علاقه مند شدن به فرد دیگر تنها دلیل جداییست؟

marybel

عضو جدید
[h=1]علاقه مند شدن به فرد دیگر تنها دلیل جداییست؟[/h]
اما هرچه زنان و مردان در عرصه کار پیشرفت کردند و استقلال مالی بیشتری پیدا کردند، همه چیز شروع به تغییر کرد.

اگر تاریخچه ازدواج را در نظر بگیریم، همه قبول می کنیم که ازدواج همزمان با خلقت آغاز شده است. زن و مرد هم از نظر بیولوژیکی و هم ذهنی با هم متفاوت هستند. اما اگر زن و مرد کنار هم نمی آمدند، خلقت ادامه نمی یافت. نیازهای جسمی و احساسی ،مرد و زن را به سمت هم آورده و ازدواج اتفاق می افتد. تا قبل از قرن بیستم، ازدواج با یک نفر تا آخر عمر بسیار شایع بود. طلاق پدیده ای بسیار نادر بود. اما هرچه زنان و مردان در عرصه کار پیشرفت کردند و استقلال مالی بیشتری پیدا کردند، همه چیز شروع به تغییر کرد. وابستگی زنان به مردان از بین رفت و حتی اختلافات کوچک آنقدر بزرگ شد که به نظر رسید بر فردیت ما تجاوز می کند. در زیر ۱۵ دلیل اصلی جدا شدن زوج ها از هم را قید می کنیم :۱) میل به استقلال۲) علاقه مند شدن به فردی دیگر۳) خیانت۴) ناسازگاری جسمی۵) عدم علاقه جنسی به طرف مقابل۶) نگهداری نکردن از وضعیت خوب بدن مثل چاق شدن۷) اختلاف در عقاید و امیال۸) بحث و مشاجره زیاد۹) مقایسه مداوم همسر با دیگران۱۰) نصیحت کردن اجباری۱۱) اعتیاد به موادمخدر و مشروبات الکلی۱۲) زوال سلامتی یک طرف یا ابتلا به بیماری های لاعلاج مثل ایدز۱۳) سوءاستفاده و آزار جسمی و فکری۱۴) نادیده گرفتن یا بی احترامی به دوستان و اقوام همسر۱۵) ناباروریاین دلایل ازجمله مهمترین دلایل برهم خوردن ازدواج ها است. گاهی اوقات، یک دلیل به تنهایی برای جدایی کافی است اما در موارد بسیاری، ترکیبی از چند دلیل موجب طلاق می شود. در این لیست، علاقه مند شدن به فردی دیگر و خیانت به نظر یکسان می آیند اما این دو یک تفاوت مهم با هم دارند. در اولی، فرد ممکن است به شخصی دیگر غیر از همسرش علاقه مند شود و تصور کند که در کنار او زندگی بهتری داشته و خوشبخت تر خواهد شد و ازاینرو قبل از تماس جسمی با آن فرد، زندگی مشترک خود با همسرش را خاتمه می دهد. ازطرف دیگر، در خیانت رابطه جنسی خارج از ازدواج صورت می گیرد که در موارد بسیار یکی از مهمترین دلایل طلاق است.در برخی ازدواج های خاص وقتی زن و مرد بدون شناخت قبل از ازدواج با هم ازدواج می کنند، باگذشت زمان ممکن است متوجه ناسازگاری خود شده و از هم جدا شوند. به همین ترتیب، ناباروری در مرد یا نازایی در زن چه بلافاصله بعد از ازدواج و چه سالها بعد هم یکی دیگر از دلایل طلاق است. کاهش میل جنسی بعد از چند سال هم یکی دیگر از دلایل جدایی است. اگر سلامت مرد یا زن به شدت رو به زوال باشد یا یکی از طرفین به یک بیماری لاعلاج مثل ایدز مبتلا شوند، ازدواج ممکن است برهم بخورد. حتی توجه نکردن به وضعیت تناسب اندام و بیش از حد چاق یا ضعیف شدن می تواند باعث برهم خوردن رابطه شود.سوءاستفاده و آزار جسمی و فکری یک دلیل دیگر طلاق هاست. تمایلات سادیسمی در هرکدام از زوج ها که موجب شکنجه جسمی روحی طرف مقابل شود معمولاً موجب جدا شدن دو طرف می گردد. اعتیاد زیاد به موادمخدر یا الکل هم یکی دیگر از دلایل شکست ازدواج هاست. بحث و دعوا و مشاجره زیاد هم باعث طلاق می شود. یک دلیل مشابه دیگر مقایسه کردن همسر با دیگران است که باعث صدمه زدن به احساسات طرف و ایجاد عقده خودکم بینی می شود.حتی بیش از اندازه نصیحت کردن هم یکی از دلایل جدا کردن زوج ها بوده است. قسمت خنده دار قضیه اینجاست که روانشناسان برای همان نصیحت هایی که همسرتان مجانی در اختیارتان قرار می دهد، مبلغ هنگفتی از شما می گیرد. هر چیزی زیادش حتی یک رابطه خوب را هم خراب می کند. همینطور اختلاف علایق که قبل از ازدواج به نظر جزئی و پیش پا افتاده می رسد، بعد از ازدواج بزرگتر و برجسته تر شده و موجب دعوا و مرافعه می شود. اگر مرد یا زن نسبت به دوستان یا خانواده و اقوام همسرش بی احترامی کند یا آنها را نادیده بگیرد، موجب سوء تفاهم و ناراحتی می شود. به تدریج زوج از هم دور شده و در آخر به طور کامل جدا می شوند.و آخر اینکه، استقلال مالی زن موجب تغییر رفتار او می شود. این زنان تصور می کنند که فردیت آنها باید محترم شمرده شود و نباید در آن دخالتی صورت گیرد. وابستگی مالی زنان به مردان این روزها درمقایسه به گذشته بسیار کمتر شده است. همچنین کارهای جدای مرد و زن نه تنها جدایی جسمی آنها را بیشتر می کند بلکه جدایی روحی و فکری هم می آورد. همه این دلایل، چه به تنهایی و چه در کنار هم، موجب طلاق و جدایی دو طرف می شود. اما اگر مرد و زن هر دو صبر و تحمل بیشتری داشته باشند، داشتن یک رویکرد مهربانانه و سیاست دادن و گرفتن دوجانبه از بروز طلاق جلوگیری می کند
 

...ARASH...

عضو جدید
با جنس مونث كاري ندارم!!چون از نظره سطحه فكري ،سطحه باروري‌،حضور در اجتماع وخيلي موارد ديگه با جنس مذكر برابر نميدونمش(البته سوء تفاهم نشه و دخترا بد برداشت نكنن!! بايد قبول كنيم كه لااقل تو جامعه ايران دخترا به خاطر نظام حاكم بر جامعه با پسرا از نظره سطح فكري برابر بار نيومدن و محدودتر هستن)

روي حرفم با پسراست كه طبق پارگراف قبلي خودمونو عاقلتر و برتر ميدونيم!! همه چي هم كه دسته ماست!! نگاه كردن،شنيدن،فكر كردن،جلو رفتن و خيلي كارا كه طبق اراده ما انجام ميشه و منجر به ازدواج

لااقل به خاطر اين اختياراتي كه دسته ماست عاقلانه انتخاب كنيم و پاي انتخابمون وايسيم
مردونگي هم معنيش همينه واقعا،پاي انتخاب وايسادن
پاي بچه اي كه بعده يه سال از ازدواجت به دنيا مياري وايسي و با وجوده يه زن و گاها چندين بچه فيلت ياد هندستون نكنه،اين نامرديه

البته رفته رفته دخترا هم دايره اختياراتشون بالا ميره و تصميم گيرنده هستن در تن دادن و شروعه يه زندگي اما باز به نظرم اين پسره كه سكان هدايته همه چي در دستاشه و مسئوليته همه چي رو دوشاش


اي خدا نكشتت آدم بدبختمون كردي رفت، شكسته عشقي ميخوردي ميمردي؟؟:D
حوا؟؟تو ديگه چرا:razz:
 

Similar threads

بالا