لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

A-H .arch

عضو جدید
من خودم همچین تجربه ای رو داشتم و با همه مشکلاتی که پیش رو داشتیم باز به حرف دلم گوش دادم
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
مهم:اگه کسیو دوست داشته باشی بعد2سال بفهمی نمیتونید باهم خوشبخت باشی اما دلت هنوز دوسش داشته باشه چیکار میکنی؟
بخصوص که همش تو فکر
ش باشی

سعی میکنم کمتر بهش فکر کنم
چون اگر واقعا کسی رو دوست داشته باشم , دوست هم دارم اونو خوشبخت کنم .. حالا که به وضوح دارین میگین با هم خوشبخت نمیشین واسه چی میخواین بدبختش کنید .. ؟!!
آیا فقط بخاطر اینکه کسی رو دوست داری باید چشمت رو روی واقعیت ها ببندی و خودخواهانه رفتار کنی (چون فقط دوستش داری !! .. اینو بهش نمیگن دوست داشتن)

:(
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سعی میکنم کمتر بهش فکر کنم
چون اگر واقعا کسی رو دوست داشته باشم , دوست هم دارم اونو خوشبخت کنم .. حالا که به وضوح دارین میگین با هم خوشبخت نمیشین واسه چی بدبختش کنم .. ؟!! :(
کاملا قبول دارم!!!و سعی میکنم دلمو قانع کنم
 

G1-Asal_lrrtm1

عضو جدید
کاملا قبول دارم!!!و سعی میکنم دلمو قانع کنم

اگه دل قانع نشد چی؟؟؟؟؟؟سخترین کارفراموش کردن خاطراته
 

Turk-oglu

مدیر بازنشسته
راهنمایی

راهنمایی

سلام
دلم احساساتی شده
کسی رو دوس دارم که خیلی ازم دوره
امکان رسیدن بهش در حد صفره
خوبه ، پاک و صادق
وقتی با خونه در میون گذاشتم مخالفت کردن
عمده ترین دلیلشون طریقه آشنایی باهاش هستش
مدتی در شهرش ساکن بودم از نزدیک ندیدمش
با حافظ درمیون گذاشتم دعای خیر پشت سرم کرد و از تصمیمم حمایت کرد
منی که همه منو خوب میدونستن ، همه بچه مثبتی شناخته بودن منو ، حالا شدم آدمی که هیچکس نمی تونه روش حساب کنه
.
.
.
چه بلایی سرم اومده
آیا عاشق شدم من ..

این حرفا چکیده یه صحبت طولانی هستش...

دوستان عزیز تا حالا این حرفا رو شنیدین یا خودتون بهش برخوردین ؟
لطفا منطقی جواب بدین
می خوام یه نتیجه گیری اساسی داشته باشم
 

سایه خانم

عضو جدید
کاربر ممتاز
متوجه شدم یه دخترترشیده ای با یه مرد زن و بچه دار دوست شده. من فقط با خبرم از این موضوع.
چطوری رسوای عالمش کنم؟
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
متوجه شدم یه دخترترشیده ای با یه مرد زن و بچه دار دوست شده. من فقط با خبرم از این موضوع.
چطوری رسوای عالمش کنم؟

رسوای عالم؟؟؟؟ خدا که ستارالعیوب پس دیگه حساب ما چیه تو اینجور مواقع؟ مرد خودش باید پاک باشه و وفادار. حالا تو بیای رسوای عالم کنی نه مرد آدم میشه نه دختر.آبروشونو بردی که.ولی نه، اگه بری با دختره حرف بزنی و قباحت و عواقب کارش رو بگی و نهی از منکرش کنی باز یه چیزی
 

سایه خانم

عضو جدید
کاربر ممتاز
رسوای عالم؟؟؟؟ خدا که ستارالعیوب پس دیگه حساب ما چیه تو اینجور مواقع؟ مرد خودش باید پاک باشه و وفادار. حالا تو بیای رسوای عالم کنی نه مرد آدم میشه نه دختر.آبروشونو بردی که.ولی نه، اگه بری با دختره حرف بزنی و قباحت و عواقب کارش رو بگی و نهی از منکرش کنی باز یه چیزی
دختر 28 ساله از عواقبش به خوبی آشناس.
لابد میخواد بتیغه. کار از نهی از منکر گذشته. چیکارش کنم؟
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه ازدواج کنید و 2 ماه بعد شک کنید شوهرتون اعتیاد داره و بعد از چند ماه بفهمین معتاده چیکار می کنین؟

اگه ازدواج کنید و 2 ماه بعد شک کنید شوهرتون اعتیاد داره و بعد از چند ماه بفهمین معتاده چیکار می کنین؟

لطفأ نظراتون و بهم بگید.می خوام بدونم.
 

mahifouladi

عضو جدید
بستگی داره به شدت اعتیادش. اگه بشه ترکش داد به پاش می مونم. ولی اگه شدت اعتیادش خیلی باشه که نشه ترکش داد ازش جدا میشم.
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظر خوبی دادی.اما خیلی ها این فکر شمارو ندارن.منم با شما موافقم.من 2 سال با شوهرم کلنجار رفتم.توی این 2 سال سختی زیاد کشیدم.دروغ زیاد شنیدم.زیاد گریه کردم.زیاد تو تنهایی اشک ریختم.توهین شنیدم.دعوا شنیدم.بیماری قلبی گرفتم.اما بالاخره شد....بالاخره به آرزوم رسیدم......
 

F.H

عضو جدید
به نظر من خیلی سخته ادم جوونیشو پای یه فرد معتاد بذاره ینی اصلاح یه نفر لیاقت میخواد که من ندارم
هم خودمو آدم کنم کافیه:smile:
شما که تونستی بدون هم لیاقتشو داشتی هم اینکه اجر کارت رو میگیری چه این دنیا چه اون دنیا
من ظرفیتشو ندارم و اگه این مورد برام پیش بیاد جدا میشم
 

mahifouladi

عضو جدید
نظر خوبی دادی.اما خیلی ها این فکر شمارو ندارن.منم با شما موافقم.من 2 سال با شوهرم کلنجار رفتم.توی این 2 سال سختی زیاد کشیدم.دروغ زیاد شنیدم.زیاد گریه کردم.زیاد تو تنهایی اشک ریختم.توهین شنیدم.دعوا شنیدم.بیماری قلبی گرفتم.اما بالاخره شد....بالاخره به آرزوم رسیدم......
آخرش ترک کرد یا جدا شدی؟
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره دوست گلم. خیلی بیشتر از سخت....واقعآ کمرم خم شد زیر بار این مسئولیت.حتی خانواده من هم از این موضوع چیزی نمیدونن.نذاشتم هیچ وقت بفهمن.اگه من داستان زندگی مو بگم بهم میگید چقدر دیوونه بودی که پای این آدم جوونی تو گذاشتی.آخه شوهرم حاضر نمیشد قبول کنه اعتیاد داره.2 سال طول کشید تا حالیش کنم.همیشه یواشکی تعقیبش میکردم تا ببینک دوستاش کین. و کجا میره تا اینکه بتونم کمکش کنم.اگه بدونی چقدر زار زدم تا قبول کرد ترک کنه.خیلی سخت بود.چند بار کم آوردم اما بازم بی خیال نشدم.ادامه دادم.اون موقع 19 سالم بود.شوهرم سر اینکه از خونه بره بیرون باهام دعوا می افتاد.منم چند بار ترسوندمش گفتم طلاق میگیرم و ...تا اینکه با کمک من تونست ترک کنه.الان 1 سال و نیمه که ترک کرده.خیلی خوشحالم.باور کنید 2سال از زندگیمو نفهمیدم چجوری گذشت.خیلی سخت بود.خیلییییییییی.
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه خیلی دوستش داشتم.اونم همین.و همین دوست داشتن برام کافی بود.اون زمان تهران زندگی میکردیم و اینکه بخوام هرجایی پشت شوهرم برم تا بدونم کجا میره خیلی سخت بود با این حال من رفتم.دانشجو هم بودم اون زمان. رودهن معماری میخوندم.حالا تموم شده.با این حال حواسم خیلی بهش بود.کلی باهاش صحبت میکردم.به قول معروف انرژی مثبت بهش میدادم. براش خیلی هم سخت بود.آخه ترک کردن به این سادگی ها نیست.اما تونست.
 

mahifouladi

عضو جدید
آره دوست گلم. خیلی بیشتر از سخت....واقعآ کمرم خم شد زیر بار این مسئولیت.حتی خانواده من هم از این موضوع چیزی نمیدونن.نذاشتم هیچ وقت بفهمن.اگه من داستان زندگی مو بگم بهم میگید چقدر دیوونه بودی که پای این آدم جوونی تو گذاشتی.آخه شوهرم حاضر نمیشد قبول کنه اعتیاد داره.2 سال طول کشید تا حالیش کنم.همیشه یواشکی تعقیبش میکردم تا ببینک دوستاش کین. و کجا میره تا اینکه بتونم کمکش کنم.اگه بدونی چقدر زار زدم تا قبول کرد ترک کنه.خیلی سخت بود.چند بار کم آوردم اما بازم بی خیال نشدم.ادامه دادم.اون موقع 19 سالم بود.شوهرم سر اینکه از خونه بره بیرون باهام دعوا می افتاد.منم چند بار ترسوندمش گفتم طلاق میگیرم و ...تا اینکه با کمک من تونست ترک کنه.الان 1 سال و نیمه که ترک کرده.خیلی خوشحالم.باور کنید 2سال از زندگیمو نفهمیدم چجوری گذشت.خیلی سخت بود.خیلییییییییی.
بابا ایول. به شما میگن زن فداکار. دم شما گرم خیلی با مرامی. درسته که سختی زیاد کشیدید ولی خدا را شکر که موفق شدید و تلاشتون بی نتیجه نموند.
 

aaj6551

عضو جدید
افزین

افزین

آره دوست گلم. خیلی بیشتر از سخت....واقعآ کمرم خم شد زیر بار این مسئولیت.حتی خانواده من هم از این موضوع چیزی نمیدونن.نذاشتم هیچ وقت بفهمن.اگه من داستان زندگی مو بگم بهم میگید چقدر دیوونه بودی که پای این آدم جوونی تو گذاشتی.آخه شوهرم حاضر نمیشد قبول کنه اعتیاد داره.2 سال طول کشید تا حالیش کنم.همیشه یواشکی تعقیبش میکردم تا ببینک دوستاش کین. و کجا میره تا اینکه بتونم کمکش کنم.اگه بدونی چقدر زار زدم تا قبول کرد ترک کنه.خیلی سخت بود.چند بار کم آوردم اما بازم بی خیال نشدم.ادامه دادم.اون موقع 19 سالم بود.شوهرم سر اینکه از خونه بره بیرون باهام دعوا می افتاد.منم چند بار ترسوندمش گفتم طلاق میگیرم و ...تا اینکه با کمک من تونست ترک کنه.الان 1 سال و نیمه که ترک کرده.خیلی خوشحالم.باور کنید 2سال از زندگیمو نفهمیدم چجوری گذشت.خیلی سخت بود.خیلییییییییی.
واقعا خانم هایی مثل شما خیلی کم پیدا میشنادم هایی مثل شما ادم نیستین...بلکه فرشته هستین بر روی این این عالم پست.همسر من هم خیلی راز دارهواقعا به خاطر این راز داریش دوستش دارم
 

Ramin-GT

عضو جدید
لطفأ نظراتون و بهم بگید.می خوام بدونم.

اگه پای درد دل های خود معتاد ها بشینی میبینی که چقدر از بهترین خاطراتشون تعریف میکنند و حتی خانواده هاشون هم تایید میکنند که چقدر بچه ی خوب و بی آزار و از این مدل آدم های اسطوره ای بودند اما دچار این بیماری میشن.

شاید بهتره این و بگم که بهترین ها،دچار یه چنین بیماری گریبان گیری میشن.

ضمن اینکه بعد از اینکه این موضوع رو کنار میذارن یه آدم دیگه میشنو فرشته ای واسه پیشرفت خانواده شون.

اصلا به میزان و شدت بستگی نداره،فقط یه پشتیبان میخوان که حمایت سالم بکنه ازشون.

شما هم حواست بهش باشه که محیط به گونه ای نباشه که امکان لغزش براش پیش بیاد.

من این چیزا رو از نزدیک دیدم.وگرنه زن نیستم که بگم به پاش میمونم یا نه.:D

چون واسه یه مرد ،اونم دچار یه بیماری از این نوع،سخت ترین چیزی که میتونه پیش بیاد اینه که خانواده ش که برای ساختنش اینقدر تلاش کرده هم تنهاش بذارن.
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون عزیزم.کاش همه اینجوری باشن و یکمی حداقل تلاش کنن واسه زندگی شون.خیلی دوست داشتم با یکی درددل کنم ام آدمشو پیدا نکردم.آخه نمیشه به خانواده یا فامیل و دوست این چیزارو گفت.خوشحالم از اینکه با شما دوستای خوبم راحتم.
 

aaj6551

عضو جدید
شنیدی

شنیدی

ممنون عزیزم.کاش همه اینجوری باشن و یکمی حداقل تلاش کنن واسه زندگی شون.خیلی دوست داشتم با یکی درددل کنم ام آدمشو پیدا نکردم.آخه نمیشه به خانواده یا فامیل و دوست این چیزارو گفت.خوشحالم از اینکه با شما دوستای خوبم راحتم.
شنیدی که میگن مرد از دامن زن به معراج میرسه؟؟؟؟شوهر شما از دامن شما از بدی رها شد .اجر این کارتون بسیار در نظر خداوند بالا است.
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما ها خیلی خوبین به من انرژی مثبت میدین.خیلی احساس رضایت میکنم از کاری که کردم.یه چیزی که بود اینکه شوهرم 5 سالی میشد که اعتیاد داشت و خانوادش میدونستن اما با این حال اومدن خاستگاری..این وضعیت منو آزار میداد.حالم ازشون بهم میخورد.از وقتی که فهمیدن منم میدونم همش خواستن بهم دلداری بدن و اینکه ما نمیدونستیم و اینجوری نبوده و....احساس ترحم به من داشتن. حس مسخره ای بود.اما من خواستم این برچسب و از شوهرم و زندگیم بردارم واسه همین تلاش کردم .برادرشوهرم هم اعتیا داره اما من نمیذارم شوهرم باهاش زیا رفت و آمد کنه.میترسم....
 

Ramin-GT

عضو جدید
شما ها خیلی خوبین به من انرژی مثبت میدین.خیلی احساس رضایت میکنم از کاری که کردم.یه چیزی که بود اینکه شوهرم 5 سالی میشد که اعتیاد داشت و خانوادش میدونستن اما با این حال اومدن خاستگاری..این وضعیت منو آزار میداد.حالم ازشون بهم میخورد.از وقتی که فهمیدن منم میدونم همش خواستن بهم دلداری بدن و اینکه ما نمیدونستیم و اینجوری نبوده و....احساس ترحم به من داشتن. حس مسخره ای بود.اما من خواستم این برچسب و از شوهرم و زندگیم بردارم واسه همین تلاش کردم .برادرشوهرم هم اعتیا داره اما من نمیذارم شوهرم باهاش زیا رفت و آمد کنه.میترسم....

شما سعی در تجدید قوا و ترمیم اراده ی همسرت داشته باش عزیز

کلاس های NA هم خوبه.من خیلی زیاد ازش تعریف شنیدم،اونجوری دیگه نیازی به محدود کردن روابطش نداری;)
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما ها خیلی خوبین به من انرژی مثبت میدین.خیلی احساس رضایت میکنم از کاری که کردم.یه چیزی که بود اینکه شوهرم 5 سالی میشد که اعتیاد داشت و خانوادش میدونستن اما با این حال اومدن خاستگاری..این وضعیت منو آزار میداد.حالم ازشون بهم میخورد.از وقتی که فهمیدن منم میدونم همش خواستن بهم دلداری بدن و اینکه ما نمیدونستیم و اینجوری نبوده و....احساس ترحم به من داشتن. حس مسخره ای بود.اما من خواستم این برچسب و از شوهرم و زندگیم بردارم واسه همین تلاش کردم .برادرشوهرم هم اعتیا داره اما من نمیذارم شوهرم باهاش زیا رفت و آمد کنه.میترسم....

تو معرکــــه ای

امیدوارم بهترین ها برات رقم بخوره و آینده ی زیبایی در انتظارتون باشه

می دونی این کارها به آدم روحیه میده
این که هنوزم پیدا میشن انسان هایی که می فهمن
که زنده اند و زندگی می بخشن ،زنده به معنای واقعی کلمه


ولی برای خونواده ی همسرتون متاسفم،واقعا نا مردی بوده

معلومه خدا خیلی همسرتون رو دوست داشته که فرشته نجاتی مثل شما رو نصیبش کرده
 

Similar threads

بالا