمیشه این همه آدم ابراز همدردی کردن ... اصلاً انگار بچه خودشون گم شده بود
اصلاً یه لحظه به ایرانی بودن خودم افتخار کردم :دی
 

Similar threads

بالا