چرا اینجوری می کنید آخه؟
می خواید تاپیکو قفل کنن؟
بس کنید.اصلاً موضوع بحثو عوض کنید.شاید صاحب تاپیک نخواد تاپیکش بسته شه؟
OK
موضوع بحث رو عوض میکنیم...
خب چیکار کنیم؟
بزار ببینم چی داریم؟
این روشنفکر که پیره....
اون سارا هم در غم گوش مروارید داغداره...
این امین هم که گیر سه + 4 پیچ داده به غلطهای املایی من...
میمونه چی؟
همون فحش که گقتم:
دانشجو: فحش رکیک چاوارداری که امروزه دیگر معمولا استفاده میشود(در ضمیر ناخودآگاه)
مشروط:دانشجویی که به خاطر علاقهی زیادش به درس خواندن، موردحسادت قرار گرفته و از این رو دانشگاه او را ملزم کرده است که در ترم بعدی بیش ازحد معینی واحد انتخاب نکند تا به بقیه هم برسد! کلمه مشروط از «مشروطه» میآید کهعدهای معتقدند باعث رونق گرفتن دانشگاه در ایران شد. عدهی دیگری هم معتقدند کهرونق گرفتن کار مشروطها باعث اضمحلال مشروطه شد
گوسپند:نوعی جانور که جز نوشتن جزوه، حفظ جزوه و پاس کردن درساز روی جزوه هیچ کار دیگری در دانشگاه نمیکند. چنین موجوداتی در دانشگاههای مشهوربیشتر دیده میشوند و فرق آنها با سایر گوسپندان در این است که نه کلهی اینگوسپندان قابل استفاده است و نه پاچهی خوشمزهای دارند.
جزوه: دستنوشتههایی که گمان میشود عصارهی یک کتاب است. اما در واقع تفالهی بخشی از آن است.
استاد: دستگاه تفاله چینی
استاد حل تمرین:دانشجوی ترم بالاتری که در ازای گرفتن شندرغازپول و شنیدن لفظ «استاد» چنان از خودبیخود میشود که تن به خورد گچ تخته و مسخرهشدن توسط سی چهل تا دختر و پسر میدهد.
خرخوان:نوعی خر که توانایی مطالعهی مداوم به مدت 72 ساعت رادارد. نطفهی این موجودات در دورهی دبیرستان بسته میشود و در کلاسهای کنکور بهبلوغ میرسند. این موجودات اغلب در کافه تریاهای دانشکدهها استحاله میشوند
تریا:محلی برای فرار از غذای سلف که در این حالت مصداق بارزاز چاله به چاه افتادن است. اما صرفنظر از ارزش غذایی آن، از لحاظ فرهنگی اهمیتزیادی دارد. به خصوص برای پژوهندگان زبان کوچه و بازار و کاشفان جدیدترین فحشها واصطلاحات جنسی
سلف (غذاخوری):فعالترین آزمایشگاه و واحد تولیدی هر دانشگاهکه توانایی تبدیل موجودات گوناگون به غذا را دارد. یکی از رایجترین تواناییها کهشرط لازم اولیه برای سلف نامیده شدن یک مکان محسوب میشود، توانایی بازیافت چمنهایمحوطه به شکل قرمهسبزی است
گوریل:گونهای از دانشجویان پسر با موهای ژولیده و لباسهایبدفرم که از بوی سیر دهان و عرق لباسهایشان نمی توان کمتر از سه متر به آنها نزدیکشد. این جانوران معمولا پس از فارغالتحصیلی بهجای اعزام به قلب جنگلهای آمازوندر پشت میزهای مدیریت و ریاست جای میگیرند
شاسکول:دانشجویی (عمدتا دختر) که بعد از 20 بار جزوه دادن بهیکی از دانشجویان جنس مخالف هنوز فکر میکند خط خوبش باعث محبوبیتاش است.
پلشت:دانشجویی که حاضر است کیسه فریزر دور بشقابش بکشد و باقاشق یک بار مصرف غذا بخورد تا مجبور نباشد روزی یکبار ظرفهایش را بشوید. تقریبااکثر دخترهای ساکن در خوابگاه های دانشکده های علوم و مهندسی
بتونهکاری:فریضهی واجبی که بیشتر دختران دانشجو صبحها قبلاز حرکت به سمت دانشگاه بر روی صورت خود انجام میدهند تا دیدارشان قابل تحمل شود. معمولا هم نمیشود
جلبک:نوعی دانشجو با آیکیوی حیرتبرانگیز و توانایی جزوهنوشتن حتی از روی سرفههای استاد. تراکم زیستی این جانداران در دانشکدههای علومانسانی بیشتر است
دکتر:لفظی که تا پیش از دوران وزارت کشور دکتر کردان یکپیشوند لذتبخش بود و پس از آن فحشی زشت محسوب میشود. با این حال، به دلایل روانیناشناختهای تمام دانشجویان رشتههای پزشکی و دامپزشکی همچنان علاقهی وافری دارندکه از ترم اول تحصیل دیگران آنها را با لفظ خطاب کنند
کافور:مادهی اصلی تشکیل دهندهی غذاهای سلف پسران که گویا ازقدیم با عارضهی «زنگزدگی» در ارتباط بوده است چرا که شاعر فرموده: برعکس نهند نامزنگی کافور
بورسیه:همزمانی کار و تحصیل که ماحصل آن تلفیق درسنخوانی واززیرکاردررویی است.
پروژه:کار عملی که دانشجوها با هم انجام میدهند. بعضیها همروی هم
تحقیق:تالیف یا ترجمهی بخشی از کتابی که استاد در نظر داردبعدا به نام خودش چاپ کند در ازای گرفتن مقدار ناچیزینمرده.
پروپوزال:نوشتهی بی ربط کوتاهی که در آن دربارهینوشتهی بیربط بلندی که بعدا نوشته یا کپی پیست خواهد شد، توضیح داده میشود
پایاننامه:تایپ یا کپی-پیست کردن مقداری متن پراکنده درکتابها و پایاننامههای قدیمیتر در یک فایل و پرینت گرفتن از آنها و صحافی کردنمجموعه. خوشبختانه با پیشرفت علم و تکنولوژی، تمام این فرآیندها با صرف هزینهیمعقولی به طور کاملا خودکار و بدون دخالت دست و ذهن انجام میگیرد.
دانشنامه (مدرک):درپوش کوزه.
جابجایی (دانشجویی):تفاوت علمی دانشگاهها به زبان پول.
ارث پدری (طلب بابا):طلبی که بعضی از دانشجویان ارزشی ازدیگران دارند و معمولا به صورت گزارههایی همچون «چرا این لباس رو پوشیدی؟»، «چراموهات دیده میشه؟»، «دیگه این موسیقی رو نشنوم ها»، «دیگه نبینم با هم کِروکِرمیکنین»... بروز میکند.
خوابگاه متاهلی:جایی برای استراحت، مطالعه، تماشای تلویزیون،درس خواندن و باقی کارها. به خصوص باقی کارها.
جوات:دانشجویی که طبق آخرین مدهای 10 سال قبل لباس می پوشد وبا آخرین مدهای 20 سال قبل زندگی می کند و مثل 30 سال قبل فکر می کند. جواتهامعمولا آینده مثبتی در مشاغل دولتی دارند.
افزایش سنوات:حاصل ز گهواره تا گور دانش جوییدن.
سیاسیکاری:اصطلاحی برای توصیف فعالیتهای سیاسی دانشجوییوقتی که مطابق سلیقهی «آنها» نیست. آنهایی که همیشه تاکید میکنند که دانشجو بایدسیاسی باشد و در امور کشورش دخالت داشته باشد.
پاچهخواری:یکی از راههای گرفتن نمره از اساتید به طورشرافتمندانه. البته شرافتمندانه در قیاس با سایر راهها!
کفش پاشنه بلند (تق تقی):ابزار تولید آژیر ورود و یا نزدیکشدن دختر دانشجویی که دانشگاه را با مجلس عروسی اشتباه گرفته است.
خر زدن:تنها نوع حیوانآزاری که انسانها روی خودشان هم انجاممیدهند. خر زدن در شبهای امتحان به پیک خود میرسد.
روح:عضوی از استاد که در جلسهی امتحان و پس از دیدن برگهیسوالاتی که ربط چندانی به درسها ندارد، از آن به وفور یاد می شود. ادامهی عملیانبر روی برگه دنبال میشود.
اسکن استخوان:طرز نگاه کردن افراد فوقالذکر که معمولا ازپاشنهی کفش همکلاسیها شروع شده و به نوک مقنعهی آنها منتهی میشود.
تئوریسین:آدمی با تحصیلات نیمبند دانشگاهی و تواناییفوقالعاده در آسمان به ریسمان بافتنهای فلسفی و سیاسی که وظیفهی آمادهسازیدانشجویان برای «روز مبادا» را دارد. وجود تعدادی دانشجوی خودی و بچه مثبت که بادهان باز به حرفهای استاد گوش بدهند و به خصوص دختران دانشجویی که از تمامصحبتهای او نتبرداری کنند - به ویژه در هنگام زوم کردن دوربین- لازم و ضروری است. تئوریسینها معمولا تهلهجهی مشهدی دارند.
ازدواج دانشجویی:اشتباه صنفی.
حذف ترم:خودکشی آبرومندانه از ترس مرگی مفتضحانه.
بازم بگین دانشجو فحش نیست