فرآيند انتخاب و انتقال تکنولوژی های ساخت

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فرآيند انتخاب و انتقال تکنولوژی های ساخت


چکيده:
نياز به بهره گيری و تکنولوژی های ساخت متناسب با رشد هر جامعه و بهره گيری از فن آوری در ساير صنايع و توانايی های اجرای آن جامعه متغير است. همين نيازها است که بعضاً به نوآوری ها و يا انتقال فن آوری می انجامد.
انتخاب تکنولوژی های ساخت پيش درآمد انتقال آن هاست و در هر گزينش، هماهنگ سازی بين اجزا با محيط بسيار مهم است. و نياز به مطالعه کافی دارد. در پيش گرفتن روش های پژوهشی مناسب و نيز راه کارهای درست و سرانجام طی مراحل سلسله وار از گزينش تا انتقال فن آوری های ساخت در موفقيت و سوددهی آنها بسيار مهم است. بهترين حالت انتقال يک تکنولوژی ساخت، طی مراحل انتقال از فراگيری دانش فنی تا توليد و گسترش داخلی است. موانع گوناگونی بر سر راه انتقال بهينه تکنولوژی های ساخت وجود دارد که شناخت وارائه راه حل های مناسب برای رفع آنها از اهميت بالايی برخوردار است.

واژگان کليدی
تکنولوژی های ساخت - انتقال تکنولوژی - انتخاب تکنولوژی - تکنولوژی زدگی کاذب - انتقال بهينه تکنولوژی

پيش گفتار:
امروز تغيير در ميزان ساخت و ساز، شرايط بهره برداری، نيازهای مشتريان، شرايط بازار رقابتی و فرآورده های نهايی صنعت ساختمان، سبب بهره گيری از فن آوری های نوين در اين صنعت شده است. همين صرفه جويی در مصرف انرژی و مواد اوليه و کاهش هزينه های اجرايی و مديريتی به عنوان عواملی موثر، گروه های ذينفع را به بهره گيری بيشتر از فن آوری در صنعت ساختمان تشويق و ترغيب کرده است بطوريکه اين گروه ها در بسياری از کشورهای ديگر مطالعه، توليد و به کار گرفته شده، به وسيله شرکت ها و افراد وارد کشور شده است و به همين منظور نيز کانون های پژوهشی بسياری در کشور پديد آمده است.

فرآيند انتخاب تکنولوژی های ساخت
فرآيند انتخاب تکنولوژی ساخت، گزيدن روش های گوناگون برای به کارگيری آن در صنعت ساختمان است. اين روش ها دربرگيرنده گزينش ماشين آلات، ابزار، مصالح، روش های مديريتی و سازماندهی، گروه های کاری و اجرايی و دانش های فنی گوناگون است.
گزينش درست اين روش ها در تمام مرحله های ساخت از مراحل آغازين پروژه همچون گمانه زنی، نقشه برداری و آماده سازی، تا مراحل ساخت همچون خاک برداری و حفاری، فوندانسيون، اسکلت، سقف، سفت کاری، نازک کاری داخلی و خارجی، تاسيسات، فضای سبز، بهره برداری و نگهداری ساختمان دارای اهميت فراوانی است.
ممکن است اين اشتباه در ذهن صورت پذيرد که منظور از اين کار به دست آوردن و انتخاب مدرن ترين و تازه ترين فن آوری ها است. درحاليکه بهره گيری از اين روش ها نيازمند به کارگيری هماهنگ و سازگار تمام اجزای آن است. پيشرفت نامتناسب يک جز به دليل ناهماهنگی با ديگر اجزاء نتيجه دلخواه را به همراه نخواهد داشت.
افزون بر هماهنگ سازی ( متناسب سازی ) اجزای تکنولوژی های ساخت، هماهنگی بين اجزای انتخاب شده با سايت و حوزه پيرامونی آن اهميت بسيار دارد. اين انتخاب نيازمند مطالعات گسترده و شناخت کامل منطقه و سايت، اقليم، سياست گذاری های خرد و کلان دولت و دستگاه های ذی نفوذ، پيشينه تاريخی، مطالعات اجتماعی، مطالعات اقتصادی، پتانسيل های موجود و داد و ستدها و رقابت های بين المللی است.
بهره گيری از تکنولوژی های ساخت نه به مثابه يک هدف بلکه به عنوان ابزاری برای تامين نيازهای زندگی، پديد آوردن رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی قابل قبول است.

مراحل انتقال تکنولوژی های ساخت
ورود به مبحث انتخاب و انتقال تکنولوژی ساخت نيازمند گذراندن مراحل گام به گام و سلسله واری است که طی آن عوامل ذی نفوذ نخست به فراگيری دانش فنی و سپس به تجربه و تثبيت آگاهی ها، پس از آن به آموزش نتايج به دست آمده و سرانجام به توليد و گسترش آن تکنولوژی می پردازند.
به بيانی ديگر مطالعات، در بخش های پژوهشی و مهندسان مشاور و کسب تجربه و تلاش در شرکت های سازنده انجام می شود. دراين حالت فرآيند گيری ضمن انجام کار، شرايط بهبود و گسترش فن آوری را فراهم می آورد و در صورت پردازش درست مطالعات و تجربه های اجرايی شرايط انتقال فن آوری در بالاترين سطح، برای توليد کنندگان داخلی فراهم شود.
بررسی عملکرد کشورهای جنوب شرقی آسيا و تجربه های اين کشورها ( ژاپن، کره، مالزی، تايوان و فيليپين ) در مورد انتقال فن آوری پس از دهه چهل ميلادی می تواند الگوی مناسبی برای کشورهای در حال توسعه باشد. اين کشورها به گونه های متفاوتی توانسته اند از مرحله رشد وابسته به واگذاری منابع طبيعی و نيروی کار خود، به مرحله جايگزينی واردات به توليد داخلی و سرانجام به مرحله صادرات فن آوری های توليدی خود در صنعت ساختمان برسند.
مرحله های زير به منظور انتقال فن آوری های ساخت در کشور و با هدف رهايی « تکنولوژی زدگی کاذب » که ممکن است به وسيله کشورهای توليد کننده در پيش پای کشورهای در حال توسعه گذاشته شود، پيشنهاد می شود.

فراگيری دانش فنی
گزينش و انتقال فن آوری با هدف گزينش فن آوری نيازمند روش های متناسب مطالعاتی است. نمونه های گوناگونی از انتقال فن آوری وجود دارد که به علت کمبود مطالعات انجام شده، شناخت ناکافی و نداشتن خط مشی روشن به رغم تلاش های فراوان در انتخاب نوع و واردات آن، به موفقيت نرسيده اند از اين رو اين بخش به عنوان محور اصلی کار اهميت فراوانی دارد.
در اين مرحله پژوهشگران با مطالعه کتاب، مجله ها و مقاله های داخلی و خارجی در کتابخانه ها و شبکه اينترنت به بررسی کامل موضوع می پردازند و سپس با داشتن ايده ها و نظرات معينی به بازديدهای هدفمند و مرتبط با موضوع و تحقيق از کشورهای توليد کننده و مصرف کننده فن آوری می پردازند. اين بازديدها به صورت دوره های آموزشی نيز انجام می شود. روشن است که تصميم گيری های اين مرحله، پايه تمامی حرکت های بعدی است و هرگونه تصميم نادرست می تواند زيان های جبران ناپذيری به بار آورد.

تجربه و تثبيت اطلاعات
اگرچه بهره گيری از تکنولوژی های ساخت و پی آمد های آن در مقياس کلان تعريف و توجيه بهتری دارد ولی شروع آن می بايست از کارگاه ها و شرکت های کوچک با توانايی های فنی و پتانسيل بالا آغاز شود. در اين تجربه های اجرايی بسياری از موارد برای گروه های سازنده روشن می شوند.
نمی توان انتظار داشت که برای ساخت پلی با يک فن آوری خاص، تنها با خواندن کتاب در مورد چگونگی انجام کار، آن را فراگرفت. حتی ديدن اين که ديگران همين کار را چگونه انجام می دهند نيز اين آمادگی را در ما پديد نمی آورد بلکه تنها با کوشش در انجام همان کار، رو به رو شدن با مسايل، تلاش مداوم در حل مشکلات و حرکت گام به گام از مقياس های کوچک به بزرگ است که فراگيری، انباشت دانش، نوآوری، هماهنگی با محيط و بهبود فن آوری صورت می پذيرد.

آموزش دستاوردها
آموزش دستاوردهای مطالعات و تجربه های فرآيند انتخاب و انتقال فن آوری، تثبيت دانش مربوطه را در پی دارد. و انتقال اين دانسته ها و تجربه ها به پويايی فرآيند انتخاب، نوآوری، خلاقيت، کسب دانسته های تازه بين تيم های آموزش دهنده و آموزش گيرنده و حتی فراتر از آن توليد انديشه های تازه می انجامد. تشکيل کلاس ها و دوره های آموزشی و تربيت نيروهای کار آزموده و کارا، برای اجرای بهينه فن آوری های برگزيده و گسترش تيم های کار آزموده، فراهم شدن بستر رشد فن آوری، رهايی از وابستگی و واردات فن آوری و استحکام ساختار پژوهشی و تحقيقاتی کشور را در پی دارد.

توليد و گسترش
با کامل شدن دانسته ها و تجربه ها و به وجود آمدن ايده ها و انديشه های هماهنگ با شرايط بومی و منطقه ای و انتقال آنها به افراد، شرکت ها و کاخانه های توليدی، تشويق و پشتيبانی دستگاه های دولتی مرتبط، تشکيل بخش های تحقيقاتی در شرکت ها و کارخانه ها، برپايی دوره های تخصصی، تربيت تيم های اجرايی و هم فکری بين گروه مشاوران، سازندگان و طراحان، رفته رفته توليد فن آوری و سپس گسترش فن آوری ساخت و صادرات آن انجام می پذيرد.
کشور ترکيه به عنوان يکی از کشورهای همسايه جمهوری اسلامی ايران با حرکت در اين راستا و دريافت تکنولوژی های گوناگون ساخت ( از کشورهای اروپايی ) و بومی کردن آنها و سپس توليد، گسترش و صادرات آن در سطوح مختلف، امروزه به عنوان يکی از موفق ترين کشورهای منطقه در توليد و گسترش فن آوری های صنعت ساختمان مطرح است.

انتقال بهينه تکنولوژی
افراد، شرکت های دولتی يا خصوصی می توانند در سطوح مختلف به انتقال فن آوری بپردازند. اين انتقال می تواند در پايين ترين سطح که همان دريافت و کاربرد فن آوری است و يا سطح ميانی که دريافت، کاربرد، اصلاح و هماهنگی آن با ويژگی های بومی و منطقه ای است و يا در بالاترين سطح که دريافت دانش برای توليد داخلی و رسيدن به فن آوری های تازه است صورت پذيرد. تاکنون بسياری از تکنولوژی های نوين ساخت توسط شرکت ها و افراد متخصص وارد کشور شده در موارد متعددی فرآيند انطباق با محيط و بومی کردن آنها انجام گرفته است. پرسش اين است که هر شخص يا شرکتی در چه سطحی می تواند به انتقال فن آوری بپردازد؟ و به دنبال رفع چه نيازهايی است؟
در يک نگرش کلی می توان تمامی افراد و شرکت های سرمايه گذار، توليد کننده، مصرف کننده و مهندسان مشاور را عضوی از مجموعه ذينفع اين فرآيند انگاشت که همگی در صورت هدفمند شدن و تعيين خط مشی کلی می توانند در سطوح مختلف و با هماهنگی يکديگر به انتقال تکنولوژی های ساخت بپردازند.
در اين حالت فرآيند انتخاب و انتقال تکنولوژی ( فراگيری دانش فنی - تجربه و تثبيت اطلاعات - آموزش نتايج به دست آمده - توليد و گسترش )، با روشی درست و از پايين ترين سطح انجام شده، سپس با نيازها و شرايط محيطی هماهنگی پيدا کرده و سرانجام توسط کارشناسان و کاخانه های داخلی توليد شده است و در چنين شرايطی انتقال بهينه تکنولوژی صورت پذيرفته است.

موانع انتقال تکنولوژی های ساخت
در برنامه های راهبردی بيشتر کشورهای در حال توسعه به واسطه شرايط اقتصادی، محدوديت های منابع مالی و تعداد زياد نيروی کار، بهره گيری از فن آوری های ساده، مصالح محلی، ابزار ارزان و نيز کاهش واردات در رئوس برنامه قرار گرفته است. و اين امر بهره گيری از تکنولوژی های ساخت و انتقال آن ها به کشور را با موانع متعدد رو به رو می کند.
اگر چه با ورود يک فن آوری بيکاری مقطعی در بين کارگران ساده و نياز به نيروی متخصص افزايش می يابد ولی در صورت ادامه اين امر، حمايت دولت و طی روش های درست انتقال، نه تنها مشکلات فوق به خوبی حل خواهند شد بلکه نياز به نيروهای کاری در آينده افزايش می يابد.
موارد زير هر کدام به عنوان مانعی برای جلوگيری از انتقال درست تکنولوژی ساخت به کشور، مطرح هستند. که در صورت مطالعه و در پيش گرفتن راه کارهای مناسب توسط دست اندرکاران شرايط برای انتقال بهينه تکنولوژی ساخت فراهم می شود:
- عدم تدوين استراتژی مشخص از طرف دولت.
- مقاومت توليد کنندگان داخلی مصالح سنتی و پيمانکاران محلی.
- ارزانی و فراوانی کارگران ساده در کشور.
- کمبود مديران توانمند و نيروهای انسانی مجرب.
- کم اهميت بودن محصولات نهايی صنعت ساخت نزد مشتريان و فقدان رقابت کيفی در بيشتر مناطق کشور و حذف انگيزش لازم در شرکت های ساختمانی برای توليد مرغوب.
- وابستگی و نياز به سرمايه اوليه برای انتقال فن آوری.
- حفظ موازنه صادرات و واردات کشور.

گزارش مراحل انتقال يک نمونه از تکنولوژی های ساخت
« بيش از 40 سال است که شيوه توليد، استفاده و مزايای بتن غلتکی در دانشگاه های ما تدريس می شود. بسياری نيروی متخصص و آگاه در اين مورد در کشور تربيت شده است و دانشجويان ايرانی بارها در المپياد بتن رتبه های اول تا سوم را به دست آورده اند و در اين باره همه شرايط و امکانات فراهم است، اما می بينيم که همچنان از آسفالت قيری استفاده می شود و گويی مديران و کارفرمايان پروژه ها تمايل چندانی به آشنايی با اين مقوله ندارند!
مقاومت استاندارد ترين بتن در ايران حدود 500 کيلوگرم بر سانتيمتر مربع است که در مقابل بتن هايی با مقاومت 4 هزار و 5 کيلوگرم بر سانتيمتر مربع، بتنی متوسط ارزيابی می شود و اين مسئله در طول زمان به معنای زيان خواهد بود که جاده ها و خيابان ها و بزرگراه ها از جمله محل های ضرر هستند.
اگر تا کنون و با توجه به پيشينه آشنايی با بتن های غلتکی R ccp هنوز اين شيوه در کشور ما به کار نمی رود، می توان فاصله بسيار بين مجامع علمی و صنعتی در کشورمان را علت اين مسئله فرض کرد و نيز حلقه گمشده بين اين دو که همان واحدهای تحقيق و توسعه هستند; اما هنوز به دليل همراهی نکردن مديران دولتی که نقطه عطفی در جا انداختن و گسترش به کارگيری اين روش هستند و عادت به ترک شيوه های آزموده شده گذشته را ندارند، در اين زمينه هنوز تغييراتی بنيادين رخ نداده است. »

 
بالا