لباس شيخ(رجبعلي خياط)

Tahmim

عضو جدید


لباس جناب شيخ، بسيار ساده و در عين حال، تميز بود. نوع پوشش او نيمه روحاني بود. چيزي شبيه لباده روحانيون بر تن مي كرد و عرقچين بر سر مي گذاشت و عبا بر دوش مي انداخت.

نكته قابل توجه، اين كه او حتي در لباس پوشيدن هم قصد قربت داشت. تنها يك بار كه براي خوشايند ديگران عبا بر دوش انداخت، در عالم معنا او را مورد عِتاب قرار دادند. جناب شيخ، خود، اين داستان را چنين تعريف مي كرد :
«نفس،‌اُعجوبه است. شبي ديدم كه حجاب(حجاب نَفس و تاريكي باطني) دارم و طبق معمول هميشه نمي توانم حضور پيدا كنم. ريشه يابي كردم و با تقاضاي عاجزانه، متوجه شدم عصر روز گذشته كه يكي از اشراف تهران به ديدنم آمده بود، گفت :
«دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم.»
و من، هنگام نماز، براي خوشايند او عباي خود را به دوش انداختم.»
منبع :‌كتاب كيمياي محبت؛‌نوشته محمد محمدي ري شهري؛ چاپ سي و پنجم؛ ۱۳۹۰
 

Similar threads

بالا