شفاعت حق مخصوص خداست
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَميعاً (سوره زمر آيه 44)
بگو براي خداست حق شفاعت
پس درخواست شفاعت از غير خدا درخواست حق مطلق خدا از بنده ي اوست و چنين درخواستي در حقيقت پرستش غير خداست و با توحيد در عبادت سازگار نيست
بايد مفهوم خضوع و يا در خواست از غير خدا رو از معناي پرستش جدا كنيم... حقيقت پرستش اينه كه انسان موجودي را خدا بيانديشد و در برابر او پرستش كنه و يا اينكه پديده اي رو مخلوق خدا بدونه ولي تصور كنه كه كارهاي خدايي مثل تدبير جهان و غفران ذنوب به او تفويض گرديده...
اگه تصور كنيم حق شفاعت به شافعان راستين تفويض شده و انها ميتوانند بدون قيد و شرط شفاعت كنن و مايه ي مغفرت گناهان بشوند يك همچين اعتقادي موجب شرك ميشود.. چون كار خدا رو از غير خدا درخواست كرديم...
اما اينكه گروهي از بندگان پاك خدا بدون اينكه مالك مقام شفاعت بشوند در يك چارچوب معين مثلا اجازه ي شفاعت گناهكاران را دارند كه مهمترين شرط همان اذن و رضايت خداوند هست... درخواست يه همچين شفاعتي به معني خدا دانستن اون فرد نيست... درخواست كار از كسي است كه در شان اوست.
قرآن مجيد هم ميفرمايد:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا (سوره مباركه نساء آيه 64) ...اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مىكرد قطعا خدا را توبهپذير مهربان مىيافتند
در جاي ديگري هم به نقل از فرزندان حضرت يعقوب (ع) :
قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ(سوره مباركه يوسف آيه 97) گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم
حضرت يعقوب هم به انها وعده ي استغفار داد و انها را متهم به شرك نكرد
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (سوره مباركه يوسف آيه 98) گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مىخواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است