نظرخواهی بخش فناوری بیبیسی از کارشناسسان حوزه فناوری درباره محصولاتی که در سال 2008 به آنها علاقهمند شدهاند
جین ویکفیلد:
فناوری برای من چیزی است که تقریبا نامریی و خیلی خیلی ساده باشد. و به همین دلیل است که من یک دوربین ویدیویی ساده را که در اندازه یک تلفن همراه است، در میان فناوریهای سال 2008 بیشتر میپسندم.
ظرفیت ضبط این دوربین فیلپ مینو بیشاز شصت دقیقه نیست، یک حافظه داخلی 2 گیگابایتی و کیفیت تصویر وی.جی.ای یعنی 480 × 640 دارد؛ ولی چنین مشخصات نیست که مرا مجذوب خود کرده است. آنچه برای من در این گوشی جالب بود، قابلیت ضبط فوری تصاویر است که در هیچ یک از دوربینهای بزرگتر و سنگینتر یافت نمیشود. این دوربین وقتی مفید بودن خود را ثابت کرد که من به اولین نمایش کریسمس پسرم رفتم. در آنجا متوجه شدم که دوربین فیلمبرداری را جا گذاشتهام و فقط این دوربین کوچک که ته کیفم مانده بود، همراهم است.
این مینیدوربین واقعا برای نسل یوتیوب طراحی شده است، اجازه میدهد کلیپ برداشته شده را به طور آنی روی سایت ویدیو آپلود کنید. این ابزار همچنین از نسل جدید دستگاههایی است که شرایط مشارکت فعال همه را در شبکه فراهم میکند. میتوانید آنرا مستقیما به پورت یو.اس.بی کامپیوتر وصل کنید و با استفاده از نرمافزار اشتراک فایل که روی آن نصب است، فیلم بازی فرزندتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.
تصاویر فراوانی از بازیهای کودکم روی این دوربین ضبط شده است. اینها بخشی از زندگی اوست که در سالیان آینده نمیتوان برایش قیمت گذاشت. و این برای من، همه آن چیزی است که یک فناوری خوب باید داشته باشد.
جیسن پالمر:
دستاوردی که در این سال توجه مرا خیلی به خود جلب کرد، سگ پیری است که حقههای جدیدی یاد گرفته است: سرویس موقعیتیاب تلفنهای همراه. دامنه کاربردهایی که با پاسخ دادن به پرسش من کجا هستم؟ پدیدار خواهند شد، هنوز معلوم نیست.
هماکنون مشکل این خدمات این است که تنها گوشیهای پیشرفته و گرانقیمت دارای تراشههای سیستم جی.پی.اس هستند؛ ولی دستاندرکاران این صنعت میگویند این تعادل بهزودی بههم خواهد خورد و تا دو سال آینده، اکثر گوشیها قابلیت مکانیابی ماهوارهای را خواهند داشت. از آنپس، میزان پیشرفت آن بستگی به نبوغ برنامهنویسان و سازندگان گوشیهای همراه خواهد داشت.
خب این امر چه چیزی را بههمراه خواهد داشت؟ کلمات کلیدی پاسخ، فضا و زمینه است. اولینش این است که کتابهای حجیم راهنمای شهری را کنار میگذاریم و از یک راهنمای جیبی آنلاین استفاده میکنیم که میداند شما کجا هستید، و اطلاعات چندرسانهای متناسب با ساختمانی را که در مقابلش ایستادهاید، برایتان فراهم میسازد.
وبسایتهای اختصاصی و نرمافزارهای کاربردی نیز به وفور سر برمیآورند. یک مثال در این زمینه نرمافزار SIT OR SQUAT است که با استفاده از آن میتوانید محل نزدیکترین سرویس بهداشتی عمومی را بیابید.
اگر بخواهید، شبکههای اجتماعی مانند BrightKite میتوانند موقعیت شما و دوستانتان را رصد کنند و هنگامیکه دوستی در نزدیکیتان است، به شما اطلاع دهند. به این ترتیب پیدا کردن یک رستوران خاص در منطقه ناآشنای شهر نیز بهشکل غریبی ساده خواهد بود.
و اما در مورد هزینه آن باید گفت طبیعتا اگر دیگر مجبور نباشم هزینه تماسهای الان کجا هستی؟ را به مخابرات بپردازم، ارزشش را خواهد داشت. استفاده از سرویسهایی مانند آنچه در فوق اشاره شد، بدین معناست که جای دقیق هر دوی ما کاملا مشخص خواهد بود.
روری کالن جونز:
امسال برای من، سال سوکت متصل به یو.اس.بی بود. به عبارت دیگر، سال 2008 سالی بود که اینترنت همراه جهش بزرگی یافت، آنهم نه فقط روی تلفنهای همراه که روی لپتاپها نیز بهخوبی جواب داد؛ آنهم با استفاده از یک سوکت نسل سوم که به پورت یو.اس.بی وصل میشود.
شبکههای تلفن همراه ناگهان بازار جدیدی یافتند که بتوانند از تمام ظرفیت فناوری نسل سوم تلفن همراه که میلیاردها دلار برای ساخت آن سرمایهگذاری کرده بودند، استفاده کنند.
آنها ابتدا با افزایش قابلتوجه پهنای باند شروع کردند که نتیجه خود را نشان داد. برای مثال، اپراتور سوم بریتانیا افزایش چند ده برابری خروجی شبکه را تنها طی 18 ماه تجربه کرد و آن، وقتی بود که کاربران با رضایت از پهنای باند و سرعت اینترنت روی گوشیهای خود، لپتاپهای خود را نیز در حال حرکت به اینترنت وصل کردند. البته کسی چه میداند، شاید حتی در خانه نیز از این خدمات استفاده کرده باشند.
اکنون این سوکتها به روتر اینترنت وصل میشوند و روشی بسیار ساده را برای استفاده از پهنای باند بالا بدون داشتن خط ثابت اینترنت، پیش روی اهل خانه میگذارند. البته ممکن است مشکلاتی نیز وجود داشته باشد. پوشش آن کامل نیست، قیمتگذاریها شفاف نیست و سرعت آن نیز ممکن است زیر سوال باشد؛ ولی وقتی من توانستم در قطار در حال حرکت به سرعت دانلود 2Mbps دست پیدا کنم، دیگر نمیتوانم از اینترنت همراه برای لپتاپ دست بردارم.
دارن واترز:
برای من در دوازده ماه گذشته خدمات مهمتر از فنآوریهای سخت افزاری بود. من در برابر جنون آیفون تسلیم شدم و یکی از آن گوشیهای نسل سوم را خریدم. تمام چیزی که میتوانم بگویم این است: یک آیپاد، یک رایانه جیبی عالی و در عینحال یک تلفن همراه شرمآور است. عمر باطری خیلی کم است و شبکه نسل سوم آن نیز سرعت بهاندازه کافی زیاد و پهنای باند لازم را برای تبدیل ارتباطات همراه به واقعیت ندارد.
آیفون همچنین یک ابزار منفعل است. تاوقتی که اخطار برای سرویسهای کلیدی به آن اضافه نشده است، همینطور باقی میماند که البته آن زمان نیز این پیغامها تنها سبب زودتر تمام شدن باطری میشوند.
ولی از میان تمام خدمات ایترنتی، من تنها از تویتر استفاده کردم. پیشاز این نیز کاربر آن بودم، ولی تنها در سال گذشته بود که با استفاده از کاربریهای تحت شبکه مانند Thwirl و شرکت موبایل Twitterific بود که این سرویس به امری اجتنابناپذیر تبدیل شد. تویتر ابزاری نیمه ارتباطی، نیمه مسنجر و مهمتر از همه برای من، عمدتا ابزاری برای *****ینگ محتواست. من از لینکهای تویتر برای ارتباط با دنیای بزرگتر استفاده میکنم.
سرویسهای دیگری که از آنها استفاده میکنم، سرویسهای ارایهدهنده فیلمهای درخواستی هستند و عمدتا به iPlayer و Hulu.com مراجعه میکنم.
خیلی در مورد iPlayer صحبت نمیکنم، چون نمیخواهم متهم به هواداری شوم، ولی باید بگویم که سرعت معرفی محصولات جدید؛ از محصولات جدید تلفنهای همراه گرفته تا بازیهای پلیاستیشن3؛ واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد.
Hulu.com خیلی شبیه iPlayer است. آن هم یک ابزار ارایه فیلمهای درخواستی است، با این تفاوت که فیلمهایی از شبکههای دیگر را هم نمایش میدهد. کیفیت آن نیز بالاست؛ حتی چند فیلم با کیفیت HD نیز دارد؛ سرویسی بسیار قوی است، دامنه انتخابهای آن بالاست و نحوه نمایش تبلیغات نیز خوب و بدون ایجاد مزاحمت است.
در مجموع iPlayer و Hulu.com جهتگیری آینده را در تلویزیونها نشان میدهند. آنها نشان میدهند که چگونه سرانجام تلویزیون و شبکه اینترنت با هم یکی میشوند.
مارک وارد:
به نظر من بهترین فناوری سال 2008 در یکی از رمانهای علمیتخیلی خوب امسال متجلی شده بود: حالت توقف اثر چارلز استراس.
علیرغم اینکه داستان در مورد آیندهای تخیلی است، ولی بیشتر راجع به مشکلات امروز است تا فردا. پایه داستان بر مبنای دسترسی به اینترنت از طریق گوشی همراه است و این، خط اصلی داستان را میسازد؛ مخصوصا وقتی با چیزهای دیگری که در دنیای گوشی همراه میگذرد، ترکیب میشود.
امسال شاهد برخاستن نتبوک نیز بودیم، رایانههای سبک، قابلحمل و متصل به اینترنت که مردم میتوانند آن را با خود به هرکجا ببرند و کارهای اینترنتی خود را با آن انجام دهند.
همچنین آیفون نسل سوم، تکامل نوینی را در دسترسی گوشی همراه به اینترنت نشان داد.
کاهش استفاده از اینترنت wi-fi و تغییر نحوه دسترسی به اینترنت از سوی دارندگان لپتاپها به نسل سوم شبکههای ارتباط همراه و سوکتهای متصل به یو.اس.بی، تحقق این پیشبینی مرا که اینترنت به گوشیهای همراه رسیده است و همینجا نیز باقی میماند، به واقعیت نزدیکتر میسازد.
البته هنوز مشکلاتی وجود دارند. نحوه پرداخت هزینه برای اینترنت همراه به مدلی بسیار پیچیدهتر از نحوه پرداخت هزینههای اینترنت ثابت تغییر یافته است. اپراتورها باید این مشکل را حل کنند و مطمئن باشند که درآمد بخش دیتا، کاهش درآمد آنها را بابت کاهش درآمد پیامهای متنی و ویدیویی بهخوبی جبران خواهد کرد.
امسال همچنین اولین زمزمههای حرکتی را شنیدیم که به نظر میرسد برای استاندارد کردن اتصال آنلاین همه چیز بههم آغاز شده است. سال 2008 سالی بود که در پایان آن، دیگر کسی شک ندارد که آینده در دستان ما است.
مگی شیلز:
به نظر من AppStore شرکت اپل یکی از برجستهترین دستاوردهای فناوری در سال 2008 بود. وقتی میبینیم بیش از سیصد میلیون دانلود از آغاز تابستان به این سو انجام شده است، دلیلش را میفهمیم. واقعا باید گفت فراموشکردن چنین پدیده درخشانی در این رقابت خیلی سخت است.
اپل با این فروشگاه قواعد بازی را کاملا تغییر داد و تمام قوانین رسانه تلفن همراه را در هم شکست. هیچ وقت خارج از خانه ماندن یا در حال حرکت بودن ، اینقدر لذتبخش نبوده است.
من اعتراف میکنم به دو محصول برگزیده AppStore اعتیاد دائمی پیدا کردهام. یکی Tap Tap Revenge که قبل از این نیز در مورد آن نوشتهام و بیش از سه میلیون کاربر با آن سرگرمند؛ و دیگری ایستگاه رادیویی شخصی من. البته باید به خوانندگان این مطلب ضرورت به روز بودن و دیدن نوشتهها و مطالب حیرتآور همقطارانم را در سراسر جهان یادآور شوم.
در حالی که هر روز تعداد بیشتری از تولیدکنندگان، محصولات خود را برای دستگاههای اپل عرضه میکنند، ناراحتیها نیز از نحوه ارزشیابی برنامهها توسط این شرکت فزونی مییابد.
ارزشیابی محصولات فرایندی محرمانه است و هیچکس نمیفهمد چرا و چگونه محصولش چراغ سبز گرفته و یا نگرفته است. اپل نیز به هیچ یک از تماسها در مورد AppStore پاسخ نمیدهد. برخی تولیدکنندگان هشدار دادهاند که این عدم ارتباط و پاسخگویی از سوی اپل ممکن است نوآوریها را در نطفه خفه کند.
ممکن است برخی بخواهند اپل را برای این مساله سرزنش کنند و بگویند از آنجا که اپل هماکنون بازیگر برتر بازی است، به خود اجازه چنین رفتاری را داده است؛ در حالی که باید به خاطر سپرد که به قطع و یقین، اوضاع همیشه چنین نخواهد ماند.
جین ویکفیلد:
فناوری برای من چیزی است که تقریبا نامریی و خیلی خیلی ساده باشد. و به همین دلیل است که من یک دوربین ویدیویی ساده را که در اندازه یک تلفن همراه است، در میان فناوریهای سال 2008 بیشتر میپسندم.

این مینیدوربین واقعا برای نسل یوتیوب طراحی شده است، اجازه میدهد کلیپ برداشته شده را به طور آنی روی سایت ویدیو آپلود کنید. این ابزار همچنین از نسل جدید دستگاههایی است که شرایط مشارکت فعال همه را در شبکه فراهم میکند. میتوانید آنرا مستقیما به پورت یو.اس.بی کامپیوتر وصل کنید و با استفاده از نرمافزار اشتراک فایل که روی آن نصب است، فیلم بازی فرزندتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.
تصاویر فراوانی از بازیهای کودکم روی این دوربین ضبط شده است. اینها بخشی از زندگی اوست که در سالیان آینده نمیتوان برایش قیمت گذاشت. و این برای من، همه آن چیزی است که یک فناوری خوب باید داشته باشد.
جیسن پالمر:
دستاوردی که در این سال توجه مرا خیلی به خود جلب کرد، سگ پیری است که حقههای جدیدی یاد گرفته است: سرویس موقعیتیاب تلفنهای همراه. دامنه کاربردهایی که با پاسخ دادن به پرسش من کجا هستم؟ پدیدار خواهند شد، هنوز معلوم نیست.

خب این امر چه چیزی را بههمراه خواهد داشت؟ کلمات کلیدی پاسخ، فضا و زمینه است. اولینش این است که کتابهای حجیم راهنمای شهری را کنار میگذاریم و از یک راهنمای جیبی آنلاین استفاده میکنیم که میداند شما کجا هستید، و اطلاعات چندرسانهای متناسب با ساختمانی را که در مقابلش ایستادهاید، برایتان فراهم میسازد.
وبسایتهای اختصاصی و نرمافزارهای کاربردی نیز به وفور سر برمیآورند. یک مثال در این زمینه نرمافزار SIT OR SQUAT است که با استفاده از آن میتوانید محل نزدیکترین سرویس بهداشتی عمومی را بیابید.
اگر بخواهید، شبکههای اجتماعی مانند BrightKite میتوانند موقعیت شما و دوستانتان را رصد کنند و هنگامیکه دوستی در نزدیکیتان است، به شما اطلاع دهند. به این ترتیب پیدا کردن یک رستوران خاص در منطقه ناآشنای شهر نیز بهشکل غریبی ساده خواهد بود.
و اما در مورد هزینه آن باید گفت طبیعتا اگر دیگر مجبور نباشم هزینه تماسهای الان کجا هستی؟ را به مخابرات بپردازم، ارزشش را خواهد داشت. استفاده از سرویسهایی مانند آنچه در فوق اشاره شد، بدین معناست که جای دقیق هر دوی ما کاملا مشخص خواهد بود.
روری کالن جونز:
امسال برای من، سال سوکت متصل به یو.اس.بی بود. به عبارت دیگر، سال 2008 سالی بود که اینترنت همراه جهش بزرگی یافت، آنهم نه فقط روی تلفنهای همراه که روی لپتاپها نیز بهخوبی جواب داد؛ آنهم با استفاده از یک سوکت نسل سوم که به پورت یو.اس.بی وصل میشود.

آنها ابتدا با افزایش قابلتوجه پهنای باند شروع کردند که نتیجه خود را نشان داد. برای مثال، اپراتور سوم بریتانیا افزایش چند ده برابری خروجی شبکه را تنها طی 18 ماه تجربه کرد و آن، وقتی بود که کاربران با رضایت از پهنای باند و سرعت اینترنت روی گوشیهای خود، لپتاپهای خود را نیز در حال حرکت به اینترنت وصل کردند. البته کسی چه میداند، شاید حتی در خانه نیز از این خدمات استفاده کرده باشند.
اکنون این سوکتها به روتر اینترنت وصل میشوند و روشی بسیار ساده را برای استفاده از پهنای باند بالا بدون داشتن خط ثابت اینترنت، پیش روی اهل خانه میگذارند. البته ممکن است مشکلاتی نیز وجود داشته باشد. پوشش آن کامل نیست، قیمتگذاریها شفاف نیست و سرعت آن نیز ممکن است زیر سوال باشد؛ ولی وقتی من توانستم در قطار در حال حرکت به سرعت دانلود 2Mbps دست پیدا کنم، دیگر نمیتوانم از اینترنت همراه برای لپتاپ دست بردارم.
دارن واترز:
برای من در دوازده ماه گذشته خدمات مهمتر از فنآوریهای سخت افزاری بود. من در برابر جنون آیفون تسلیم شدم و یکی از آن گوشیهای نسل سوم را خریدم. تمام چیزی که میتوانم بگویم این است: یک آیپاد، یک رایانه جیبی عالی و در عینحال یک تلفن همراه شرمآور است. عمر باطری خیلی کم است و شبکه نسل سوم آن نیز سرعت بهاندازه کافی زیاد و پهنای باند لازم را برای تبدیل ارتباطات همراه به واقعیت ندارد.

ولی از میان تمام خدمات ایترنتی، من تنها از تویتر استفاده کردم. پیشاز این نیز کاربر آن بودم، ولی تنها در سال گذشته بود که با استفاده از کاربریهای تحت شبکه مانند Thwirl و شرکت موبایل Twitterific بود که این سرویس به امری اجتنابناپذیر تبدیل شد. تویتر ابزاری نیمه ارتباطی، نیمه مسنجر و مهمتر از همه برای من، عمدتا ابزاری برای *****ینگ محتواست. من از لینکهای تویتر برای ارتباط با دنیای بزرگتر استفاده میکنم.
سرویسهای دیگری که از آنها استفاده میکنم، سرویسهای ارایهدهنده فیلمهای درخواستی هستند و عمدتا به iPlayer و Hulu.com مراجعه میکنم.
خیلی در مورد iPlayer صحبت نمیکنم، چون نمیخواهم متهم به هواداری شوم، ولی باید بگویم که سرعت معرفی محصولات جدید؛ از محصولات جدید تلفنهای همراه گرفته تا بازیهای پلیاستیشن3؛ واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد.
Hulu.com خیلی شبیه iPlayer است. آن هم یک ابزار ارایه فیلمهای درخواستی است، با این تفاوت که فیلمهایی از شبکههای دیگر را هم نمایش میدهد. کیفیت آن نیز بالاست؛ حتی چند فیلم با کیفیت HD نیز دارد؛ سرویسی بسیار قوی است، دامنه انتخابهای آن بالاست و نحوه نمایش تبلیغات نیز خوب و بدون ایجاد مزاحمت است.
در مجموع iPlayer و Hulu.com جهتگیری آینده را در تلویزیونها نشان میدهند. آنها نشان میدهند که چگونه سرانجام تلویزیون و شبکه اینترنت با هم یکی میشوند.
مارک وارد:
به نظر من بهترین فناوری سال 2008 در یکی از رمانهای علمیتخیلی خوب امسال متجلی شده بود: حالت توقف اثر چارلز استراس.
علیرغم اینکه داستان در مورد آیندهای تخیلی است، ولی بیشتر راجع به مشکلات امروز است تا فردا. پایه داستان بر مبنای دسترسی به اینترنت از طریق گوشی همراه است و این، خط اصلی داستان را میسازد؛ مخصوصا وقتی با چیزهای دیگری که در دنیای گوشی همراه میگذرد، ترکیب میشود.
امسال شاهد برخاستن نتبوک نیز بودیم، رایانههای سبک، قابلحمل و متصل به اینترنت که مردم میتوانند آن را با خود به هرکجا ببرند و کارهای اینترنتی خود را با آن انجام دهند.
همچنین آیفون نسل سوم، تکامل نوینی را در دسترسی گوشی همراه به اینترنت نشان داد.
کاهش استفاده از اینترنت wi-fi و تغییر نحوه دسترسی به اینترنت از سوی دارندگان لپتاپها به نسل سوم شبکههای ارتباط همراه و سوکتهای متصل به یو.اس.بی، تحقق این پیشبینی مرا که اینترنت به گوشیهای همراه رسیده است و همینجا نیز باقی میماند، به واقعیت نزدیکتر میسازد.
البته هنوز مشکلاتی وجود دارند. نحوه پرداخت هزینه برای اینترنت همراه به مدلی بسیار پیچیدهتر از نحوه پرداخت هزینههای اینترنت ثابت تغییر یافته است. اپراتورها باید این مشکل را حل کنند و مطمئن باشند که درآمد بخش دیتا، کاهش درآمد آنها را بابت کاهش درآمد پیامهای متنی و ویدیویی بهخوبی جبران خواهد کرد.
امسال همچنین اولین زمزمههای حرکتی را شنیدیم که به نظر میرسد برای استاندارد کردن اتصال آنلاین همه چیز بههم آغاز شده است. سال 2008 سالی بود که در پایان آن، دیگر کسی شک ندارد که آینده در دستان ما است.
مگی شیلز:
به نظر من AppStore شرکت اپل یکی از برجستهترین دستاوردهای فناوری در سال 2008 بود. وقتی میبینیم بیش از سیصد میلیون دانلود از آغاز تابستان به این سو انجام شده است، دلیلش را میفهمیم. واقعا باید گفت فراموشکردن چنین پدیده درخشانی در این رقابت خیلی سخت است.

من اعتراف میکنم به دو محصول برگزیده AppStore اعتیاد دائمی پیدا کردهام. یکی Tap Tap Revenge که قبل از این نیز در مورد آن نوشتهام و بیش از سه میلیون کاربر با آن سرگرمند؛ و دیگری ایستگاه رادیویی شخصی من. البته باید به خوانندگان این مطلب ضرورت به روز بودن و دیدن نوشتهها و مطالب حیرتآور همقطارانم را در سراسر جهان یادآور شوم.
در حالی که هر روز تعداد بیشتری از تولیدکنندگان، محصولات خود را برای دستگاههای اپل عرضه میکنند، ناراحتیها نیز از نحوه ارزشیابی برنامهها توسط این شرکت فزونی مییابد.
ارزشیابی محصولات فرایندی محرمانه است و هیچکس نمیفهمد چرا و چگونه محصولش چراغ سبز گرفته و یا نگرفته است. اپل نیز به هیچ یک از تماسها در مورد AppStore پاسخ نمیدهد. برخی تولیدکنندگان هشدار دادهاند که این عدم ارتباط و پاسخگویی از سوی اپل ممکن است نوآوریها را در نطفه خفه کند.
ممکن است برخی بخواهند اپل را برای این مساله سرزنش کنند و بگویند از آنجا که اپل هماکنون بازیگر برتر بازی است، به خود اجازه چنین رفتاری را داده است؛ در حالی که باید به خاطر سپرد که به قطع و یقین، اوضاع همیشه چنین نخواهد ماند.