زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!
- شروع کننده موضوع Phyto
- تاریخ شروع
- وضعیت
من که حرفامو باهاتون زدم الهام خانم....
من رک حرف میزنم...اما حقیقتو میگم....اون چیزی که حس میکنم...تو دلمم نمیذارم بمونه...این که ناراحتی نداره....
ولش کن حمید...اه من کی گفتم با من مشکل داری ...
میخوام کودورتای بین شما و امیر برطرف بشه!
فکر کن من کینه ایم...
ولی بهتره قبل از اینکه احساساتتونو بیان کنید یه کم بهشون فکر کنید...
راستی...شما 5دقیقه پیش کجا به من امتیاز دادین؟؟؟
نوشته نامعلوم...
ای بابا من اومدم ابروشو بردارم زدم کورشم کردم! 
...
بابا من غلط کردم ...
اصلا میتینگ بی میتینگ
جفتتون
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
...
بابا من غلط کردم ...
اصلا میتینگ بی میتینگ
جفتتون
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قرار بود ادامه حرفامونو بعدا بزنیم...اما انگار شما مایل نبودید منم مجبور شدم یه طرفه حرفامو بزنم.....
زهراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من کلا کارام نا معلومه...زیاد بهش فکر نکن....
یه چیزی دیگه شما گفتید بی خودی با کسی بد نمیشم!
من و حمید هر 2 متوجه تغییر رفتار شما اونم بهز شکل کاملا نا محترمانه شدیم...
اما من اینو بهتون گفتم...خیلی راحت...ولی حمید جان سیاستمدارانه این کارو نکرد......
شما که قرار مرارم میزارید
چشمم روشن!
زهراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بچه بشین اینقدز هرا زهرا نکن دلم آشوب کرد.....
امیر جان ...
همه جا همینه ...
من سیاستمدارانه این کارو نکردم؟؟؟
چرا بابا خداییش من هم بهش گفتم که رفتارش تغییر کرده ...
مگه نه الهام خانم؟
این یه امره طبیعیه ...
نمونش زهرا خانم ...
باید باور کنیم!
ببین تالار داره از هم میپاشه
حمید خودش فهمید من چرا باهاش بد شدم...واسه همین طول نکشید...
اما شما انگار نه انگار...به کارای بچه گونه خودتون ادامه میدین...
البته خداروشکر 1هفته ای میشه که بیخیال شدین...
ولی ذهنیت منو نسبت به خودتون کاملا خراب کردین...
قراااااااار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حمید بیام بزنمت؟؟؟
خب اره...تغییر رفتار طبیعیه...چون قبل از اینکه کسی رو ببینی تو ذهن خودت یه شخصیتی واسش ویسازی و طبق همون باهاش برخورد می کنی...اما وقتی میبینیش شناختت نسبت بهش بیشتر میشه...
امیر جان ...
همه جا همینه ...
من سیاستمدارانه این کارو نکردم؟؟؟
چرا بابا خداییش من هم بهش گفتم که رفتارش تغییر کرده ...
مگه نه الهام خانم؟
این یه امره طبیعیه ...
نمونش زهرا خانم ...
باید باور کنیم!
ببین تالار داره از هم میپاشه
همین باعث میشه رفتارات و نوع حرف زدنت با اون عوض شه...چون مثلا میبینی قبلا یه حرفایی بهش میزدی که الان به نظرت زشته اونارو بگی!
اینکه طرفت تو اون ملاقات و بعدش چه رفتاری از خودش نشون میده یه ذهنیت جدید واست میسازه که دیگه ثابته...چون مجازی نیست...عین واقعیته...
ذهنیت الان من نسبت به شما و زهرا خوبه...
امیر جان ...
همه جا همینه ...
من سیاستمدارانه این کارو نکردم؟؟؟
چرا بابا خداییش من هم بهش گفتم که رفتارش تغییر کرده ...
مگه نه الهام خانم؟
این یه امره طبیعیه ...
نمونش زهرا خانم ...
باید باور کنیم!
ببین تالار داره از هم میپاشه
چی میگید؟
من پستا رو نخوندم
حمید خلاصه بگو چی شده
برو بابا ...
حمید خودش فهمید من چرا باهاش بد شدم...واسه همین طول نکشید...
اما شما انگار نه انگار...به کارای بچه گونه خودتون ادامه میدین...
البته خداروشکر 1هفته ای میشه که بیخیال شدین...
ولی ذهنیت منو نسبت به خودتون کاملا خراب کردین...
قراااااااار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حمید بیام بزنمت؟؟؟
بیا بزن!
......................
امیر جان ببین
من یکی از خصوصیات طبیعیم اینه که با همه خیلی سریع صمیمی میشم و تو هم اگه اشتباه نکنم همین خصلتو داری ...
اما نباید توقع داشته باشیم که دیگران هم همین خصلتو داشته باشن ... همه آدما مثل هم که نیستن هستن؟
نمونه بارزش همین زهرا خانم!
خودت میدونی که من از بچه های باشگاه یکی الهام رو دیدم یکی هم زهرا خانمو
توقع داشتم بعد از ملاقاتمون رفاقتمون بیشتر و پر رنگ تر بشه!
میدونی چرا؟
چون همونطور که خودتم میدونی
من و تو از بچه های دانشگاه خودمون شانس نیاوردیم ...
میدونی که ...؟
بخاطر همین برای دوستای مجازیمون ارزش بیشتری قائل میشیم ... و دوسشون داریم ... فرقی نمیکنه چه پسر و چه دختر ... اصلا فرق نمیکنه
خداییش وقتی دیشب رضا Phyto بهم زنگ زد من خیلی خوشحال شدم ...
اما شاید این خوشحالی پس از ملاقاتمون کمرنگ تر بشه ...
تا بوده و هست همین بوده امیر جان ... زیاد به دل نگیر.
الهی شکر...
امیر جان ...
همه جا همینه ...
من سیاستمدارانه این کارو نکردم؟؟؟
چرا بابا خداییش من هم بهش گفتم که رفتارش تغییر کرده ...
مگه نه الهام خانم؟
این یه امره طبیعیه ...
نمونش زهرا خانم ...
باید باور کنیم!
نه حمید جان زود قضاوت نکن...همرو مثل هم نبین....مامانم یکن ناخوشه...الانم طفلی سر درد داره.....نازی بمیرم براش....
ببین تالار داره از هم میپاشه
حالا اصلا من مقصر...شما چرا یهو رفتارتون تغییر کرد ؟
تا حالا هیج جواب منطقی به این سوال ندادی!
چه گلایه نامه ایی...برو بابا ...
بیا بزن!
......................
امیر جان ببین
من یکی از خصوصیات طبیعیم اینه که با همه خیلی سریع صمیمی میشم و تو هم اگه اشتباه نکنم همین خصلتو داری ...
اما نباید توقع داشته باشیم که دیگران هم همین خصلتو داشته باشن ... همه آدما مثل هم که نیستن هستن؟
نمونه بارزش همین زهرا خانم!
خودت میدونی که من از بچه های باشگاه یکی الهام رو دیدم یکی هم زهرا خانمو
توقع داشتم بعد از ملاقاتمون رفاقتمون بیشتر و پر رنگ تر بشه!
میدونی چرا؟
چون همونطور که خودتم میدونی
من و تو از بچه های دانشگاه خودمون شانس نیاوردیم ...
میدونی که ...؟
بخاطر همین برای دوستای مجازیمون ارزش بیشتری قائل میشیم ... و دوسشون داریم ... فرقی نمیکنه چه پسر و چه دختر ... اصلا فرق نمیکنه
خداییش وقتی دیشب رضا Phyto بهم زنگ زد من خیلی خوشحال شدم ...
اما شاید این خوشحالی پس از ملاقاتمون کمرنگ تر بشه ...
تا بوده و هست همین بوده امیر جان ... زیاد به دل نگیر.
من همتونو خیلی خیلی دوست دارم
خصوصا حمید تو خیلی برام با ارزشی .... خیلی با شخصیت و اقایی
می قبولیم!!!برو بابا ...
بیا بزن!
......................
امیر جان ببین
من یکی از خصوصیات طبیعیم اینه که با همه خیلی سریع صمیمی میشم و تو هم اگه اشتباه نکنم همین خصلتو داری ...
اما نباید توقع داشته باشیم که دیگران هم همین خصلتو داشته باشن ... همه آدما مثل هم که نیستن هستن؟
نمونه بارزش همین زهرا خانم!
خودت میدونی که من از بچه های باشگاه یکی الهام رو دیدم یکی هم زهرا خانمو
توقع داشتم بعد از ملاقاتمون رفاقتمون بیشتر و پر رنگ تر بشه!
میدونی چرا؟
چون همونطور که خودتم میدونی
من و تو از بچه های دانشگاه خودمون شانس نیاوردیم ...
میدونی که ...؟
بخاطر همین برای دوستای مجازیمون ارزش بیشتری قائل میشیم ... و دوسشون داریم ... فرقی نمیکنه چه پسر و چه دختر ... اصلا فرق نمیکنه
خداییش وقتی دیشب رضا Phyto بهم زنگ زد من خیلی خوشحال شدم ...
اما شاید این خوشحالی پس از ملاقاتمون کمرنگ تر بشه ...
تا بوده و هست همین بوده امیر جان ... زیاد به دل نگیر.
بله درسته حرفای شما
اما
شناخت بیشتر میشه اما خطا توش زیاده ... چون با یه ملاقات که نمیشه طرف مقابلو کامل شناخت
و
عین واقعیت ... والا چی بگم ... فکر میکنم واقعی تر میگفتید بهتر بود!
پست قبلی منو بخونید متوجه مطلب میشید!
جالبه حمید و الهام امیر امروز دارن سنگاشونو وا میکنن
خوبه
خوبه
اونا بعد از تغییر رفتارت بود عزیز!!!
شما بلافاصله بعد دیدارمون تغییر کردی!!!!!
البته شایدم قبلش هم همینطوری بودی اینحا، من دقت نکرده بودم....فبلش زیاد نمیشناختمت...ولی کلا تو دنیای واقعی خیلی با صفا تر بودی....
افسوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
نه حمید جان زود قضاوت نکن...همرو مثل هم نبین....مامانم یکن ناخوشه...الانم طفلی سر درد داره.....نازی بمیرم براش....
QUOTE]
زود قضاوت نمیکنم امیر جان
همرو مثل هم نمیدونم ...
این گونه رفتار ها طبیعیه
خدایی نکرده من به کسی جسارت نمیکنم!
...
بابا اینطوری نگید مگه من کیم!
نداریم...تموم شده......
بابا من اومدم سنگ بین امیر و الهامو که الکی الکی ایجاد شده بود وا کنم
زدم بدتر کردم!
یا فاطمه زهرا!
.
.
.
.
.
.
.
راستی الهام رفت؟
- وضعیت