اي فرزند آدم…
من سخنانت را ميشنوم وقتي كه با من حرف ميزني و درد دل باز ميگويي.
تو نيز سخنان مرا در كتاب من بخوان كه فرشتگانم بر تو فرود آوردهاند و من بدان وسيله با تو سخن ميگويم.
اگر با من انس بگيري تو را از همگان بينياز ميكنم و اگر با غير من مانوس شوي در هر كاري محتاج و گرفتار خواهي ماند.
از كسي جر من بيم نداشته باش و مهراس، به يادآور كه هيچ قدرتي ياراي مقابله با اراده من را ندارد.
از ياد مبر كه هيچ اتفاقي در عالم جز به خواست من نميافتد.
من همنشين كسيام كه به ياد من باشد، من از رگ گردن به تو نزديكترم و تو را ازخودت بهتر ميشناسم،
در هيچ حالي فراموشم مكن وياد مرا از خود دور مساز،
در خلوت خود به انديشه بنشين و در تنهايي خود سخنان مرا بشنو، نعمتهاي مرا بشمار و خطاهاي خودت را به يادآر، مرا دوست داشته باش و محبتم را در دل ديگران نيز بيانداز، مهربانيهاي مرا برايشان بازگو كن
وسايه سار لطف مرا برفراز وجودشان نشان ده.
اي فرزند آدم …
دل به دنيا مبند و با دنيا انس مگير.
دنيا بسيار كوچكتر از آن است كه پاداش و مزد حتي لحظهاي از خاطر تو باشد و بهاي حتي پارهاي از دل تو شمرده شود.
جان آسماني تو جز من قيمتي ندارد و جز بهشت من هيچ چيز نميتواند هزينه وجود تو را جبران كند
اگر چشم تو ميديد آنچه براي اولياي خود آماده كردهام قلب تو آب ميشدو جان تو به شوق از قالب تن به درميرفت، اينها پاداش دلي است كه تنها به من گره خورده و فقط مرا در خود جاي داده