[ سینما ] - ديالوگ هاي خاطره انگيز و ماندگار سینما
- شروع کننده موضوع كندو
- تاریخ شروع
D R E A M
کاربر بیش فعال
من با این دل چه کنم؟ من با این حال چه کنم؟ من این غصه رو با کی تقسیم کنم؟ من با چه قوتی این همه راهو بیام که چی؟ دیگه دارم اذیت میشم. دیگه وقتشه بخوابونم تو گوشت پسر. بچه جون من خسته ام. از من پیرمرد چه انتظاری داری؟ خُب خودتو به من نشون بده…خودتو به من نشون بده.
آخه من با این یه تیکه حلبی چه کنم؟
برین کنار. شما رو به مقدسات برین کنار. بذارین ببینمش. بذارین تا چشام سو داره ببینمش.
آهای یوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــف،من اینجام…
بوی پیراهن یوسف | 1374| ابراهیم حاتمی کیا
آخه من با این یه تیکه حلبی چه کنم؟
برین کنار. شما رو به مقدسات برین کنار. بذارین ببینمش. بذارین تا چشام سو داره ببینمش.
آهای یوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــف،من اینجام…
بوی پیراهن یوسف | 1374| ابراهیم حاتمی کیا
D R E A M
کاربر بیش فعال
جیمی راندل: گاهی اوقات اون چیزایی که از همه چی بیشتر می خوای، اتفاق نمی افته
گاهی اوقات هم چیزایی که اصلا انتظارش رو نداری، اتفاق می افته!!
تو هزاران نفر رو ملاقات می کنی و هیچکدومشون هیچ تاثیری روت نمی ذارن و بعدش با یه نفر آشنا میشی و زندگیت برا همیشه تغییر می کنه!
Love & Other Drugs| عشق و داروهای دیگر 2010| ادوارد زوئییک
گاهی اوقات هم چیزایی که اصلا انتظارش رو نداری، اتفاق می افته!!
تو هزاران نفر رو ملاقات می کنی و هیچکدومشون هیچ تاثیری روت نمی ذارن و بعدش با یه نفر آشنا میشی و زندگیت برا همیشه تغییر می کنه!
Love & Other Drugs| عشق و داروهای دیگر 2010| ادوارد زوئییک
هیـچ وقت به هیچ کس اجازه نده بهت بگه نمی تونی کاری رو انجام بدی ؛ حتا من
اگه رویایی داری باید ازش محافظت کنی .
مردم اگه نتونن کاری رو انجام بدن ، دوست دارن به تـو هم بگن که نمی تونی
اگه چیـزی رو می خوای ؛
بـرو بگیرش ... تمـوم .
گابریل موچینو & در جستجوی خوشبختی
کیارستمی: تو میخوای چیکاره بشی؟
دانش آموز: مهندس کمیته!
-مهندس کمیته..که چیکار کنی؟
+مثلا...اونایی که تَریاک میکشن بگیرم...اونایی که بدن بگیرم...مثلا..اونایی که به کسی تهمت بزنن یا دزدی کنن بگیرم..بعد دیگه...
-گفتی چیکاره؟
+مهندس کمیته!
"مشق شب"
قلی خان دزد بود...خان نبود...لابد توام اسمشو شنفتی...وقتی سن و سال تو بود به خودش گفت تا آخر عمرم ببینم میتونم تنهایی هزار تا قافله رو لخت کنم...با همین یه حرف پا جونش وایساد و هزار تا قافله رو لخت کرد...آخر عمری پشت دستشو داغ زد و گفت هزار تا تموم شد...حالا ببینم عرضشو داری یه قافله رو سالم برسونی مقصد!
"روزی روزگاری"
یه زنی مثل تو 4 سال خون من و مکید.بعدشم ولم کرد و رفت.حالا حتی باید پول هم بش بدم.عالیه نه؟من نباید الان خودم و حلق آویز کنم؟چرا شما زنا اینطوری هستید؟فقط پول مهمه ؟
اوتوپیا_1983
سهراپ شهید ثالث
لینک دانلود برای دوستان :
http://caff-e-film.in/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8.../Malihe Dodangi
دكتر هانيبال لكتر (آنتوني هاپكينز):
مردم همیشه به شما نمی گن که چه فکری می کنن فقط منتظرن که توی زندگی پیشرفت نکنی.
The Silence Of The Lambs| سكوت بره ها 1991| جاناتان دمي
مردم همیشه به شما نمی گن که چه فکری می کنن فقط منتظرن که توی زندگی پیشرفت نکنی.
The Silence Of The Lambs| سكوت بره ها 1991| جاناتان دمي
رضا مارمولک (پرستویی) : بنده اینقدر موقع نماز خوندن از خودم بیخود میشم که متوجه گذر زمان نمیشم
مامور آگاهی: التماس دعا داریم حاج آقا
رضا مارمولک: منظور منم همینه
مامور قطار: تقبل الله حاج آقا
رضا مارمولک: همینطوره
تاجر: ما رو هم دعا بفرمایید حاج آقا
رضا مارمولک: بله خوب، انشالله همگی باهم ...
مارمولک| 1383| کمال تبریزی
مامور آگاهی: التماس دعا داریم حاج آقا
رضا مارمولک: منظور منم همینه
مامور قطار: تقبل الله حاج آقا
رضا مارمولک: همینطوره
تاجر: ما رو هم دعا بفرمایید حاج آقا
رضا مارمولک: بله خوب، انشالله همگی باهم ...
مارمولک| 1383| کمال تبریزی
پیرمرد: ی عرض خصوصی داشتم خدمتتون حاج اغا،ببخشینا،ما ک هی میریم اونور وبرمیگردیم مرتب از خونه ب دوریم تحت فشاریم...
مارمولک:متوجهم حرف دلتون رو بزنین..
پیرمرد:حکم صیغه ی اهل کتاب واسه ما چیه؟ نمیدونی حاج اغا اونور چ بهشتیه..
مارمولک:حرامه... پیرمرد:حرام؟؟ یعنی هیچ راهی دیگه ای نداره؟ تبصره ای؟ چیزی؟
مارمولک:خیر،این کار end حرامه ودر روایات آمده هرکس اینکار را بکند فرشتگان ب او تف میکنن، مرگ خیلی بدی هم خواهدداشت و شیطان شخصا دهن اورا مورد عنایت قرارخواهدداد..
سفرخوشی داشته باشید، بهتر است...
مارمولک:متوجهم حرف دلتون رو بزنین..
پیرمرد:حکم صیغه ی اهل کتاب واسه ما چیه؟ نمیدونی حاج اغا اونور چ بهشتیه..
مارمولک:حرامه... پیرمرد:حرام؟؟ یعنی هیچ راهی دیگه ای نداره؟ تبصره ای؟ چیزی؟
مارمولک:خیر،این کار end حرامه ودر روایات آمده هرکس اینکار را بکند فرشتگان ب او تف میکنن، مرگ خیلی بدی هم خواهدداشت و شیطان شخصا دهن اورا مورد عنایت قرارخواهدداد..
سفرخوشی داشته باشید، بهتر است...
آلفرد : سال ها پیش در برمه بودم... منو دوستام برای یه حکومت محلی کار میکردیم. اونا سعی داشتن با دادن جواهرات به عنوان رشوه وفاداری روسای قبیله رو بخرن اما یک راهزن کاروان هاشون در جنگلی در شمال رانگون غرات میکرد. برای همین مارو فرستادن تا جواهرات رو پیدا کنیم اما طی مدت 6ماه هیچکس رو ندیدیم که با راهزنها معامله کرده باشه. یک روز بچه ای رو دیدم که با یه یاقوت بازی می کرد که اندازه یک نارنگی بود... اون راهزن جواهراتو دور می انداخته
بتمن (christine Bale) : پس چرا اونا رو دزدیده بوده؟
آلفرد : چون فکر می کرد سرگرمی خوبیه, چون بعضی آدما دنبال چیزای منطقی مثل پول نیستن. نمیشه اونارو خرید, بهشون زور گفت,باهاشون منطقی حرف زد ویا مذاکره کرد! بعضی آدما فقط میخوان سوختن دنیا رو تماشا کنن
The Dark Knight| شوالیه تاریکی 2008| کریستوفر نولان
بتمن (christine Bale) : پس چرا اونا رو دزدیده بوده؟
آلفرد : چون فکر می کرد سرگرمی خوبیه, چون بعضی آدما دنبال چیزای منطقی مثل پول نیستن. نمیشه اونارو خرید, بهشون زور گفت,باهاشون منطقی حرف زد ویا مذاکره کرد! بعضی آدما فقط میخوان سوختن دنیا رو تماشا کنن
The Dark Knight| شوالیه تاریکی 2008| کریستوفر نولان
هکتور: «بهم بگو ببینم برادر کوچولو... تو تا حالا کسی رو کشتی؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «من کشتم، من شنیدم که دارن میمیرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن میدونی نه چیزی راجع به عشق.»
Film Title: [Troy - 2004]
Director: [Wolfgang Petersen]
Writer: [Homer, David Benioff]
پریس: «نه.»
هکتور: «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «من کشتم، من شنیدم که دارن میمیرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن میدونی نه چیزی راجع به عشق.»
Film Title: [Troy - 2004]
Director: [Wolfgang Petersen]
Writer: [Homer, David Benioff]
یکشنبه غم‌انگیز
رالف شوبل
یکشنبهٔ غم انگیز است، ساعات من سرشار از بیخوابی است
عزیزترینم، سایه هایی که با من زندگی میکنند بی شمارند،
گل‌های کوچک سفید هرگز بیدارت نمی‌کنند،
نه در جایی که الهه ای سیاه از اندوه تورا گرفته است.
فرشته‌ها به برگرداندن تو نمی‌اندیشند،
آیا خشمگین می‌شوند اگر من به تو بپوستن به تو فکر کنم؟ .....
رالف شوبل
یکشنبهٔ غم انگیز است، ساعات من سرشار از بیخوابی است
عزیزترینم، سایه هایی که با من زندگی میکنند بی شمارند،
گل‌های کوچک سفید هرگز بیدارت نمی‌کنند،
نه در جایی که الهه ای سیاه از اندوه تورا گرفته است.
فرشته‌ها به برگرداندن تو نمی‌اندیشند،
آیا خشمگین می‌شوند اگر من به تو بپوستن به تو فکر کنم؟ .....
مکس جری هوروویتز: ته سیگار ها خوب نیستند چون اونها رو توی دریا میریزند
و ماهیها اونها رو میکِشند و به نیکوتین معتاد میشن…
داشتم شوخی می کردم چون ته سیگار نمیتونه زیر آب روشن بمونه
و البته ماهیها هم جیب ندارند که بخوان فندکشون رو توش بذارند.
Mary and Max| مری و مکس 2009| آدام الیوت
و ماهیها اونها رو میکِشند و به نیکوتین معتاد میشن…
داشتم شوخی می کردم چون ته سیگار نمیتونه زیر آب روشن بمونه
و البته ماهیها هم جیب ندارند که بخوان فندکشون رو توش بذارند.
Mary and Max| مری و مکس 2009| آدام الیوت
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
مصاحبه خواندنی با لئوناردو دی کاپریو ستاره محبوب سینما روز جهان ... | سینما | 0 | |
|
|
10 فیلم عاشقانه ای تاریخ سینما | سینما | 1 | |
|
|
سینما کلاسیک | سینما | 0 | |
|
|
مرا در سنت لوییس ملاقات کن 1944/ سینما کلاسیک | سینما | 0 | |
|
|
ملکه کریستینا 1933/ سینما کلاسیک | سینما | 0 |
Similar threads
-
مصاحبه خواندنی با لئوناردو دی کاپریو ستاره محبوب سینما روز جهان ...
- شروع شده توسط naight
- پاسخ ها: 0
-
-
-
-