سفال گری و سرامیک :
مقدمه :
سفالگری یا کوزه گری ایرانی سابقه طولانی در تاریخ ایران دارد. سفالگری یکی از اولین و مهم ترین اختراعهای ساخته شده توسط انسان است. برای مورخان و باستان شناسان از مهم ترین مظاهر هنری است. باستان شناسان از راه سفالگری با شرایط اجتماعی و اقتصادی یک دوره یا یک منطقه آشنا میشوند. با مطالعه سفالها در مورد زندگی، دین مردم و تاریخ٬روابط اجتماعی و نگرش جامعه را نسبت به همسایگان تفسیر میکنند.
ساخت سفال در ایران دارای سابقه طولانی و درخشان است. با توجه به موقعیت جغرافیایی خاصی کشورایران، که در محل تقاطع تمدنهای باستانی و در مسیرهای کاروانهای مهم واقع است، تقریبا در هر بخشی از ایران، در زمانهای مختلف درگیر ساخت سفال بودهاند. با این حال، حفاریهای اخیر و تحقیقات باستان شناسی نشان داد که چهار منطقه عمده در تولید سفال در فلات ایران وجود دارد که شامل بخش نسخت شامل غرب کوههای زاکرس و نواحی لرستان است٬بخش دوم شامل نواحی جنوب دریای خزر که استانهای گیلان و مازندران را در بر میگیرد. این دو منطقه نخستین نواحی در فلات ایران بودهاند که سفالگری را آغاز نمودهاند. بخش سوم شامل شمال غرب کشور و نواحی آذربایجان را شامل میشود بخش چهارم در جنوب شرقی است که و استانهای کرمان و استان سیستان و بلوچستان را شامل میشود افزون بر این ۴ منطقه نواحی کویری ایران را نیز میتوان به ان اضافه کرد که قدمت ساخت سفال در ۸ هزاره پیش از میلاد بر میگردد.
سفال گری در طول تاریخ :
برای شناخت هنر سفال،کاشی و سرامیک1در دوران اسلامی و بررسی چند و چون این هنر سنّتی و علل شکوفایی آن از آغاز اسلام تاکنون،نگاهی به تاریخ پیدایش،رشد و تطوّر و ماندگاری این بخش از هنرهای سنّتی در دوران پیش از اسلام،ضروری مینماید. در بخش اوّل مقاله،بیشتر به بررسی هنر سفال،کاشی و سرامیک در جهان و ایران پیش از اسلام پرداخته شده است و در بخش دیگر مقاله که بعد از این منتشر خواهد شد،این هنر را در دوران اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار خواهیم داد و در پایان،مصالح،ابزار،ساختوساز، زیباشناسی و واژهنامهء این هنر سنّتی را تقدیم خوانندگان گرامی خواهیم نمود. در بررسی جهانی سفال،کاشیو سرامیک تعمدا به کشورهایی پرداخته شده است که به نحوی از انحاء در هنر یاد شده کشورمان مؤثر بودهاند و از سویی انتخاب عنوان«سفال،کاشی و سرامیک»برای مقالهء حاضر،تلفیق و آمیزش واژههای سفال،کاشی و سرامیک از جانب صاحبنظران،پژوهندگان هنرهای ایرانی با هم بوده است،بهطوری که تفکیک هر یک از آنها به آسانی امکانپذیر نیست و از طرفی علاوه بر ارتباط لغوی این سه واژه،از نظر شکلپذیری ظاهری و ساختوساز این هنر نیز بنظر میرسد گزینش این عنوان برای مقاله،معقول و منطقی باشد. در یک کارگاه سفال،کاشی و سرامیک، گل مایهء زندگی است و رنگ و نقش،دستاوردی برای حرمت به هنر.این حرمت را به پاس تلاش هنرمندان گمنام سفالگر و کاشیکاری داریم که در گوشه و کنار این سرزمین-بیهیچ توقّع-در شکوفایی و ماندن این هنر سنّتی سهم والایی دارند.این آفرینشگران ارجمند هنر،طرحها و نقشهای دلپذیرشان را بر روی سفال جان میبخشند،میسازند و با زندگی پیوند میدهند. بیتردید سفال،کاشی و سرامیک یکی از ماندگارترین میراث فرهنگی کشورمان است. بشر وقتی موفّق به کشف راز سفت شدن خاک در اثر حرارت گردید،به ساختن اشیاء مختلف از سفال همّت گماشت.ظرف سفالی به خاطر این به وجود آمد که نیازمندیهای زندگی را برآورده سازد.در روزهای نخستین نه به عنوان یک اثر تزیینی بلکه به صورت یکی از بهترین وسایل رفع احتیاج از سفالسازی استفاده شد و بتدریج طبع هنر دوست و هنر پرور بشری با توجّه به پیشرفت دامنهء دانش و شناسایی موّاد اولیه گوناگون سرامیک،سطح خارجی ظروف و لوازم سفالی را تزیین نمود.نقشو نگار و لعاب و طرحهای بدیع،تنها برای زیباتر کردن یک وسیله زندگی بوده است و هرچند به هنگام ساخته شدن به قصد یک اثر هنری ساخته نشده بود،امّا سرانجام این نیاز ساده مبدّل به یک شییء تحسینبرانگیز هنری گردید و چنین شد که هنر از زندگی مایه گرفت و در آن ریشه تنومند بست.
سفالگری در جهان
این را باور داریم که در همهء جهان،انسان ابتدایی،ظروف خود را از گل میساخته است، ازاینرو،در بیشتر جاها،سفالگری کهنترین و رایجترین هنرها بوده است ولی دربارهء تاریخ پیدایش این هنر سنّتی اتفاقنظر نیست و حدود 7 تا 10 هزار سال پیش از این را زمان آغاز ساخت اشیاء سفالی ذکر کردهاند. «جی گلاک» میگوید: «صنعت سفالگری را گویا نخست بار در حدود ده هزار سال پیش زنان اختراع کردند، از صنایعی که با افزودن مواد گوناگون به یکدیگر پدید میآید و جنبهء سازنده دارد. سفالگری،پس از سبدبافی،کهنترین است زیرا قدیمیترین سفالینهای که تاکنون شناخته شده است روی آن را از گل پوشانده و پختهاند و شاید به تصادف،بیش از اندازه نزدیک کوره گذاشتهاند.بسیاری از انواع کوزهها و سفالینههای روزگاران نوسنگی و مس،نیها یا ترکههایی در خود دارند که احتمالا بجای ریسمان بکار میرفته و نشانهء آن است که سفالگری اصلا از فن سبدبافی پدید آمده است.» «موریس دوما» معتقد است که: «سفالگری در زمانهای بسیار دور ایجاد شده است.تاکنون مدرکی بدست نیامده است که تعیین کند برای نخستین بار کی و کجا خاک رس را به قالب ریختند و آن را پختند. معذلک در پرتو اطلاعات کنونی به نظر میرسد که پیدایش سفالگری،قدیمیتر از 7000 سال قبل از میلاد نبوده است.در برّ قدیم امکان دارد که این صنعت در دوره نخست کشاورزی در خاور نزدیک آغاز گردیده باشد.» «دوما»نتیجه گیری میکند: «اختراعات طی یک سلسله از اتفاقات پدید میآیند و تاریخ دقیق و پیدایش آنها را هرگز نمیتوان یافت،زیرا هربار در یک محیط صنعتی مستّعد تحقّق مییابند.بنابراین بهتر است درپی یافتن محیطهای مساعد اختراع باشیم تا اینکه بدون در دست داشتن هیچگونه مدرکی صرفا بر پایهء تخیّل،تاریخی برای آنها قائل شویم.سفالگری هنگامی آغاز شد که میتوانست بوجود آید؛یعنی در دورهء نخست کشاورزی یا کشاورزی اوّلیه که اقامت کموبیش وجود داشت از گل، ظرفهایی میساختند و غلات را انبار میکردند.چنین محیطی در هزارههای هفتم تا پنجم در خاور نزدیک وجود داشت و در برّ جدید در دورهای کمی اخیرتر در منطقهء بین کالیفرنیا تا پرونیز شرایط بسیار مشابهی وجود داشته است.» در یک بررسی کلّی میتوان گفت:هرگاه عصر«پارینه سنگی اخیر»را که مشخصهء عمدهء آن،پدیداری هنر است پشت سر بگذاریم و به حدود پانزده هزار سال پیش که عصر «میانه سنگی»است و فصل تصویرنگاری تلقی میشود،رها سازیم،در عصر نو سنگی که حدود هفت هزار سال پیش از میلاد آغاز گردید،ردّ پایی از هنر سنّتی سفالگری را خواهیم یافت.در این عصر دگرگونیهای اساسی در جهات زندگی و فرهنگ مردم و اندوختههای دانش بشری روی داد که از آن جمله پیدایش هنر نسّاجی و اختراع ظروف سفالین بود.ظروف سفالین در این عصر سودمندیهای گوناگونی داشت و گام بزرگی بود که این عصر را از روزگاران پیشین ممتاز جلوهگر سازد.انسانهای این دوره،ظروف سفالینی میساختند که به علّت عدم آشنایی آنان با پخت و درجهء سفت شدن گل زود شکن و بیدوام بودند؛امّا عملا برای ساکنین روستاها پیشرفت محسوب میشد.از این سفالینهها شبانان و کوچنشینان به علّت زودشکنی و کم دوامی بهرهای نمیبردند و تمایلی به ساخت آنها نشان نمیدادند.بهر حال آنچه که از آن دوره باقیمانده است مدارک و اسناد ارزندهای از تمدّن و فرهنگ جوامع بشری بشمار میآین. «پییر روسو» پیدایش سفالگری یا کوزهگری را مربوط به عهد حجر جدید که درواقع 1900 قبل از میلاد است مرتبط میداند.در صد قرن یا ده هزار سال عهد مزبور ترقّی فنی چشمگیری حاصل شد. صیقل دادن سنگ،زراعت،گلهداری، کوزهگری و ساخت انواع ظروف و فن خانهسازی چیزهایی بود که در این عهد بوجود آمد.
«هربرت رید» تحلیلی دلپذیر از سفالگری اوّلیه دارد:
«سفالگری سادهترین و در عین حال دشوارترین هنرهاست.سادهترین،از آن جهت که بدویترین هنرهاست و دشوارترین از آن جهت که انتزاعیترین هنرهاست.از لحاظ تاریخی،سفالگری در شمار قدیمیترین هنرها قرار دارد.نخستین ظرفها را انسان از گل خامی میساخت که از زمین در میآورد و آن را برابر خورشید و جریان باد خشک میکرد.حتی در آن زمان هم،پیش از آنکه انسان صاحب خطّ و سواد شده باشد،پیش از آنکه ادبیات و دیانتی داشته باشد،این هنر را داشته است،و ظرفهایی که در آن زمان ساخته شدهاند،هنوز هم با قوّت بیان خود،ما را تحتتأثیر قرار میدهند.وقتی که آتش کشف شد و انسان آموخت که ظرفهای خود را سخت و بادوام بسازد،و وقتی چرخ اختراع شد و سفالگر توانست وزن(ریتم)و حرکت فرارونده را به تصوّری که از صورت داشت علاوه کند،آن وقت همهء ضروریات سفالگری که انتزاعیترین هنرهاست فراهم شد.این هنر از آغاز سادهء خود یک تکامل طولانی را طی کرد تا آنکه در قرن پنجم پیش از میلاد به صورت هنر نمونهء حساسترین و متفکّرترین قومی که جهان بخود دیده است،درآمد...» پس از بررسی ریشههای پیدایش هنر سفالگری،شناخت کانونهای نشو و نمای این هنر لازم مینماید:«جی گلاک»درّه مکزیک، مناطق سرخپوستان آمریکای شمالی،شمال تایلند،بخشهایی از آفریقای شرقی و در ایران بلوچستان،کردستان و گیلان و سرانجام ژاپن را مناطق اصلی ظهور سفالگری میداند. «استاد غلام حسین مصاحب»علاوه بر آسیا، اروپا و آمریکا،به اسناد تاریخی و ادبی تمدّن آشور به صورت لوحههای سفالینی که از خرابههای نینوا بدست آمده اشاره دارد و از میان سفالینههای قدیمی ظروف فنیقی،رودسی و اتروسک را نام برده است.بدون تردید روم،چین و مصر نیز در گسترش هنر سفالگری مؤثّر بودهاند. ...مصریان در دورهء امپراتوری باستانی از ظروف سفالین در مقیاس وسیعی استفاده میکردند،آثار باقیمانده از سفالهای شکسته در اماکن تاریخی مصر،نشانگر و مبیّن این ادّعاست.باوجود اینکه موّاد خام این هنر سنّتی در مصر وجود داشته،معذلک مرغوبیت آثار برجای مانده به پای آثار یونانی نمیرسد. سفالهای معمولی مصر قدیم،زرد،قرمز و تیره و با مقداری ناخالصیها مخلوط است.این سفالینهها خوب پخته نشده و بندرت لعاب داده شده است. در یونان باستان،فن سفالسازی به منتهای درجهء کمال خود رسید و از حیث نقش،خمیر مایه و لعاب به حدّ ممتاز نایل آمد،ولی بهطور کلّی این امر تداول چندانی نیافت و ساختوساز ظروف منقّش در آن سرزمین تا قرن اوّل قبل از میلاد بیشتر ادامه پیدا نکرد،زیرا جزیرهء کرت و سواحل دریای مدیترانه در ضمن دادوستدهایی که با بینالنّهرین بهویژه با ایران داشتند به خرید سفالینههای ساخت ایران که از راه آسیای صغیر به دست میآمده است تمایل بیشتر نشان دادند، چندان که اندیشه و هنر غنی سرزمین کهنسال ایران را میتوان بر روی کوزههایی که به سبک هندسی در آتن تهیّه میشده،باز شناخت. طرز ساخت کوزهها و گلدانهای یونانی تفاوت چندانی با دورههای بعد نداشت،الاّ این که تصاویری از سبکهای ایرانی را در آنها میتوان مشاهده کرد.تصاویری در دست است که شاگرد کوزهگر به ساخت ظروف مورد نیاز مجسمه قوچ سفالی قرمز اشتغال دارد. قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد مصادف با درخشانترین دوران تمدّن یونان در زمان زمامداری پریکلیس بود.در این عهد،اجرای سبکهای مختلف با نقوش قرمز رنگ آغاز شد و پردههای نقاشی بر روی سفالینهها نمودار گردید.از نیمهء قرن پنجم پیش از میلاد مسیح توجه خاصی نسبت به بیان حالات درونی اشخاص و نمایش آداب و رسوم معطوف شد. «دوما»مینویسد: «در آغاز سدهء سوم پیش از میلاد بود که چرخهای پایی رواج یافت.در شکل کوره نیز تحوّل جزیی ایجاد شد.تابلوهای متعدد کورنیتی و آثاری که در اثر حفریات در ناحیهء آگورا در آتن(سدههای هفتم و هشتم)و در ناحیهء مگارا هیبلائه در سیسیل(سده ششم)بدست آمد،این ادّعا را تأیید میکنند. اینها کورههای استوانهای دو طبقهای بودند که در طبقهء بالا که سقف گنبدی داشت، گل را میپختند و طبقهء پایین که اجاق کوره بود از یک طرف دهانهء پیشآمدهای داشت و سقفی ضربی آن را از طبقهء بالا جدا میساخت.گاهی یک میل مرکزی،سقف وسط را نگاه میداشت.این کوره دارای هیچ بادگیری نبود و قطر آن بین 1 تا 5/1 متر بود و تنها در شروع سدهء پنجم پیش از میلاد بود که کورههای بسیار بلند(5/4 متری محلهء کرامیکوس آتن)،که گاهی مستطیل بودند، رواج یافتند.در دورهء هلنیستی شاهد پیدایش کورههای تکامل یافتهای هستیم که دارای لولههایی برای ورود هوای گرم به کوره میباشند که طلیعه مدلهای کورهء رومی هستند.از این نوع کورههای متعلق بهدورهء پونیک(260-146)در کارتاژ کشف شدهاند.» خلاصه اینکه در زمان اوج اعتبار کارگاههای سفالسازی یونان،ظروف زینتی در ایران از سیم و زر و یا سنگ مرمر ساخته میشد و توجهی به پیشرفت این هنر نمیشد.دوران درخشش واقعی ظروف سفالین ایران قریب یکهزار سال بعد از این دوران طلایی یونان آغاز آبخوری سفالی خاکستری مایل به سیاه-دورهء اشکانی-مشگینشهر.«موزهء ملی ایران». شد و پیشرفتهای ارزشمندی نصیب سفالگران و کاشیکاران ایران گردید.تکمیل فن سفالسازی ایران به قدری با پیشرفت توأم بود که بعدها نیز سفالگران یونانی به گردپای صنعتگران هنرمند ایرانی نرسیدند. ارزش هنری صنایع سفالین یونان تا حدّی مدیون لعاب سیاه و برّاق آنهاست که به غلط (لعاب آتیک)نامیده میشود.این لعاب دستاورد تکنیکی اعجابآور بوده و در سدههای پنجم و چهارم قبل از میلاد به اوج خود رسیده است. قالبگیری و تکثیر سفالینهها که دو روش مهمّ در سفالگری است از همین زمان آغاز شد وقرنها دوام داشت.
در روم
یک قرن قبل از میلاد تا چهار قرن بعد از میلاد سفالگری رونق داشت.تکامل تمدن روم،کمک چندانی به رشد سفالگری نکرد.سفالهایی که از روم بدست آمده،فاقد ارزش هنری است و بیشتر به مصرف روزمره میرسیده است.بررسی انواع چرخهای کوزهگری،قالبهای برجسته،مهرها،تراشها، نقاشیها و اندود سفالها،نشانی از پیشرفت هنر سفالگری طی قرنهای یاد شده ندارد.در روم ظروف معمولی سفال با قالبهایی ساخته میشد که از داخل تراش میخورد و سپس منقّش میشد.کارگاههای ارتسو نمونهای از سفالسازان اوایل سدهء نخست میلادی بودند که چیزی به هنر سفالسازی نیفزودند.آسان پسندی، ساده پنداری،تکرار طرحها و نقوش لطمات بسیاری به سفالگری روم وارد ساخت و حتّی ساخت لعاب قرمز نیمه شفاف و تلاش صنعتگران معدود گراوفسنک لزو در جهت اعتلای این هنر سنّتی کاری از پیش نبرد.هنر سفالسازی روم تقلیدی از سفالگری عهد پیشین یونان بود.
در سدهء پنجم میلادی
سفالینهای خاکستری و قرمز که«ویزیگوتی» نام داشت و دنبالهء سفالسازی تمدن گل بود رونق یافت و حرکتی در سفالسازی روم پدید آورد.
کورههای دو طبقه سفالپزی روم دارای سه قسمت بود:طبقهء زیرین اختصاص به اجاق کوره داشت و آتشدانی در جنب آن واقع شده بود. تیغهای این طبقه را به دو بخش مجزا تقسیم میکرد،اتاق پخت روی آتشدان ساخته میشد. در سقف اتاق پخت نیز دریچهای بود که وظیفه مکش هوای کوره را عهدهدار بود.در نزدیکی شهر کاذیت نمونهء سالمی از این کوره باقیمانده است.گفته شده است در هر کوره بهطور متوسط 000,30 قطعه سفالی در هر نوبت پخته میشد. سفالگری و چینیسازی یکی از هنرهای زیبای کشور باستانی چین بشمار میآید. سفالگران چینی با ظرافت بینظیری لوازم غذاخوری و چاینوشی را از سفال میساختند. «مرتضی راوندی»مینویسد: «سفالگران چینی پس از آنکه گل پخته را به اشکال مختلف در آوردند با پارهای موّاد معدنی میآمیختند و در معرض آتش قرار میدادند تا ذوب شود و به چینی شفافی تبدیل گردد.عدهای از محقّقین،قدمت سفالگری چین را به عصر سنگ یعنی سه هزار سال قبل از میلاد میرسانند.» چینیها،در سفالگری کشورهای مختلف آسیایی تأثیرات فراوانی گذاردهاند.از جمله کشورهایی که از این تأثیرگذاری برکنار نماندهاند میتوان کشورهای ژاپن و کره را نام برد.از زمان پادشاهی سلسلهء«هان»(206 قبل از میلاد تا 220 میلادی)این تأثیر و الهامپذیری ادامه داشته است.در میان کشورهای سنتی چین،تأثیر سفالگری بیش از سایر هنرها بوده است. از پیدایش دوران نوسنگی سفالگران چینی، سفالینههای رنگینی با نام«تسای تائو» میساختند که در نوع خود از سایر مراکز خاور دور و آسیای جنوبی و اروپا پیشرفتهتر بود.بعدها آثار سفالی سیاه رنگی که ضخامت آنها از پوست تخممرغ نازکتر و جلا و درخشش خاصی داشتند توسط صنعتگران چینی ساخته شد. استادان و سفالگران چینی در قالبگیری و پخت این سفالها کوشیدند با کائولن رنگ سبزی معروف به«سلادن»را تولید نمایند و پیکرهای حیوانات و مجسمههای خود تزیین نمایند. نمونهای از مجسمهها و پیکرههای سفالین ایرانی همین دوره در اکناف و اطراف آسیای دور و در خاک ایران یافت شده است. در دوران سلطنت«هان»سفالهای بیلعاب فقط با نقش قالبگیری شده و به تقلید از ایران، لعابزنی آثار سفالی،با رنگهای سبز و قهوهای متداول گردیده است.البتّه در این موردنظر قطعی نمیتوان ابزار داشت،زیرا امکان دارد لعابزنی را از اقوام سلوکیه یاد گرفته باشند. بیتردید وجود جادهء ابریشم در انتقال فوت و فن سفالگری ایران به چین و بالعکس بیتأثیر نبوده است.استاد«مهدی بهرامی»معتقد است: «...در ایران مدتها پیش از قرن سوم حتی از زمان کاسیتها حدود 1250 قبل از میلاد استعمال لعاب روی ظروف سفالین معمول بوده و پیکرهای سفالین شوش را با لعاب شفاف ضخیم سفید رنگ آرایش میدادهاند.پس احتمال قوی میرود که ساخت لعاب از طرف ایران به کشور چین سرایت کرده باشد.» موریس دوما نظریهء دیگری ابراز میکند و چنین به نظر میرسد وضع لعابسازی در چین قدیم پیشرفتهتر بوده است؛لعابی که به کار میرفت از سیلیس بود که با مادهای دیرگداز ترکیب میشده و مادهای شفاف بدست میداده است.این لعاب در اثر حرارت جزو شییء نمیشد و با لعابی که از فلد سپات بسیار نرم ساخته میشد،تفاوت آشکاری داشت.این امر،یک اکتشاف بزرگ در امر سفالگری جهان محسوب میشود.سفالگران چینی دارای کورههای پخت سفال با دمای 1300 درجهء سانتیگراد بودند که این دما از دمای کورههای اروپائی که بین 900-800 درجهء سانتیگراد حرارت داشتند،بیشتر بوده است.در دوران سلسلههای ششگانهء چینی،سفالهایی با لعاب سبز سنگ یشم(ژاد)تهیّه و بر جای مانده است. در دوران(تانگ)سفالگری،به سوی چینیسازی گرایش ساخت و کارخانههایی در شهر کینگ تهچن جهت تولید چینی احداث شد.در دوران(سونگ)سفالگری و چینیسازی در کشور چین از تنوع بیشتر برخوردار شد. سفالگران چینی بعد از لعاب دادن ظرف،بر روی لعاب نقاشی میکردند و دوباره به کوره میفرستادند.شاید هنر میناسازی امروز از همان زمان آغاز شده باشد.این شیوه بعد از اسلام در ایران و اروپا رایج گردیده است. در دوران(مینگها)سرامیکسازی به سوی میناکاری روی سفال کشیده شد و تجارب ارزشمندی از نحوهء لعابسازی،ساخت کورههای فرعی سفالهای دو پخته بدست آمد.امپراتور هونگوو دستور داد مصالح ساختمانی«برج چینی»معروف در نانکن را که 19 متر ارتفاع داشت با آجرهای لعابی بسازند که این امر خود یکی از عوامل ترقی و گسترش سفالگری در دوران(مینگ)بوده است.سفالهای این دوره را به رنگهای سبز،قرمز،شنگرفی، قهوهای،زرد و آبی تیره میتوان در موزههای چین و سراسر جهان مشاهده کرد.گوناگونی رنگهای لعاب،بستگی به درصد ترکیبی اکسیدهای آهن و مس داشته است. رنگ اخرائی از خاکی رنگین،آبی از آهکی لاجوردی،سبز زمرّدین از پروتوکسید مس،رنگ شنگرفی از سولفور جیوه و رنگ سرخ از اکسید سرب تهیه میشد و از سفید آب شیخ و یا صدف آهکی برای سفید کردن سود میبردند. مناسبات ایران با چین در زمینهء داد و ستدهای مربوط به سفال و چینی متجاوز از هیجده قرن به طول انجامیده،البته ایران در چینیسازی هرگز به پای کشور چین نرسیده است.
سفالگری در قارّهء آمریکا
بعد از مرحلهء کشاورزی یعنی مرحلهء اولیه یا باستانی (3000-1500 قبل از میلاد)همزمان با آموزش فن باغداری،سبدبافی و بافندگی آغاز شده است.آمریکائیان از مراحل مختلف پیشرفتهای جهان عقب مانده بودند و ناچار بودند برای بقای قمقمهء سفالی با لعاب خاکستری-دوره اشکانی-شوش.«موزهء ملی ایران».
جامعه خود راهحلّهایی را بیابند.سه تمدن بزرگ از تک،اینکا،مایا جریانهای پیشرفته و متمدّنی بودند که بعدها تمدّن و پیشرفتهای صنعتی جهان را بارور ساختند.به علّت دور افتادگی قارّهء امریکا،سفالگری در این سرزمین از نفوذهای مختلف بر کنار ماند و به زندگی خود همواره به تنهایی قرنها ادامه داد. سفالگری چون معماری،بافندگی،فلزگری و کشاورزی در هر ناحیهای بهطور جداگانه اختراع و رایج شد.اختراع هنر سفالگری در مکزیک بهحدود 2200 قبل از میلاد میرسد. گسترش آن در آمریکای مرکزی سریع بود و در (آند)مرکزی نیز وضع،کموبیش بهمین منوال بود.در سال 1200 قبل از میلاد سفالگری در ساحل شمالی پرو که منطقه شاوین نامیده میشد،بوجود آمد.بعدها در جنوب غربی و جنوب شرقی نیز ساختوساز سفالگری رایج شد و شکلهای ورزیدن گل،یافت گل،قالبگیری، تزئین،پخت،ساخت کوره و ابزار و مصالح کار و...پیشرفت محسوسی نمود.
دوره بیزانس :
پیش از ورود به بررسی سفالگری در ایران، لازم است دربارهء سفالگری بیزانس نیز صحبتی به میان آید.از سدهء ششم میلادی شیشههای کوچک دارو،عطردانها،حبابهای چراغهای روغنی،شیشه های جام ظروف سرامیکی شامل جام،فنجان،بشقاب و کوزه بدست آمده که اینک در شهر راونا واقع در مرکز ایالت راونای ایتالیا نگهداری میشود.این آثار باقیمانده تمدّن بیزانس را نشان میدهند.مردم این سرزمین سفالگری را میدانستند و حتّی از قرن دوازدهم میلادی ظروفی سرامیکی را با گل سرخ و سفید میساختند و لعاب میزدند.در همین دوران ساخت ظروف معروف به اسگر افیتو که نقشاندازی و برداشت رویهء گل به شکل دلخواه پیش از لعابزنی عملی میشد،رایج گردیده است. همزمان با تمدّن بیزانس،اسلام نیز به فن سفالگری و کاشی سازی جان دوبارهای بخشید که در مبحث بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
مقدمه :
سفالگری یا کوزه گری ایرانی سابقه طولانی در تاریخ ایران دارد. سفالگری یکی از اولین و مهم ترین اختراعهای ساخته شده توسط انسان است. برای مورخان و باستان شناسان از مهم ترین مظاهر هنری است. باستان شناسان از راه سفالگری با شرایط اجتماعی و اقتصادی یک دوره یا یک منطقه آشنا میشوند. با مطالعه سفالها در مورد زندگی، دین مردم و تاریخ٬روابط اجتماعی و نگرش جامعه را نسبت به همسایگان تفسیر میکنند.

ساخت سفال در ایران دارای سابقه طولانی و درخشان است. با توجه به موقعیت جغرافیایی خاصی کشورایران، که در محل تقاطع تمدنهای باستانی و در مسیرهای کاروانهای مهم واقع است، تقریبا در هر بخشی از ایران، در زمانهای مختلف درگیر ساخت سفال بودهاند. با این حال، حفاریهای اخیر و تحقیقات باستان شناسی نشان داد که چهار منطقه عمده در تولید سفال در فلات ایران وجود دارد که شامل بخش نسخت شامل غرب کوههای زاکرس و نواحی لرستان است٬بخش دوم شامل نواحی جنوب دریای خزر که استانهای گیلان و مازندران را در بر میگیرد. این دو منطقه نخستین نواحی در فلات ایران بودهاند که سفالگری را آغاز نمودهاند. بخش سوم شامل شمال غرب کشور و نواحی آذربایجان را شامل میشود بخش چهارم در جنوب شرقی است که و استانهای کرمان و استان سیستان و بلوچستان را شامل میشود افزون بر این ۴ منطقه نواحی کویری ایران را نیز میتوان به ان اضافه کرد که قدمت ساخت سفال در ۸ هزاره پیش از میلاد بر میگردد.

سفال گری در طول تاریخ :
برای شناخت هنر سفال،کاشی و سرامیک1در دوران اسلامی و بررسی چند و چون این هنر سنّتی و علل شکوفایی آن از آغاز اسلام تاکنون،نگاهی به تاریخ پیدایش،رشد و تطوّر و ماندگاری این بخش از هنرهای سنّتی در دوران پیش از اسلام،ضروری مینماید. در بخش اوّل مقاله،بیشتر به بررسی هنر سفال،کاشی و سرامیک در جهان و ایران پیش از اسلام پرداخته شده است و در بخش دیگر مقاله که بعد از این منتشر خواهد شد،این هنر را در دوران اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار خواهیم داد و در پایان،مصالح،ابزار،ساختوساز، زیباشناسی و واژهنامهء این هنر سنّتی را تقدیم خوانندگان گرامی خواهیم نمود. در بررسی جهانی سفال،کاشیو سرامیک تعمدا به کشورهایی پرداخته شده است که به نحوی از انحاء در هنر یاد شده کشورمان مؤثر بودهاند و از سویی انتخاب عنوان«سفال،کاشی و سرامیک»برای مقالهء حاضر،تلفیق و آمیزش واژههای سفال،کاشی و سرامیک از جانب صاحبنظران،پژوهندگان هنرهای ایرانی با هم بوده است،بهطوری که تفکیک هر یک از آنها به آسانی امکانپذیر نیست و از طرفی علاوه بر ارتباط لغوی این سه واژه،از نظر شکلپذیری ظاهری و ساختوساز این هنر نیز بنظر میرسد گزینش این عنوان برای مقاله،معقول و منطقی باشد. در یک کارگاه سفال،کاشی و سرامیک، گل مایهء زندگی است و رنگ و نقش،دستاوردی برای حرمت به هنر.این حرمت را به پاس تلاش هنرمندان گمنام سفالگر و کاشیکاری داریم که در گوشه و کنار این سرزمین-بیهیچ توقّع-در شکوفایی و ماندن این هنر سنّتی سهم والایی دارند.این آفرینشگران ارجمند هنر،طرحها و نقشهای دلپذیرشان را بر روی سفال جان میبخشند،میسازند و با زندگی پیوند میدهند. بیتردید سفال،کاشی و سرامیک یکی از ماندگارترین میراث فرهنگی کشورمان است. بشر وقتی موفّق به کشف راز سفت شدن خاک در اثر حرارت گردید،به ساختن اشیاء مختلف از سفال همّت گماشت.ظرف سفالی به خاطر این به وجود آمد که نیازمندیهای زندگی را برآورده سازد.در روزهای نخستین نه به عنوان یک اثر تزیینی بلکه به صورت یکی از بهترین وسایل رفع احتیاج از سفالسازی استفاده شد و بتدریج طبع هنر دوست و هنر پرور بشری با توجّه به پیشرفت دامنهء دانش و شناسایی موّاد اولیه گوناگون سرامیک،سطح خارجی ظروف و لوازم سفالی را تزیین نمود.نقشو نگار و لعاب و طرحهای بدیع،تنها برای زیباتر کردن یک وسیله زندگی بوده است و هرچند به هنگام ساخته شدن به قصد یک اثر هنری ساخته نشده بود،امّا سرانجام این نیاز ساده مبدّل به یک شییء تحسینبرانگیز هنری گردید و چنین شد که هنر از زندگی مایه گرفت و در آن ریشه تنومند بست.
سفالگری در جهان
این را باور داریم که در همهء جهان،انسان ابتدایی،ظروف خود را از گل میساخته است، ازاینرو،در بیشتر جاها،سفالگری کهنترین و رایجترین هنرها بوده است ولی دربارهء تاریخ پیدایش این هنر سنّتی اتفاقنظر نیست و حدود 7 تا 10 هزار سال پیش از این را زمان آغاز ساخت اشیاء سفالی ذکر کردهاند. «جی گلاک» میگوید: «صنعت سفالگری را گویا نخست بار در حدود ده هزار سال پیش زنان اختراع کردند، از صنایعی که با افزودن مواد گوناگون به یکدیگر پدید میآید و جنبهء سازنده دارد. سفالگری،پس از سبدبافی،کهنترین است زیرا قدیمیترین سفالینهای که تاکنون شناخته شده است روی آن را از گل پوشانده و پختهاند و شاید به تصادف،بیش از اندازه نزدیک کوره گذاشتهاند.بسیاری از انواع کوزهها و سفالینههای روزگاران نوسنگی و مس،نیها یا ترکههایی در خود دارند که احتمالا بجای ریسمان بکار میرفته و نشانهء آن است که سفالگری اصلا از فن سبدبافی پدید آمده است.» «موریس دوما» معتقد است که: «سفالگری در زمانهای بسیار دور ایجاد شده است.تاکنون مدرکی بدست نیامده است که تعیین کند برای نخستین بار کی و کجا خاک رس را به قالب ریختند و آن را پختند. معذلک در پرتو اطلاعات کنونی به نظر میرسد که پیدایش سفالگری،قدیمیتر از 7000 سال قبل از میلاد نبوده است.در برّ قدیم امکان دارد که این صنعت در دوره نخست کشاورزی در خاور نزدیک آغاز گردیده باشد.» «دوما»نتیجه گیری میکند: «اختراعات طی یک سلسله از اتفاقات پدید میآیند و تاریخ دقیق و پیدایش آنها را هرگز نمیتوان یافت،زیرا هربار در یک محیط صنعتی مستّعد تحقّق مییابند.بنابراین بهتر است درپی یافتن محیطهای مساعد اختراع باشیم تا اینکه بدون در دست داشتن هیچگونه مدرکی صرفا بر پایهء تخیّل،تاریخی برای آنها قائل شویم.سفالگری هنگامی آغاز شد که میتوانست بوجود آید؛یعنی در دورهء نخست کشاورزی یا کشاورزی اوّلیه که اقامت کموبیش وجود داشت از گل، ظرفهایی میساختند و غلات را انبار میکردند.چنین محیطی در هزارههای هفتم تا پنجم در خاور نزدیک وجود داشت و در برّ جدید در دورهای کمی اخیرتر در منطقهء بین کالیفرنیا تا پرونیز شرایط بسیار مشابهی وجود داشته است.» در یک بررسی کلّی میتوان گفت:هرگاه عصر«پارینه سنگی اخیر»را که مشخصهء عمدهء آن،پدیداری هنر است پشت سر بگذاریم و به حدود پانزده هزار سال پیش که عصر «میانه سنگی»است و فصل تصویرنگاری تلقی میشود،رها سازیم،در عصر نو سنگی که حدود هفت هزار سال پیش از میلاد آغاز گردید،ردّ پایی از هنر سنّتی سفالگری را خواهیم یافت.در این عصر دگرگونیهای اساسی در جهات زندگی و فرهنگ مردم و اندوختههای دانش بشری روی داد که از آن جمله پیدایش هنر نسّاجی و اختراع ظروف سفالین بود.ظروف سفالین در این عصر سودمندیهای گوناگونی داشت و گام بزرگی بود که این عصر را از روزگاران پیشین ممتاز جلوهگر سازد.انسانهای این دوره،ظروف سفالینی میساختند که به علّت عدم آشنایی آنان با پخت و درجهء سفت شدن گل زود شکن و بیدوام بودند؛امّا عملا برای ساکنین روستاها پیشرفت محسوب میشد.از این سفالینهها شبانان و کوچنشینان به علّت زودشکنی و کم دوامی بهرهای نمیبردند و تمایلی به ساخت آنها نشان نمیدادند.بهر حال آنچه که از آن دوره باقیمانده است مدارک و اسناد ارزندهای از تمدّن و فرهنگ جوامع بشری بشمار میآین. «پییر روسو» پیدایش سفالگری یا کوزهگری را مربوط به عهد حجر جدید که درواقع 1900 قبل از میلاد است مرتبط میداند.در صد قرن یا ده هزار سال عهد مزبور ترقّی فنی چشمگیری حاصل شد. صیقل دادن سنگ،زراعت،گلهداری، کوزهگری و ساخت انواع ظروف و فن خانهسازی چیزهایی بود که در این عهد بوجود آمد.
«هربرت رید» تحلیلی دلپذیر از سفالگری اوّلیه دارد:
«سفالگری سادهترین و در عین حال دشوارترین هنرهاست.سادهترین،از آن جهت که بدویترین هنرهاست و دشوارترین از آن جهت که انتزاعیترین هنرهاست.از لحاظ تاریخی،سفالگری در شمار قدیمیترین هنرها قرار دارد.نخستین ظرفها را انسان از گل خامی میساخت که از زمین در میآورد و آن را برابر خورشید و جریان باد خشک میکرد.حتی در آن زمان هم،پیش از آنکه انسان صاحب خطّ و سواد شده باشد،پیش از آنکه ادبیات و دیانتی داشته باشد،این هنر را داشته است،و ظرفهایی که در آن زمان ساخته شدهاند،هنوز هم با قوّت بیان خود،ما را تحتتأثیر قرار میدهند.وقتی که آتش کشف شد و انسان آموخت که ظرفهای خود را سخت و بادوام بسازد،و وقتی چرخ اختراع شد و سفالگر توانست وزن(ریتم)و حرکت فرارونده را به تصوّری که از صورت داشت علاوه کند،آن وقت همهء ضروریات سفالگری که انتزاعیترین هنرهاست فراهم شد.این هنر از آغاز سادهء خود یک تکامل طولانی را طی کرد تا آنکه در قرن پنجم پیش از میلاد به صورت هنر نمونهء حساسترین و متفکّرترین قومی که جهان بخود دیده است،درآمد...» پس از بررسی ریشههای پیدایش هنر سفالگری،شناخت کانونهای نشو و نمای این هنر لازم مینماید:«جی گلاک»درّه مکزیک، مناطق سرخپوستان آمریکای شمالی،شمال تایلند،بخشهایی از آفریقای شرقی و در ایران بلوچستان،کردستان و گیلان و سرانجام ژاپن را مناطق اصلی ظهور سفالگری میداند. «استاد غلام حسین مصاحب»علاوه بر آسیا، اروپا و آمریکا،به اسناد تاریخی و ادبی تمدّن آشور به صورت لوحههای سفالینی که از خرابههای نینوا بدست آمده اشاره دارد و از میان سفالینههای قدیمی ظروف فنیقی،رودسی و اتروسک را نام برده است.بدون تردید روم،چین و مصر نیز در گسترش هنر سفالگری مؤثّر بودهاند. ...مصریان در دورهء امپراتوری باستانی از ظروف سفالین در مقیاس وسیعی استفاده میکردند،آثار باقیمانده از سفالهای شکسته در اماکن تاریخی مصر،نشانگر و مبیّن این ادّعاست.باوجود اینکه موّاد خام این هنر سنّتی در مصر وجود داشته،معذلک مرغوبیت آثار برجای مانده به پای آثار یونانی نمیرسد. سفالهای معمولی مصر قدیم،زرد،قرمز و تیره و با مقداری ناخالصیها مخلوط است.این سفالینهها خوب پخته نشده و بندرت لعاب داده شده است. در یونان باستان،فن سفالسازی به منتهای درجهء کمال خود رسید و از حیث نقش،خمیر مایه و لعاب به حدّ ممتاز نایل آمد،ولی بهطور کلّی این امر تداول چندانی نیافت و ساختوساز ظروف منقّش در آن سرزمین تا قرن اوّل قبل از میلاد بیشتر ادامه پیدا نکرد،زیرا جزیرهء کرت و سواحل دریای مدیترانه در ضمن دادوستدهایی که با بینالنّهرین بهویژه با ایران داشتند به خرید سفالینههای ساخت ایران که از راه آسیای صغیر به دست میآمده است تمایل بیشتر نشان دادند، چندان که اندیشه و هنر غنی سرزمین کهنسال ایران را میتوان بر روی کوزههایی که به سبک هندسی در آتن تهیّه میشده،باز شناخت. طرز ساخت کوزهها و گلدانهای یونانی تفاوت چندانی با دورههای بعد نداشت،الاّ این که تصاویری از سبکهای ایرانی را در آنها میتوان مشاهده کرد.تصاویری در دست است که شاگرد کوزهگر به ساخت ظروف مورد نیاز مجسمه قوچ سفالی قرمز اشتغال دارد. قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد مصادف با درخشانترین دوران تمدّن یونان در زمان زمامداری پریکلیس بود.در این عهد،اجرای سبکهای مختلف با نقوش قرمز رنگ آغاز شد و پردههای نقاشی بر روی سفالینهها نمودار گردید.از نیمهء قرن پنجم پیش از میلاد مسیح توجه خاصی نسبت به بیان حالات درونی اشخاص و نمایش آداب و رسوم معطوف شد. «دوما»مینویسد: «در آغاز سدهء سوم پیش از میلاد بود که چرخهای پایی رواج یافت.در شکل کوره نیز تحوّل جزیی ایجاد شد.تابلوهای متعدد کورنیتی و آثاری که در اثر حفریات در ناحیهء آگورا در آتن(سدههای هفتم و هشتم)و در ناحیهء مگارا هیبلائه در سیسیل(سده ششم)بدست آمد،این ادّعا را تأیید میکنند. اینها کورههای استوانهای دو طبقهای بودند که در طبقهء بالا که سقف گنبدی داشت، گل را میپختند و طبقهء پایین که اجاق کوره بود از یک طرف دهانهء پیشآمدهای داشت و سقفی ضربی آن را از طبقهء بالا جدا میساخت.گاهی یک میل مرکزی،سقف وسط را نگاه میداشت.این کوره دارای هیچ بادگیری نبود و قطر آن بین 1 تا 5/1 متر بود و تنها در شروع سدهء پنجم پیش از میلاد بود که کورههای بسیار بلند(5/4 متری محلهء کرامیکوس آتن)،که گاهی مستطیل بودند، رواج یافتند.در دورهء هلنیستی شاهد پیدایش کورههای تکامل یافتهای هستیم که دارای لولههایی برای ورود هوای گرم به کوره میباشند که طلیعه مدلهای کورهء رومی هستند.از این نوع کورههای متعلق بهدورهء پونیک(260-146)در کارتاژ کشف شدهاند.» خلاصه اینکه در زمان اوج اعتبار کارگاههای سفالسازی یونان،ظروف زینتی در ایران از سیم و زر و یا سنگ مرمر ساخته میشد و توجهی به پیشرفت این هنر نمیشد.دوران درخشش واقعی ظروف سفالین ایران قریب یکهزار سال بعد از این دوران طلایی یونان آغاز آبخوری سفالی خاکستری مایل به سیاه-دورهء اشکانی-مشگینشهر.«موزهء ملی ایران». شد و پیشرفتهای ارزشمندی نصیب سفالگران و کاشیکاران ایران گردید.تکمیل فن سفالسازی ایران به قدری با پیشرفت توأم بود که بعدها نیز سفالگران یونانی به گردپای صنعتگران هنرمند ایرانی نرسیدند. ارزش هنری صنایع سفالین یونان تا حدّی مدیون لعاب سیاه و برّاق آنهاست که به غلط (لعاب آتیک)نامیده میشود.این لعاب دستاورد تکنیکی اعجابآور بوده و در سدههای پنجم و چهارم قبل از میلاد به اوج خود رسیده است. قالبگیری و تکثیر سفالینهها که دو روش مهمّ در سفالگری است از همین زمان آغاز شد وقرنها دوام داشت.





در روم
یک قرن قبل از میلاد تا چهار قرن بعد از میلاد سفالگری رونق داشت.تکامل تمدن روم،کمک چندانی به رشد سفالگری نکرد.سفالهایی که از روم بدست آمده،فاقد ارزش هنری است و بیشتر به مصرف روزمره میرسیده است.بررسی انواع چرخهای کوزهگری،قالبهای برجسته،مهرها،تراشها، نقاشیها و اندود سفالها،نشانی از پیشرفت هنر سفالگری طی قرنهای یاد شده ندارد.در روم ظروف معمولی سفال با قالبهایی ساخته میشد که از داخل تراش میخورد و سپس منقّش میشد.کارگاههای ارتسو نمونهای از سفالسازان اوایل سدهء نخست میلادی بودند که چیزی به هنر سفالسازی نیفزودند.آسان پسندی، ساده پنداری،تکرار طرحها و نقوش لطمات بسیاری به سفالگری روم وارد ساخت و حتّی ساخت لعاب قرمز نیمه شفاف و تلاش صنعتگران معدود گراوفسنک لزو در جهت اعتلای این هنر سنّتی کاری از پیش نبرد.هنر سفالسازی روم تقلیدی از سفالگری عهد پیشین یونان بود.
در سدهء پنجم میلادی
سفالینهای خاکستری و قرمز که«ویزیگوتی» نام داشت و دنبالهء سفالسازی تمدن گل بود رونق یافت و حرکتی در سفالسازی روم پدید آورد.
کورههای دو طبقه سفالپزی روم دارای سه قسمت بود:طبقهء زیرین اختصاص به اجاق کوره داشت و آتشدانی در جنب آن واقع شده بود. تیغهای این طبقه را به دو بخش مجزا تقسیم میکرد،اتاق پخت روی آتشدان ساخته میشد. در سقف اتاق پخت نیز دریچهای بود که وظیفه مکش هوای کوره را عهدهدار بود.در نزدیکی شهر کاذیت نمونهء سالمی از این کوره باقیمانده است.گفته شده است در هر کوره بهطور متوسط 000,30 قطعه سفالی در هر نوبت پخته میشد. سفالگری و چینیسازی یکی از هنرهای زیبای کشور باستانی چین بشمار میآید. سفالگران چینی با ظرافت بینظیری لوازم غذاخوری و چاینوشی را از سفال میساختند. «مرتضی راوندی»مینویسد: «سفالگران چینی پس از آنکه گل پخته را به اشکال مختلف در آوردند با پارهای موّاد معدنی میآمیختند و در معرض آتش قرار میدادند تا ذوب شود و به چینی شفافی تبدیل گردد.عدهای از محقّقین،قدمت سفالگری چین را به عصر سنگ یعنی سه هزار سال قبل از میلاد میرسانند.» چینیها،در سفالگری کشورهای مختلف آسیایی تأثیرات فراوانی گذاردهاند.از جمله کشورهایی که از این تأثیرگذاری برکنار نماندهاند میتوان کشورهای ژاپن و کره را نام برد.از زمان پادشاهی سلسلهء«هان»(206 قبل از میلاد تا 220 میلادی)این تأثیر و الهامپذیری ادامه داشته است.در میان کشورهای سنتی چین،تأثیر سفالگری بیش از سایر هنرها بوده است. از پیدایش دوران نوسنگی سفالگران چینی، سفالینههای رنگینی با نام«تسای تائو» میساختند که در نوع خود از سایر مراکز خاور دور و آسیای جنوبی و اروپا پیشرفتهتر بود.بعدها آثار سفالی سیاه رنگی که ضخامت آنها از پوست تخممرغ نازکتر و جلا و درخشش خاصی داشتند توسط صنعتگران چینی ساخته شد. استادان و سفالگران چینی در قالبگیری و پخت این سفالها کوشیدند با کائولن رنگ سبزی معروف به«سلادن»را تولید نمایند و پیکرهای حیوانات و مجسمههای خود تزیین نمایند. نمونهای از مجسمهها و پیکرههای سفالین ایرانی همین دوره در اکناف و اطراف آسیای دور و در خاک ایران یافت شده است. در دوران سلطنت«هان»سفالهای بیلعاب فقط با نقش قالبگیری شده و به تقلید از ایران، لعابزنی آثار سفالی،با رنگهای سبز و قهوهای متداول گردیده است.البتّه در این موردنظر قطعی نمیتوان ابزار داشت،زیرا امکان دارد لعابزنی را از اقوام سلوکیه یاد گرفته باشند. بیتردید وجود جادهء ابریشم در انتقال فوت و فن سفالگری ایران به چین و بالعکس بیتأثیر نبوده است.استاد«مهدی بهرامی»معتقد است: «...در ایران مدتها پیش از قرن سوم حتی از زمان کاسیتها حدود 1250 قبل از میلاد استعمال لعاب روی ظروف سفالین معمول بوده و پیکرهای سفالین شوش را با لعاب شفاف ضخیم سفید رنگ آرایش میدادهاند.پس احتمال قوی میرود که ساخت لعاب از طرف ایران به کشور چین سرایت کرده باشد.» موریس دوما نظریهء دیگری ابراز میکند و چنین به نظر میرسد وضع لعابسازی در چین قدیم پیشرفتهتر بوده است؛لعابی که به کار میرفت از سیلیس بود که با مادهای دیرگداز ترکیب میشده و مادهای شفاف بدست میداده است.این لعاب در اثر حرارت جزو شییء نمیشد و با لعابی که از فلد سپات بسیار نرم ساخته میشد،تفاوت آشکاری داشت.این امر،یک اکتشاف بزرگ در امر سفالگری جهان محسوب میشود.سفالگران چینی دارای کورههای پخت سفال با دمای 1300 درجهء سانتیگراد بودند که این دما از دمای کورههای اروپائی که بین 900-800 درجهء سانتیگراد حرارت داشتند،بیشتر بوده است.در دوران سلسلههای ششگانهء چینی،سفالهایی با لعاب سبز سنگ یشم(ژاد)تهیّه و بر جای مانده است. در دوران(تانگ)سفالگری،به سوی چینیسازی گرایش ساخت و کارخانههایی در شهر کینگ تهچن جهت تولید چینی احداث شد.در دوران(سونگ)سفالگری و چینیسازی در کشور چین از تنوع بیشتر برخوردار شد. سفالگران چینی بعد از لعاب دادن ظرف،بر روی لعاب نقاشی میکردند و دوباره به کوره میفرستادند.شاید هنر میناسازی امروز از همان زمان آغاز شده باشد.این شیوه بعد از اسلام در ایران و اروپا رایج گردیده است. در دوران(مینگها)سرامیکسازی به سوی میناکاری روی سفال کشیده شد و تجارب ارزشمندی از نحوهء لعابسازی،ساخت کورههای فرعی سفالهای دو پخته بدست آمد.امپراتور هونگوو دستور داد مصالح ساختمانی«برج چینی»معروف در نانکن را که 19 متر ارتفاع داشت با آجرهای لعابی بسازند که این امر خود یکی از عوامل ترقی و گسترش سفالگری در دوران(مینگ)بوده است.سفالهای این دوره را به رنگهای سبز،قرمز،شنگرفی، قهوهای،زرد و آبی تیره میتوان در موزههای چین و سراسر جهان مشاهده کرد.گوناگونی رنگهای لعاب،بستگی به درصد ترکیبی اکسیدهای آهن و مس داشته است. رنگ اخرائی از خاکی رنگین،آبی از آهکی لاجوردی،سبز زمرّدین از پروتوکسید مس،رنگ شنگرفی از سولفور جیوه و رنگ سرخ از اکسید سرب تهیه میشد و از سفید آب شیخ و یا صدف آهکی برای سفید کردن سود میبردند. مناسبات ایران با چین در زمینهء داد و ستدهای مربوط به سفال و چینی متجاوز از هیجده قرن به طول انجامیده،البته ایران در چینیسازی هرگز به پای کشور چین نرسیده است.
سفالگری در قارّهء آمریکا
بعد از مرحلهء کشاورزی یعنی مرحلهء اولیه یا باستانی (3000-1500 قبل از میلاد)همزمان با آموزش فن باغداری،سبدبافی و بافندگی آغاز شده است.آمریکائیان از مراحل مختلف پیشرفتهای جهان عقب مانده بودند و ناچار بودند برای بقای قمقمهء سفالی با لعاب خاکستری-دوره اشکانی-شوش.«موزهء ملی ایران».
جامعه خود راهحلّهایی را بیابند.سه تمدن بزرگ از تک،اینکا،مایا جریانهای پیشرفته و متمدّنی بودند که بعدها تمدّن و پیشرفتهای صنعتی جهان را بارور ساختند.به علّت دور افتادگی قارّهء امریکا،سفالگری در این سرزمین از نفوذهای مختلف بر کنار ماند و به زندگی خود همواره به تنهایی قرنها ادامه داد. سفالگری چون معماری،بافندگی،فلزگری و کشاورزی در هر ناحیهای بهطور جداگانه اختراع و رایج شد.اختراع هنر سفالگری در مکزیک بهحدود 2200 قبل از میلاد میرسد. گسترش آن در آمریکای مرکزی سریع بود و در (آند)مرکزی نیز وضع،کموبیش بهمین منوال بود.در سال 1200 قبل از میلاد سفالگری در ساحل شمالی پرو که منطقه شاوین نامیده میشد،بوجود آمد.بعدها در جنوب غربی و جنوب شرقی نیز ساختوساز سفالگری رایج شد و شکلهای ورزیدن گل،یافت گل،قالبگیری، تزئین،پخت،ساخت کوره و ابزار و مصالح کار و...پیشرفت محسوسی نمود.
دوره بیزانس :
پیش از ورود به بررسی سفالگری در ایران، لازم است دربارهء سفالگری بیزانس نیز صحبتی به میان آید.از سدهء ششم میلادی شیشههای کوچک دارو،عطردانها،حبابهای چراغهای روغنی،شیشه های جام ظروف سرامیکی شامل جام،فنجان،بشقاب و کوزه بدست آمده که اینک در شهر راونا واقع در مرکز ایالت راونای ایتالیا نگهداری میشود.این آثار باقیمانده تمدّن بیزانس را نشان میدهند.مردم این سرزمین سفالگری را میدانستند و حتّی از قرن دوازدهم میلادی ظروفی سرامیکی را با گل سرخ و سفید میساختند و لعاب میزدند.در همین دوران ساخت ظروف معروف به اسگر افیتو که نقشاندازی و برداشت رویهء گل به شکل دلخواه پیش از لعابزنی عملی میشد،رایج گردیده است. همزمان با تمدّن بیزانس،اسلام نیز به فن سفالگری و کاشی سازی جان دوبارهای بخشید که در مبحث بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
آخرین ویرایش: