[ سینما ] - ديالوگ هاي خاطره انگيز و ماندگار سینما

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دین:من فکر می کنم مردها بیشتر از زنها رومانتیک هستن.
وقتی از یک دختر خوشمون اومد به خودمون می گیم اگه با این دختر ازدواج نکنم یک احمقم، ولی زنها در جایگاهی هستند که می تونن بهترین گزینه هارو انتخاب کنن،من دختر هایی رو می شناسم که برای ازدواج فقط به شغل مرد نگاه می کنن.


Blue Valentine| ولنتاین غمگین 2010| درک سیانفرانس
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
از کشتن آدما لذت میبرم چون خیلی کیف میده از کشتن حیوونات وحشی
تو جنگل بیشتر حال میده چون انسان وحشی ترین موجود روی زمینه که
دست به قتل میزنه برای من کشتن یه تجربه ی هیجان انگیزه .بهترین
قسمت این کار بعد از مرگ منه .من در بهشت دوباره متولد میشم و تمام
کسانی را که کشته ام در بهشت برده من خواهند بود.

Zodiac| زودیاک 2007| دیوید فینچر
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نميفهمی چقدر سخته وقتی سعی كنی سعی كنی سعی كنی ولی هيچ وقت نرسی...

I Am Sam| من سم هستم 2001| جسی نلسون
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
Sophie Scholl – The Final Days |سوفی شول ـــ روزهای آخر 2005
ژانر: بیوگرافی،جنایی،درام

سوفی شل قطعا یکی از چهره های سیاسی شناخته شده در دوران جنگ جهانی دوم است فیلم نیز از ماجرای واقعی این زن گرفته شده این فیلم پر افتخار ساخته آلمان و به زبان آلمانی است و صدا و سیما نیز این فیلم را دوبله کرده است.
این فیلم ساخته ی، فرد برینرسدورفر است و یکی از نامزدهای بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در اکادمی اسکار شده بود که نتوانست به این عنوان دست بیابد!

در نظرسنجی ای که شبکه ZDF آلمان چندین سال پیش انجام داده بود پیرامون شخصیت های مهم کشور آلمان در طول تاریخ «سوفی شل» و برادرش «هانس»برای آلمانی ها در جایگاهی حتی بالاتر از «آلبرت انیشتین» قرار داشتند.
خلاصه داستان : سوفی شول یک زن یهودی در آلمان نازی است که یک سری فعالیت های زیر زمینی دانشجویی به همراه برادرش علیه دولت آلمان انجام می دهد که دستگیر و محکوم می شود و ...
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
کارل فردریکسن: به رئیست بگو که میتونه خونه منو صاحاب بشه.
سرکارگر: جدی ؟
کارل فردیکسن: آره ! به شرطی که از رو نعش من رد بشه !!

بالا
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیوید : حالا که از زندان آزاد شدی میخوای چیکار کنی؟
چارلی : میخوام یه موسسه کرایه ماشین تاسیس کنم
دیوید : تو چه رویایی هستی
چارلی : آدم با رویاهاست که زنده ست.

Dog Day Afternoon| بعد از ظهر سگی 1975| سیدنی لومت
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناغافل خوابم برد . وقتی بیدار شدم قوم و خویش دورم جمع شده بودند و فقط

حرفهای خوب درباره ام میزدند. اون وقت بود که فهمیدم مُردم.
------------------
بهشت میتواند صبر کند (1943) - ارنست لوبیچ
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه ی جوان ها بالاخره یک روز عاشق می شوند ولی همه ی زندگی به همان عشق اول ختم نمی شود .
معمولا آدم با عشق اولش ازدواج نمی کند ، حتی گاهی با او حرف هم نمی زند ، اما احساس قشنگی است که همیشه خاطرات آدم را شیرین می کند!

چهل سالگی| علیرضا رئیسیان
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
انسان تنها جانوریه که اون قدر باهوشه که میتونه عمارتی مثل امپایر استیت

بسازه و اون قدر احمقه که خودشو رو از اون بالا میندازه پایین!
Come September (1961) - Robert Mulligan
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدیقه: چرا انقدر میگن هیس،اینجا اتاق درده. مادرا یه عالمه صبر میکنن پاشون برسه به اینجا، یه دل سیر داد بزنن.

امروز| 1392| رضا میرکریمی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
پریا :زخمای آدم سرمایست.
سرمایتو با این و اون تقسیم نکن.
داد نزن هوار نکش آرومو بی سرو صدا همه چیزو تحمل کن .

شب یلدا | کیومرث پور احمد
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- کاترین هپبورن (با بازی کیت بلانشت):
مردا نمیتونن با زنا دوست باشن...
میخوان مالکشون باشن، در غیر این صورت ولشون میکنن!


The Aviator | هوانورد 2004 |مارتین اسکورسیزی
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
هارتمن: اگر شما خوشگلا از جزیره من برین، اگر از دوره آموزشی جون سالم به در ببرین، تازه تبدیل به یك سلاح می‌شین؛ می‌شین كشیش مرگ و باید برای جنگ دعا كنین. اما تا اون موقع شما استفراغ هستین؛ پستترین نوع حیات روی زمین. شما حتی از نوع بشر به حساب نمیاید. شماها یه گلوله كثافتهای دوزیست بیشتر نیستید. چون من خشنم، شماها حتما از من خوشتون نمیاد؛ اما هر چی بیشتر از من بدتون بیاد، بیشتر چیز یاد میگیرین. من خشنم؛ اما عادل هستم. اینجا ما عقاید نژادی نداریم. من به سیاها و زردها و اسپانیایی‌تبارها به دیده تحقیر نگاه نمی‌كنم. همه‌تون به یك اندازه بی‌ارزشین. فرمانهای من طوریه كه همه اونهایی رو كه نمی‌خوان در سپاه مورد علاقه‌ام خدمت كنن فراری می‌ده. شما حشرات الارض اینو می‌فهمین؟

سربازان: (با هم) قربان! بله، قربان!
Full Metal Jacket |1987| Stanley Kubrick
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
چارلی: سم، تو چشمای قهوه ای قشنگی داری. اون جور قشنگ که آدم بایستی راجع بهشون سخنوری کنه. میدونی که چی میگم؟
سم: باشه چارلی، حالا بزار برات میلک شیک درست کنم.
چارلی: عجب کلمه قشنگی. میلک شیک... دیدی وقتی جلوی آینه وامیستی و اسمتو پشت سر هم میگی، یه مدت که میگذره چقدر بی معنی به نظر میاد.
سم: به نظر میاد تا حالا مواد نزده بودی؟
چارلی: نه، نه، نه، نه! بهترین دوستم، مایکل، باباش الکلی ناجور بود، برای همین کلا از این جور چیزا بدش میومد... از مهمونی هم همینطور.
سم: خب، حالا امشب مایکل کجاست؟
چارلی: اوه، ماه مه گذشته با گلوله خودشو کشت... ناراحتیم اینجاست که هیچ یادداشتی باقی نذاشت، میدونی که چی میگم؟

استفن چبوسکی |مزایای گوشه گیری2012 | The Perks of Being a Wallflower
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- با یه لشگر دلقک، چطور میخواین جنگ رو ببرین ؟!
+ امیدمون به اینه که شما از خنده پس بیافتین !...

Stalag 17- Billy Wilder
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
جان: من اینطوری نبودم که. متاهل بودم، زن داشتم. اما الان دیگه ندارم.
سدی (با تاسف و همدردی): همسرت با مسیح محشور شده؟
جان: در حقیقت اون با یه آدمی محشور شد که باغبونمون بود!
Big Momma's House| خانه ی بیگ ماما 2000| راجا گاسنل
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز

تامس ادورد لارنس: من دو نفر رو کشتم. منظورم دو نفر عربه. یکی‌شون یه پسربچه بود. همین دیروز اتفاق افتاد. من اونو مستقیم هدایتش کردم به سمت ریگ‌های روان. یکی دیگه هم یه مرد بود. این قبل از این بود که عقبه رو تصرف کنیم. مجبور بودم با تفنگم اعدامش کنم. یه چیزی درباره این کار بود که حس بدی نسبت بهش دارم.
ژنرال النبی: خب طبیعتا...
لارنس: نه. یه چیز دیگه است.
النبی: خب اشکالی نداره. بذار برات یه هشدار باشه...
لارنس: نه. یه چیز دیگه...
النبی: خب اون چیه؟
لارنس:... من از این کار لذت بردم.
لارنس عربستان (1962) - دیوید لین
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
مارشال : اگه دهه نوده چرا شبيه سال 86 به نظر مي رسه ؟؟
رابين : دهه هشتاد سال 93 رسيد به كانادا !!
((How I Met Your Mother))
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها دو گروه از بیابان لذت میبرند:خدایان و بدویان،و تو هیچ کدومشون نیستی لارنس!
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
"وقتی زننده ضربه قبل از شوت کردن توپ،می دود،دروازه بان ناخواسته با بدنش نشان می دهد که خود را به کدام سمت پرت می کند و زننده ضربه می تواند با آرامش به سمت خلاف آن شوت کند.مانند این است که دروازه بان سعی می کند با پر کاهی دری را مسدود کند."
هراس دروازه بان از ضربه پنالتی
پیتر هاندکه / ویم وندرس
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
- میشه رمان ام رو بخونی و نظرتو بگی؟
+ نه ازش متنفرم
- تو که هنوز نخوندی ش!
+ خب اگه بد باشه ازش متنفر میشم و اگر هم خوب باشه حسودیم میشه و بیشتر ازش متنفر میشم...!!!

Midnight In Paris |2011نیمه شب در پاریس| وودی آلن
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیجوی : دنی، روسی بلدی ؟
دنی ( چارلز برانسون ) : یه کمی. فقط یه جمله !
سیجوی :خوب بگو منم بدونم رفیق.
دنی :لیو بلیو.
سیجوی : خوب این یعنی چی ؟
دنی : یعنی دوستت دارم.
سیجوی :دوستت دارم ! توی یه اردوگاه نظامی این به چه دردی میخوره؟
دنی : نمیدونم خودمم خیال ندارم ازش استفاده کنم.


The Great Escape| فرار بزرگ 1963| جان استرجز
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایمی: نیک دختری که من تظاهر میکردم هستم رو دوست داشت،
"یه دخترِ باحال"
مردها همیشه از این کلمه برای تعریف کردن استفاده میکنن!
"اون دختر باحالیه! دختر باحاله خوشگله،دختر باحاله اهل تفریحه...!
دختر باحاله هیچوقت از دست شوهرش عصبانی نمیشه، اون فقط همیشه با شکل غمگین و عاشقانه ای لبخند میزنه!

Gone Girl |2014| David Fincher
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سولارا: تو چند سالته؟

ایلای: ببخشید؟
سولارا: اصولا آدمهای زیادی رو نمی بینم که هم سن تو باشن و بیان اینجا.
ایلای: خب، حدود 30 تا زمستون از زمان انفجار گذشته. دقیقا یادم نیست.
سولارا: یادت میاد چه شکلی بود؟ منظورم دنیای قبل هست.
ایلای: آره. مردم بیشتر از نیازشون داشتن. ما هیچ نمیدونستیم که چه چیزی با ارزش هست و چه چیزی نیست. ما چیزهایی رو بیرون می انداختیم که الان بخاطرش مردم همدیگرو می کشن.
The Book Of Eli |2010| Allen Hughes, Albert Hughes
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین بچه جون، عشق فقط دو جوره، عشق مادر به فرزند و عشق بنده به خدا. بقیه انواع عشق مجازی اند که در اثر اختلالات هرمونی به وجود میان. این عشق بین زن و مرد که الان صحبتش هست یک مسئله کاملن فیزولوژیکه. که الکی رومانتیکش کردن!

ورود آقایان ممنوع | رامبد جوان
 

Similar threads

بالا