Sarp
مدیر بازنشسته
شیطان در مذهب مسیحیت :
شیطان از نظر نصاری ، انسان را از رهگذر طغیان ، دشمن خداوند متعال می گرداند و در تعالیم کلیسا آمده است که : ابلیس ، رئیس و سرپرست عصیان در میان فرشتگان ، دشمن خدا ، مبدأ گناه و وسیله رسیدن به معاصی می باشد .
به عقیده آنان ابلیس به سلطان این جهان نامبردار است و جهان بت پرستی برآورده صنع اوست ، لکن مسیح شوکت و اقتدار او را درهم شکسته و نیروی نفوذ فرمان او را تضعیف کرده تا آنجا که مسیحیت توانست بر وی چیره گردد . او دارای مقام نخست در میان ساحران است برای اینکه پادشاه «ارواح سفلیه» نزد مسیحیان و شعرای قرون وسطی است . این شعرا منظومه هایی خرافی درباره ابلیس ساختند و تابلویی از شعر در گزارش شکل و شمائل او پرداختند مبنی بر اینکه ابلیس ، موجودی سیاه چرده دارای چشمانی است که لهیب آتش از آنها بیرون می زند و بوی گوگرد را در فضا می پراکند ، شاخ و دم و ناخن های واژگونه و سم شکافته ای دارد .
شیطان در مذهب زرتشت:
در این مذهب نیز همچون دیگر مذاهب ، شیطان مظهر زشتی و دروغ و جنگ و تفرقه است . زرتشتیان این موجود خبیث را « اهرمن - اهریمن » می نامند . اهریمن نیروی نابکار و ناپاکی است که دائم با « اهورا مزدا » مظهر پاکی و نیکی در جدال است و بالاخره روزی شکست می خورد . آنها حتی حیواناتی چون مورچه را به علل مختصر آزاری که به مردم می رساند ، از نوادگان شیطان می دانند .
شهید مطهری « ره » در اینباره می نویسد : ممکن است تصور شود که در آئین زرتشتی ، فکر ثنوی « یزدان - اهریمن » وجود دارد ، در دین اسلام هم عقیده « خدا - شیطان » به صورت دو قطب مخالف یکدیگر مطرح است ، چه فرق است میان اهریمن کیش زرتشتی و شیطان دین اسلام ؟
میان اندیشه اهریمن در آئین زرتشتی و آئین مزدایی و اندیشه شیطان در آئین اسلامی تفاوت از زمین تا آسمان است . در تعلیمات اوستایی از موجودی بنام « انگره مَنیور » یا اهریمن نام برده شده است و خلقت همه بدیها و شرها و آفات و موجودات زیان آور از قبیل بیماری ها ، درنده ها ، گزنده ها ، مارها ، عقرب ها ، زمین های بیحاصل ، خشکسالی و امثال آنها به او نسبت داده شده است نه به « اهورا مزدا » که خدای بزرگ است و نه به « سپنت مَنیور » که رقیب « انگره مَنیور » است .
طایفه زرتشت قائلند که آنچه در عالم خیر و خوبی وجود دارد خالق آنها یزدان است و آنچه در عالم شر و بدی وجود دارد خالق آنها اهریمن است و بعضی از آنها می گویند که ابلیس قدیم و ازلی نیست بلکه حادث است و خالق او یزدان است و می گویند یزدان لشکری به نام « فرشته » (ملائکه) و اهریمن لشکری به نام « دیو » (شیطان) دارد . لشکر یزدان همیشه مردم را به خوبیها دعوت می کند و لشکر اهریمن همیشه مردم را به بدی ها وسوسه می کند . یزدان با لشکرش (ملائکه) همیشه محاربه و جنگ با اهریمن و لشکرش (شیاطین) دارند .
شیطان در مذهب بودائی :
در دین بودائی ، شیطان مظهر زشتی و پلیدی است و مردم را از اطاعت آن بازداشته است . به موجب عقیده بودا ، شیطان نه تنها وارد کننده رنج در جهان بلکه صاحب هر رنج و بدی و محرک بزرگ تمام اندیشه و گفتارها و کردارهای زشت در وجود انسان است .
از نظر شکل و شمائل شیطان در عقاید بودائیان ، آنها معتقدند که « شیطان » یا « مارا » به اشکال مختلفی دیده می شود . گاهی به شکل یک پیرمرد برهمن خزیده و تنگ نفس ، گاهی به صورت یک دهقان ، گاهی به شکل یک فیل و یا پادشاه تا برای فریب دادن مردان پاک و مقدس اقدام نماید . برخی از بودائیان اعتقاد دارند به اینکه شیطان به اندازه یک کوه ، پول دارد و کسانی را که علاقه پایان ناپذیر و حرص فراوان به پول و مال دنیا دارند با پرداخت مقداری پول میخرد و همیشه از این معامله راضی است و هیچ وقت هم پولهایش تمام نمی شود .
از نظر بودائی ها ، از میان تمام دامهایی که شیطان برای فریب آدم گسترده ، « دام زن » خطرناک ترین آنهاست . بطوری که نوشته اند تا مدتها بودا جز مردان ، هیچ زنی را به کیش و آئین خود نمی پذیرفت ولی سرانجام در اثر اصرار نامادری اش « ماها پاچاپاتی » بودا با کمال کرامت راضی شد که زنان هم در شمار شاگردان او پذیرفته شوند .
چگونگی پیروز شدن بودا بر شیطان از این قرار است که همچون آفتاب که از درون ابرهای تیره شب بیرون می آید ، بودا نیز از درون تیرگی های ماری بنام « مایا » سربرمی آورد و هنگام زاده شدن او ، یک شعاع نورانی پیدا شده و تمام جهان را می پیماید و مایا مانند ابرهای صبحگاهی در برابر نور خورشید می میرد . همانگونه که رب النوع خورشید با شیطان طوفان می جنگد ، بودا نیز در جنگی سخت بر ضد « مارا » ( شیطان ، ابلیس ) یعنی آن شیطان بدخواه در زیر درخت مقدس فاتح گشته و بودا به راه می افتد تا جهانیان را پند دهد و قانون مقدس خود را بر آنان ابلاغ نماید .
شیطان از نظر نصاری ، انسان را از رهگذر طغیان ، دشمن خداوند متعال می گرداند و در تعالیم کلیسا آمده است که : ابلیس ، رئیس و سرپرست عصیان در میان فرشتگان ، دشمن خدا ، مبدأ گناه و وسیله رسیدن به معاصی می باشد .
به عقیده آنان ابلیس به سلطان این جهان نامبردار است و جهان بت پرستی برآورده صنع اوست ، لکن مسیح شوکت و اقتدار او را درهم شکسته و نیروی نفوذ فرمان او را تضعیف کرده تا آنجا که مسیحیت توانست بر وی چیره گردد . او دارای مقام نخست در میان ساحران است برای اینکه پادشاه «ارواح سفلیه» نزد مسیحیان و شعرای قرون وسطی است . این شعرا منظومه هایی خرافی درباره ابلیس ساختند و تابلویی از شعر در گزارش شکل و شمائل او پرداختند مبنی بر اینکه ابلیس ، موجودی سیاه چرده دارای چشمانی است که لهیب آتش از آنها بیرون می زند و بوی گوگرد را در فضا می پراکند ، شاخ و دم و ناخن های واژگونه و سم شکافته ای دارد .
شیطان در مذهب زرتشت:
در این مذهب نیز همچون دیگر مذاهب ، شیطان مظهر زشتی و دروغ و جنگ و تفرقه است . زرتشتیان این موجود خبیث را « اهرمن - اهریمن » می نامند . اهریمن نیروی نابکار و ناپاکی است که دائم با « اهورا مزدا » مظهر پاکی و نیکی در جدال است و بالاخره روزی شکست می خورد . آنها حتی حیواناتی چون مورچه را به علل مختصر آزاری که به مردم می رساند ، از نوادگان شیطان می دانند .
شهید مطهری « ره » در اینباره می نویسد : ممکن است تصور شود که در آئین زرتشتی ، فکر ثنوی « یزدان - اهریمن » وجود دارد ، در دین اسلام هم عقیده « خدا - شیطان » به صورت دو قطب مخالف یکدیگر مطرح است ، چه فرق است میان اهریمن کیش زرتشتی و شیطان دین اسلام ؟
میان اندیشه اهریمن در آئین زرتشتی و آئین مزدایی و اندیشه شیطان در آئین اسلامی تفاوت از زمین تا آسمان است . در تعلیمات اوستایی از موجودی بنام « انگره مَنیور » یا اهریمن نام برده شده است و خلقت همه بدیها و شرها و آفات و موجودات زیان آور از قبیل بیماری ها ، درنده ها ، گزنده ها ، مارها ، عقرب ها ، زمین های بیحاصل ، خشکسالی و امثال آنها به او نسبت داده شده است نه به « اهورا مزدا » که خدای بزرگ است و نه به « سپنت مَنیور » که رقیب « انگره مَنیور » است .
طایفه زرتشت قائلند که آنچه در عالم خیر و خوبی وجود دارد خالق آنها یزدان است و آنچه در عالم شر و بدی وجود دارد خالق آنها اهریمن است و بعضی از آنها می گویند که ابلیس قدیم و ازلی نیست بلکه حادث است و خالق او یزدان است و می گویند یزدان لشکری به نام « فرشته » (ملائکه) و اهریمن لشکری به نام « دیو » (شیطان) دارد . لشکر یزدان همیشه مردم را به خوبیها دعوت می کند و لشکر اهریمن همیشه مردم را به بدی ها وسوسه می کند . یزدان با لشکرش (ملائکه) همیشه محاربه و جنگ با اهریمن و لشکرش (شیاطین) دارند .
شیطان در مذهب بودائی :
در دین بودائی ، شیطان مظهر زشتی و پلیدی است و مردم را از اطاعت آن بازداشته است . به موجب عقیده بودا ، شیطان نه تنها وارد کننده رنج در جهان بلکه صاحب هر رنج و بدی و محرک بزرگ تمام اندیشه و گفتارها و کردارهای زشت در وجود انسان است .
از نظر شکل و شمائل شیطان در عقاید بودائیان ، آنها معتقدند که « شیطان » یا « مارا » به اشکال مختلفی دیده می شود . گاهی به شکل یک پیرمرد برهمن خزیده و تنگ نفس ، گاهی به صورت یک دهقان ، گاهی به شکل یک فیل و یا پادشاه تا برای فریب دادن مردان پاک و مقدس اقدام نماید . برخی از بودائیان اعتقاد دارند به اینکه شیطان به اندازه یک کوه ، پول دارد و کسانی را که علاقه پایان ناپذیر و حرص فراوان به پول و مال دنیا دارند با پرداخت مقداری پول میخرد و همیشه از این معامله راضی است و هیچ وقت هم پولهایش تمام نمی شود .
از نظر بودائی ها ، از میان تمام دامهایی که شیطان برای فریب آدم گسترده ، « دام زن » خطرناک ترین آنهاست . بطوری که نوشته اند تا مدتها بودا جز مردان ، هیچ زنی را به کیش و آئین خود نمی پذیرفت ولی سرانجام در اثر اصرار نامادری اش « ماها پاچاپاتی » بودا با کمال کرامت راضی شد که زنان هم در شمار شاگردان او پذیرفته شوند .
چگونگی پیروز شدن بودا بر شیطان از این قرار است که همچون آفتاب که از درون ابرهای تیره شب بیرون می آید ، بودا نیز از درون تیرگی های ماری بنام « مایا » سربرمی آورد و هنگام زاده شدن او ، یک شعاع نورانی پیدا شده و تمام جهان را می پیماید و مایا مانند ابرهای صبحگاهی در برابر نور خورشید می میرد . همانگونه که رب النوع خورشید با شیطان طوفان می جنگد ، بودا نیز در جنگی سخت بر ضد « مارا » ( شیطان ، ابلیس ) یعنی آن شیطان بدخواه در زیر درخت مقدس فاتح گشته و بودا به راه می افتد تا جهانیان را پند دهد و قانون مقدس خود را بر آنان ابلاغ نماید .