حکایت فرار مرغی در جامعه خروس سالار؛ نیکزاد زنگنه
دوشنبه، ۲ آذر، ۱۳۸۸
زنانی که تا دیروز تحت قیمومیت و سالاری مردان نفس می کشیدند، امروز به گواه تصاویر، حائل باتوم خوردن مردان می شوند و با حضور پررنگ در تمامی عرصه ها، با رساترین صدا "بودن" خود را در تاریخ ثبت می کنند
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
قصه، این بار هم هیچ نکته ی تازه ای ندارد. حتی نه مثل افسانه های مستعمل قدیمی، که گاهی دوباره و چندباره هم خواهان شنیدنش هستی. قصه، داستان تکراری لجن مال کردن مفاهیمی است که به نحوی ماهیت وجودی لغزان و منافع نا محدود عده ای را تهدید می کند. داستان فمینیسم در سرزمین من، همیشه راوی حکایت زنانی است مردنما، بی بهره از احساس و سرشت زنانگی، با انحرافات جنسی، عمله ی دست دولت های بیگانه و مروج ارزش های غیراخلاقی و غربی که امروز تحت لوای " جنبش زنان" گرد آمده اند و تهدیدی محسوب می شوند علیه بنیان های استوار خانواده و ارزش های ملی و مذهبی. به خاطر ندارم مسئولان امور، در راستای ارائه ی این تصاویر از برابرخواهی جنسیتی، از کوششی فروگزار کرده باشند. این روند تخریبی از سریال های شبانه و هفتگی آغاز شد و دامنه اش تا مسابقه ها و برنامه های ورزشی و برنامه های تحلیلی و انتقادی بی شمار با مهمان های دستچین فرمایشی هم کشید. برنامه ی چهارشنبه شب کانال دوم سیمای جمهوری اسلامی، هم نمود تلاش های تکراری و پیگیر عده ای است که رانت بی نهایت برنامه سازی در صدا و سیمای دولتی دارند.
برنامه سازان گرامی که به هر سند و مدرک و دست نوشته و صدا و فیلم غصب شده ای دسترسی دارید، گذشته از این که در نهایت وادار شدید به حضور و پویایی جنبش زنان اقرار کنید – که شما چیزی را هدف تخریب و تخطئه نمی گیرید مگر آنگه چهارستونتان را لرزانده باشد- نکته ی تازه ی دیگری در مورد این دست برنامه هاتان وجود دارد و آن هم فضای عرضه ی آنها است و وقاحتی که سازندگان رانت دار آن، در تهیه و تولید و پخش چنین برنامه هایی در این برهه از تاریخ دارند.
گزارش ها پی در پی می رسد. قتل دختری با شلیک گلوله از نزدیک در اعتراضات به نتایج انتخابات و دستگیری و ضرب و شتم گسترده ی زنان در خیابان ها در تمام جریان های پس از انتخابات، ممنوع الخروج شدن زنان روزنامه نگار و اکتیویست، آمار 73 درصدی زنان 14 تا 39 سال در زندان ها، تجاوز و آزار جنسی زندانیان سیاسی زن، تجاوز دسته جمعی به یک زن در قیامدشت، آزار جنسی دختر دانشجو توسط معاون دانشجویی دانشگاه زنجان، قتل های ناموسی تنها در پایتخت با میانگین 627 مورد در سه ساله ی اخیر، وجود 45 نوع خشونت خانگی علیه زنان ایران، تجربه 66 درصدی خشونت خانگی در زنان متاهل ایرانی، تعداد روزافزون زنان سرگردان در راهروهای دادگاه خانواده به دنبال طلاق یا حضانت فرزند و هزاران فکت از این قبیل که تلویزیون ها و سایت ها را پر کرده اند. تمام رسانه ها در انحصار شما نیست که نمایش های وارونه پخش کند یا در ید قدرتتان نیست که درهای دنیا را با قیچی ***** و سانسور به روی مردم ببندید. این تصویر زنان جامعه ی شماست که هر روز تیره تر می شود. تصویر زندگی زنان جامعه ای که تمام نهاد های آن، از رسانه های تصویری گرفته تا آموزش و پرورش و نیروی انتظامی اصرار و ابرام پررنگی به اصلاح و ارشاد جامعه و رسیدن آن به تعالی و کمال دارند و دم زدن از کرامت انسانی زنان، لقلقه ی دهان آنهاست.
ما شلوارپوش های برابری طلب، با تمام اختلاف نظرها و کشمکش های روشی و عقیده ای در بین خود، با تمام برخوردهای به لفظ امنیتی و به ماهیت نابودکننده ی شما و با تمام فشار ها و دشواری ها و سنگ اندازی های بی پایانتان در قالب سهمیه بندی و بومی گزینی جنسیتی در دانشگاه ها، تلاش برای گسترش دانشگاه های تک جنسیتی، لایحه ی درخشان حمایت از خانواده، پیشنهاد اعدام روسپیان برای کاهش فحشا، انتخاب وزرای زنی با عملکرد ضد زن و ... با انگ خانمان براندازی، القای مفاهیم لیبرالی و القای نارضایتی به زنان جامعه از و با برخوردهای قهری و غیرقانونی- تحت عنوان جرم اقدام علیه امنیت ملی که تمام جرائم تعریف نشده در قانون را شامل می شود- از هم نمی پاشیم، برادران عزیز. ما فارغ از تمام برچسب ها و لجن پراکنی ها، تا همیشه برای احقاق برابری حقوقی خود که حق انکارناشدنی هر زن ایرانی است، تلاش خواهیم کرد. زیرا می دانیم چیزی که پشت تمام برنامه ها و طرح های امنیتی و اخلاقی و اظهار نظرهای مشعشع در مجلس و دولت و نیروی انتظامی و امنیت اخلاقی، خوابیده یک چیز بیشتر نیست: جامعه ی مرد سالار، نمی تواند با پذیرفتن وجود و هویت مستقل زنانه کنار بیاید و آن را در کنار هویت خود بپذیرد و ببیند زنانی که تا دیروز تحت قیمومیت و سالاری مردان نفس می کشیدند، امروز به گواه تصاویر، حائل باتوم خوردن مردان می شوند و با حضور پررنگ در تمامی عرصه ها، با رساترین صدا "بودن" خود را در تاریخ ثبت می کنند. حضوری که دیگر هرگز نمی توانید انکارش کنید.
*آمار اخذ شده از سایت های تغییر برای برابری، مدرسه فمینیستی، میدان زنان، ایرنا، آفتاب و کمیته ی گزارشگران حقوق بشر است.