فاطمیه 4 ( زندگی نامه و خصوصیات حضرت زهرا ... )

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]باز شدن در با نام حضرت فاطمه علیها السلام[/h]



سیـّد جلیل ، علی نقی کشمیری ، فرزند صاحب کرامات باهره حاج سید مرتضی کشمیری- فرمود: از فاضل محترم جناب آقای سیدعباس لاری شنیدم که فرمود: دراوقات مجاورت درنجف اشرف برای تحصیل علوم دینیه ، روزی ازماه مبارک رمضان طرف عصر، خوراکی برای افطار خود تدارک کرده درحجره گذاردم و بیرون آمده در را قفل کردم . پس ازادای نماز مغرب وعشا و گذشتن مقداری از شب ، برگشتم مدرسه برای افطار کردن، چون به درحجره رسیدم، دست درجیب نموده کلید را نیافتم . اطراف داخل مدرسه را تفحص کردم و از بعضی طلاب که درمدرسه بودند پرسش نمودم اما کلید را نیافتم . به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره ، سخت پریشان شدم ؛ ازمدرسه بیرون آمده متحیرانه درمسیرخود تا به حرم مطهر می رفتم و به زمین نگاه می کردم، ناگاه مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری اعلی الله مقامه را دیدم . سبب حیرتم را پرسید، مطلب را عرض کردم، سپس با من به مدرسه آمد و مقابل حجره ام فرمود: می گویند نام مادر موسی را اگر کسی بداند و بر قفل بسته بخواند باز می شود، آیا جده ما حضرت فاطمه علیها سلام کمتر از اوست؟ سپس دست به قفل نهاد و ندا کرد : " یا فاطمة" ، قفل باز شد .[h=2]پی نوشت:[/h]داستان های شگفت ، شهید دستغیب، صص 133 و134.
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
حضرت فاطمه زهرا در قرآن

۵ جایی در قران که به حضرت زهرا اشاره شده است !

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی از پنج نور پاکی است که آیات فراوانی درباره آنها نازل شده و یا در تفسیر قرآن، به آنها تأویل می‌شود.

در این زمینه ما فقط به چند آیه مشهور اشاره می کنیم:

۱- سوره کوثر

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلّ‏ِ لِرَبِّکَ وَ انحَرْ * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر»[کوثر/۱تا ۳]

به نام خداوند بخشنده مهربان * ما به تو کوثر [خیر و برکت فراوان‏] عطا کردیم! * پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن! * (و بدان) دشمن تو قطعاً بریده‏نسل و بى‏عقب است.»

این سوره حضرت فاطمه (س) را کوثر معرفی می کند.

۲- آیه تطهیر اهل بیت علیهم السلام

«إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»[احزاب/۳۳]

اى اهل بیت، خدا مى ‏خواهد پلیدى را از شما دور کند و شما را پاک دارد»

حضرت علىّ علیه السّلام به جماعتی فرمود: اى مردم، آیا تصدیق مى‏کنید که خداوند پس از نزول آیه: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» من و فاطمه و دو پسرم حسن و حسین را جمع نموده و بر ما کسا و شمدى فدکى کشیده و فرمود: «بار خدایا! اینان اهل بیت و گوشت تن منند، آزار و ناراحتى و زحمت اینان موجب زحمت و آزار و اذیّت من است، پس رجس و آلودگى را از وجود اینان زائل نموده و آنان را تطهیر فرماى!»، امّ سلمه با شنیدن این کلمات نزدیک کساء آمده و عرض کرد: من نیز [از اهل کساء مى‏ باشم‏]؟ فرمود: تو بر خیرى، ولى این آیه فقط در شأن من و برادرم علىّ و دخترم فاطمه و دو فرزندم، و نه تن دیگر از فرزندان حسین نازل شده است، و کسى را در آن اشتراکى نیست. جماعت با شنیدن این سخن یکپارچه گفتند: گواهى مى ‏دهیم که امّ سلمه این مطلب را براى ما نقل نموده[۱]

۳-آیه مودت و اهل بیت علیهم السلام

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»[شوری/۲۳]

بگو: بر این رسالت مزدى از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، نمى ‏خواهم.»

ابن عباس می گوید: « وقتی این آیه نازل شد، به رسول خدا عرض کردم این کسانی که مودت و محبت آنها واجب شده کیستند؟ » رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « علی و فاطمه و حسن و حسین » (تفسیر نور الثقلین، ج‏۴، ص: ۵۷۲)

۴- سوره انسان

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنمَّا نُطْعِمُکمُ‏ْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمُ‏ْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا»[انسان/۹-۸]

و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى‏ دهند! * (و مى ‏گویند ما شما را بخاطر خدا اطعام مى ‏کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى ‏خواهیم!»

در این سوره داستان انفاق خانواده حضرت علی (ع) بیان شده و قرآن از این عمل تجلیل کرده است….در این سوره مبارکه، خداوند برای اهل بیت، نعمت‌ها و رحمت‌ها و بهشت‌هایی را وعده می‌دهد که نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده است. از لطایف این سوره این است که انواع نعمت‌های بهشتی در آن بیان شده ولی برای رعایت حرمت فاطمه علیهاسلام از نعمت حورالعین سخنی به میان نیامده است.

۵- آیه مباهله

«فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ»[آل عمران/۶۱]

از آن پس که به آگاهى رسیده‏اى، هر کس که درباره او با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.»

شکی نیست که مصداق مباهله کنندگان مسلمان، پنج تن بودند. و اسقف نجران با دیدن پنج تن (علیهم السلام) گفت:«ای گروه نصاری، من افرادی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جا بکند، خدا آن را می‌کند. با اینها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت یک نصرانی روی زمین باقی نخواهد ماند.»[۲]

[۱]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۱، ص: ۱۴۸.
[۲]. الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ج‏۱، ص: ۴۲.
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ماجرای مظلومیت و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

ماجرای مظلومیت و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

نقل علامه مجلسى از زبان عمر

علامه مجلسى عهدنامه‏اى از خليفه دوم براى معاويه در بحارالانوار آورده كه ماجراى خود را با زهرا عليهاالسلام در آن حكايت كرده است. (1)
از جمله در آن آمده: «به خانه على آمدم تا مگر او را به زبانى بيرون كشم. كنيزك فضّه كه به او گفتم: به على بگو براى بيعت با ابوبكر بيرون آيد كه مسلمانان بر خلافت او اجماع كرده‏اند; گفت: اميرالمؤمنين مشغول است. گفتم: اين را فراموش كن و به او بگو بيرون آيد و الّا داخل مى‏شويم و او را به اكراه بيرون مى‏آوريم.

فاطمه بيرون آمد. پشت در ايستاد و گفت: اين گمراهان دروغگو; چه مى‏گوييد؟ و چه مى‏خواهيد؟ گفتم: فاطمه! گفت: عمر! چه مى‏خواهى؟! گفتم پسر عمويت را چه شده كه تو را براى پاسخ فرستاده و خودش پشت پرده نشسته است؟
گفت: اى شقى! طغيان تو مرا بيرون آورد و حجت را بر تو تمام كرد...

گفتم: اين اباطيل و افسانه‏هاى زنانه را از سرت بيرون كن و به على بگو بيرون بيايد.
گفت مورد احترام ما نيستى، عمر! مرا از حزب شيطان مى‏ترسانى؟ در حالى كه حزب شيطان بس ضعيف است.
گفتم: اگر على نيايد، هيزم مى‏آورم و خانه را به روى ساكنانش آتش مى‏زنم، و آنان را به آتش مى‏كشم يا على را براى بيعت مى‏بريم. تازيانه قنفذ را گرفتم و زدم. به خالد بن وليد گفتم: تو با مردان هيزم فراهم كنيد. خودم خانه را آتش مى‏زنم.

فاطمه گفت: اى دشمن خدا و دشمن رسول او و دشمن اميرالمؤمنين. فاطمه دستهاى خود را پشت در گذاشت تا مرا از باز كردن در بازدارد خواستم در را باز كنم. نتوانستم. پس با تازيانه به دستهايش زدم چنانكه دردش گرفت و من صداى ناله و گريه‏اش را مى‏شنيدم. نزديك بود كه نرم شوم و از دم در بازگردم، اما كينه‏هاى على و حرص او به خون دليران عرب را به ياد آوردم... پس لگدى به در زدم كه فاطمه شكمش را به آن چسبانده بود و پشت آن پنهان شده بود. چنان فرياد زد كه گمان كردم كه فريادش مدينه را زير و رو كرد شنيدم كه گفت: پدر! يا رسول‏اللَّه! اينگونه با حبيبه و دخترت رفتار مى‏شود؟ آه: فضّه! مرا بگير كه به خدا قسم جنين داخل شكمم كشته شد. و شنيدم كه او را درد زايمان گرفته است. او به ديوار تكيه داده بود.
در را به داخل راندم و داخل شدم. به گونه‏اى در مقابلم ايستاد كه جلوى ديدم را گرفت. از روى مقنعه چنان به گونه‏اش سيلى زدم كه گوشواره‏اش كنده شد و روى زمين افتاد. على بيرون آمد. چون احساس كردم كه مى‏آيد، به سرعت بيرون دويدم و به خالد و قنفذ و كسانى كه با آن دو بودند، گفتم: از خطر بزرگى نجات پيدا كردم».
در روايت ديگرى آمده: «جنايت بزرگى مرتكب شدم و اينك بر خودم ايمن نيستم. اين على است كه از خانه بيرون آمده. همه با هم طاقت او را نداريم. على بيرون آمد. فاطمه دستانش را به سر برد تا آن را باز كند و از آنچه به او رسيده بود، از خداى بزرگ استغاثه كند. على، پيراهنش را روى فاطمه انداخت و به او گفت: دختر رسول خدا! خداوند پدرت را براى جهانيان رحمت فرستاده است، پس تو نيز، اى سرور زنان! براى اين خلق نگون‏بخت رحمت باش نه عذاب. درد زايمانش سخت شد. وارد خانه شد و جنينى را سقط كرد كه على او را محسن ناميد.
جمعيتى زياد فراهم كردم نه براى مقابله با على بلكه قلبم به آنان محكم شود. آمدم و او را كه در محاصره قرار داشت، از خانه‏اش بيرون آوردم... ابوبكر مى‏گفت: واى بر تو عمر! چه كارى بود كه با فاطمه كردى؟!». (2)


نقل مفضل از امام صادق


مفضّل حديثى از امام صادق عليه‏السلام روايت كرده كه از امام حجّت- عجل‏اللَّه تعالى فرجه الشريف- و رجعت برخى مردگان سخن مى‏گويد. از جمله در اين روايت آمده: «زدن سلمان فارسى، آتش زدن در خانه اميرالمؤمنين، فاطمه، حسن و حسين عليهم‏السلام بر رويشان و تازيانه زدن به دستان صديقه‏ى كبرى فاطمه عليهاالسلام و شكم او و سقط محسن... و جمع هيزم، انباشت آن كنار در براى آتش زدن خانه اميرالمؤمنين، فاطمه، حسن، حسين و زينب، ام‏كلثوم، فضّه، آتش زدن در، و خروج فاطمه و خطاب او به آنان از پشت در، و سخن او گفت: واى بر تو عمر! اين چه جسارتى است كه به خدا و رسول مى‏كنى؟ مى‏خواهى نسل رسول خدا را از دنيا قطع كنى و از بين ببرى، و نور خدا را خاموش كنى...

عمر گفت: خودت انتخاب كن يا بيرون آمدن على براى بيعت با ابوبكر را و يا آتش زدن همه‏ى شما؟!».
در اين روايت آمده: «قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا در را باز كند و عمر با تازيانه چنان به بازوى زهرا عليهاالسلام زد كه همچون بازوبند روى بازويش حلقه زد و لگدى به در كوبيد كه به شكم فاطمه عليهاالسلام خورد در حالى محسن را شش ماهه در شكم داشت، و سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن وليد، سيلى زدن به زهرا عليهاالسلام چنانكه گوشواره‏اش شكست، فاطمه عليهاالسلام بلند بلند مى‏گريست، مى‏گفت: پدر! وا رسول ‏اللَّه! دخترت فاطمه را تكذيب مى‏كنند، او را مى‏زنند و فرزندش را در شكمش مى‏كشند».
... در اثر لگدى كه به شكم او زدند و راندن در، درد زايمان گرفت و محسن را سقط كرد.(3)


نقل از زبان حضرت زهرا

زهرا عليهاالسلام: «هيزم زيادى بر در خانه‏ى ما جمع كردند و آتش آوردند كه خانه‏ى ما را آتش بزنند. پشت در ايستادم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم كه دست از ما بردارند و منصرف شوند.
عمر تازيانه را از دست قنفذ غلام ابوبكر گرفت، و به بازويم زد چنانكه همچون بازوبند به دور بازويم حلقه زد.
پس لگدى به در زد و آن را به طرف من راند. من كه آبستن بودم، به رويم درافتادم. آتش شعله مى‏كشيد و صورتم را مى‏گداخت.
سپس چنان مرا سيلى زد كه گوشواره‏ام از گوشم كنده شد و مرا درد زايمان گرفت و محسن بى‏گناه را كشته سقط كردم». (4)


نقل سليم بن قيس هلالى



سليم بن قيس اين قضيه را از سلمان و عبداللَّه بن عباس روايت مى‏كند كه گفتند:

«پس از بيعت با ابوبكر، بارها به دنبال على فرستادند اما على حاضر نشد نزدشان بيايد. عمر غضبناك برجست و خالد بن وليد، و قنفذ را صدا زد و دستور داد كه هيزم و آتش بياورند. سپس راه افتاد تا به در خانه على رسيد. فاطمه عليهاالسلام پشت در نشسته بود. پس از وفات رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سرش را مى‏بست و جسمش نحيف و لاغر شده بود.
عمر در زد، سپس ندا داد: پسر ابى‏طالب! در را باز كن. فاطمه عليهاالسلام گفت: عمر! تو را با ما چه كار، ما را به حال خودمان رها نمى‏كنى؟! گفت: در را باز كن و الّا خانه را به رويتان آتش مى‏زنيم. فاطمه گفت: عمر! از خداوند عزوجل پروا ندارى، در خانه‏ام بر من وارد مى‏شوى و بر من هجوم مى‏آورى؟! عمر حاضر نشد برگردد. آتش خواست و در را آتش زد. در سوخت.
پس عمر آن را به داخل راند. فاطمه به سوى او آمد و فرياد كشيد: پدر! يا رسول‏اللَّه...». (5)


پی نوشت

1 ـ بحارالانوار، ج 30، صص 293- 295; الهدايةالكبرى، ص 417.
2 ـ بحارالانوار، ج 39، صص 41- 42; معانى‏الاخبار، صص 205- 207.
3 ـ بحارالانوار، ج 53، صص 14- 19.
4_بحارالانوار، (چ قديم)، ج 2، ص 231; (چ جديد) ج 3، ص 348.
5_بحارالانوار، ج 43، صص 197- 198; ج 28، ص 299; كتاب سليم (اعلمى) ج 2، ص 250



پ.ن:
پاسخ به ده شبهه در مورد حضرت علی (ع) و شهادت حضرت زهرا (س)
 
آخرین ویرایش:

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
فاطمه(سلام الله علیها) با قرآن سخن می گوید!

فاطمه(سلام الله علیها) با قرآن سخن می گوید!

[h=1]فاطمه(سلام الله علیها) با قرآن سخن می گوید![/h]

دوران پس از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دورانی سخت برای خانواد ی ایشان بود. خلافتی که از ابتدای بعثت بارها و بارها مورد تأکید آن جناب قرار گرفته بود از صاحب اصلی اش غصب گردید و به دیگری سپرده شد.
حضرت علی (علیه السلام) مورد تحقیر صحابه واقع شد، درب منزلش را به آتش کشیده و بانوی خانه اش را به شهادت رسانیدند. اتفاقاتی که تاریخ خود گواه روشنی بر آن هاست.
در این میان فدک، باغی که رسول الله (صلی الله علیه و وآله) برای تنها دختر خویش به یادگار گذاشته بود، از وی گرفته شد و دردی دیگر را در سینۀ آن بانو وارد ساخت.
سکوت در برابر ظالم برای فرزند رسول بیش از این جائز نبود. در نتیجه چادر به سر کرده به همراه گروهی از زنان به سوی مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)، جایی که غاصبان جمع شده بودند، روان شد و خطبه ای خواند که طنین آن هنوز در تاریخ شنیده می شود.
خطبه ای در اوج فصاحت و بلاغت که می توان با مطالعه ای دقیق؛ فشار سنگین و شرایط سختی را که حضرت در آن قرار داشت حس نمود.
استنادات قرآنی آن بانو در اثبات مدعای خویش، زیبایی های کلامشان را چند برابر ساخته و تأثیرگذاری اش را فزون تر می سازد. امری که در این مجال مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
[h=2][/h]
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
بخش اول کلام: شکر خداوند یکتا"خدا را بر آنچه ارزانی داشت سپاسگزار و بر اندیشۀ نیکو که در دل نهاد شاکر ... ".
شکر و سپاس خداوندی اولین سخنی است که آن بانو با وجود تمامی سختی ها بر زبان می آورد. گواهی بر یگانگی خداوند و بیان برخی از نشانه های عظمت الهی در زمین کلماتی است که ایشان به زیباترین شکل ممکن در آغازین بخش کلام به کار برده است تا قدرت و شوکت عرش خداوندی را به یاد مخاطبان بیاورد. خداوندی که پیامبر را فرستاد تا آنان را نجات دهد و به سوی بهشت برین رهنمون سازد.
[h=2][/h]
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
//

//

بخش دوم کلام: نبوت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)"گواهی می دهم که پدرم، محمد، بنده و فرستادۀ اوست. پیش از آنکه او را بیافریند برگزیدش ... ".
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شرایطی مبعوث شد که هر کس بر کیش خویش بود. انحرافات جوامع را فراگرفته و ظلمت بر جهان مستولی شده بود.
ایشان با استفاده از آیۀ 24 سورۀ محمد ، قرآن را بهترین داور میان خود و ابوبکر دانسته و با بهره گیری از آیات 47/زمر و 78/غافر به آشکار گشتن حقایق در روز واپشین اشاره می نمایند. و در نهایت با نگریستن به روضۀ نبوی (صلی الله علیه و آله) دردلی آشکار با پدر کرده و نزد همسر خویش بازمی گردند​

خداوند با نور محمد (صلی الله علیه و آله) جهان را روشنی بخشید و قلب ها را رام ساخت و ندای حق را در جهان پخش نمود. باشد که مردمان بشنوند و پذیرا باشند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
//

//

[h=2]بخش سوم کلام: وظایف مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)[/h]"شما بندگان خدا نگهبانان حلال و حرام، حاملان دین و احکام، امانتداران خدا بر خویش و پیام آوران او به سوی امت ها هستید ... ".
مسلمانان با خدا و پیامبر پیمانی بسته اند. عهدی محکم و جاودان. آنان وظیفه دارند تا با چنگ زدن به قرآن مبین، راه را از چاه شناخته و طریق سعادت را در پیش گیرند.
کتابی که دلائلش روشن و لطایفش آشکار است و با قلبی سلیم می توان بهره ها از آن برد. ایشان در این بخش از کلام خویش به جایگاه والای ایمان اشاره کرده و حکمت قرار دادن برخی از احکام را بیان می سازد. سپس در بیان مذمت شرک به آیات 102 آل عمران و 28 فاطر اشاره می نماید.
[h=2][/h]
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
بخش چهارم کلام: بیان جایگاه خود و همسرشان"ای مردم! بدانید من فاطمه ام، و بابم محمد (صلی الله علیه و آله) است. آنچه در آغاز سخن بدان تفوّه کنم در انجام هم از آن سخن خواهم راند ... ".
چه زود فراموش کرده اند جایگاه خانم را. چه زود از یاد برده اند عنایاتی را که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر دخت خویش ارزانی می داشت و چه بد کردند در حق او و خانواده اش که مجبور شد بدیهیات را تذکر دهد.
ایشان پس از استناد به آیۀ 128 توبه به اهل مدینه یادآوری می کند که آن پیامبری که برای شما فرستاده شد پدر من است و برادر پسر عموی من؛ نه برادر مردان شما.
سپس در این راستا به بیان خواری و ذلت عربِ پیش از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرداخته و با بهره گیری از آیۀ 103 آل عمران نقش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پرورش آنان را یادآور می شود. پیامبری که از همان ابتدای بعثت قدم در میدان مبارزه گذاشت و همان گونه که در آیۀ 46 مائده آمده است تمام فتنه ها را خاموش ساخت و در طول این مراحل تنها امام علی(علیه السلام) همراه ایشان بوده و هیچ زمان قدم به عقب نگذاشت.
[h=2]

[/h]
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
بخش پنجم: اشاره به غصب خلافت"در حالی که هنوز دو روزی از مرگ پیامبرتان نگذشته بود ... بهانۀ شما این بود که در سر، به پا نخاستن فتنه را می پرورانید". در حالی که در لشکریان شیطان درآمده و دچار فنته ای آشکار گشته اید: "أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْكافِرین‏".
برای مبارزه با فتنه ها کتاب قرآن بهترین راهگشاست. در حالی که از آن دور گشتید و چون ستمگران عمل نمودید: "بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً"
"وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ". در این میان خاندان رسول (صلی الله علیه و آله) جز سکوت و شکیبایی چاره ای دیگر نداشتند و چرا که یاران رسول (صلی الله علیه و آله) همچون آیۀ 50 سورۀ مائده رسم جاهلیت را در پیش گرفته و حکم خدا را به فراموشی سپردید.
[h=2][/h]
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
//

//

بخش ششم: اثبات ارث بردن خود از پدر"شما ای مسلمانان! آیا رواست که میراث پدرم به زور از من ستانده شود؟ ای پسر ابو قحافه! خدا گفته که تو از پدر ارث بری و میراث زِ من ببُری؟! ... ".
مگر فدک میراثی نبود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان پدر برای دختر خویش که من هستم باقی گذاشت؟! چرا و با چه دلیلی از شرع آن را از من ستاندید؟!
حضرت برای اثبات ادعای خویش در درستی ارث بردن از پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دسته ای از آیات قرآن استناد می نمایند.
ابتدا با آوردن بخشی از آیات سورۀ مریم ، توجه مخاطبین را جلب کرده و سپس به آیات نمل/6 ، مریم/5 و 6 ، انفال/75 ، نساء/11 و بقره/180استناد می نمایند و می گوید: "آیا خداوند آیه ای در خصوص شما فرو فرستاده که پدرم از آنان خارج است؟! یا بر این نظرید که پیروان دو کیش ارث بَر یکدیگر نِیَند و من و پدرم هر یک به آیینی جدا سر نهاده ایم؟! ... ". سپس به آیات 67 سورۀ انعام و 39 سورۀ هود اشاره کرده و عذاب خدا را یادآور می شود.
به بیان خواری و ذلت عربِ پیش از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرداخته و با بهره گیری از آیۀ 103 آل عمران نقش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پرورش آنان را یادآور می شود​

[h=2][/h]
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=2]بخش هفتم: مخاطب قرار دادن انصار[/h]"ای جوانان! و ای بازوان توانمند ملت! و ای یاران اسلام! این سهل انگاری شما در ستاندنِ دادِ من از چیست؟ ... ".
مرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فاجعه ای پس گران برای این امت است که هر روز نیز بیش از پیش سختی اش نمایان خواهد شد. بلیه ای که قرآن از پیش بیانش کرده بود و به حکم آیۀ 144 سورۀ آل عمران حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را بشری چون دیگران دانست.
ایشان با بیاناتی دلخراش سکوت مسلمین در برابر اتفاقات پیش آمده را مذمت نموده و با بیان آیۀ 13 سورۀ توبه آنان را به دادخواهی فرا می خواند. اما خود با اشاره به آیۀ 8 سورۀ ابراهیم، بی نتیجه بودن کلام خویش را اذعان می دارد. چرا که آنان به تن آسانی عادت کرده و ایمان خویش را فراموش ساخته اند.
حال که چنین است خلافت ارزانی خودتان باشد اما بدانید که آتش خشم الهی جانکاه است: "الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة" و "وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون‏" و در نهایت حقیقت روشن خواهد شد: "اعْمَلُوا عَلى‏ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ*وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ" .
در این زمان ابوبکر شروع به سخن گفتن می کند تا قدری از هیجان وارد شده بر جمع بکاهد و به گمان خویش دلیل تراشی نماید. لکن حضرت به نیکویی جوابش را داده و بی پایه بودن سخنش را نشان می دهد و با استناد دوباره به آیات 6 سورۀ مریم و 16 سورۀ نمل حق خویش در ارث بردن از پدر را ثابت کرده و صبر جمیل برای خویش درخواست می کنند: "بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُون" .‏
ایشان با استفاده از آیۀ 24 سورۀ محمد ، قرآن را بهترین داور میان خود و ابوبکر دانسته و با بهره گیری از آیات 47/زمر و 78/غافر به آشکار گشتن حقایق در روز واپشین اشاره می نمایند. و در نهایت با نگریستن به روضۀ نبوی (صلی الله علیه و آله) دردلی آشکار با پدر کرده و نزد همسر خویش بازمی گردند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ابعاد سه‌گانه‌ی زندگی حضرت فاطمه(س)

ابعاد سه‌گانه‌ی زندگی حضرت فاطمه(س)

فيوضات فاطمه‌ زهرا سلام‌الله‌عليها به مجموعه‌ كوچك كه در مقابل مجموعه‌ انسانيت، جمع محدود به حساب می‌آيد، منحصر نمی‌شود. اگر با كمی ديد واقع‌بين و منطقى نگاه كنيم، بشريت يكجا مرهون فاطمه‌ زهرا(س) است و اين گزاف نيست حقيقتى است؛ همچنان كه بشريت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعليمات انبيا و پيامبر خاتم(ص) است. در هميشه‌ تاريخ اينطور بوده، امروز هم همينطور است و روز به روز نور اسلام و معنويت فاطمه‌ زهرا(س) آشكارتر خواهد شد و بشريت آن را لمس خواهد كرد.

آنچه ما وظيفه داريم، اين است كه خود را شايسته‌ انتساب به آن خاندان كنيم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله‌ وابستگان آنها و معروفين به ولايت آنها بودن، دشوار است. در زيارت می‌خوانيم كه ما معروفين به دوستي و محبت شما هستيم؛ اين وظيفه‌ مضاعفی را بر دوش ما مي‌گذارد.

ما جامعه‌ مواليان و شيعيان اهل بيت(ع) از آن بزرگواران توقع داريم كه ما را جزو خودشان و از حاشيه‌نشينان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشه‌نشينان خاك درگه ماست ». دلمان مي‌خواهد كه اهل‌بيت درباره‌ ما اينطور قضاوت كنند؛ اما اين آسان نيست، اين فقط با ادعا به دست نمي‌آيد؛ اين، عمل و گذشت و ايثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد.

حديث از طرق شيعه است كه پيغمبر به فاطمه (س) فرمود: يا فاطمه‌؛ اعمَلی فَإنی لا اَغني عَنك من الله شَيئا»؛ يعنى اى عزيز من! اى فاطمه‌ من! نمی‌توانم پيش خدا تو را از چيزى بی‌نياز كنم، يعنى خودت بايد به فكر خودت باشى، و او از دوران كودكي تا پايان عمر كوتاهش به فكر خود بود.

شما ببينيد آن حضرت چگونه زندگى كرده است! تا قبل از ازدواج كه دختركی بود با آن پدر به اين عظمت، كارى كرد كه كنيه‌اش را «ام‌اَبيها »، مادر پدر، گذاشتند. در آن زمان، پيامبر رحمت و نور، پديدآورنده‌ دنياى نو و رهبر و فرمانده‌ عظيم آن انقلاب جهانى انقلابى كه بايد تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود.
بی‌خود كه نمی‌گويند ام‌ابيها. ناميدن آن حضرت به اين كنيه، به دليل خدمت و كار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مكه، چه در دوران شعب ابيطالب با آن همه سختی‌ها كه داشت و چه آن هنگام كه مادرش خديجه از دنيا رفت و پيغمبر را تنها گذاشت، در كنار و غمخوار پدر بود.
دل پيغمبر در مدت كوتاهى با دو حادثه‌ وفات خديجه و وفات ابيطالب شكست. به فاصله‌ كمى اين دو شخصيت از دست پيغمبر رفتند و پيغمبر احساس تنهايي كرد. فاطمه‌ زهرا(س) در آن روزها قد برافراشت و با دست‌هاى كوچك خود غبار محنت را از چهره‌ پيغمبر زدود. ام‌ابيها؛ تسلي‌بخش پيغمبر. اين كنيَت از آن ايام نشئت گرفت.

فاطمه‌ زهرا(س) مثل يك مادر، مثل يك مشاور، مثل يك پرستار براى پيامبر بوده است. آنجا بوده كه گفتند فاطمه ام‌ابيها، مادر پدرش، است. اين مربوط به آن وقت است، يعنى وقتى كه يك دختر شش، هفت ساله اينگونه بوده است. البته در محيط‌هاى عربى و در محيط‌هاى گرم، دختران زودتر رشد جسمى و روحى مي‌كنند، مثلاً به اندازه رشد يك دختر 10، 12 ساله‌ امروز. اين، احساس مسئوليت است.
آيا اين نمی‌تواند براى يك جوان الگو باشد كه نسبت به مسائل پيرامونى خودش زود احساس مسئوليت و احساس نشاط كند؟ آن سرمايه‌ عظيم نشاطى را كه در وجود اوست، خرج كند، براى اينكه غبار كدورت و غم را از چهره پدرى كه مثلاً حدود 50 سال از سنش مي‌گذرد و تقريباً پيرمردى شده است، پاك كند. آيا اين نمي‌تواند براى يك جوان الگو باشد؟ اين خيلى مهم است

زنى، آن هم در سنين جوانى، از لحاظ مقام معنوى به جايي مي‌رسد كه بنابر آنچه كه در بعضى از روايات است، فرشتگان با او سخن مي‌گويند و حقايق را به او ارائه مي‌دهند«محدثه » است، يعنى كسى است كه فرشتگان با او حديث مي‌كنند و حرف مي‌زنند. اين مقام معنوى و ميدان وسيع و قله‌ رفيع، در مقابل همه‌ زن‌هاى آفرينش و عالم است. فاطمه‌ زهرا در قله‌ اين بلنداى عظيم ايستاده و به همه‌ زنان عالم خطاب مي‌كنيد و آنها را به پيمودن اين راه دعوت مي‌نمايد.
نور درخشان معنوی، به چشم همه‌كس نمي‌آيد و چشم‌هاي نزديك‌بين و ضعيف ما قادر نيست كه آن جلوه‌ درخشان انسانيت را در وجود اين بزرگواران ببيند. بنابراين، در صحنه‌ تعريف معنوی فاطمه‌ زهرا(س) وارد نمي‌شويم، ليكن در زندگی معمولی اين بزرگوار، يك نكته‌ مهم است و آن جمع بين زندگى يك زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يك طرف، و بين وظايف يك انسان مجاهد غيور خستگي‌ناپذير در برخوردش با حوادث سياسى مهم بعد از رحلت رسول اكرم (ص) كه به مسجد مي‌آيد و سخنرانى و موضع گيرى و دفاع مي‌كند و حرف مي‌زند؛ و يك جهادگر به تمام معنا و خستگی‌ناپذير و محنت‌پذير و سختي تحمل‌كن است، از طرف ديگر.

همچنين از جهت سوم، يك عبادتگر و به پادارنده‌ نماز در شب‌هاى تار و قيام‌كننده‌ و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اولياى كهن الهى، با خدا راز ونياز و عبادت مي‌كند.

اين سه بعد را با هم جمع كردن، نقطه‌ درخشان زندگى فاطمه‌ زهرا(س) است. آن حضرت، اين سه جهت را از هم جدا نكرد.
بعضى خيال مي‌كنند انسانى كه مشغول عبادت مي‌باشد، يك عابد و متضرع و اهل دعا و ذكر است و نمي‌تواند يك انسان سياسى باشد. يا بعضى خيال مي‌كنند كسى كه اهل سياست است چه زن و چه مرد و در ميدان جهاد في‌سبيل‌الله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمي‌تواند يك زن خانه با وظايف مادرى و همسرى و كدبانويي باشد و اگر مرد است، نمي‌تواند يك مرد خانه و دكان و زندگى باشد. خيال می‌كنند اينها با هم منافات دارد، درحالي كه از نظر اسلام، اين سه چيز با يكديگر منافات و ضديت كه ندارد، در شخصيت انسان كامل، كمك‌كننده هم است.

منبع: انسان 250 ساله- بيانات مقام معظم رهبری درباره‌ زندگی سياسی مبارزاتی ائمه معصومين(علیهم‌السلام)
برگرفته از
jonbeshnet.ir
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
وقایع بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

وقایع بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

⚫️ امیر بی کس و تنها


طبق روایتی که شیخ صدوق از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است، ابوبکر و عمر هنگام صبح برای عیادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به سوی خانه او حرکت کردند.


در راه، مردی از قریش را دیدند که گفت فاطمه(س) از دنیا رفت و شبانه او را دفن کردند، آنان از شنیدن این خبر سخت پریشان شدند و علی(علیه السلام) برای قانع کردنشان قسم یاد کرد این کار بنا بر وصیت فاطمه(س) بوده و برای وی امکان نداشته است که با آن مخالفت کند.


سپس عده ای ملعون صبح آن روز به بقیع رفتند و در آن چهل قبر مشاهده کردند. این موضوع بر آنان گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند که تنها دختر پیامبر از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، اما آنان حاضر نبودند و حتی قبرش را نمی‌شناسند.


والیان امور دستور دادند کسانی از زنان مسلمان این قبرها را بشکافند تا قبر دختر پیامبر(ص) پیدا و بر جنازه او نماز خوانده شود.


وقتی این خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید، غضب‌آلود از خانه بیرون آمد. چشم‌هایش از شدت خشم سرخ شده و رگ‌های گردنش برآمده بود و لباس زردی را بر تن داشت که در حوادث سخت و جنگ‌ها می‌پوشید. کسانی که این وضع را دیدند، خود را به بقیع رساندند و به مردم هشدار دادند که علی(ع) قسم خورده است اگر سنگی از این قبرها جابه‌جا شود، شمشیر بر گردن آمران خواهم نهاد.


امام به بقیع رفت و عمر و اصحابش نزد او رفتند و قسم خوردند که قبر دختر پیامبر(ص) را نبش خواهند کرد و بر او نماز خواهند خواند.


اما علی(ع) به شدت با عمر برخورد کرد و او را تهدید نمود و ابوبکر نیز وساطت کرد و بدین ترتیب، این مسئله پایان پذیرفت و مردم پراکنده شدند.


منابع :


علل‌الشرایع، ج1، 188ـ189
بحارالانوار، ج43، 171
طبری امامی، 136ـ137
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
🏴مقام معنوىِ حضرت زهرا(سلام الله علیها)


بریده‌ای از فصل چهارم کتاب "انسان۲۵۰ساله "

✅بیانات رهبر معظم انقلاب دربارۀ زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمۀ معصومین علیهم‌السلام



⬅️مقام معنوى اين بزرگوار، نسبت به مقام جهادى و انقلابى و اجتماعى او، باز به مراتب بالاتر است. فاطمۀ زهرا به صورت، يك بشر و يك زن، آن هم زنى جوان است؛ اما در معنا، يك حقيقت عظيم و يك نور درخشان الهى و يك بندۀ صالح و يك انسان ممتاز و برگزيده است. كسى است كه رسول اكرم به اميرالمؤمنين عليهماالسلام فرمود:

«يا عَلِيُّ اَنتَ اِمامُ اُمَّتي وَ خَليفَتي عَلَيها بَعدي وَ اَنتَ قائِدُ المُؤمِنينَ اِلَى الجَنّةِ وَ كَاَنّي اَنظُرُ اِلَي ابنَتي فَاطِمَةَ قَد اَقبَلَتْ يَومَ القِيامَةِ عَلَي نَجيبٍ مِن نورٍ عَن يَمينِها سَبعُونَ اَلفَ مَلَكٍ وَ عَن يَسارِها سَبعُونَ اَلفَ مَلَكٍ وَ بَينَ يَدَيها سَبعُونَ اَلفَ مَلَكٍ وَ خَلفَها سَبعُونَ اَلفَ مَلَكٍ تَقودُ مُؤمِناتِ اُمَّتي اِلَي الجَنّة 1».

يعنى در روز قيامت، اميرالمؤمنين مردان مؤمن را، و فاطمۀ زهرا زنان مؤمن را به بهشت الهى راهنمايى مى‌كنند. او، عِدل و هم‌پايه و هم‌سنگ اميرالمؤمنين است. آن كسى كه وقتى در محراب عبادت مى‌ايستاد، هزاران فرشتۀ مقرب خدا، به او خطاب و سلام مى‌كردند و تهنيت مى‌گفتند و همان سخنى را بيان مى‌كردند كه فرشتگان، قبلاً به مريم اطهر گفته بودند؛ عرض مى‌كردند:
«يا فاطمةُ اِنَّ اللهَ اصطَفاكِ وَ طَهّرَكِ وَ اصطَفاكِ عَلي‏ نِساءِ العالَمِين2⃣‏».

اين، مقام معنوى فاطمۀ زهراست. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
-----
1: بحارالانوار/ ج۴۳/ ص۲۴، «اى على! تو امام اين امّت و خليفۀ بر آنها بعد از من هستى، و تو هدايت‏‌كنندۀ مؤمنان به‌سوى بهشت خواهى بود. و گويى دخترم فاطمه را مى‏‌بينم كه در روز قيامت بر شترى از نور سوار است و در طرف راست، چپ، پیشِ رو و پشت سر وى، هرکدام، هفتاد هزار فرشته قرار دارند و او زنان مؤمن امّت را به‏‌سوى بهشت راهنمايى مى‏‌كند.»

2:بحارالانوار/ ج۴۳/ ص۲۴، «ای فاطمه! خداوند تو را برگزيده، و از همه پليدی‌ها پاك نموده و بر زنان عالميان برترى داده است.»



#انسان_250 ساله
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
جایگاه حضرت فاطمه س نزد خدا و پیامبر

علمای شیعه و اهل سنت محبت و دوست داشتن فاطمه س را سفارش خدا به مسلمانان دانسته‌اند.

آنان بر اساس آیه ۲۳ سوره شوری مشهور به آیه مودت محبت و دوست داشتن فاطمه س را لازم می‌دانند.

در آیه مودت پاداش رسالت پیامبر(ص) دوستی و محبت با خویشاوندان معرفی شده است که مفسران از آن به اهل‌بیت(ع) تعبیر کرده‌اند.

بر اساس روایات، خویشاوندان یا (به تعبیر مفسران) اهل‌بیت در این آیه فاطمه(س)، علی(ع) و حسنین(ع)استعلاوه بر آیه مودت، روایاتی از پیامبر نقل شده است

که بر اساس آن خداوند به خشم فاطمه خشمگین و به خشنودی او خشنود می‌شود در برخی از منابع روایی، خلقت فاطمه س علت خلقت آسمان دانسته شده است؛

برای نمونه در حدیثی قدسی به نام حدیث لولاک از پیامبر(ص) نقل شده است، خلقت افلاک در گرو خلقت پیامبر و خلقت پیامبر در گرو خلقت علی(ع) بوده است

و خلقت پیامبر و علی در گرو خلقت فاطمه س برخی ضمن اشکال به سند این حدیث، محتوای آن را قابل دفاع می‌دانند.



پیامبر(ص) علاقه زیادی به فاطمه(س) داشت و به او بیشتر از دیگران محبت و احترام می‌کرد.

در حدیثی مشهور به حدیث بضعه پیامبر(ص) فاطمه س را پاره تن خود معرفی می‌کند و می‌گوید هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است.

این روایت را محدثان نخستین نظیر شیخ مفید از میان علمای شیعه و احمدبن حنبل از میان علمای اهل سنت، به گونه‌های مختلف گزارش کرده‌اند.
 
  • Like
واکنش ها: s_aa

Similar threads

بالا