محفل گپ گفتگوی دوستانه باشگاه----------همه دعوتن--------->>>

Hojj@t

اخراجی موقت
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=134103&d=1359479038
گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیم

وقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیم
داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو
هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم
مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام
تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم
یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند
انـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیم
وقــتی پـرید رنگ تو از پشت قصه ها
تصــویر شد نهـــایت رنـــگــین کـمانیم
تو، آن گلی که می شــکفی در خیال من
پُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم
در کـهــکشان چـشم تو گم می شود دلم
سرگـشتـــه در نــــهایــتی از بی نشانیم
زیــبـــاترین ردیف غـــزلهای من توئی
ای یـــــار ســــرو قـــامت ابـرو کمانیم
حـــالا بیـــا و غــربت ما را مرور کن
ای یــــادگــــــار وســعت سبـز جوانیم

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=134111&d=1359479902


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=134110&d=1359479760
 

Hojj@t

اخراجی موقت
تو که رفتی نفســـم گرفته بی تو

از نگاهم مهــربونی رفته بی تو


تــوی این شبـــهای دلگیر


چه جوری بـــی تو بمونم

چه جـــوری سـایه مرگُ

از تــو خـــاطرم بـــرونم

با نم اشــــک تـــــو اینجا

غزل غـــم مــــــی نویسم

زخمـــیه تـــــن تـــرانه م

گریه داره چشـــــم خیسم

خاطـــــراتـــم پــاره پاره

آرزوهــــام نیـمـه کـــاره

شوقــــی تو سینه نمـونده

نفــس افتـــاد به شـــماره

بــــی تـو تو خلوت دردم

تا تــــه گــــریه رسیـــدم

تو کـــــه از دلــم بـریدی

منــــــم از دنیـــا بـــریدم

دیگه مـرگ و زنده بودن

واســـــه من فرقی نداره

زندگـــــی با همه رنگش

واســــــه من تیره و تاره

.......................
 

ati3254

کاربر حرفه ای
اومدم..........خب چیکا کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟....................امشب 200 بار این عکسارو دیدم!!!!!!!!!!!!!
راجع به عکسای تو قراره گپ دوستانه بزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Hojj@t

اخراجی موقت
حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی
بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی
در برف زارِ سردِ دلم کرده ست اى نرگس بهارى من سبزت
تقدیر ، این مقدّر بى برگشت، تقدیر، این سفیر اهورایى
می گوید از یکی شدنم با تو احساسم ، این لطافت سحرانگیز،
حسّم به من دروغ نمی گوید درپیشگاه اقدس شیدایى
بوی تو را شنیده ام از باران، بارانِ چشم هاىِ غزلْ کاران
در آبسال سبز غزل کاری با رمزِ صبح شرجى ِرؤیایی
آتش زدى به ظلمت ایمانم ، برداربستِ طاقت ِ بنیانم
با چشم و روى ِ روشن ِ خورشیدى ، با گیسوى طنابى یلدایى
عاشق که مى شدم نهراسیدم از فتنه هاى واهى بدنامى
از آن که گفته اند که مى ارزد ، عاشق شدن به فتنه ى رسوایى
 

Hojj@t

اخراجی موقت
اومدم..........خب چیکا کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟....................امشب 200 بار این عکسارو دیدم!!!!!!!!!!!!!
راجع به عکسای تو قراره گپ دوستانه بزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
خوبی؟؟
چرا نارحتی؟؟
بهم برخورد

  • :razz:
 

Hojj@t

اخراجی موقت
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=134112&d=1359479999
اتی رفتی؟؟؟؟
رفـــتی و بــــی تو چشــــــمام، دریای بارون شـــــــده

خورشیـــــد آرزوهام، تــــــــو سیــــــنه پنهـــــون شده

*******

از عـــــــطر پاک دســـــتات، چند روزه که خبر نیست

بی تو دلــــم شکســــته، شوقی واسه سفر نیست

*******

گلهـــــای پاک عشــــقت، پر پر شــــدن چه آســـون

روزم شبیه شـب شد، چشــمام دو کاسه از خـــون

*******

باور نـــداره رفــــتی، ایــــــن قلـــــــــب بی قــــرارم

از زنـــــدگی بریـــــــدم، شـــــــــوری به ســـر ندارم

*******

از لحـــــــــظه ای که رفتـــــی، بی تو اســــیر دردم

با عطـــــــــر یادت امـــــــشب، دوباره گــــــریه کردم

.......................................................
 

Hojj@t

اخراجی موقت
چشـمام میـــدوزم به در

شـاید که تـــو پیدا بشی


شاید تمـــــوم شه انتظار

تو قاب چشمام جا بشی

*******

چشـــمامُ میدوزم به در
شــــاید تو از راه برسی
شــــاید به آخــــر برسه
لحــــظه های دلواپسی

*******
این لحظه هـــای لعنتی
بی تو عــــذابم میـــکنن
دستامُ میبـنــدن به هم

از غـــصه آبـــم مــیــکنن

*******

کاشکی بـــشه آینه ها
ما رو بهم نشــــون بدن
فرشــــته ها پیش خدا
فقط از عشـــقمون بگن

*******

ای کاش لحـظه های ما
خالی شه از دلواپــسی
با گـــــــرمـی نگـــــاه تو
به سـر بیاد این بیکسی

...............................

 

Hojj@t

اخراجی موقت

باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام
باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام
اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:
یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
با
نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت
خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد
“آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد”
تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
“آی تو، تو کـــــه فریب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی
تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای”
در نگــــــــــــــاه تو که پیوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا
ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟
چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من
 

Hojj@t

اخراجی موقت
مخواه از رخ ماهت نگاه بردارم
مخواه چشم بپوشم ، مخواه بردارم
اگر به یـُمن ِ قدمهای مهربانت نیست
بگو که سجده از این قبله گاه بردارم
مگر بهشت نگاه تو عاشقم بکند
که دست از سر ِ نقد ِ گناه بردارم
گناه ِ هرچه دلم بشکند به گردن توست
گناه ِ هر قدمی اشتباه بردارم
تو قرص ماهی و من کودکی که می خواهم
به قدر کاسه ای از حوض ِ ماه بردارم
بیا که چشم ِ جهانی هنوز منتظر است
بیا که دست از این اشک و آه بردارم
 

mona-70

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اوووووووووووووووووووووه.
چه خبره اینجا؟؟؟؟؟؟
 

Hojj@t

اخراجی موقت
بار ِ دلــتـنگـیـت ُ بستی ، دیگه وقت رفتنه
داری میری و فقط خاطره هات سهم منه
دلم از حادثه خونه ، چشام از خاطره خیس
دوس داری برو ولی نامه برامون بنویس
*
به تو می رسم اگه موج ِ مسافر بذاره
اگه دلبستگیــا لحظــه ی آخـــر بذاره
به تو می رسم به تو پولک نقره کوب ماه !
به تو می رسم به تو طلای این شب سیاه !
به تو می رسم به چشم ِ انتظاری که داری
به تو می رسم به آغوش ِ بهاری که داری
به تو که آینه ها محو تماشات می شدن
شبای تیره چراغونی ِ چشمات می شدن
*
می تونی دل بـِکــنـــی تا ته ِ دنیا برسی
امروزُ رها کنی تا خود ِ فردا برسی
می تونی همسفر ِ خاطره های بد باشی
می تونی راه رسیدن به شبُ بلد باشی
می تونی تو چار دیوار ِ غربت ِ دنیا بری
می تونی هر جا بمونی ، می تونی هرجا بری
امّا هرگـــز نمی تونی غمُ تنها بذاری
تو مســــافری نمی شه غربتُ جا بذاری
خاطرت هرجا که باشی بازم اینجا می مونه
تا ابد غصه ی غربت ، تو دلت جا می مونه
 

وهاب*

اخراجی موقت
یه شب در شبای پار سال تقریبا ساعتهای 2-3 بود از خواب بیدار شدم هر کار کردم دیگه خواب نبرد
اون سال برا کنکور می خوندم
گتابو باز کردم
همونشب یه ذره خوندم
گتاب ماله هم گلاسیم بود دیدم توش یه ادرس سایتی نوشته شده
سریع سرج کردم همین باشگاه بازشد یه ساعت توش ور رفتم بعد ثبت نام کردم
رفتم تو بخش معماری بلد نبودم پست بدم داشتم پست بچه هارو می خوندم
یکی همش تایپ می کرد بچه ها بیان زنگ تفریح
همه رفتن دیگه کسی پست نمی داد من همش تلاش می کردم پست دادنو یاد بگیرم بلاخره بعد چند ساعت یاد گرفتم
دقیقا یادمه اولین پستم این بود من اینجا تنها موندم
یه دفه یکی پست داد نه من اینجام تو تنها نیستی
یه ذره باهم راجب کنکور بحث کردیم بعد یواش یواش شروع به درد دل کردیم
از شانس همشهری در اومدیم تا یه هفته هرشب می اومدیم باهم یه ساعت می حرفیدیم اون تفلک از طرف خانواده در محدودیت نتی بود زیاد نمی تونست بمونه
یهوی رفت دیگه نیومد بعد یه ماه اومد گفت شوهر کردم اونم به زور بابام........ همین پیام داد باز رفتش
اتفاقا چند هفته پیش باز تو باشگاه همدیگرو دیدیم
هر چه پیام دادم منو نشناخت تا اینکه خودمو معرفی کردم و شناخت
ازش پرسیدم چی گار می کنی ؟گفت: یه پسر دارم 7 ماهه دارم با باهاش زندگی می کنم
گفتم شوهرت پس چی: گفت معتاد بود طلاق گرفتم
از همون شب باز رفته هنوز بر نگشته
کلا زندگیه این زن شده زندگی من
دلم براش تنگ شده خداد خدا می کنم دوباره باز برگرده
ای کاش بیاد http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon9.gif
فقط بهش بگم من بلاخره اومدم زنگ تفریح دیگه از همون شبه پارسال نرفتم تالار معماری
 

mona-70

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه شب در شبای پار سال تقریبا ساعتهای 2-3 بود از خواب بیدار شدم هر کار کردم دیگه خواب نبرد
اون سال برا کنکور می خوندم
گتابو باز کردم
همونشب یه ذره خوندم
گتاب ماله هم گلاسیم بود دیدم توش یه ادرس سایتی نوشته شده
سریع سرج کردم همین باشگاه بازشد یه ساعت توش ور رفتم بعد ثبت نام کردم
رفتم تو بخش معماری بلد نبودم پست بدم داشتم پست بچه هارو می خوندم
یکی همش تایپ می کرد بچه ها بیان زنگ تفریح
همه رفتن دیگه کسی پست نمی داد من همش تلاش می کردم پست دادنو یاد بگیرم بلاخره بعد چند ساعت یاد گرفتم
دقیقا یادمه اولین پستم این بود من اینجا تنها موندم
یه دفه یکی پست داد نه من اینجام تو تنها نیستی
یه ذره باهم راجب کنکور بحث کردیم بعد یواش یواش شروع به درد دل کردیم
از شانس همشهری در اومدیم تا یه هفته هرشب می اومدیم باهم یه ساعت می حرفیدیم اون تفلک از طرف خانواده در محدودیت نتی بود زیاد نمی تونست بمونه
یهوی رفت دیگه نیومد بعد یه ماه اومد گفت شوهر کردم اونم به زور بابام........ همین پیام داد باز رفتش
اتفاقا چند هفته پیش باز تو باشگاه همدیگرو دیدیم
هر چه پیام دادم منو نشناخت تا اینکه خودمو معرفی کردم و شناخت
ازش پرسیدم چی گار می کنی ؟گفت: یه پسر دارم 7 ماهه دارم با باهاش زندگی می کنم
گفتم شوهرت پس چی: گفت معتاد بود طلاق گرفتم
از همون شب باز رفته هنوز بر نگشته
کلا زندگیه این زن شده زندگی من
دلم براش تنگ شده خداد خدا می کنم دوباره باز برگرده
ای کاش بیاد http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon9.gif
فقط بهش بگم من بلاخره اومدم زنگ تفریح دیگه از همون شبه پارسال نرفتم تالار معماری
.........:cry:
 

وهاب*

اخراجی موقت
سلام
سلام به خودم
سلام به همه
هورااااااااااااااااااااااااااا
خدا جون شگرت باز من گل گاشتم
دم خودم گرم
خداجون مرسی ای کاش می شد لمست کرد دستتو می بوسدم
خداااااااااااااااااا مرسی
 

love eternal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
سلام به خودم
سلام به همه
هورااااااااااااااااااااااااااا
خدا جون شگرت باز من گل گاشتم
دم خودم گرم
خداجون مرسی ای کاش می شد لمست کرد دستتو می بوسدم
خداااااااااااااااااا مرسی

چت شده؟؟؟؟؟؟
 

Similar threads

بالا