فکر نمي کنم انساني باشد که با شنيدن يک واقعه طبيعي، در بهت و حيرت فرو نرفته و اعتقادش به وجود نظم در کارگاه هستي چند برابر نشود؛ اما باورتان مي شود گياهاني که هميشه بي سروصدا در اطراف ما رشد مي کنند و بزرگ مي شوند و بسياري از ما کوچکترين توجهي هم به آنها نداريم ، از خود ما باهوش تر باشند؟
هر چند وجود هوش در گياهان دقيقا مطابق تعريفي نيست که براي هوش انسان بيان مي شود اما شايد بتوان گفت شيوه مقابله و برخورد با عوامل محيطي و عملکرد از طريق ژنها، قرنهاست که از گياهي به گياه ديگر منتقل شده است.
ويژگي هاي منحصر به فرد گياهان بشر را وا مي دارد تا گياهان را واجد هوشي اعجاب برانگيزتر از هوش انساني بدانند. محققان هر چه در تحقيقات خود بيشتر پيش مي روند در اين زمينه ها با شگفتي هاي باورنکردني تري مواجه مي شوند؛ اما هنوز هم بر سر اين که بايد اسم اين قابليت گياهان را برقراري ارتباط موثر و مفيد با محيط چه گذاشت متفق القول نيستند، اما دکتر طباطبايي ، عضو هيات علمي دانشگاه تهران مي گويد اين چيزي جز هوش نمي تواند باشد.
گياهان نيز مثل جانوران از سير تکاملي خاص گذر کرده و طي قرنها تغييراتي را در اندام و سازوکار خود ديده اند. شايد باورتان نشود اما بسياري از جنبه هاي تکامل گياهان حتي از حيوانات هم پيچيده تر است؛ هرچند گياهان از نظر تکلم ، حرکت و عکس العمل سريع و برخي مکانيسم هاي ديگر از حيوانات عقب تر هستند، ولي از لحاظ ترکيبات و فرآيندهاي شيميايي مثل توليد موادي که خاصيت دارويي دارند و ترکيبات ثانويه ناميده مي شوند از جانوران بسيار پيچيده تر عمل مي کنند.
نکته جالب اين که با وجود سيستم عصبي در جانوران فرآيند تصميم گيري در جانوران توجيه مشخص و بارزي دارد. دانشمندان علوم گياهي به اجماعي در ارتباط با منشا عکس العمل هاي گياهان و بذرهايشان به شرايط محيطي نرسيده اند و اين موضوع به معماي پيچيده اي براي گياه شناسان تبديل شده و مکانيسم تصميم هايي که گياه مي گيرد هنوز بدرستي تشخيص داده نشده است ، به عنوان مثال هنوز کاملا معلوم نيست که يک گياه چگونه حضور يک گياه متخاصم را کنار خود احساس مي کند و براي پيروز شدن در رقابت با آن از خود مواد سمي ترشح مي کند تا رشد گياه مجاور را کم کند. گياهان مي توانند خود را با شرايط اقليمي که هنوز نيامده است ، وفق دهند.
آنها هواشناس هاي خوبي هستند. بخوبي مي دانند که چه موقع بايد جوانه بزنند و چه موقع گل بدهند و چه موقع دانه هاي خود را پراکنده کنند و دانه ها مي دانند چگونه خود را به نقطه مساعد و مناسب براي جوانه زدن برسانند.
عوامل اقليمي و خاکي متعددي بر سازوکارهاي گياهان و تعيين محل سکونت آنها نقش دارند؛ ولي چه کسي مي داند که گياه اين معادله چند مجهولي را چگونه حل مي کند تا در يک شرايط خاصي يک واکنش را انجام بدهد يا نه و اگر انجام مي دهد با چه شدت و سرعتي؟ چگونه يک گياه خود را با شرايط اطراف خود سازگار مي کند؟ بعضي متخصصان اين واکنش هاي گياهان را به هوش گياهي تعبير مي کنند و گياهان را واجد چنين هوشي مي دانند.
گياهان مي فهمند چه مي کنند؟
اما سوال اين است که گياهان داراي چه بخشهايي از هوش هستند؟ «توانايي آموختن از راه تجربه» يکي از مشخصه هاي هوش است که هيلگارد به آن اشاره کرده است و در گياهان بسيار ديده مي شود.
هر گياه از يک تجربه تلويحي چند هزار ساله براي شناخت محيط اطراف خود چه اقليم و چه خاک برخوردار است. گندم بهتر از هر کس مي داند که پس از جوانه زني و رشد اوليه در پاييز بايد به انتظار سرماي سخت زمستان باشد و هفته ها پيش از رسيدن فصل سرما خود را براي مقابله با آن آماده مي کند و همين طور نيک مي داند که بايد پيش از فرارسيدن فصل خشک و گرم تابستان دوره رشد خود را تمام کند و جهت بقاي نسل به ميزان مناسب بذر که تحمل شرايط سخت را دارد توليد کند.
سازگاري گياهان هر منطقه خود گوياي اين نکته است که اين گياه براساس تجربه هاي تاريخي دريافته که براي سازگاري با محيط بايد از چه ويژگي هاي ژنتيکي و فنوتيپي و چه خصوصياتي برخوردار باشد.
دکتر محمد طباطبايي عضو هيات علمي دانشگاه تهران در اين ارتباط مي گويد: «گياهان خيلي هم از ما باهوش ترند، چرا که آنها از تجربيات پيشينيان خود براي سازگاري با محيط استفاده مي کنند و در هر شرايطي که تطابق پيدا کرده اند، بهترين استفاده را از محيط مي کنند. آنها ضعف خود يعني قدرت حرکت کمتر را با سازگاري بيشتر با شرايط موجود پوشش داده اند. پيشنهادي که همه روان شناسان به ما انسان ها مي کنند، ولي کو گوش شنوا!
شايد شما هم شنيده باشيد که مي گويند آدم هوشمند کسي نيست که از همه چيز بهره مند است ، بلکه کسي است که از دارايي هاي موجود بهترين استفاده را مي کند و خود را با شرايط محيط سازگار مي کند؛ کاري که گياهان استاد آن هستند. در سخت ترين شرايط بيابان و باتلاق و شوره زارها مي توانند خود را سازگار کنند.
اگر چه مکانيسم هاي فيزيولوژيک و ژنتيکي فرآيندهاي سازگاري و مقاومت گياهان به شرايط بد محيطي تا حد زيادي شناخته شده است ، اما مساله مهمي که ذهن گياه شناسان و اکولوژيست ها را به خود مشغول کرده است وجود چنين قابليت هاي پيچيده اي در ساختاري به ظاهر ساده است و اين از نشانه هاي عظمت خلقت است.»
گياهان با هم مبارزه مي کنند
مثالهاي بسياري در ارتباط با هوش و قدرت تصميم گيري اعجاز برانگيز در گياهان وجود دارد. مثل اللوپاتي ، زمين گرايي ريشه و رشد هوايي ساقه ، گل دهي و خواب زمستانه گياه و جوانه زني بذر در زمان کاملا مشخص ، شکار حشرات توسط گياهان گوشخوار، همزيستي با ساير موجودات مثل قارچ و باکتري ها اعم از باکتري هاي تثبيت کننده ازت و قدرت مقابله با بيماري هاي گياهي ، مقابله با تنشهاي محيطي مثل خشکي ، شوري و سرما و کسب مکانيسم هاي مقاومت در برابر آنها و از همه مهمتر توليد متابوليت (مواد) ثانويه به ميزان مورد نياز که بشر از اين مواد به عنوان داروهاي گياهي بهره برداري مي کند. مسلما چنين تخصص هايي از يک موجود داراي هوش انتظار مي رود.
بسياري از دانشمندان تحقيقاتي را شروع کرده اند که ثابت کنند گياهان به موسيقي پاسخ مي دهند. در واقع پيش فرض آنها اين است که گياهان داراي هوش موسيقيايي هستند.
شايد يک جانور مثل خفاش يا کرم خاکي بتواند بخش عمده اي از دوره زندگي خود را در شرايط بدون نور بگذراند، ولي هيچ گياهي بدون نور نمي تواند رشد کند، از اين رو از لحاظ هوش بصري از برخي جانوران جلوترند و بيش از همه جانوران کيفيت نور را تشخيص مي دهند.
خود فرايند فتوسنتز و روابط آن با عوامل محيطي و فيزلوژيک (دروني) با پيچيدگي هاي عظيمش نمودهاي عجيبي از کنترل دروني از طريق يک سيستم با هوش است.
وقتي مسير فرآيند فتوسنتز را در گياهان موسوم به کراسولاسه (مثل آناناس و کاکتوس) که در شرايط بسيار خشک سازگار شده اند، مطالعه کنيم ، به يکي از عجيب ترين و تحسين برانگيزترين موفقيت هاي گياهان در برابر شرايط سخت محيطي برمي خوريم.
اين گياهان به طريقي مسير فتوسنتزي خود را تغيير داده اند که به بهترين نحو ممکن با شرايط خشک سازگار شده اند. در اينجا مجال شرح اين سازگاري نيست؛ اما بايد اعتراف کرد که اگر پيش از شناخت اين فرآيند، باهوش ترين دانشمندان دنيا را کنار هم جمع مي کرديد که سيستمي براي فتوسنتز در شرايط خشک طراحي کنند، هرگز نمي توانستند راهکاري حتي شبيه اين فرايند پيشنهاد کنند.
صد البته اين مثال فقط يکي از هزاران مورد سازگاري است که گياهان با محيط اطراف خود نشان داده اند و هوش و استعداد خود را براي زيستن بهتر و زندگي سالم تر به رخ کشيده اند.
گياهان موجوداتي اجتماعي اند
دکتر طباطبايي مي گويد: با مطالعه جامعه شناسي گياهي به مثالهاي بسيار جالبي از هوش گياهي برمي خوريم. گونه هايي هستند که فقط در کنار هم مي توانند زندگي کنند. يعني حضور يکي حتما همراه با حضور ديگري است.
اين گونه هاي همراه ، گويي حضور يکديگر را درک مي کنند و کنار هم بسيار بهتر و قوي تر رشد مي کنند و برخي گونه هاي ديگر انگار با هم قهرند! مکانيسم هاي پراکنش بذرگياهان در شرايط مختلف محيطي متفاوت است.
در شرايط سخت محيطي ، آنها بذر زياد با پراکنش وسيع توليد مي کنند تا شايد تعدادي از آنها بتوانند جان سالم به در ببرند و ادامه نسل ممکن باشد.
اگر بذرهاي يک گونه بومي را که از يک گياه مادري به دست آمده اند، در شرايط مطلوب جوانه زني قرار دهيم ، به پديده جالبي برمي خوريم. آنها هرگز همه با هم و در يک زمان جوانه نمي زنند.
تعدادي بلافاصله جوانه مي زنند و بسياري حتي تا چند ماه در همان شرايط (در حالي که از يک گياه مادري زاده شده اند) باقي مي مانند. اين پديده براي بقاي نسل آنها و حفاظت از تنشهاي احتمالي بسيار ضروري است. بسياري از بذرهاي گياهان مناطق خشک براي جوانه زني به باران فراوان نيازمندند تا مطمئن شوند که براي آينده آب کافي در اختيار دارند. در غير اين صورت جوانه نخواهند زد.
انگار پدرانشان به آنها وصيت کرده اند که گول باران هاي ضعيف را نخورند؛ چرا که براي آنها رطوبت لازم را تا انتهاي دوره رشد تامين نمي کنند.
در نتيجه باران هاي ضعيف اگر چه براي جوانه زني بذر رطوبت مناسب را تامين مي کنند، ولي بذر ترجيح مي دهد همچنان در خواب بماند و منتظر باران شديدتري باشد. اما بشر با هوش گياهان چه کرده است؟ اکثر قريب به اتفاق روشهاي اصلاح نباتات براي آماده سازي گياهان براي کشت و زرع در جهت زدودن سابقه تاريخي و تجربيات موجود در حافظه گياهان و از بين بردن حساسيت آنها به شرايط محيطي بوده است. در واقع ، گياهان امروزي زراعي گوش به فرمان انسانند و مانند برده اي عقل و درايت خود را پاک باخته اند.
آنها ديگر به طول روز حساس نيستند، ديگر براي جوانه زني در زمان مناسب به خواب نمي روند، در نتيجه نمي توانند دوره زندگي خود را جوري تنظيم کنند که به سرما يا گرما برخورد نکنند و اگر از سوي انسان در تاريخ نامساعدي کشت شوند، از سرما يا گرما از بين مي روند.
بذرهاي گياهان اهلي اگر نزديک سطح خاک قرار نمي گرفتند، جوانه نمي زدند. آنها نور را مي فهميدند. اما گياهان زراعي امروزي اصلا براي جوانه زني کاري به نور ندارند و خيلي خرفت وار حتي در عمق دو متري هم جوانه مي زنند و دستي دستي خود را از بين مي برند.
هر چند وجود هوش در گياهان دقيقا مطابق تعريفي نيست که براي هوش انسان بيان مي شود اما شايد بتوان گفت شيوه مقابله و برخورد با عوامل محيطي و عملکرد از طريق ژنها، قرنهاست که از گياهي به گياه ديگر منتقل شده است.
ويژگي هاي منحصر به فرد گياهان بشر را وا مي دارد تا گياهان را واجد هوشي اعجاب برانگيزتر از هوش انساني بدانند. محققان هر چه در تحقيقات خود بيشتر پيش مي روند در اين زمينه ها با شگفتي هاي باورنکردني تري مواجه مي شوند؛ اما هنوز هم بر سر اين که بايد اسم اين قابليت گياهان را برقراري ارتباط موثر و مفيد با محيط چه گذاشت متفق القول نيستند، اما دکتر طباطبايي ، عضو هيات علمي دانشگاه تهران مي گويد اين چيزي جز هوش نمي تواند باشد.
گياهان نيز مثل جانوران از سير تکاملي خاص گذر کرده و طي قرنها تغييراتي را در اندام و سازوکار خود ديده اند. شايد باورتان نشود اما بسياري از جنبه هاي تکامل گياهان حتي از حيوانات هم پيچيده تر است؛ هرچند گياهان از نظر تکلم ، حرکت و عکس العمل سريع و برخي مکانيسم هاي ديگر از حيوانات عقب تر هستند، ولي از لحاظ ترکيبات و فرآيندهاي شيميايي مثل توليد موادي که خاصيت دارويي دارند و ترکيبات ثانويه ناميده مي شوند از جانوران بسيار پيچيده تر عمل مي کنند.
نکته جالب اين که با وجود سيستم عصبي در جانوران فرآيند تصميم گيري در جانوران توجيه مشخص و بارزي دارد. دانشمندان علوم گياهي به اجماعي در ارتباط با منشا عکس العمل هاي گياهان و بذرهايشان به شرايط محيطي نرسيده اند و اين موضوع به معماي پيچيده اي براي گياه شناسان تبديل شده و مکانيسم تصميم هايي که گياه مي گيرد هنوز بدرستي تشخيص داده نشده است ، به عنوان مثال هنوز کاملا معلوم نيست که يک گياه چگونه حضور يک گياه متخاصم را کنار خود احساس مي کند و براي پيروز شدن در رقابت با آن از خود مواد سمي ترشح مي کند تا رشد گياه مجاور را کم کند. گياهان مي توانند خود را با شرايط اقليمي که هنوز نيامده است ، وفق دهند.
آنها هواشناس هاي خوبي هستند. بخوبي مي دانند که چه موقع بايد جوانه بزنند و چه موقع گل بدهند و چه موقع دانه هاي خود را پراکنده کنند و دانه ها مي دانند چگونه خود را به نقطه مساعد و مناسب براي جوانه زدن برسانند.
عوامل اقليمي و خاکي متعددي بر سازوکارهاي گياهان و تعيين محل سکونت آنها نقش دارند؛ ولي چه کسي مي داند که گياه اين معادله چند مجهولي را چگونه حل مي کند تا در يک شرايط خاصي يک واکنش را انجام بدهد يا نه و اگر انجام مي دهد با چه شدت و سرعتي؟ چگونه يک گياه خود را با شرايط اطراف خود سازگار مي کند؟ بعضي متخصصان اين واکنش هاي گياهان را به هوش گياهي تعبير مي کنند و گياهان را واجد چنين هوشي مي دانند.
گياهان مي فهمند چه مي کنند؟
اما سوال اين است که گياهان داراي چه بخشهايي از هوش هستند؟ «توانايي آموختن از راه تجربه» يکي از مشخصه هاي هوش است که هيلگارد به آن اشاره کرده است و در گياهان بسيار ديده مي شود.
هر گياه از يک تجربه تلويحي چند هزار ساله براي شناخت محيط اطراف خود چه اقليم و چه خاک برخوردار است. گندم بهتر از هر کس مي داند که پس از جوانه زني و رشد اوليه در پاييز بايد به انتظار سرماي سخت زمستان باشد و هفته ها پيش از رسيدن فصل سرما خود را براي مقابله با آن آماده مي کند و همين طور نيک مي داند که بايد پيش از فرارسيدن فصل خشک و گرم تابستان دوره رشد خود را تمام کند و جهت بقاي نسل به ميزان مناسب بذر که تحمل شرايط سخت را دارد توليد کند.
سازگاري گياهان هر منطقه خود گوياي اين نکته است که اين گياه براساس تجربه هاي تاريخي دريافته که براي سازگاري با محيط بايد از چه ويژگي هاي ژنتيکي و فنوتيپي و چه خصوصياتي برخوردار باشد.
دکتر محمد طباطبايي عضو هيات علمي دانشگاه تهران در اين ارتباط مي گويد: «گياهان خيلي هم از ما باهوش ترند، چرا که آنها از تجربيات پيشينيان خود براي سازگاري با محيط استفاده مي کنند و در هر شرايطي که تطابق پيدا کرده اند، بهترين استفاده را از محيط مي کنند. آنها ضعف خود يعني قدرت حرکت کمتر را با سازگاري بيشتر با شرايط موجود پوشش داده اند. پيشنهادي که همه روان شناسان به ما انسان ها مي کنند، ولي کو گوش شنوا!
شايد شما هم شنيده باشيد که مي گويند آدم هوشمند کسي نيست که از همه چيز بهره مند است ، بلکه کسي است که از دارايي هاي موجود بهترين استفاده را مي کند و خود را با شرايط محيط سازگار مي کند؛ کاري که گياهان استاد آن هستند. در سخت ترين شرايط بيابان و باتلاق و شوره زارها مي توانند خود را سازگار کنند.
اگر چه مکانيسم هاي فيزيولوژيک و ژنتيکي فرآيندهاي سازگاري و مقاومت گياهان به شرايط بد محيطي تا حد زيادي شناخته شده است ، اما مساله مهمي که ذهن گياه شناسان و اکولوژيست ها را به خود مشغول کرده است وجود چنين قابليت هاي پيچيده اي در ساختاري به ظاهر ساده است و اين از نشانه هاي عظمت خلقت است.»
گياهان با هم مبارزه مي کنند
مثالهاي بسياري در ارتباط با هوش و قدرت تصميم گيري اعجاز برانگيز در گياهان وجود دارد. مثل اللوپاتي ، زمين گرايي ريشه و رشد هوايي ساقه ، گل دهي و خواب زمستانه گياه و جوانه زني بذر در زمان کاملا مشخص ، شکار حشرات توسط گياهان گوشخوار، همزيستي با ساير موجودات مثل قارچ و باکتري ها اعم از باکتري هاي تثبيت کننده ازت و قدرت مقابله با بيماري هاي گياهي ، مقابله با تنشهاي محيطي مثل خشکي ، شوري و سرما و کسب مکانيسم هاي مقاومت در برابر آنها و از همه مهمتر توليد متابوليت (مواد) ثانويه به ميزان مورد نياز که بشر از اين مواد به عنوان داروهاي گياهي بهره برداري مي کند. مسلما چنين تخصص هايي از يک موجود داراي هوش انتظار مي رود.
بسياري از دانشمندان تحقيقاتي را شروع کرده اند که ثابت کنند گياهان به موسيقي پاسخ مي دهند. در واقع پيش فرض آنها اين است که گياهان داراي هوش موسيقيايي هستند.
شايد يک جانور مثل خفاش يا کرم خاکي بتواند بخش عمده اي از دوره زندگي خود را در شرايط بدون نور بگذراند، ولي هيچ گياهي بدون نور نمي تواند رشد کند، از اين رو از لحاظ هوش بصري از برخي جانوران جلوترند و بيش از همه جانوران کيفيت نور را تشخيص مي دهند.
خود فرايند فتوسنتز و روابط آن با عوامل محيطي و فيزلوژيک (دروني) با پيچيدگي هاي عظيمش نمودهاي عجيبي از کنترل دروني از طريق يک سيستم با هوش است.
وقتي مسير فرآيند فتوسنتز را در گياهان موسوم به کراسولاسه (مثل آناناس و کاکتوس) که در شرايط بسيار خشک سازگار شده اند، مطالعه کنيم ، به يکي از عجيب ترين و تحسين برانگيزترين موفقيت هاي گياهان در برابر شرايط سخت محيطي برمي خوريم.
اين گياهان به طريقي مسير فتوسنتزي خود را تغيير داده اند که به بهترين نحو ممکن با شرايط خشک سازگار شده اند. در اينجا مجال شرح اين سازگاري نيست؛ اما بايد اعتراف کرد که اگر پيش از شناخت اين فرآيند، باهوش ترين دانشمندان دنيا را کنار هم جمع مي کرديد که سيستمي براي فتوسنتز در شرايط خشک طراحي کنند، هرگز نمي توانستند راهکاري حتي شبيه اين فرايند پيشنهاد کنند.
صد البته اين مثال فقط يکي از هزاران مورد سازگاري است که گياهان با محيط اطراف خود نشان داده اند و هوش و استعداد خود را براي زيستن بهتر و زندگي سالم تر به رخ کشيده اند.
گياهان موجوداتي اجتماعي اند
دکتر طباطبايي مي گويد: با مطالعه جامعه شناسي گياهي به مثالهاي بسيار جالبي از هوش گياهي برمي خوريم. گونه هايي هستند که فقط در کنار هم مي توانند زندگي کنند. يعني حضور يکي حتما همراه با حضور ديگري است.
اين گونه هاي همراه ، گويي حضور يکديگر را درک مي کنند و کنار هم بسيار بهتر و قوي تر رشد مي کنند و برخي گونه هاي ديگر انگار با هم قهرند! مکانيسم هاي پراکنش بذرگياهان در شرايط مختلف محيطي متفاوت است.
در شرايط سخت محيطي ، آنها بذر زياد با پراکنش وسيع توليد مي کنند تا شايد تعدادي از آنها بتوانند جان سالم به در ببرند و ادامه نسل ممکن باشد.
اگر بذرهاي يک گونه بومي را که از يک گياه مادري به دست آمده اند، در شرايط مطلوب جوانه زني قرار دهيم ، به پديده جالبي برمي خوريم. آنها هرگز همه با هم و در يک زمان جوانه نمي زنند.
تعدادي بلافاصله جوانه مي زنند و بسياري حتي تا چند ماه در همان شرايط (در حالي که از يک گياه مادري زاده شده اند) باقي مي مانند. اين پديده براي بقاي نسل آنها و حفاظت از تنشهاي احتمالي بسيار ضروري است. بسياري از بذرهاي گياهان مناطق خشک براي جوانه زني به باران فراوان نيازمندند تا مطمئن شوند که براي آينده آب کافي در اختيار دارند. در غير اين صورت جوانه نخواهند زد.
انگار پدرانشان به آنها وصيت کرده اند که گول باران هاي ضعيف را نخورند؛ چرا که براي آنها رطوبت لازم را تا انتهاي دوره رشد تامين نمي کنند.
در نتيجه باران هاي ضعيف اگر چه براي جوانه زني بذر رطوبت مناسب را تامين مي کنند، ولي بذر ترجيح مي دهد همچنان در خواب بماند و منتظر باران شديدتري باشد. اما بشر با هوش گياهان چه کرده است؟ اکثر قريب به اتفاق روشهاي اصلاح نباتات براي آماده سازي گياهان براي کشت و زرع در جهت زدودن سابقه تاريخي و تجربيات موجود در حافظه گياهان و از بين بردن حساسيت آنها به شرايط محيطي بوده است. در واقع ، گياهان امروزي زراعي گوش به فرمان انسانند و مانند برده اي عقل و درايت خود را پاک باخته اند.
آنها ديگر به طول روز حساس نيستند، ديگر براي جوانه زني در زمان مناسب به خواب نمي روند، در نتيجه نمي توانند دوره زندگي خود را جوري تنظيم کنند که به سرما يا گرما برخورد نکنند و اگر از سوي انسان در تاريخ نامساعدي کشت شوند، از سرما يا گرما از بين مي روند.
بذرهاي گياهان اهلي اگر نزديک سطح خاک قرار نمي گرفتند، جوانه نمي زدند. آنها نور را مي فهميدند. اما گياهان زراعي امروزي اصلا براي جوانه زني کاري به نور ندارند و خيلي خرفت وار حتي در عمق دو متري هم جوانه مي زنند و دستي دستي خود را از بين مي برند.

