shabnam.h.m
عضو جدید
عکسش را که دیدم، ناراحت شدم ولی اصلا فکرش را هم نمیکردم که بخواهد اینقدر اذیتم کند، مدام از صبح تا شب جلوی چشمانم رژه میرود. انگار یک جایی در گوشه و کنار مغزم جاگیر شده است، و همانجا بست نشسته و خیال تکان خوردن هم ندارد.
راه میروم، میبینمش. غذا میخورم، میبینمش. کتاب میخوانم، انگار وسط صفحه کتاب نشسته و همینطور بر و بر نگاهم میکند. حتی گفتم چشمهایم را ببندم تا شاید توی آن تاریکی برود و دیگر پیدایش نشود ولی فایده ندارد که ندارد. گفتم بیایم اینجا و بنویسم شاید دست از سرم بردارد.
"ایزابل کارو" را میگویم. مانکن معروف فرانسوی، دختری جذاب که همه تلاشش این بود که معروفترین مانکن فرانسه باشد و شد. ایزابل معروفترین مانکن فرانسه شد. اما حالا این عکسی که من از او دیدم همان ایزابل است هنوز در اوج جوانی است اما روی لبه مرگ ایستاده است.
این همان ایزابل کارو است که با صورت و اندام استخوانی و پوست چروکیده و چشمانی از حدقه در آمده به دوربین نگاه میکند.
ایزابل اجازه داد تا کمپین ضد لاغری از سرنوشت تأسفبرانگیز و رقتبار او پوستری تهیه کند تا بتواند جان بقیه دختران را نجات دهد. اما کشور فرانسه نصب پوسترهای ایزابل کارو را در این کشور ممنوع کرد.
کمپین ضد لاغری با تهیه عکس و پوستر و مصاحبه از ایزابل کارو دنیا را تکان داد. اما ظاهرا در اطراف ما کسی پیدا نشد تا به این آژیرهای خطر توجه کند. تا سرنوشت ایزابل و مانکنهایی مثل او را برای دخترانمان بگوید.