غیرت:
این کلمه در فرهنگ فارسی یک نوع غریضه است که بین مردم پارسی از قدیم رواج داشته است که البته بیشتر برای مردان بوده که این حس را برای ناموس خود داشته اند حال این صفت را برای تماتی زنان بعضی ها داشته اند که بیشتر انان افراد جوانمردی بوده اند غرض از این صحبت ها رفتن به ان ایام نیست بلکه سر صحبت با مردان زمان حال است این غریضه دیگر در بین مردم ایران نیست چه زن و چه مرد همه به عده ای ترسو مبدل شده اند که تنها به فکر منافع خودشان هستند البته نسبت دادن یک صفت که از جز نشات گرفته برای تمامی کل شاید صحیح نباشد اما همیشه اکثریت بر اقلیت را برای تو صیف یک صفت بکار میبرند این مسیله را از همین حوادث که الان هم در حال وقوع است میتوان به خوبی دید و ناظر این بی غیرتی مردم بود همین بگیرو ببند ها همین زدوخوردها مگر روزی ما ملت کبیر ایران نبودیم که همه اطراف سعی در جلب کردن توجه ما داشتند حال چه شد که باید ارزوی جوانی مثل من رفتن به جای دیگری باشد دیگری بخواهد با داشتن تحصیلات خوب در کشوری دیگر به سبب داشتن امکانات تن به کارگری دهد و ترجیح دهد این کار را در خاکی انجام دهد که مال او نیست چرا؟چرا؟
باید کارگر سر چهار راه یک کشور عرب شود ان هم کشوریهایی که همیشه زیر سلطه خود ایرانیا بوده و حالا این عقده گشایی انها برای خورد کردن جوانان ما در خاک بیگانه ای باشد
چرا وقتی ماموری دست دختری را میگیرد و به زور با خودش میبرد در حالی که دخترک با جیغ و داد میخواهد از دستش فرار کند زیرا که میداند تنها بازداشتگاه معمولی در انتظارش نخواهد بود چرا در ان لحظه یک نفر مرد پیدا نمیشود بگوید مردک با این دختر چکار داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر همان مامور خودش خواهرومادر ندارد که اینچنین با نوامیس مردم انهم هموطنان خودش رفتار میکند مگر نداشتن حجاب خوب انهم از نظر او دلیل میشود که این چنین رفتاری داشته باشد
کسی که سکوت میکند لیاقتش همین اوضاع است بسوزید و بسازید این مردم بی غیرت شماها که اجدادتان با افتخار به همه جای دنیا سفر میکردند و مایه عزتشان بود که ملیت خود را اشکار گویند ابن لیاقت شماست که از ترس این که مبادا مورد استهزا قرار بگیرید باید ملیت خود را انکار گویید
باید خوادثی که در بقیه کشورها به سبب ایرانی بودنتان برایتان رخ داده را گاه همین بی صفتان با خنده برای دوست و خانواده خود تعریف میکنند بخند ای احمق زیرا که تو شایسته بهتر از این نیستی من روزی فکر میکردم که به چه افتخاری نسیب من شد که اریایی ایرانی شدم من که ماد و پارس و... از زمین من بود من که بهترین جنگاوری ها از ان ملت من بود من که زردشت پیامبری از زمین خودم داشتم من که انوشیروان عادل را داشتم من که کوروش قوانین صلح را برای اولین بار در جهان هدیه اورد و سیاستش که ازادی مذهب را گذاشت داریوش که انبارهای غله اش هیچوقت خالی نمیشد تا مبادا در زمان قحطی و جنگ ملتش گرسنه بماند حالا هزاران که نه میلیونها تن شب را گرسنه سر بر بالین میگذارند خوشی جوانانمان چه هست؟
حال میگوییم بله در همه جا همه مردمش ممکن است نان خالی هم نداشته باشند طبقات مختلف است میشود این ارقام بالا را با این دلیل مسخره رد کرد اصلا انهایی که وضعشان بد نیست را مورد بررسی قرار میدهیم اینان چکار میکنند؟
البته غیر از اکثریتشان که اصلا در اینجا نمیمانند بقیه چه؟
چقدر پارتی های مخیانه که با شنیدن یک صدا از خارج محوطه خدا میداند که چقدر این بیچارگان میترشند چقدر ممکن است سریع خوشی لحظه ای شان هم به پایان تلخی مبدل شود اخر چرا؟
پسر جوانی که سن و سالش هم کم نیست میخواهد با دختری در کافه ای به صحبت بنشیند هر لحظه ریختن مامورها هست و باز همان جریان قدیمی گرفتنو بردن به کلانتری باز خدا کند که اوضاع مملکت متشنج نباشد مگه روزی نبود که هر دخترو پسری را که میگرفتند و با هم دوست بودند در همان پاسگاه به عقد هم درمیاوردند
مگر ازدواجی که سر یک دوستی ساده ان هم برای یک صحبت های مهم نبوده و صرفا به جهت اینکه دختر و پسر دوست داشته حرفهایشان را به جنس مخالف بزنند این ازدواج چقدر دوام میاورد بیچاره بچه هایی که از این زوج متولد شوند به هر سو مینگری مشکلات فراوانند چون از اول سیاستی که پیش گرفته شد اسما اسلامی بود مگر اسلام محتاج این است که برای دوام اوردن عده ای مفت خور ان را رواج دهند ؟؟؟
ان زمانی که محمد پیامبر این دین امد و حکومتش را اسلامی بنیاد نهاد تنها کتابی به اسم قران اورد به مضمونی مشخص این حکومت بود که علی دست خود برادر خود را سوزاند که تنها انهم از روی فقر و گرسنگی به برادرش که علی باشد برای گرفتن بیت المال بیشتر امده بود اما علی امد و اهنی را گداخت و به دست او نزدیک کرد و گفت این اتشی که حس میکنی من در صورت انجام خواسته تو باید از این بدتر را تجربه کنم حقیقتا از هرچه بگذریم میبینیم امامان و پیامبر نه تنها اسلام بلکه همه ادیان برای پول کار نمیکردند پس این با عقل جور درمیاید که حکومتشان هم برای حفظ منافع نبود پس مردم موافق بودند اما این حکومت که هر کسی در اموراتش باشد از لحظه ای برای استفاده سو از منافع درنگ نمیکند یک خاطره ای را شنیدم که طرف میگفت در ایام شهادت امام حسین پدرم مجالسی ترتیب میداد که بر حسب سنت هر کسی هم نزری داشت میامد و با دادن مثلا اقلام خوراکی یا کمک مادی برای تهیه وسایل و.. میکرد شیخی که قرار بود روضه این مجالس را بخواند به من اشاره ای کرد که به پدر بگویم پول وی را به صورت پیش پرداخت پرداخت کند
من هم به این به اصطلاح حاجاقا گفتم این همه ادم میایند و نزر میکنند و کمک معنوی و مادی دارند شما هم بیا و پول این چند شب را نگیر وی با صراحت و حاضر جوابی گفته بوده که در دین ما و سخنان و احادیث امده که اگر بابت این روضه خوانی ها پولی دریافت نشود اصلا ان روضه مورد مقبول حق واقع نمیشود
خوب این یک نمونه بسیار بسیار کوچک بود خدا میداند که چقدر پول و.... در این زدو بند های پشت پرده سیایت داده و گرفته میشود !
من روزایی که فکر میکردم میگفتم نه اینجوری نمیشه که همین طوری اینجا مثل اب راکد مرداب گند زده ای که رها شده منم میزارم و میرم به قول معروف برای کسی بمیر که برای تو تب کند من چه خاطرات خوشی دارم به چه امید سالها درس بخوانم و بعد یک جوان بیکار یا حتی بیکاری پنهان داشته باشم و زندگی حیوانی را پیش بگیرم و روزی ام بمیرم ولی الان میبینم اگر این اب راکد بماند بیشتر گند میزند چون این موجودات موزی که در ان هستند زادو ولد میکنند و همین طور بیشتر میشوند و این موجودات خوب (مردم)همانند همان موجودات کثیف میشوند با خودم گفتم نه دیگر این طور نمیشود اگر اتحاد و تصمیم نبود زورگویان همیشه بر عرصه تاریخ میماندند اما این همین غیرت بود بله غیرت که برای بیشتر شماها نااشناست شماها که هر کدام به نوعی میخواهید جوانیتان را بگذرانید پسر ها که مزه بودن با هر دختری ر ا میپشند البته این اصلا بد نیست و من موافقم با این که باید برای ازدواجی موفق قبل ان با چندین نفر از جنس مخالفش هم صحبت شود تا عقاید و رفتارهای متفاوت را تجربه کند البته به صورتی سالم ولی بعد همین پسرها با همسر خود چنان رفتاری میکنند که گاه واقعا ناحق است و دختر بیچاره تمام زندگی مجردیش را خیلی ساده گذرانده چنان او را اذیت و رفتو امدش را کنترل میکند و مثل همان ماموران به تیپ او اظهار نظر ناحقو تند میکند و به حساب خودش غیرت دارد ایا این غیرت است؟هیچگاه زدن پرنده ای در قفس با تفنگ شکار محسوب نمیشود بلکه نامردی و عدم شخصیت است
و یا دختری که به همین منوال مجردیش را گذرانده به پسری پاک ازدواج میکند
و حتی بعد از ازدواج هم دست از کارهایش بر نمیدارد اخر این چه وضعیتی است؟
ما فرهنگ داریم ؟ما دارای شخصیت هستیم؟ ما فکر میکنیم؟ ما شایسته بهترین ها هستیم؟
اصلا ما ادم هستیم؟
به فکر همه چیز هستیم غیر از یک جو کار مهم در فروم های مخالف که میرویم میبینیم بیشترین تجمع در تالارهای است که نه تخصصی است و نه موضوع مهمی دارد من بارها در مکان های متفاوت که بعد نتیجه را بررسی کنم موضوعی را مطرح کردم که تنها کمی فکر میخواسته و توجه و بعد دیدم که بله این صفات ملی شده و همه دوست دارند که کمی تفریج و فراقت داشته باشند نه اشوب فکری حتی در خصوص رشته خودشان هم فعالیت نمیکنند چه برسد که بیایند و بحث سیاسی اصلا اجتماعی کنند زیرا میگویند کاری که از ما ساخته نیست!!!
همین افراد هستند که اجتماعشان جامعه را تشکیل میدهد البته من این فکر را نه تنها میفهمم بلکه واقعا حس داشتن این طرز تفکر را درک میکنم چون خودم روزی دارای این طرز بینش بودم و الان میفهمم که این ادم ها چه میگویند
امان از نداشتن اصالت فکری و فرهنگی وقتی وضع کل کشور طوری شود که اوضاع نابسامانی را در ملل مختلف جلوه گر شود این نوع جامعه از درون به دست تجزیه طلبان می افتد این ها احزاب مختلف را تشکیل میدهند حتی من به وبلاگها و سایت هایی برخورد کردم که نویسنده مقالاتش افرادی در سنین 15 یا 16 و این حدود بوده اند که باید اذعان کنم قدرت تجزیه و تحلیل مسایل فو ق العاده ای داشته اند که بر حسب مطالعه زیاد و تفکر عمیق بوده ولی این استعداد به طرف احزاب خیالی فاشیسم(نازیسم)و یا ... رفته میدانید چرا فاشیسم؟ زیرا پسر بچه ای که در جامعه ای است که از طرف همه ملت های بزرگ خودش و کشورش را خار و کوچک میبیند به دنبال رهبری بزرگ میرود چه کسی؟چه کسی که اهدافش لرزاننده اندام است حال چه برسد برای تحول یک پسر بچه در این سن کافی است زنده بودنش هم مهم نیست بله این شخص میرود و پیشواو فرمانروای بزرگ مطلق و خودش را هیتلر میداند کتاب هایی که راجع به اوست و اهدافش را میخواند و مجذوب وی میشود البته منظورم این نیست که هیتلر و... من وی را مردی بزرگ میدانم و اینجا راجع به او نمیخواهم صحبت کنم ولی این را میگویم که این شخص میبیند از این رهبر چه میتواند داشته باشد؟ میرود دنبال حزبی که در قبول او بوده زیرا فاشیسم را موسولینی بوجود اورد که او را هم هیتلر از زندان نجات داد و...... ولی اگر یک حزب دیگر را هیتلر مورد حمایت قرار میداد همین ادم میرفت و دنباله رو ان حزب میشد
ولی باز افرادی دیگر که واقعا نمیدانم چه بگویم .ولی رفته و
صدماتی که نه تنها به شخصیت بلکه به جوامع بزرگی وارد کرده را دنبال ان احزاب میروند مثل حزب کمونیست همین کمونیست ها بودند که نه تنها برای این عقیده خیالی خود جان میلیونها نفر را گرفتند مگر همین استالین که یک شخصی بود که در زمان دوستی اش با امریکا و رییس جمهور وقت ان زمان روزولت به خاطر اینکه نظر مساعد انها را جلب کند احزاب کمونیست را منحل کرد و این خبر را در مجامع نیز اعلام نمود همین ادم ولی بعد رفت و کمونیست را در کره شمالی گسترش داد و باز چه شد غیر از ویرانی ان کشور؟
این همین حزب بود و تشکیل دولت موقت و.... که امپراطوری تزاری را تبدیل کرد به جایی که به اصطلاح برای نفع مردم بود ولی غیر از اشغال کاخ های انان و قتل عام افراد مهم چه کرد؟
از قدیم گفته اند اشی که چند اشپز ان را طبخ کنند یا شور است و یا بی نمک جامعه هم همان اش است اگر چند نفر دستشان در اوضاع حکومتی باشد که حتما سو استفاده هم میاید بعد برای اینکه کارهایشان برملا نشود سعی میکنند هوای هم را داشته باشند تا شاید جای خود را از دست ندهند و این باز مردم هستند که میایند و یا از بدبختی درون کشور یا اثرات جنگ زندگیشان را خراب میکند من فقط مانده ام که اگر روزی دشمنی به قصد تجاوز پایش را در خاک من بگذارد و توهین به هموطن من بنماید در حالی که بزرگمردانی که در راس حکومت من هستند جز سر افکندگی هیچ برای من نگذاشته اند من چه خواهم کرد ایا شانه به شانه بقیه برای دفاع از مردمم میجنگم یا پشت به خاک رو به دشمن میکنم؟؟؟؟
نمیدانم فقط همین را میدانم که ما ایرانیان دیگر چیزی نداریم که متمایزمان کند از سایر ملل میدانم که گوسفند از ترس گرگ به چوپانش پناه میبرد وگرنه او هم دوست دارد زندگی داشته باشد که اخرش سلاخی کردنش نباشد اما چه کند که بی دفاع است اما اما اما او گوسفند است بی دفاع این اصالت وجودی اوست اما ما که انسانیم ما که اگر بخواهیم کاری انجام دهیم رازهایی را کشف میکنیم که خود متحیر میمانیم ما که اگر حس حیوانیمان جریحه دار شود از هر شیری درنده تریم ما چه؟به پشتوانه این نعمات باید از انسان بودنمان زندگی انسانی درست کنیم هیچکس حق این را ندارد در زندگی خصوصی دیگران مداخله کند هیچکس حق ندارد تعیین مسیر فکری و عملی برای دیگری بکند باید قوانین درستی پایه ریزی شود اگر این قوانین همه بر حق بود که خوب هرکسی خواست میتواند در ان کشور زندگی کند هرکس هم نخواست برود به یک کشور دیگر اما این را بدانید که اگر من عده ای را بی غیرت بیشرف و بی بنیان مینامم همه اش برای ان است که به سبب شخصیتی که برای انسان بودن قایلم نمیتوانم تن به ذلت دهم ما ازاده ام و ازاد میمانم
من نمیگویم به امید ایرانی ازاد تر بلکه میگویم به امید انروزی که هر ایرانی در هر جایی به گذشته اش افتخار نکند بلکه به حال کشورش افتخار کند
این کلمه در فرهنگ فارسی یک نوع غریضه است که بین مردم پارسی از قدیم رواج داشته است که البته بیشتر برای مردان بوده که این حس را برای ناموس خود داشته اند حال این صفت را برای تماتی زنان بعضی ها داشته اند که بیشتر انان افراد جوانمردی بوده اند غرض از این صحبت ها رفتن به ان ایام نیست بلکه سر صحبت با مردان زمان حال است این غریضه دیگر در بین مردم ایران نیست چه زن و چه مرد همه به عده ای ترسو مبدل شده اند که تنها به فکر منافع خودشان هستند البته نسبت دادن یک صفت که از جز نشات گرفته برای تمامی کل شاید صحیح نباشد اما همیشه اکثریت بر اقلیت را برای تو صیف یک صفت بکار میبرند این مسیله را از همین حوادث که الان هم در حال وقوع است میتوان به خوبی دید و ناظر این بی غیرتی مردم بود همین بگیرو ببند ها همین زدوخوردها مگر روزی ما ملت کبیر ایران نبودیم که همه اطراف سعی در جلب کردن توجه ما داشتند حال چه شد که باید ارزوی جوانی مثل من رفتن به جای دیگری باشد دیگری بخواهد با داشتن تحصیلات خوب در کشوری دیگر به سبب داشتن امکانات تن به کارگری دهد و ترجیح دهد این کار را در خاکی انجام دهد که مال او نیست چرا؟چرا؟
باید کارگر سر چهار راه یک کشور عرب شود ان هم کشوریهایی که همیشه زیر سلطه خود ایرانیا بوده و حالا این عقده گشایی انها برای خورد کردن جوانان ما در خاک بیگانه ای باشد
چرا وقتی ماموری دست دختری را میگیرد و به زور با خودش میبرد در حالی که دخترک با جیغ و داد میخواهد از دستش فرار کند زیرا که میداند تنها بازداشتگاه معمولی در انتظارش نخواهد بود چرا در ان لحظه یک نفر مرد پیدا نمیشود بگوید مردک با این دختر چکار داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر همان مامور خودش خواهرومادر ندارد که اینچنین با نوامیس مردم انهم هموطنان خودش رفتار میکند مگر نداشتن حجاب خوب انهم از نظر او دلیل میشود که این چنین رفتاری داشته باشد
کسی که سکوت میکند لیاقتش همین اوضاع است بسوزید و بسازید این مردم بی غیرت شماها که اجدادتان با افتخار به همه جای دنیا سفر میکردند و مایه عزتشان بود که ملیت خود را اشکار گویند ابن لیاقت شماست که از ترس این که مبادا مورد استهزا قرار بگیرید باید ملیت خود را انکار گویید
باید خوادثی که در بقیه کشورها به سبب ایرانی بودنتان برایتان رخ داده را گاه همین بی صفتان با خنده برای دوست و خانواده خود تعریف میکنند بخند ای احمق زیرا که تو شایسته بهتر از این نیستی من روزی فکر میکردم که به چه افتخاری نسیب من شد که اریایی ایرانی شدم من که ماد و پارس و... از زمین من بود من که بهترین جنگاوری ها از ان ملت من بود من که زردشت پیامبری از زمین خودم داشتم من که انوشیروان عادل را داشتم من که کوروش قوانین صلح را برای اولین بار در جهان هدیه اورد و سیاستش که ازادی مذهب را گذاشت داریوش که انبارهای غله اش هیچوقت خالی نمیشد تا مبادا در زمان قحطی و جنگ ملتش گرسنه بماند حالا هزاران که نه میلیونها تن شب را گرسنه سر بر بالین میگذارند خوشی جوانانمان چه هست؟
حال میگوییم بله در همه جا همه مردمش ممکن است نان خالی هم نداشته باشند طبقات مختلف است میشود این ارقام بالا را با این دلیل مسخره رد کرد اصلا انهایی که وضعشان بد نیست را مورد بررسی قرار میدهیم اینان چکار میکنند؟
البته غیر از اکثریتشان که اصلا در اینجا نمیمانند بقیه چه؟
چقدر پارتی های مخیانه که با شنیدن یک صدا از خارج محوطه خدا میداند که چقدر این بیچارگان میترشند چقدر ممکن است سریع خوشی لحظه ای شان هم به پایان تلخی مبدل شود اخر چرا؟
پسر جوانی که سن و سالش هم کم نیست میخواهد با دختری در کافه ای به صحبت بنشیند هر لحظه ریختن مامورها هست و باز همان جریان قدیمی گرفتنو بردن به کلانتری باز خدا کند که اوضاع مملکت متشنج نباشد مگه روزی نبود که هر دخترو پسری را که میگرفتند و با هم دوست بودند در همان پاسگاه به عقد هم درمیاوردند
مگر ازدواجی که سر یک دوستی ساده ان هم برای یک صحبت های مهم نبوده و صرفا به جهت اینکه دختر و پسر دوست داشته حرفهایشان را به جنس مخالف بزنند این ازدواج چقدر دوام میاورد بیچاره بچه هایی که از این زوج متولد شوند به هر سو مینگری مشکلات فراوانند چون از اول سیاستی که پیش گرفته شد اسما اسلامی بود مگر اسلام محتاج این است که برای دوام اوردن عده ای مفت خور ان را رواج دهند ؟؟؟
ان زمانی که محمد پیامبر این دین امد و حکومتش را اسلامی بنیاد نهاد تنها کتابی به اسم قران اورد به مضمونی مشخص این حکومت بود که علی دست خود برادر خود را سوزاند که تنها انهم از روی فقر و گرسنگی به برادرش که علی باشد برای گرفتن بیت المال بیشتر امده بود اما علی امد و اهنی را گداخت و به دست او نزدیک کرد و گفت این اتشی که حس میکنی من در صورت انجام خواسته تو باید از این بدتر را تجربه کنم حقیقتا از هرچه بگذریم میبینیم امامان و پیامبر نه تنها اسلام بلکه همه ادیان برای پول کار نمیکردند پس این با عقل جور درمیاید که حکومتشان هم برای حفظ منافع نبود پس مردم موافق بودند اما این حکومت که هر کسی در اموراتش باشد از لحظه ای برای استفاده سو از منافع درنگ نمیکند یک خاطره ای را شنیدم که طرف میگفت در ایام شهادت امام حسین پدرم مجالسی ترتیب میداد که بر حسب سنت هر کسی هم نزری داشت میامد و با دادن مثلا اقلام خوراکی یا کمک مادی برای تهیه وسایل و.. میکرد شیخی که قرار بود روضه این مجالس را بخواند به من اشاره ای کرد که به پدر بگویم پول وی را به صورت پیش پرداخت پرداخت کند
من هم به این به اصطلاح حاجاقا گفتم این همه ادم میایند و نزر میکنند و کمک معنوی و مادی دارند شما هم بیا و پول این چند شب را نگیر وی با صراحت و حاضر جوابی گفته بوده که در دین ما و سخنان و احادیث امده که اگر بابت این روضه خوانی ها پولی دریافت نشود اصلا ان روضه مورد مقبول حق واقع نمیشود
خوب این یک نمونه بسیار بسیار کوچک بود خدا میداند که چقدر پول و.... در این زدو بند های پشت پرده سیایت داده و گرفته میشود !
من روزایی که فکر میکردم میگفتم نه اینجوری نمیشه که همین طوری اینجا مثل اب راکد مرداب گند زده ای که رها شده منم میزارم و میرم به قول معروف برای کسی بمیر که برای تو تب کند من چه خاطرات خوشی دارم به چه امید سالها درس بخوانم و بعد یک جوان بیکار یا حتی بیکاری پنهان داشته باشم و زندگی حیوانی را پیش بگیرم و روزی ام بمیرم ولی الان میبینم اگر این اب راکد بماند بیشتر گند میزند چون این موجودات موزی که در ان هستند زادو ولد میکنند و همین طور بیشتر میشوند و این موجودات خوب (مردم)همانند همان موجودات کثیف میشوند با خودم گفتم نه دیگر این طور نمیشود اگر اتحاد و تصمیم نبود زورگویان همیشه بر عرصه تاریخ میماندند اما این همین غیرت بود بله غیرت که برای بیشتر شماها نااشناست شماها که هر کدام به نوعی میخواهید جوانیتان را بگذرانید پسر ها که مزه بودن با هر دختری ر ا میپشند البته این اصلا بد نیست و من موافقم با این که باید برای ازدواجی موفق قبل ان با چندین نفر از جنس مخالفش هم صحبت شود تا عقاید و رفتارهای متفاوت را تجربه کند البته به صورتی سالم ولی بعد همین پسرها با همسر خود چنان رفتاری میکنند که گاه واقعا ناحق است و دختر بیچاره تمام زندگی مجردیش را خیلی ساده گذرانده چنان او را اذیت و رفتو امدش را کنترل میکند و مثل همان ماموران به تیپ او اظهار نظر ناحقو تند میکند و به حساب خودش غیرت دارد ایا این غیرت است؟هیچگاه زدن پرنده ای در قفس با تفنگ شکار محسوب نمیشود بلکه نامردی و عدم شخصیت است
و یا دختری که به همین منوال مجردیش را گذرانده به پسری پاک ازدواج میکند
و حتی بعد از ازدواج هم دست از کارهایش بر نمیدارد اخر این چه وضعیتی است؟
ما فرهنگ داریم ؟ما دارای شخصیت هستیم؟ ما فکر میکنیم؟ ما شایسته بهترین ها هستیم؟
اصلا ما ادم هستیم؟
به فکر همه چیز هستیم غیر از یک جو کار مهم در فروم های مخالف که میرویم میبینیم بیشترین تجمع در تالارهای است که نه تخصصی است و نه موضوع مهمی دارد من بارها در مکان های متفاوت که بعد نتیجه را بررسی کنم موضوعی را مطرح کردم که تنها کمی فکر میخواسته و توجه و بعد دیدم که بله این صفات ملی شده و همه دوست دارند که کمی تفریج و فراقت داشته باشند نه اشوب فکری حتی در خصوص رشته خودشان هم فعالیت نمیکنند چه برسد که بیایند و بحث سیاسی اصلا اجتماعی کنند زیرا میگویند کاری که از ما ساخته نیست!!!
همین افراد هستند که اجتماعشان جامعه را تشکیل میدهد البته من این فکر را نه تنها میفهمم بلکه واقعا حس داشتن این طرز تفکر را درک میکنم چون خودم روزی دارای این طرز بینش بودم و الان میفهمم که این ادم ها چه میگویند
امان از نداشتن اصالت فکری و فرهنگی وقتی وضع کل کشور طوری شود که اوضاع نابسامانی را در ملل مختلف جلوه گر شود این نوع جامعه از درون به دست تجزیه طلبان می افتد این ها احزاب مختلف را تشکیل میدهند حتی من به وبلاگها و سایت هایی برخورد کردم که نویسنده مقالاتش افرادی در سنین 15 یا 16 و این حدود بوده اند که باید اذعان کنم قدرت تجزیه و تحلیل مسایل فو ق العاده ای داشته اند که بر حسب مطالعه زیاد و تفکر عمیق بوده ولی این استعداد به طرف احزاب خیالی فاشیسم(نازیسم)و یا ... رفته میدانید چرا فاشیسم؟ زیرا پسر بچه ای که در جامعه ای است که از طرف همه ملت های بزرگ خودش و کشورش را خار و کوچک میبیند به دنبال رهبری بزرگ میرود چه کسی؟چه کسی که اهدافش لرزاننده اندام است حال چه برسد برای تحول یک پسر بچه در این سن کافی است زنده بودنش هم مهم نیست بله این شخص میرود و پیشواو فرمانروای بزرگ مطلق و خودش را هیتلر میداند کتاب هایی که راجع به اوست و اهدافش را میخواند و مجذوب وی میشود البته منظورم این نیست که هیتلر و... من وی را مردی بزرگ میدانم و اینجا راجع به او نمیخواهم صحبت کنم ولی این را میگویم که این شخص میبیند از این رهبر چه میتواند داشته باشد؟ میرود دنبال حزبی که در قبول او بوده زیرا فاشیسم را موسولینی بوجود اورد که او را هم هیتلر از زندان نجات داد و...... ولی اگر یک حزب دیگر را هیتلر مورد حمایت قرار میداد همین ادم میرفت و دنباله رو ان حزب میشد
ولی باز افرادی دیگر که واقعا نمیدانم چه بگویم .ولی رفته و
صدماتی که نه تنها به شخصیت بلکه به جوامع بزرگی وارد کرده را دنبال ان احزاب میروند مثل حزب کمونیست همین کمونیست ها بودند که نه تنها برای این عقیده خیالی خود جان میلیونها نفر را گرفتند مگر همین استالین که یک شخصی بود که در زمان دوستی اش با امریکا و رییس جمهور وقت ان زمان روزولت به خاطر اینکه نظر مساعد انها را جلب کند احزاب کمونیست را منحل کرد و این خبر را در مجامع نیز اعلام نمود همین ادم ولی بعد رفت و کمونیست را در کره شمالی گسترش داد و باز چه شد غیر از ویرانی ان کشور؟
این همین حزب بود و تشکیل دولت موقت و.... که امپراطوری تزاری را تبدیل کرد به جایی که به اصطلاح برای نفع مردم بود ولی غیر از اشغال کاخ های انان و قتل عام افراد مهم چه کرد؟
از قدیم گفته اند اشی که چند اشپز ان را طبخ کنند یا شور است و یا بی نمک جامعه هم همان اش است اگر چند نفر دستشان در اوضاع حکومتی باشد که حتما سو استفاده هم میاید بعد برای اینکه کارهایشان برملا نشود سعی میکنند هوای هم را داشته باشند تا شاید جای خود را از دست ندهند و این باز مردم هستند که میایند و یا از بدبختی درون کشور یا اثرات جنگ زندگیشان را خراب میکند من فقط مانده ام که اگر روزی دشمنی به قصد تجاوز پایش را در خاک من بگذارد و توهین به هموطن من بنماید در حالی که بزرگمردانی که در راس حکومت من هستند جز سر افکندگی هیچ برای من نگذاشته اند من چه خواهم کرد ایا شانه به شانه بقیه برای دفاع از مردمم میجنگم یا پشت به خاک رو به دشمن میکنم؟؟؟؟
نمیدانم فقط همین را میدانم که ما ایرانیان دیگر چیزی نداریم که متمایزمان کند از سایر ملل میدانم که گوسفند از ترس گرگ به چوپانش پناه میبرد وگرنه او هم دوست دارد زندگی داشته باشد که اخرش سلاخی کردنش نباشد اما چه کند که بی دفاع است اما اما اما او گوسفند است بی دفاع این اصالت وجودی اوست اما ما که انسانیم ما که اگر بخواهیم کاری انجام دهیم رازهایی را کشف میکنیم که خود متحیر میمانیم ما که اگر حس حیوانیمان جریحه دار شود از هر شیری درنده تریم ما چه؟به پشتوانه این نعمات باید از انسان بودنمان زندگی انسانی درست کنیم هیچکس حق این را ندارد در زندگی خصوصی دیگران مداخله کند هیچکس حق ندارد تعیین مسیر فکری و عملی برای دیگری بکند باید قوانین درستی پایه ریزی شود اگر این قوانین همه بر حق بود که خوب هرکسی خواست میتواند در ان کشور زندگی کند هرکس هم نخواست برود به یک کشور دیگر اما این را بدانید که اگر من عده ای را بی غیرت بیشرف و بی بنیان مینامم همه اش برای ان است که به سبب شخصیتی که برای انسان بودن قایلم نمیتوانم تن به ذلت دهم ما ازاده ام و ازاد میمانم
من نمیگویم به امید ایرانی ازاد تر بلکه میگویم به امید انروزی که هر ایرانی در هر جایی به گذشته اش افتخار نکند بلکه به حال کشورش افتخار کند
