[ سینما ] - ديالوگ هاي خاطره انگيز و ماندگار سینما

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها: چرا وقتی از خط گذشتی، بازم دویدی ؟!
امیرو: میخواستم بدونُم که خودُم چقدر میتونم بدوم !

دونده- امیر نادری
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سارا: تو چیزهایی که نمی بینی رو باور نداری؟

بندریکس: منظورت خداست؟
سارا : منظورم تویی... دیدی بدون اینکه ببینمت به دوست داشتنت ادامه دادم میدونی من دو بار با خدا عهد بستم . اولی اینکه با هنری ازدواج کنم و دومین بار اینکه تو رو هرگز نبینم .اما ضعیفتر از اونم که سر قولهام بایستم.
میدونم که به خدا باور نداری اما سعی کن باهاش حرف بزنی.

بندریکس: نمی تونم
سارا: بهش بگو متاسفم
من یه انسانم
خیلی ضعیف
بهش بگو نمیتونم به قولم عمل کنم
بهش بگو که خسته ام از بی تو بودن..........

The end of the affair 1999
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
داش حبیب: چرا نیومدی در دکون؟
مجید: امروز جمعس تعطیلیه!!!
داش حبیب: امروز دوشنبس، خیلی داریم تا جمعه
مجید: نخیییییییر، تو اون تقویمه که آقام اونسال عید خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعس
داش حبیب: اون تقویم باطلست
مجید: واسه من جمعه جمعه آقامه شنبه شنبه آقامه، خواه مرده خواه زنده، جون تقلید مرده جایزه، آقا میگه بالا منبر

سوته دلان-علی حاتمی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سپیده : فکر کردی دیوونه شدن سخته ؟ همیشه اونجور که دوست داشتی

زندگی کردی . با هر کی که خواستی هر جا که خواستی . بعدشم خودتو زدی به
خل بازی . آخرشم از همه ما طلبکار بودی که چرا ازت پرستاری نکردیم .
نسرین : من هر جوری زندگی کردم تاوانشم دادم .
سپیده : تو خانواده یه نفری نمیشه تاوان داد .
بیگانه - 1392
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
هاردی: استن پدرت چیکاره بوده؟
لورل: تو کار چوب بوده. البته به صورت محدود
هاردی: یعنی چیکار میکرده؟
لورل: خلال دندون میفروخته

" One Good Turn 1931
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- چرا جوون ها می میرن؟ می تونی بگی چرا همه می میرن؟

+ نمی دونم.
- پس اون همه کتاب لعنتی به چکار میان؟ اگه اونا این رو بهت نگن پس کی میتونه
بگه؟
+اونا بهم چیزایی رو میگن راجع به سختی های انسانی که نمی تونه به
همچین سوالهایی مثل سوالات تو جواب بده.
- سختی های اونا به پشیزی نمی ارزه...!
زوربای یونانی - مایکل کاکویانیز
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
"To Have My Shame Known to Two Men is Worse Than Dying."

بدنام بودن پیش دو مرد حتی از مرگ هم تلخ تر است !
Rashamon(1950) by Akira Kurosawa
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سالواتوره : ولی واقعا تو به هیچ چیزی توی این کار علاقه نداری؟
آلفردو : به مرور آدم به این کار عادت می‌کنه. بعلاوه، وقتی آدم این بالاست و می‌شنوه که اون پایین سالن سینما پر از تماشاگرانی است که می خندند و تفریح می‌کنن، آدم احساس می‌کنه که خوشبخته. چون فکر می‌کنه اونی هست که باعث می‌شه مردم بخندن و مشکلاتشان را فراموش کنن.

سینما پارادیزو
---------------------
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
مورچه خوار: بیش از هفتادهزار جور حشره توی این دنیا هست، بعد من فقط باید مورچه بخورم!
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیوید (ربات انسان نما ) : فکر ميکني چرا انسان‌ها منو درست کردن؟

دکتر هالووی : درستت کرديم چون مي تونستيم
دیوید (ربات انسان نما ) : ميتونين تصور کنين چقدر براي شما نااميد کننده ميشه ، اگر همين حرف رو از خالق خودتون بشنوين؟
پروموتئوس
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهروز وثوقی(داش آکل):کمر مرد رو هیچی تا نمی‌کنه، جز زن!
من بودم و یه طوطی... حالا هم باز منم و یه طوطی،
اما دیگه نه اون طوطی ِ و نه من داش آکل ...

کارگردان و نویسنده: مسعود کیمیایی...1350
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سکانسی جالب و خنده دار از سریال دزد و پلیس
داوود و فریبا در اداره ی آگاهی با سندی جعلی برای آزادی ناصر :
سروان : این سند کجاس؟
فریبا : سند...خونمونه!
سروان : خونه تون 40 متره نه؟!
داوود:بضاعتمون همینه...
سروان : جالبه که تو یه فضای 40 متری , 5 تا اتاق خواب داریم
فریبا: اِ...نه که تعدادمون زیاده, واسه همین!
داوود : اتاق خوابا خیلی کوچولوه ها, خییییلی...یعنی اصلا نمیشه خوابید, ما یه چرتی میخوایم بزنیم باید حتما ایستاده , نشسته...ولی خب کلی خاطره داریم!
سروان:3 تا هم سرویس حموم و توالت!
داوود: بله...بله؟...خانواده ی ما به بهداشت فردی و اجتماعی توجه خیلی خیلی ویژه
سروان: و ساختمونتونم کمپلت 6 تا پله زیر زمینه, نیست؟!
فریبا: بله!..آه...جناب سرهنگ تاریک, نمور, پر از سوسک
داوود:مارمولک!
سروان : ببین من اصلا با این سنده مشکلی ندارما...مشکل من با اینه که ساختمونی که 6 تا پله زیر زمینه, چجوری یه تراس داره 7 متر!!!


 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
هری در حال التماس به فی : می خواستم سریع ازت رد شم و برم سراغ نفر بعدی ، ولی نشد ، شاگردم بودی بعد همخونه شدیم و قبل از اینکه بفهمم کنترل تلوزیون هم تو دستای تو بود !

Deconstructing Harry
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدرت : اون کتابو از کجا آوردی؟
سید : از بابام گرفتم که به پول نزدیکش کنم
قدرت :چقد میخوای بفروشیش؟
سید :نمیدونم هرچی بیشتر بهتر...واسه من که فرقی نداره
قدرت :سییییییید تو میدونی این کتاب چیه؟ یه نگا به خودت کردی؟ بابا دورو برتو یه نگاهی بکن....بخدا تو از همه ی ما آدم تر بودی نگات ارزش داشت بگو اسم اونی که تورو عملی کرده چیه؟ شیش دفه واسه خودت بگو تو دلت بگو ببین دلت نمیخواد خونشو بریزی؟ تو میری به اون کسی که بدبختت کرده التماس میکنی گریه میکنی که بیشتر بدبختت کنه....د کجاس اون چاقوی دسته سفید خوش دست کار زنجونت؟ تو میری جوونای مردمو که فردا همه بهشون احتیاج دارن اخته میکنی!

گوزن ها
 

NEW MOHAMMAD

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوستان ای کاش دیالوگ هایی رو که خودتون تو فیلم دیدید بذارید، نه دیالوگ هایی رو که سایت های دیگه گذاشتن.
الان که نگا میکنم اکثر دیالوگ ها تکرارین :)
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
-نگار ؟ فرهاد اولین خواستگارت بود؟+ نه
- پس چرا با اولیه ازواج نکردی؟
+ برای اینکه ازش خیلی دور بودم
-فرهاد چجوری بود؟
+ انقدر بهش نزدیک بودم که گاهی اصلا نمی دیدمش.


چهل سالگی| 1388| علیرضا رئیسیان


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من هیچوقت آدمایی رو درک نکردم که همدیگه رو ترک می کنن.من هیچوقت کسی رو ترک نمی کنم برای همین همیشه ترکم می کنن.به نظر من گذر زمان، زندگی،خودشون ترتیب نزدیک و دور کردن آدما رو میدن.من کاری نمی کنم می سپرمش به زمان.چرا باید کار یکی دیگه رو انجام بدم؟


La maman et la putain(The Mother and the Whore) |1973| Jean Eustache



 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سیندی:ﭼﻪﻃﻮﺭ ﻣﯽ شه ﺑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﮐﺮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽشن؟!


Blue valentine |2010| Derek Cianfrance




 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
- برزو: کجا میری حالا ؟!
+ مسعود: میرم کوچه مون... لبِ جوب !...
- منم باید برم لب جوب !... من که بدون پول جرات ندارم برم خونه
+ بیا کوچه ی ما... جوبش گشاده، همه جا میشیم !...
اسب حیوان نجیبی است
 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تدی دانیلز: از زمانی که تهمت دیوانگی بهت زدن مهم نیست که چیکار میکنی
چون هر کاری انجام بدی دیوانگی محسوب میشه.
" Shutter Island "
11072199_638535542914239_2217403107440913913_n.jpg
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
وقتی کسی رو که دوست داری رو از دست میدی
اون واقعا رهات نمیکنه.بلکه میره به قسمت مخصوصی تو قلبت.
-من نمیخوام تو قلبم باشه،میخوام اینجا پیشم باشه.


Frankenweenie -2012- Tim Burton


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
+ خیلی از ستاره‌هایی که ما الان می‌بینیم شاید میلیون‌ها سال پیش مُردن. ولی ما به خاطر مسافتی که باهاشون داریم هنوز داریم اونا رو می‌بینیم.
- یعنی اینقدر دورن؟
+ خیلی دور، خیلی نزدیک. وقتی با دنیای خودمون مقایسه کنیم خیلی دورن، اما اگه با کهکشان‌های دیگه مقایسه کنیم تازه می‌فهمیم چقدر به ما نزدیکن و ما خبر نداریم.


خلیی دور خیلی نزدیک| رضا میرکریمی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تا زمانی که انتخاب نکرده اید، انتخاب هر یک از گزینه ها ممکن است.
بعد از انتخاب، دیگر نمی توان بازگشت و گزینه دیگری انتخاب کرد.


Mr. Nobody
 

Similar threads

بالا