زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Arial, Helvetica, sans-serif]اين روزها همه ترس از دست دادن آبروي خود را دارند
اما به سادگي آبروي ديگران را مي برند . . .
[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
..........

..........

سلام ظاهرن دانلودش پوليه ولي اگه خيلي ضروريه واستون، نويسنده ي 2 تاش همكلاسي سابقمه، بهش بگم واسم بفرسته؟؟؟

بله اگه امکانش هست ایدیم براتون میذارم تا برام ایمیل کنید :gol:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سلام ظاهرن دانلودش پوليه ولي اگه خيلي ضروريه واستون، نويسنده ي 2 تاش همكلاسي سابقمه، بهش بگم واسم بفرسته؟؟؟


وای ممنون ولی خوشبختانه دوستان برام میذارن دستتون درد نکنه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشمهایت را ببند انوقت یه نفس عمیق بکش خواهی دید زندگی در تک تک سلولهای وجودت جریان داره پس کوشا باش
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
شب ، شب كه ميشه تو كوچه ي غم اشك من ميشه ستاره
من چشمامو به ابرا ميدم آسمون بارون مي باره
ميخونم آخ كه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سکوت نکن وقتی حرفی هست که باید زده بشه
بلکه خیلی راحت و با جسارت حرفت بزن
بدون نگرانی و ترس
این اصل زندگی ماست
شجاع بودن در برابر تمام ادمها
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=5]روزی پدری هنگام مرگ، فرزندش را فرا خواند و گفت: فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار وصیت من توجه کنی.

اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو رویش بکش و بعد آن را بفروش.

دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای همبستر شوی سعی کن صبح زود به نزدش بروی.

سوم اینکه اگر خواستی قمار بازی کنی سعی کن با بزرگترین قمار باز شهر بازی کنی.

چهارم اینکه اگر خواستی سیگار یا افیونی شروع کنی با آدم بزرگسالی شروع کن!

مدتی پس از مرگ پدر، پسر تصمیم گرفت خانه پدری که تنها ارث پدرش بود را بفروشد پس به نصیحت پدرش عمل کرد و آن ملک را با زحمت فراوان سر و سامان داد پس از اتمام کار دید خانه بسیار زیبا شده و حیف است که بفروشد پس منصرف شد.

بعد خواست با فاحشه معروف شهر همبستر شود. طبق نصیحت پدر صبح زود به در خانه اش رفت. فاحشه فرصت نکرده بود آرایش کند. دید که او بسیار زشت است و منصرف شد.

بعد خواست قمار بازی کند پس از پرس و جوی فراوان بزرگترین قمار باز شهر را پیدا کرد. دید او در خرابه ای زندگی می کند و حتی تن پوش مناسبی هم ندارد. علتش را پرسید. قمار باز گفت: همه داراییم را در قمار باخته ام! در نتیجه به عمق نصایح پدرش پی برد.

زمانی که دوستانش سیگار برگی به او تعارف کردند که با آنها هم دود و پیاله شود، به یاد وصیت پدر افتاد و نپذیرفت تا با مرد پنجاه ساله ای که پدر یکی از دوستانش بود، دود را شروع کند
ولی او را نزدیک به موت یافت که بر اثر مواد مخدر بود، پس خدا را شکر کرد و برای پدر رحمت خداوند را خواستار شد. . .
[/h]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
روزی پدری هنگام مرگ، فرزندش را فرا خواند و گفت: فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار وصیت من توجه کنی.

اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو رویش بکش و بعد آن را بفروش.

دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای همبستر شوی سعی کن صبح زود به نزدش بروی.

سوم اینکه اگر خواستی قمار بازی کنی سعی کن با بزرگترین قمار باز شهر بازی کنی.

چهارم اینکه اگر خواستی سیگار یا افیونی شروع کنی با آدم بزرگسالی شروع کن!

مدتی پس از مرگ پدر، پسر تصمیم گرفت خانه پدری که تنها ارث پدرش بود را بفروشد پس به نصیحت پدرش عمل کرد و آن ملک را با زحمت فراوان سر و سامان داد پس از اتمام کار دید خانه بسیار زیبا شده و حیف است که بفروشد پس منصرف شد.

بعد خواست با فاحشه معروف شهر همبستر شود. طبق نصیحت پدر صبح زود به در خانه اش رفت. فاحشه فرصت نکرده بود آرایش کند. دید که او بسیار زشت است و منصرف شد.

بعد خواست قمار بازی کند پس از پرس و جوی فراوان بزرگترین قمار باز شهر را پیدا کرد. دید او در خرابه ای زندگی می کند و حتی تن پوش مناسبی هم ندارد. علتش را پرسید. قمار باز گفت: همه داراییم را در قمار باخته ام! در نتیجه به عمق نصایح پدرش پی برد.

زمانی که دوستانش سیگار برگی به او تعارف کردند که با آنها هم دود و پیاله شود، به یاد وصیت پدر افتاد و نپذیرفت تا با مرد پنجاه ساله ای که پدر یکی از دوستانش بود، دود را شروع کند
ولی او را نزدیک به موت یافت که بر اثر مواد مخدر بود، پس خدا را شکر کرد و برای پدر رحمت خداوند را خواستار شد. . .


ری سخنان حکیمانه بزرگان را باید گوش کرد
اما گاهی همین بزرگان ممکن هست اشتباه کنند
و این ما هستیم که با منطق بدون احساسو با مدارک موجود میتوانیم قضاوت کنیم
مخصوصا که در زمانه ما روابط متفاوت شده است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سلام دوستان گل چه خبر
خوش میگذره

امیدوارم شب خوبی داشته باشید
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقیاس اندازه گیری فاصله متر نیست ، اشتیاق است

مشتاق که باشی حتی یک قدم نیز فاصله ای دور است . . .
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=\]رفتار عاشقانه ی زن را باید از دلتنگیش فهمید...از شوق و بی تابیش برای دیدار...از حس کودکانه اش برای آغوش..[/FONT]
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان این کنگره رو از دست ندین

http://www.ncmp2013.com/
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دریـــغ نکنید ! بگـذاریــد واکــس بــزنــم
میخـــواهـم بــرق ِ آســمان را از کـفـش هــای ِ شمــا ، دنــبال کــنم !!!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا