sheikh.m737
عضو جدید
مفهوم فرسودگي ومرمت شهري(ديدگاهها و نظريات)
ديدگاه دكتر حبيبي:
براي برداشت حيطه كار و دريافت قلمرو دخالت در بافت بر اساس مباني بهسازي و بازسازي لازم است كه مفاهيم و تعاريف زمينه اي در اين چارچوب تعريف شوند :
بهسازي:
بهسازي شامل سلسله اقداماتي است كه به منظور بهبود كالبد، كه در نتيجة فرسايش فعاليت تحقق يافته است، در كوتاه مدت صورت ميپذيرد. در واقع بهسازي زماني صورت ميگيرد كه فرسودگي نسبي فضا از لحاظ عملكردي حادث شده باشد. بهسازي ميتواند اقدامات زير را در برگيرد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«بازيافت» (Recupration): بازيافت به آن دسته از اقداماتي اطلاق ميشود كه با حداقل هزينه و حداقل مداخلات، به ايجاد شرايط زيست بهينه در فضاي شهري منجر گردد. در واقع بازيافت به مجموعة اقداماتي اطلاق ميگردد كه شرط دوام و بقاي فضاي شهري را در محيط پيرامونش بيشتر كند. بازيافت سعي در حل فوري آن چيزي را دارد كه حيات فضاي شهري را مختل كرده است. به سخن ديگر، بازيافت به معناي رفع خطر و بازگرداندن حيات مجدد به فضاي شهري در كوتاه مدت، با استفاده از نيروي حياتي موجود در فضا، مجموعه يا بناي شهري ميباشد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«مراقبت» (Preservation): اين واژه به معناي، حفظ، نگهداري، ممانعت و جلوگيري كردن از خطر و آسيبهايي است كه به كالبد يا عملكرد اثر وارد ميشود و در نهايت به اتخاذ تدابير مناسب براي جلوگيري از خطرات احتمالي ميانجامد. در اين امر، بازرسي و بازبيني منظم، نگهداري، تعمير، مطالعة انواع دگرگونيهاي سازهاي و تغيير شكلهاي احتمالي و شناخت خطرات و آسيبهاي ناشي از فرسودگي و فرسايش فضا، مجموعه و بنا، از جمله عوامل مهمي هستند كه مد نظر ميباشند. اين اقدام، بيش از آنكه، اقدامي عملي محسوب شود، نوعي بازبيني و بازنگري دائمي است كه در بقاي فضاي شهري نقش مثبتي بازي ميكند. گاهي دامنة اين واژه آنقدر گسترش مييابد كه از آن به عنوان امري آييني ياد ميشود، به طوري كه مخالف با آن و يا حتي بيتوجهي به آن، نوعي عمل ضدآييني محسوب ميشود. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«حمايت» (protection): اين واژه به معناي ايجاد شرايط مناسب به منظور حفظ و نگهداري مداوم فضاي شهري است. حمايت ميتواند دربرگيرنده مجموعه اقداماتي نظير تهيه و تدوين قوانين، جلب حمايتهاي دولتي، تعيين حوزههاي حفاظتي بوده و اقداماتي مرمتي و تعمير را نيز شامل شود. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«استحكامبخشي» (Consolidation): استحكامبخشي به مجموعة اقداماتي اطلاق ميشود كه توسط آن بتوان شاهد افزايش امنيت، قدرت و استحكام فضا، مجموعه و يا بنا بود. «هدف اساسي اين عمل، بالا بردن ميزان و دوام و يكپارچگي در ساختار» سازمان فضايي است. در مقياس فضاي شهر و مجموعة شهري، اين امر در استحكامبخشي استخوانبندي فضايي و در مقياس بنا، در استحكامبخشي و تقويت سازة بنا مطرح ميگردد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«توانبخشي» (Rehabilitation): توانبخشي به معناي تجديد توان، تجديد حيات و حتي حيثيت يك بافت كهن است. توانبخشي از طريق تزريق فعاليت جديد در فضا سبب تجديد حيات بافت كهن ميگردد. تجديد حيات يا تجديد حيثيت ميتواند تبديل به ابقا و ارتقاي هويت شهر گردد. اين واژه بيش از آنكه امري عملي محسوب ميشود،امري مفهومي و رواني است. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«بهبود، سازماندهي و بازآباداني» (Improvement): اين واژه به مجموعه اقداماتي اطلاق ميشود كه باعث تقويت جنبههاي مثبت و تضعيف جنبههاي منفي فضا، مجموعه و بنا شود. اين اقدام با تأكيد و با استفاده از امكانات بالقوه و بالفعل موجود در فضا، مجموعه يا بنا، سعي در كاهش محدوديتها و كاستيها دارد. اين اقدام ميتواند مسائل اجتماعي، اقتصادي، مالي ـ فني، اجرايي و كالبدي ـ فضايي را دربرگيرد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
با توجه به نكات ياد شده، بهسازي فرآيند است كه طي آن ميتوان به بهبود وضعيت فضا، مجموعه و بناي نه چندان مطلوب موجود پرداخت و با تغيير عملكرد و معاصرسازي، سازمان فضايي مطلوبي را ايجاد كرد.
نوسازي:
نوسازي زماني انجام ميشود كه فضاي شهرسازي، مجموعه و يا بنا از كاركردي مناسب و معاصر برخوردار بوده ولي فرسودگي نسبي كالبدي فضايي سبب كاهش بازدهي و كارايي آن شده است. نوسازي مجموعه اقداماتي را شامل ميشود كه در عين حفاظت بنا، مجموعه و يا فضاي شهري كهن، سازمان فضايي مربوط را معاصر نوسازي نموده و امكان بازدهي بهينة آن را فراهم آورد. نوسازي هفت دسته از اقدامات را شامل ميشود .( حبيبي و مقصودي 1381 )
« تجديد حيات » (revitalization) : اين واژه شامل مجموعه اقدامات متنوع و تكميلي است كه براي بازگردانيدن حيات مجدد و يا زندگي مجدد و يا زندگي مجدد به بنا، مجموعه و يا فضاي شهري مورد نظر صورت ميپذيرد. اين اقدامات ميتوانند در سازمان كالبدي ـ فضايي صورت پذيرد و سبب حذف يا اضافه نمودن بخشهايي از سازمان كالبدي ـ فضايي بافت كهن شوند، بيآنكه به هيئت كلي آن خدشهاي وارد شده باشد. معاصرسازي مورد نظر در اين اقدامات، تمام عرصههاي اجتماعي، اقتصادي،فرهنگي و كالبدي را شامل ميشود. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«انطباق، به روز كردن» (Adatiation): اين واژه را ميتوان معادل «به روز كردن» يا «به روز شدن» به كار گرفت. انطباق اصطلاحاً شامل سلسله اقداماتي است كه با ايجاد شرايط مناسب در سازمان فضايي ـ كالبدي سازش ميان كالبد و فضاي كهن با نيازهاي امروزين را سبب ميگردد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«تبديل، دگرگوني» (Conversion): اين واژه به معناي تغيير خط، تغيير جبهه، تغيير شكل، تغيير ماهيت و تغيير عقيده ميباشد و مجموعه اقداماتي را شامل ميشود كه بتوانند به تغييرات از پيش گفتهشده به نحوي پاسخ گويند كه اخلال حادث شده از اين تغييرات را از ميان بردارند. در مرمت شهري اين واژه در زمينه تغيير و تبديل بنا، مجموعه و يا فضاي كهن شهري به كار گرفته ميشوند كه نياز به معاصرسازي دارند و ميتوان با هر يك از تغييرات مورد نظر، اين امر را به انجام رسانيد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«حفاظت» (Conservation): اين واژه به معناي حفاظت و نگهداري اثر در شكل طبيعي و اوليه خود است، به گونهاي كه اثر بتواند به نيازهاي امروزين پاسخ گويد و يا آنكه با تغييراتي چند در شكل طبيعي به حيات خود ادامه دهد. حفاظت معمولاً براي جلوگيري از فرسايش طبيعي يا انسان ساخت صورت ميگيرد. فرسايشي كه ميتواند به فروريزي اثر منجر شود. اين تعريف، حفاظت را به معناي نو شدن دائمي نزديك ميكند. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«نو شدن» (Renewal): اين واژه به معناي شكل دادن و با ارزش كردن مجدد يك فضاي شهري، مجموعه و يا بناست كه از طريق مداخلههاي كالبدي ـ فضايي صورت ميپذيرد.
«احيا» (Restoration): اين واژه به معناي يگانگي بخشيدن به همة بخشهاي از ميان رفته اثر يا سازمان فضايي است، به گونهاي كه بتوان كليت خدشهدار شده را از نو ايجاد كرد. اين امر امروزه در اقداماتي ويژه براي بناها يا مجموعهها يا بافتهاي شهري بسيار با ارزش در مقياس ملي و جهاني مطرح ميشود. به سخن ديگر، احيا يا بازگشت به بنا، مجموعه و يا فضاي شهري اوليه، سبب بازگرداندن حالت وجودي، ذاتي و اصلي به بنا، مجموعه و يا فضاي شهري ميگردد. اين واژه خصوصاً براي بافتهاي تاريخي كهن و با ارزش به كار گرفته ميشود. «اين عمل بر مبناي احترام به كيفيت قديمي بنا و بر مستندات اصيل آن استوار است». بنابراين در اين اقدام بر ذكر تاريخ و مشخصات هر نوع مداخلهاي، پس از زمان ساخت اصلي بنا، مجموعه و يا فضاي شهري، تأكيد ميشود. امروزه، احيا، محدوديتهاي زماني مفاهيم گذشتة خود را در هم شكسته است و بر مفهومي كاملاً تحقيقي بر مبناي فرآيندي خلاقانه استوار است.
«تعمير» (Repair): اين واژه، دربرگيرندة مداخلههايي است كه باعث افزايش عمر فضاي شهري، مجموعه و يا بنا ميگردد. اقدامات مربوط به تعمير معمولاً به صورت مداوم صورت ميپذيرد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
بدين ترتيب ميتوان گفت كه نوسازي فرآيندي است كه طي آن ميتوان شاهد ايجاد وضعيتي مناسب در كالبد و فضاي فرسودة اثر بود. اين فرآيند شامل هفت دسته اقدامات عمده و مهم ميباشد كه به ترتيب شامل تجديد حيات، انطباق، تبديل، حفاظت، نوشدن، احيا و تعمير است.
فرسودگی:
فرسودگی یکی از مهمترین مسائل مربوط به فضای شهری است که باعث بیسازمانی، عدم تعادل، عدم تناسب و بیقوارگی آن میشود. فرسودگی عاملی است که به زدودن خاطرات جمعی، افول حیات شهری واقعهای و شکل گرفتن حیات شهری روزمرهای کمک میکند. این عامل با کاهش عمر اثر و با شتابی کم و بیش تند، باعث حرکت به سوی نقطة پایانی اثر میگردد. فرسودگی به دو دسته تقسیم میشود: فرسودگی نسبی و کامل. فرسودگی نسبی، فرسودگی است که در یکی از عناصر مهم فضای شهری یعنی کالبد یا فعالیت رخنه میکند و به دنبال خود باعث فرسودگی نسبی فضای شهری میگردد. فرسودگی کامل، فرسودگی است که فرسودگی در هر دو عنصر فضای شهری یعنی کالبدی و فعالیت آن رخنه کرده باشد و به دنبال آن باعث فرسودگی کامل فضا شود. پس فرسودگی یا در کالبد یا فعالیت یا در کالبد و فعالیت به طور یکجا رسوخ میکند. بر این اساس، میتوان معادلاتی تشکیل داد که بیانگر انواع فرسودگیها باشد. یک گروه از این معادلات میتواند به صورت زیر باشد:
معادلة اول: شکل (کالبد سالم) + فعالیت (فرسودگی نسبی) = فرسودگی نسبی فضا
معادلة دوم: شکل (کالبد نسبتاً فرسوده) + فعالیت (سالم) = فرسودگی نسبی فضا
معادلة سوم: شکل (کالبد فرسوده) + فعالیت (فرسوده) = فرسودگی کامل فضا (حبیبی و مقصودی، 1381)
ديدگاه دكتر حبيبي:
براي برداشت حيطه كار و دريافت قلمرو دخالت در بافت بر اساس مباني بهسازي و بازسازي لازم است كه مفاهيم و تعاريف زمينه اي در اين چارچوب تعريف شوند :
بهسازي:
بهسازي شامل سلسله اقداماتي است كه به منظور بهبود كالبد، كه در نتيجة فرسايش فعاليت تحقق يافته است، در كوتاه مدت صورت ميپذيرد. در واقع بهسازي زماني صورت ميگيرد كه فرسودگي نسبي فضا از لحاظ عملكردي حادث شده باشد. بهسازي ميتواند اقدامات زير را در برگيرد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«بازيافت» (Recupration): بازيافت به آن دسته از اقداماتي اطلاق ميشود كه با حداقل هزينه و حداقل مداخلات، به ايجاد شرايط زيست بهينه در فضاي شهري منجر گردد. در واقع بازيافت به مجموعة اقداماتي اطلاق ميگردد كه شرط دوام و بقاي فضاي شهري را در محيط پيرامونش بيشتر كند. بازيافت سعي در حل فوري آن چيزي را دارد كه حيات فضاي شهري را مختل كرده است. به سخن ديگر، بازيافت به معناي رفع خطر و بازگرداندن حيات مجدد به فضاي شهري در كوتاه مدت، با استفاده از نيروي حياتي موجود در فضا، مجموعه يا بناي شهري ميباشد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«مراقبت» (Preservation): اين واژه به معناي، حفظ، نگهداري، ممانعت و جلوگيري كردن از خطر و آسيبهايي است كه به كالبد يا عملكرد اثر وارد ميشود و در نهايت به اتخاذ تدابير مناسب براي جلوگيري از خطرات احتمالي ميانجامد. در اين امر، بازرسي و بازبيني منظم، نگهداري، تعمير، مطالعة انواع دگرگونيهاي سازهاي و تغيير شكلهاي احتمالي و شناخت خطرات و آسيبهاي ناشي از فرسودگي و فرسايش فضا، مجموعه و بنا، از جمله عوامل مهمي هستند كه مد نظر ميباشند. اين اقدام، بيش از آنكه، اقدامي عملي محسوب شود، نوعي بازبيني و بازنگري دائمي است كه در بقاي فضاي شهري نقش مثبتي بازي ميكند. گاهي دامنة اين واژه آنقدر گسترش مييابد كه از آن به عنوان امري آييني ياد ميشود، به طوري كه مخالف با آن و يا حتي بيتوجهي به آن، نوعي عمل ضدآييني محسوب ميشود. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«حمايت» (protection): اين واژه به معناي ايجاد شرايط مناسب به منظور حفظ و نگهداري مداوم فضاي شهري است. حمايت ميتواند دربرگيرنده مجموعه اقداماتي نظير تهيه و تدوين قوانين، جلب حمايتهاي دولتي، تعيين حوزههاي حفاظتي بوده و اقداماتي مرمتي و تعمير را نيز شامل شود. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«استحكامبخشي» (Consolidation): استحكامبخشي به مجموعة اقداماتي اطلاق ميشود كه توسط آن بتوان شاهد افزايش امنيت، قدرت و استحكام فضا، مجموعه و يا بنا بود. «هدف اساسي اين عمل، بالا بردن ميزان و دوام و يكپارچگي در ساختار» سازمان فضايي است. در مقياس فضاي شهر و مجموعة شهري، اين امر در استحكامبخشي استخوانبندي فضايي و در مقياس بنا، در استحكامبخشي و تقويت سازة بنا مطرح ميگردد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«توانبخشي» (Rehabilitation): توانبخشي به معناي تجديد توان، تجديد حيات و حتي حيثيت يك بافت كهن است. توانبخشي از طريق تزريق فعاليت جديد در فضا سبب تجديد حيات بافت كهن ميگردد. تجديد حيات يا تجديد حيثيت ميتواند تبديل به ابقا و ارتقاي هويت شهر گردد. اين واژه بيش از آنكه امري عملي محسوب ميشود،امري مفهومي و رواني است. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«بهبود، سازماندهي و بازآباداني» (Improvement): اين واژه به مجموعه اقداماتي اطلاق ميشود كه باعث تقويت جنبههاي مثبت و تضعيف جنبههاي منفي فضا، مجموعه و بنا شود. اين اقدام با تأكيد و با استفاده از امكانات بالقوه و بالفعل موجود در فضا، مجموعه يا بنا، سعي در كاهش محدوديتها و كاستيها دارد. اين اقدام ميتواند مسائل اجتماعي، اقتصادي، مالي ـ فني، اجرايي و كالبدي ـ فضايي را دربرگيرد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
با توجه به نكات ياد شده، بهسازي فرآيند است كه طي آن ميتوان به بهبود وضعيت فضا، مجموعه و بناي نه چندان مطلوب موجود پرداخت و با تغيير عملكرد و معاصرسازي، سازمان فضايي مطلوبي را ايجاد كرد.
نوسازي:
نوسازي زماني انجام ميشود كه فضاي شهرسازي، مجموعه و يا بنا از كاركردي مناسب و معاصر برخوردار بوده ولي فرسودگي نسبي كالبدي فضايي سبب كاهش بازدهي و كارايي آن شده است. نوسازي مجموعه اقداماتي را شامل ميشود كه در عين حفاظت بنا، مجموعه و يا فضاي شهري كهن، سازمان فضايي مربوط را معاصر نوسازي نموده و امكان بازدهي بهينة آن را فراهم آورد. نوسازي هفت دسته از اقدامات را شامل ميشود .( حبيبي و مقصودي 1381 )
« تجديد حيات » (revitalization) : اين واژه شامل مجموعه اقدامات متنوع و تكميلي است كه براي بازگردانيدن حيات مجدد و يا زندگي مجدد و يا زندگي مجدد به بنا، مجموعه و يا فضاي شهري مورد نظر صورت ميپذيرد. اين اقدامات ميتوانند در سازمان كالبدي ـ فضايي صورت پذيرد و سبب حذف يا اضافه نمودن بخشهايي از سازمان كالبدي ـ فضايي بافت كهن شوند، بيآنكه به هيئت كلي آن خدشهاي وارد شده باشد. معاصرسازي مورد نظر در اين اقدامات، تمام عرصههاي اجتماعي، اقتصادي،فرهنگي و كالبدي را شامل ميشود. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«انطباق، به روز كردن» (Adatiation): اين واژه را ميتوان معادل «به روز كردن» يا «به روز شدن» به كار گرفت. انطباق اصطلاحاً شامل سلسله اقداماتي است كه با ايجاد شرايط مناسب در سازمان فضايي ـ كالبدي سازش ميان كالبد و فضاي كهن با نيازهاي امروزين را سبب ميگردد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«تبديل، دگرگوني» (Conversion): اين واژه به معناي تغيير خط، تغيير جبهه، تغيير شكل، تغيير ماهيت و تغيير عقيده ميباشد و مجموعه اقداماتي را شامل ميشود كه بتوانند به تغييرات از پيش گفتهشده به نحوي پاسخ گويند كه اخلال حادث شده از اين تغييرات را از ميان بردارند. در مرمت شهري اين واژه در زمينه تغيير و تبديل بنا، مجموعه و يا فضاي كهن شهري به كار گرفته ميشوند كه نياز به معاصرسازي دارند و ميتوان با هر يك از تغييرات مورد نظر، اين امر را به انجام رسانيد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«حفاظت» (Conservation): اين واژه به معناي حفاظت و نگهداري اثر در شكل طبيعي و اوليه خود است، به گونهاي كه اثر بتواند به نيازهاي امروزين پاسخ گويد و يا آنكه با تغييراتي چند در شكل طبيعي به حيات خود ادامه دهد. حفاظت معمولاً براي جلوگيري از فرسايش طبيعي يا انسان ساخت صورت ميگيرد. فرسايشي كه ميتواند به فروريزي اثر منجر شود. اين تعريف، حفاظت را به معناي نو شدن دائمي نزديك ميكند. (حبیبی و مقصودی، 1381)
«نو شدن» (Renewal): اين واژه به معناي شكل دادن و با ارزش كردن مجدد يك فضاي شهري، مجموعه و يا بناست كه از طريق مداخلههاي كالبدي ـ فضايي صورت ميپذيرد.
«احيا» (Restoration): اين واژه به معناي يگانگي بخشيدن به همة بخشهاي از ميان رفته اثر يا سازمان فضايي است، به گونهاي كه بتوان كليت خدشهدار شده را از نو ايجاد كرد. اين امر امروزه در اقداماتي ويژه براي بناها يا مجموعهها يا بافتهاي شهري بسيار با ارزش در مقياس ملي و جهاني مطرح ميشود. به سخن ديگر، احيا يا بازگشت به بنا، مجموعه و يا فضاي شهري اوليه، سبب بازگرداندن حالت وجودي، ذاتي و اصلي به بنا، مجموعه و يا فضاي شهري ميگردد. اين واژه خصوصاً براي بافتهاي تاريخي كهن و با ارزش به كار گرفته ميشود. «اين عمل بر مبناي احترام به كيفيت قديمي بنا و بر مستندات اصيل آن استوار است». بنابراين در اين اقدام بر ذكر تاريخ و مشخصات هر نوع مداخلهاي، پس از زمان ساخت اصلي بنا، مجموعه و يا فضاي شهري، تأكيد ميشود. امروزه، احيا، محدوديتهاي زماني مفاهيم گذشتة خود را در هم شكسته است و بر مفهومي كاملاً تحقيقي بر مبناي فرآيندي خلاقانه استوار است.
«تعمير» (Repair): اين واژه، دربرگيرندة مداخلههايي است كه باعث افزايش عمر فضاي شهري، مجموعه و يا بنا ميگردد. اقدامات مربوط به تعمير معمولاً به صورت مداوم صورت ميپذيرد. (حبیبی و مقصودی، 1381)
بدين ترتيب ميتوان گفت كه نوسازي فرآيندي است كه طي آن ميتوان شاهد ايجاد وضعيتي مناسب در كالبد و فضاي فرسودة اثر بود. اين فرآيند شامل هفت دسته اقدامات عمده و مهم ميباشد كه به ترتيب شامل تجديد حيات، انطباق، تبديل، حفاظت، نوشدن، احيا و تعمير است.
فرسودگی:
فرسودگی یکی از مهمترین مسائل مربوط به فضای شهری است که باعث بیسازمانی، عدم تعادل، عدم تناسب و بیقوارگی آن میشود. فرسودگی عاملی است که به زدودن خاطرات جمعی، افول حیات شهری واقعهای و شکل گرفتن حیات شهری روزمرهای کمک میکند. این عامل با کاهش عمر اثر و با شتابی کم و بیش تند، باعث حرکت به سوی نقطة پایانی اثر میگردد. فرسودگی به دو دسته تقسیم میشود: فرسودگی نسبی و کامل. فرسودگی نسبی، فرسودگی است که در یکی از عناصر مهم فضای شهری یعنی کالبد یا فعالیت رخنه میکند و به دنبال خود باعث فرسودگی نسبی فضای شهری میگردد. فرسودگی کامل، فرسودگی است که فرسودگی در هر دو عنصر فضای شهری یعنی کالبدی و فعالیت آن رخنه کرده باشد و به دنبال آن باعث فرسودگی کامل فضا شود. پس فرسودگی یا در کالبد یا فعالیت یا در کالبد و فعالیت به طور یکجا رسوخ میکند. بر این اساس، میتوان معادلاتی تشکیل داد که بیانگر انواع فرسودگیها باشد. یک گروه از این معادلات میتواند به صورت زیر باشد:
معادلة اول: شکل (کالبد سالم) + فعالیت (فرسودگی نسبی) = فرسودگی نسبی فضا
معادلة دوم: شکل (کالبد نسبتاً فرسوده) + فعالیت (سالم) = فرسودگی نسبی فضا
معادلة سوم: شکل (کالبد فرسوده) + فعالیت (فرسوده) = فرسودگی کامل فضا (حبیبی و مقصودی، 1381)