لغات مهم و کلیدی در آزمون تافل که جهان را تغییر داد

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
1712923643613.png


چهار کلمه ای که الان می خوایم راجع بهشون صحبت کنیم همه شون صفت هستن و همه، تغییرات بزرگی رو در دنیا توصیف میکنن. بنابرین بعضی از معانی شبیه هم هستن، اما اگه می خواهید این کلمات رو به نحو درستی استفاده کنید یه تفاوت های ظریفی در معنی شون هست که باید اونا رو بدونید. احتمال اینکه بخواهید یکی از این کلمه ها رو در امتحان تافل تون استفاده کنید خیلی زیاده چون معمولا بخش های Independent writing و speaking در مورد تغییرات بزرگ در زمینه های فناوری یا جهانی هست.
  • Innovative
اگه ریشه های لاتین رو می دونید،حتما ریشه ی nov- رو در این کلمه می بینید، که بهتون می گه این کلمه معنی «جدید و نو» رو درون خودش داره. یک چیز innovative جدید و متفاوته و تا به حال دیده نشده. ایده ها و اختراعات innovative هوشمندانه و جالب هستن ولی همه شون لزوما دنیا رو تغییر نمی دن.

مثلا:
Picasso’s style was innovative and unique; few artists had ever painted quite like he did.
  • Revolutionary
در حالی که یه ایده ی innovative ممکنه که دنیا رو تغییر بده، یه ایده ی revolutionary قطعاً دنیا رو تغییر می ده. این معنی کلیدی این کلمه است؛ بعد از یک تغییرِ revolutionary ، دنیا دیگه هیچ وقت به اون حالت قبلی برنمی گرده. همه چیز تغییر می کنه و این تغییر دائمیه.
بله، یک revolution معمولا یه واقعه ی سیاسیه. اگه مردم جنگی رو علیه دولت خودشون آغاز کنن و بعد یه دولت جدید شکل بدن، این revolution هست (انقلاب). ولی حتی اتفاق های غیر سیاسی هم می تونن revolutionary باشن. تا وقتی از یه تغییر که به اندازه ی کافی بزرگ هست و آینده رو به کل تغییر می ده حرف می زنیم، می تونیم از این کلمه استفاده کنیم.

مثلا:
Touchscreens on smartphones were a revolutionary change because they impact every little part of our lives.
  • Sweeping
این کلمه به اندازه ی revolutionary قوی نیست. ولی این هم کلمه ی دیگه ایه که به معنی چیز بزرگ و مهمه. اگه یه تغییر، sweeping باشه، به معنی اینه که تعداد خیلی خیلی زیادی از مردم رو تحت الشعاع قرار می ده. این کلمه، میزان جدی بودن یه رویداد رو توصیف نمی کنه، بلکه بزرگی ناحیه ای رو که تحت تاثیر اون قرار می گیره، توصیف می کنه. اگه تغییرات کوچکی وجود داشته باشن که تعدادشون خیلی خیلی زیاد باشه، می تونن انقدر پرتعداد بشن که sweeping باشن.

مثلا:
After being elected, the new president made sweeping tax changes.
  • Profound
در حالی که sweeping بیشتر به بزرگی ناحیه ای که تحت تاثیر قرار میگیره برمی گرده، profound عمق یک تغییر رو توصیف می کنه. وقتی یک کرم ابریشم یه تغییراتی رو تجربه می کنه تا به پروانه تبدیل بشه، در واقع تغییراتی sweeping رو تجربه نمی کنه، به خاطر اینکه این تغییرات فقط برای همون کرم ابریشم اتفاق می افته. ولی این کرم ابریشم قطعاً تغییراتی profound رو از سر می گذرونه. چون کرم ابریشم یه چیزه، و پروانه کلا یک چیز دیگه!

مثلا:
The impact of human activity on our environment has been profound
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
Persia1 استراتژي های مهم برای موفقیت در آزمون TOEFL TOEFL 0

Similar threads

بالا