زينب كبري (س) شاه بيت غزل عشق و عرفان

کیانا احمدی

کاربر فعال
سالهاي برداشت كشت بذر هجرت و جهاد در رسيده بود، ماه مور پيروزمند نيروي اسلام در پايگاه اصلي شرك و كفر در شكل «عده القضاء» لبار بهار فصل رويش سبز گلستان نبوي را خبر داده و نشان مي‌داد.
مكه كه تا آن زمان به عنوان عمده‌ترين كانون حكومت كفر و شرك در جزيره العرب تعريف مي‌شد و همه اردوگاه‌هاي ورشكسته و فروپاشيده نفاق و الحاد چشم اميد بدانجا بسته بودند. در پي ديپلماسي متحرك و فعال پيامبر(ص) و به دنبال مانور نظامي نيروهاي اردوگاه اسلام، بي كمترين مقاومتي دو سوي مسلمانان آغوش گشوده و استقبال مي‌كند و معادله قدرت را در سطح منطقه و تا حدودي نيز در سطح دنياي آن روز به نفع حركت اسلام و نظام نبوي دگرگون مي‌سازد و فصل سبز رويش اسلام در جان جهان آن روز را به نمايش مي‌گذارد كه:
«اذا جاء‌ نصرالله و الفتح و رأيت الناس يدخلون في دين الله افواجا فسبح بحمد ربك ...»
بامداد اين بهاران، گلستان نبوي در تماشاي ريزش رنگين كمان زيبايي‌ها از آسمان آبي رنگ عشق علوي است كه زمين خاكستري را لاله‌گون مي‌سازد. آري در چنين بهاراني، نسيم برآمده از كرانه درياي معرفت، شميم عطر دل انگيز محبت را پراكنده و ديوان عصمت را گشوده و صحيفه رسالت را ورق زده و آن رنگين كمان زيبايي را در گلبرگ هدايت به اهتزاز آورد و شرط داشت برداشت نبوي را ترسيم و به نمايش گذارد.
چه آنكه بانوي بزرگ اسلام زينب كبري(س) ولادت يافت.
باري «زينب» (س) متولد شد.
چهار ساله بود كه در سال 11 هـ پيامبر(ص) در مي‌گذرد و او شاهد بحران سياسي و انحراف رهبري و ستم‌زدگي پدر مي‌شود و پس از گذشت زماني بس كم و كوتاه به استقبال رنج و شهادت مادر بزرگوارش زهراي مرضيه (س) مي‌رود.
از آن پس با گذر از دوره بيست و پنج‌ساله درد اندوه سكوت امام و رجعت امت و در حالي كه هنوز شيريني اقبال و استقبال مردم را در آن بيعت عمومي بخشيده بود، ديگر بار به تماشاي صحنه‌سازي غوغاسالاري بحران آفريني و كارشكني احزاب و گروهكهاي حسدورز نابخرد و قدرتمدار كينه توزي مي‌نشيند كه روغن چراغ خردشان سوخته و نيروي درك و شعورشان ريخته و توانايي تحرك و پويايي همراه با زمان را از دست داد و هم‌انگيز همه را و همه جا را خاكستري مي‌بينند و سوداي بدويت قبل از مدنيت را در دل دارند.
چهار سال و اندي بدين گونه سپري مي‌شود و در حالي كه 35 بهاراز عمرش مي گذرد رمضان سال 40 شاهد شهادت پدر مي‌شود.
از آن پس، نظاره‌گر انواع بازيگري ها و دسيسه‌كاري‌هاي حزب اموي و احزاب همسوي آنان عليه برادر بزرگش مي‌باشد و تا سرانجام در انتهاي نه سال تكرار ترجيع بند مظلوميت شاهد شهادت امام مجتبي(ع) را در آغوش مي‌گيرد.
قهرمان قصه پر غصه و غم انگيز ما در حاليكه چهل و چهار ساله است، يك دوره دهساله اعمال فشار و ايجاد تنگناهاي همه جانبه امويان عليه علويان را نيز تحمل كرده و تا بالاخره در گاهيكه نيمه دوم از دهه ششم عمرش را آغاز مي‌كند به استقبال از گزينش مسئولانه هجرتي كارساز مي‌رود.
رجب سال 60 هـ در پي ايستادگي امام حسين برابر بيعت خواهي خليفه وقت از ميان گزينه‌هاي فراروي همراهي برادر و امام خويش را مسئولانه مي‌پذيرد و در ادامه آن همه رنج ، رنج هجرتي سرنوشت ساز و تمدن آفرين را نيز پذيرفته و تحمل مي‌كند.
حكومت مدنيت ساز آن شاه بيت غزل عشق و عرفان كه از پايگاه خانه رسول آغاز شده با گذر از خانه خدا پس از ششم ماه سير و سفر، سرانجام در بستري از رنج و درد و خطر در پايانه كربلا به بار مي‌نشيند.
كربلا پايانه است اما نه به معني موقت و ايستگاه بلكه به عنوان معبر و گذرگاه،‌چه آنكه كربلا يك تاريخ است و تاريخ معبر است.
حضرت زينب از آن پايانه غمرنگ شهادت، باند پرواز معراج‌وار مي‌سازد و در حالي كه در نيمه دوم دهه ششم عمرش كوله‌بار اسارت را بر دوش گرفته پرچم مرجعيت حركت امت را در بستري از هجران به اهتزاز درآورده و بر آن است تا با گذر عزتمندانه از خرابه‌هاي كاخ اموي شاعرانه‌ترين غزل عرفان را از بلنداي تاريخ، براي همگان به ويژه آيندگان ترنم كند كه:
قوم ديگر مي‌شناسم ز اوليا كه دهانشان بسته باشد از دعا
سنگ اندر راهشان گوهر بود زهر اندر كامشان شكر بود
بدينسان ديوان زندگي زينب كبري(س) مثنوي رنج ستيز و ترجيع بند حديث مظلوميت و تركيب بند مقاومت و قصيده زيبايي و رهايي است كه شاه بيت غزل آن اين است كه (ما رأيت الا جميلا) هر آن چه ديدم زيبا بود.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
کیانا احمدی «حضرت زينب(س) پيام آور انقلاب خونين نينوا» خاندان عصمت و طهارت 12

Similar threads

بالا