صحنه هایی از فیلم هندی...رقیب فرهادی در اسکار

arash_441

متخصص انرژی های نو
خوشم میاد این هندیا از رو نمیرن!

البته این قسمت اولش بود ادامش پسره میره انتقام پدرشو میگیره!:D
 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول از هموتون تشکر می کنم که این یکی دیگه تکراری نبود...خدایا شکرت یه تاپیکم تکراری نشد:biggrin:
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعدم تازه میفهمه دختری که دوست داشته..باباش قاتل پدرش بوده!!:biggrin:

بعد هم با دختره ازدواج میکنه , اما بعد از ازدواج مادر پسره از دختره خوشش نمیومده, دختره هر چی به مادر شوهره خوبی میکرد مادر شوهره اما عروسه رو کتک میزد و آزار میداد تا اینکه یه روز مادره مریض میشه و گرفتار اما هیچ یک از بچه هاش ازش مراقبت نمی کنن و فقط همین عروسه هست که ازش مواظبت میکنه و مادر شوهره مثه سگ از کرده خودش پشیمون میشه اما چه فایده که قبل از اینکه از عروسش عذر خواهی کنه عروسه تصادف میکنه و سقط میشه
 
آخرین ویرایش:

کیمیا جونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد هم با دختره ازدواج میکنه , اما بعد از ازدواج مادر پسره از دختره خوشش نمیومده, دختره هر چی به مادر شوهره خوبی میکرد مادر شوهره اما عروسه رو کتک میزد و آزاد میداد تا اینکه یه روز مادره مریض میشه و گرفتار اما هیچ یک از بچه هاش ازش مراقبت نمی کنن و فقط همین عروسه هست که ازش مواظبت میکنه و مادر شوهره مثه سگ از کرده خودش پشیمون میشه اما چه فایده که قبل از اینکه از عروسش عذر خواهی کنه عروسه تصادف میکنه و سقط میشه
تازه باردار هم بوده که وقتی تصادف میکنه بچه ش به دنیا میاد اما خودش میمیره.... :D
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
تازه باردار هم بوده که وقتی تصادف میکنه بچه ش به دنیا میاد اما خودش میمیره.... :D

بعد بچه که پسر هم هست وقتی بزرگ میشه و میره مدرسه باعث میشه پدرش با خانم معلمش با هم آشنا بشن و با هم ازدواج کنن اما بسوزه پدر سرنوشت که در یک سانحه قطار طفل معصوم فلج میشه و پدر باید تمام دار و ندارش رو بفروشه بلکه بتونه پسرش رو درمان کنه و در این راه همسر مهربونش ( همون زن دوم) از هیچ کمکی فروگذاری نمیکنه...
 

میثم...

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
ﺭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺟﻮﻭﻭﻭﻭﻭ ~ﺳﺮﻡ .... :cry:
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داستان قصه اینه:
یه روز یه پسره داشته آواز خونون راه می رفته که یهو یه عده مثل مور و ملخ حمله می کنند به روستا اسم ریسشونم سینک دو قلو (بین سینک و دو کسره وجود نداره) بوده. اون میاد و دختره مورد علاقه پسره رو می دزده. پسره تازه از خارج برگشته بوده و درس خارجه خونده بوده و از همه چی سر درمی آورده از فرستادن آدم به مریخ تا عوض کردن کهنه بچه. خلاصه سینکه دختره رو می دزده و می بره به مخفیگاهش. پسرم تو درگیری یه تیر صاف می خوره به قلبش و یه تکه از قلبش از تو دهنش همراه با خونابه و چرک می افته بیرون. بعد یکی از افراد سینکه با تیر می زنه و چشم پسره از حدقه در میاد(البته نه کامل از عصب آویزون بوده و تو هوا تاب می خورده و خوناش رو لباس سفید پسره که مادر بزرگش 150 سالش خرید بوده میریزه.) بعد پسره پا می شه که یکی از دزدا با شمشیر می زنه و پای پسره رو قطع می کنه جوری که سفیدی استخونش و رگاش و اعصاب پاش زده بوده بیرون.
این داستان ادامه دارد.
اگه کسی خواست بقیشو می گم
 

2aawsome

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داستان قصه اینه:
یه روز یه پسره داشته آواز خونون راه می رفته که یهو یه عده مثل مور و ملخ حمله می کنند به روستا اسم ریسشونم سینک دو قلو (بین سینک و دو کسره وجود نداره) بوده. اون میاد و دختره مورد علاقه پسره رو می دزده. پسره تازه از خارج برگشته بوده و درس خارجه خونده بوده و از همه چی سر درمی آورده از فرستادن آدم به مریخ تا عوض کردن کهنه بچه. خلاصه سینکه دختره رو می دزده و می بره به مخفیگاهش. پسرم تو درگیری یه تیر صاف می خوره به قلبش و یه تکه از قلبش از تو دهنش همراه با خونابه و چرک می افته بیرون. بعد یکی از افراد سینکه با تیر می زنه و چشم پسره از حدقه در میاد(البته نه کامل از عصب آویزون بوده و تو هوا تاب می خورده و خوناش رو لباس سفید پسره که مادر بزرگش 150 سالش خرید بوده میریزه.) بعد پسره پا می شه که یکی از دزدا با شمشیر می زنه و پای پسره رو قطع می کنه جوری که سفیدی استخونش و رگاش و اعصاب پاش زده بوده بیرون.
این داستان ادامه دارد.
اگه کسی خواست بقیشو می گم

این چی بود الان؟؟
 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعد هم با دختره ازدواج میکنه , اما بعد از ازدواج مادر پسره از دختره خوشش نمیومده, دختره هر چی به مادر شوهره خوبی میکرد مادر شوهره اما عروسه رو کتک میزد و آزار میداد تا اینکه یه روز مادره مریض میشه و گرفتار اما هیچ یک از بچه هاش ازش مراقبت نمی کنن و فقط همین عروسه هست که ازش مواظبت میکنه و مادر شوهره مثه سگ از کرده خودش پشیمون میشه اما چه فایده که قبل از اینکه از عروسش عذر خواهی کنه عروسه تصادف میکنه و سقط میشه
نکته جالب ترش اینکه بعد نوه دار می شن...نوه که بزرگ میشه همین بازیگر که تیر خورده میشه نوه...خداس این کارشون
 

Similar threads

بالا