نمیدونم چرا بعضی شبا فکرای عجیب غریبی میاد سراغم( نه زود قضاوت نکن از اونا که فکرشو میکنی نیست) فقط تا تهش بخونین تا بدونین منظورم از فکر عجیب غریب چیه
مثلا اون شب داشتم فکر میکردم یه اتم گرچه کوچیکه ولی دنیای رو میتونه داغون کنه خیلی از کشورا هم هنوز اطلاعات زیادی ازش ندارن بعد داخل یه اتم الکترون ها حول یه محوری میگرده تو دنیای بزرگتر ماه دور زمین میچرخه زمین دور خودش میگرده زمین دور خورشید میگرده تو دید بزرگتر حتی منظومه ها هم دور خودشون ویه محور میگردن بعد یه کم حول ورم داشت ویه تئوری من دراوردی ولی ملموس اومد به ذهنم که نکنه مثلا زمین وخورشید و منظومه ما تو یه عالم خیلی بزرگتر مثل الکترون باشن که دور یه هسته میگردن؟؟؟؟؟؟؟؟
اونوقت میدونی چی میشه ؟؟؟؟؟؟
معنیش این میشه که کل این دم وتشکیلات و زمین وخورشید .منظومه ما میشه یه اتم داخل یه مولکول داخل یه تخته سنگ وسط یه کوه که خودشم جزیی از یه عالم بزرگتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟