زندگی دانشمندان

مریم شعبانی

عضو جدید
رشته ی من فیزیک هسته ای خواستم زندگی چنتا از فیزیکدان های معروف و اینجا جمع کنم امید دارم مفید باشه!









مقدمه

ادوین هابل ستاره شناس آمریکایی بود که تحولی عظیم در عقاید ما نسبت به طول عمر و ساختار جهان ایجاد کرد. او سحابیها را که به صورت توده‌های نور به نظر می‌رسیدند مورد مطالعه قرار داد. هابل نشان داد که در حقیقت اکثر این سحابیها کهکشانها را بر اساس شکل آنها طبقه بندی کرد. برای مثال: کهکشانهای مارپیچی و بیضوی. هابل همچنین با مطالعه اشعه‌های ساطع شده از این کهشکانها «انبساط جهان» را ثابت نمود. کار هابل در زمینه کهکشهانها اساس روش تقسیم بندی امروزین است.

تاریخچه زندگی

در بیستم نوامبر سال 1889 در مارش فیلد شهر میزوری آمریکا متولد می‌شود.


1910: پس از اخذ مدرک حقوق از دانشگاه شیکاگو به ریاضیات و ستاره شناسی روی می‌آورد.


12 ـ 1910: از طرف مؤسسه «ردز» بورس می‌شود و در دانشکده «کوئین» دانشگاه آکسفورد به مطالعه فلسفه حقوق می‌پردازد.


1913: کار حقوقی خود را در ایالت کنتاکی آمریکا شروع می‌کند، اما این کار را بخاطر دنبال کردن علاقه‌اش به ستاره شناسی رها می‌کند.


1914: هابل در خلیج ویلیامز در شهر ویسکانسین به عنوان محقق در رصد خانه یرکیز مشغول به کار می‌شود. او به مطالعه سحابیها می‌پردازد و سعی می‌کند آنها را طبقه بندی کند. ملاک طبقه بندی هابل قرار داشتن یا نداشتن سحابیها در کهکشان راه شیری است.


1917: هابل داوطلبانه در ارتش آمریکا و در جنگ جهانی اول خدمات شایانی می‌کند.


1919: در این سال هابل به آمریکا بر می‌گردد و کار خود را در رصدخانه مانت ویلسون واقع در پاسادنا ، ایالت کالیفرنیا ، دنبال می‌کند. او دوباره به مطالعه سحابیها می‌پردازد و با استفاده از تلسکوپ انکساری 254 سانتیمتری (100 اینچی) به مشاهدات خود ادامه می‌دهد. او بقیه زندگی خود را در رصدخانه مانت ویلسون)) به تحقیق و مطالعه می‌گذارند.


1923: او از ستاره‌های متغیر قیفاوسی به عنوان ملاک اندازه گیری فاصله استفاده می‌کند و فاصله سحابی امرأة المسلسله را (که امروزه کهکشان امرأة السلسله نامیده می‌شود) تعیین می‌کند. او نشان می‌دهد سحابی مذکور خارج از کهکشان راه شیری قرار دارد.


1924: هابل سحابیهای زیادی را کشف می‌کند. او نشان می‌دهد که تعدادی از این سحابیها ، کهکشان هستند.


1925: هابل توجه خود را به ساختار کهکشانها معطوف می‌کند و آنها را طبق شکلشان طبقه بندی می‌کند. او بعدا فاصله آنها را از کهکشان راه شیری و همچنین سرعت آنها را در فضا مطالعه می‌کند.


1929: او نشان می‌دهد کهکشانها با سرعت خیلی زیادی از ما زیادتر می‌کند. ارتباط بین سرعت یک کهکشان و فاصله‌اش از زمین «قانون هابل» نامیده می‌شود. نسبت این دو عدد را «عدد ثابت هابل» می نامند.


دهه 1930: هابل پراکندگی کهکشانها را مطالعه می‌کند و متوجه می‌شود که این پراکندگی در تمام جهات یکسان است.


1940: هابل در لندن بخاطر اهمیت کارش در ستاره شناسی موفق به دریافت مدال طلای انجمن سلطنتی ستاره شناسی می‌شود.


1946: از جانب ریاست جمهوری آمریکا مدال افتخار می‌گیرد.


1948: تلسکوپ 508 سانتیمتری (300 اینچی) هابل در «مانت پالامار» کامل می‌شود و او برای مطالعه جرمهای دور دست از آن استفاده می‌کند.


1953: در 28 سپتامبر و در «سن مارینو» کالیفرنیا از دنیا می‌رود.


1990: به افتخار «ادوین هابل» تلسکوپ فضایی هابل به فضا پرتاب می‌شود. این تلسکوپ ذرات بسیار دور و کوچک را مشاهده کرده و اطلاعاتی از آنها بدست می‌دهد.


<H1>اطلاعات اولیه

پنجم اسفند 81, یکصدمین سال تولد بزرگ مردی بود که داستان زندگی‌اش نموداری از یک پژوهشگر به تمام معنی است. او در تمام حیات مقدس خود ، یک لحظه هم فکر توقف و سکون را به ذهنش راه نداد. وی فیلسوفی با استعداد , پر تلاش و با پشتکار بی‌پایان همراه با تعصب ملی و دانشمند با خصویات ناب ایران است.
این مقاله اشاره‌ای هر چند کوچک به زندگی ایشان ، همچنین مختصری از نظریه معروف ایشان ، که در مورد بی نهایت بودن ذرات است،‌ دارد.
دکتر محمود حسابی کیست؟

دکتر محمود حسابی در سال 1281 در تهران متولد شد. در پنج سالگی همراه با خانواده‌اش عازم بیروت شد. پدرش معز السلطنه کنسول ایران در سرزمین شامات بود. اما ایشان پس از مدت کوتاهی خانواده‌اش را برای همیشه ترک کرد و به تهران بازگشت. بدین ترتیب دکتر حسابی در غربت, آواره و تنها ، همراه با مادر و برادرش در منزل حاج علی تفرشی نگهبان سفارتخانه ایران در بیروت به سختی روزگار می‌گذرانید. اما دکتر حسابی در این دوران سختی ، از کار تحصیل غافل نماند و تحصیلات متوسطه را در یک کالج آمریکایی و بعد تحصیلات عالیه دانشگاهی را در رشته ادبیات دانشگاه بیروت گذراند. پس از آن به تحصیل در رشته راه و ساختمان ، سپس معدن و بعد ریاضیات و ستاره شناسی پرداخت، و در همه این رشته‌ها موفق به اخذ مدرک شد.

در سال 1305 برای تحصیل حقوق وارد دانشگاه سورین شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته ، به گذراندن رشته پزشکی و ادامه تحصیل در رشته ریاضیات و ستاره شناسی پرداخت. سپس موفق به اخذ مدرک مهندسی برق از دانشکده برق پاریس شد. ایشان در طی این مدت ضمن تحصیل در یک دفترخانه اسناد رسمی در بیروت ، یک آزمایشگاه بیولوژی و راهسازی برای یک شرکت فرانسوی در لبنان, یک بیمارستان و سپس راه آهن برقی در فرانسه مشغول به کار بود.
ورود دکتر حسابی به وادی فیزیک

دکتر حسابی یک روز به این فکر افتاد که چرا شغلهایی که تاکنون داشته‌است باعث رضایت خاطر او نشده‌اند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش به سراغ استادش دکتر ژانه رفت. دکتر ژانه او را به پرفسور فابری استاد دانشگاه سورین و فیزیکدان معروف راهنمایی کرد. وی پس از پذیرفته شدن در امتحان مربوط به این رشته ، قدم به وادی فیزیک گذاشت، و با تلاش زیاد پس از سه سال (در سن 27 سالگی) موفق به اخذ دکترای فیزیک از دانشگاه سورین شد.

در همان زمان از میان پانزده هزار نفر داوطلب به عنوان یکی از پنج نفری که پای درس انیشتین می نشستند، انتخاب شد و در پرینستون امریکا با این مرد بزرگ روبرو شد و یکسال بعد تئوری معروف خود به نام تئوری بی نهایت بودن ذرات را ارائه داد. دکتر حسابی با راهنمایی انیشتین و تحقیقات در دانشگاه شیکاگو توانست آن را به نظریه‌ای زیبا و قابل دفاع تبدیل کند. و این نظریه را بطور دقیق برای دانشمندان بزرگ دیگری چون بورن, فرمی و شرودینگر شرح داد. و سپس نشان کوماندور دولا لژیون دونور را که بزرگترین نشان علمی دانشگاه فرانسه است دریافت کرد. زمان بازگشت به دانشگاه پرینستون انیشتین او را به جانشینی کرسی خود در این دانشگاه برگزید و افتخار بزرگی را نصیب او کرد.
پس از یکسال تحقیقات در این کرسی و این دانشگاه به فکر بازگشت به وطن و خدمت به وطن افتاد و پس از سالهای طولانی قدم به خاک ایران گذاشت. او در ایران با سختی و مشقات فراوان موفق به کارهای علمی بسیار شد.
اقدامات دکتر حسابی در ایران

  • تأسیس دارالمعلمین تهران
  • ساخت اولین رادیو در کشور
  • تأسیس دانشسرای عالی و تدریس فیزیک و مکانیک در آن
  • ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی
  • نصب اولین دستگاه رادیولوژی (برای برادرش دکتر محمد حسابی)
  • بنیان گذاری فرهنگستان زبان ایران
  • نقشه برداری و احداث راه آهن تهران شمشک
  • تأسیس دانشگاه تهران و ریاست و تدریس در این دانشگاه
  • تأسیس دانشگاه تهران
  • برپایی اولین رصدخانه نوین|رصدخانه
در ایران

  • پایه گذاری مدارس عشایری در کشور
  • تأسیس انجمن ژئوفیزیک ایران
  • پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی و تأسیس راکتور اتمی دانشگاه تهران
  • تأسیس مرکز مدرن تعقیب ماهواره در شیراز
  • تأسیس انجمن فیزیک ایران و....
سخن آخر

دکتر حسابی در تمام مدت خدمت به وطن از کارهای علمی چون عضویت در کنگره ریاضیات اسلو در نروژ ، عضویت در کنفرانس علمی پرینستون ، عضویت در انستیتو تحقیقات هسته‌ای شیکاگو ، عضویت در آکادمی علوم نیویورک ، عضویت در کنفرانس اتمی ژنو ، عضویت در انجمن فیزیک اروپا و .. غافل نبود.

دکتر حسابی در سال 1368 به عنوان مرد علمی سال جهان انتخاب شد و در سال 1371 در حالی که هنوز صاحب کرسی و استاد دانشگاه تهران بود، در ساعت 7:30 صبح روز دوازدهم شهریور ماه در بیمارستان دانشگاه ژنو پس از یک دوره بیماری در گذشت.
همچنین ببینید

در زمینه تحقیق علمی 25 مقاله ،رساله و کتاب از دکتر حسابی به چاپ رسیده‌است.)) نظریه بی‌نهایت بودن ذرات(( ایشان در میان دانشمندان و فیزیکدانان جهان شناخته شده‌است. استاد دکتر حسابی به چهار زبان زنده دنیا مانند آلمانی ، انگلیسی ، فرانسه و عربی مسلط بوددند. همچنین ایشان به زبان‌های سانسکریت ، لاتین ، یونانی ، پهلوی ، اوستایی ، ترکی و ایتالیایی اشراف کامل داشتند.

دکتر حسابی علاوه بر نشان کوماندور دولاژیون دونور نشان اوفیسسه دولاژیون دونور را که بزرگترین نشان کشور فرانسه است، به خود اختصاص دادند.



</H1>
 

مریم شعبانی

عضو جدید
اینم جالبه :
مريخ : سيب كپلر
يوهان كپلر(1571-1630) يكي از دستياران تيگو براهه منجم مشهور دانماركي بود. وي تلاش مي كرد تا تا از طريق رياضيات، منظومه خورشيد مركزي را توجيه و ثابت كند. به همين دليل كپلر، هندسه را براي توجيه اين مسئله انتخاب كرد. او همچنين از طريق هندسه توانست، مدار سيارت و دوره تناوب آن ها را با درصد خطاي كمترمحاسبه كند. كپلر پيش از آنكه به عنوان دستيار تيگو براهه درآيد، الگويي براي محاسبه نسبت فواصل بين سيارت ارائه كرد.
در اين الگو، كپلر پنج چند وجهي منتظم ( نوعي چند وجهيست كه اضلاع و زاويه هاي تمام وجوه آن يكسانند) را با ترتيب خاصي به صورت تو در تو، در درون يكديگر قرار داد. بين هر دو چند وجهي منتظم فضاي خالي وجود داشت كه در ميان آن ها نيم كره هايي گنجانده شده بود. در اين الگو، پنج چند وجهي منتظم و شش نيم كره تعبئه شده بود كه نخستين و كوچكترين نيم كره در درون داخليترين چند وجهي منتظم و ششمين و بزرگترين نيم كره در خارج از الگو قرار داشت به طوري كه تمام الگو در اين نيم كره واقع بود. اين نيم كره ها نقش مدار سيارات را داشتند. و به اين ترتيب كپلر توانست نسبت فواصل مدار سيارات را با 5 درصد خطا محاسبه كند. كپلر با ارائه اين الگو مهارت و قدرت رياضي خود را نشان داد و به همين دليل به عنوان دستيار تيگو براهه در اورانيبورگ، كه رصد خانه اي بود در جزيره هون كه توسط پادشاه دانمارك ساخته شده بود، منصوب شد. نخستين ماموريتي كه به كپلر داده شد، محاسبه و تعيين مدار مريخ بود. وي در تعيين مدار مريخ از منظومه خورشيد مركزي استفاده كرد. او به مدت يك سال و نيم مشغول رصد و محاسبه مدار مريخ بود.
امّا او به نتيجه شگفت آوري دست يافت. حركت طولي مريخ (شرق وغرب دايره البروج ) كه كپلر محاسبه كرد با حركت طولي كه تيگو براهه بدست آورده بود، حدود 8 دقيقه قوسي اختلاف داشت . ديگر دستياران تيگو علت اين اختلاف را خطاي ابزار مي دانستند. امّا كپلر اين طور فكر نمي كرد، چون ابزار هاي آزمايشگاه تيگو براهه حداكثر خطايي كه داشتند دو يا سه دقيقه بود. كپلر مي پنداشت كه مسير حركت مريخ نبايستي دايره باشد. به همين خاطر به دنبال شيوه ديگري براي محاسبه و تعيين مدار مريخ برآمد. موضع رصد و محاسبه مدار مريخ توسط تيگو براهه و كپلر از زمين متحرك بود.
و به همين خاطر كپلر در صدد بر آمد تا چارچوب خود را از زمين متحرك به خورشيد كه ثابت است، منتقل كند. كپلر براي اين كار، بايستي مدار زمين را به طور دقيق تعيين كند. او براي تعيين مدار زمين، فرض مسئله خود را چنين قرار داد كه در لحظه ابتدا، زمين، خورشيد و مريخ در يك راستا قرار دارند. دوره تناوب مريخ كه او بدست آورده بود، 687 روز بود. پس از يك دوره مريخي (يعني 687 روز) مريخ دوباره به موضع خود مي رسد، امّا در اين لحظه زمين در موضع قبلي نبوده يعني زمين، مريخ و خورشيد در يك راستا قرار ندارند. چون دوره زميني 365 روز مي باشد.
از اين طريق كپلر توانست مدار زمين را مشخص كند. او مدار زمين را دايره بدست نياورد بلكه مدار زمين را بيضي نزديك به دايره يافت. او مشاهده كرد كه سرعت زمين در نزديكي خورشيد افزايش مي يابد. و اين مسئله ذهن كپلر را مشغول كرده بود. و او براي حل مسئله خود به دنبال علت فيزيكي آن مي گشت. وي فكر مي كرد كه خورشيد بر سيارات نيرو وارد مي كند كه آن ها را در مدار نگه داشته. امّا روشي براي اثبات عقيده خود نداشت. امّا شيوه اثبات هندسيّه مدار زمين موجب شد كه كپلر قانون اول خود را تدوين كند. مطابق اين قانون خط واصل سياره و خورشيد در بازه زماني يكسان، مساحت يكساني را جارو مي زند. و به عبارتي اين قانون نشان مي دهد كه سرعت سيارات در نقاط مختلف مدار در يك دوره تغيير مي كند.
كپلر با تعيين مدار نسبتاً دقيق زمين، اكنون مي توانست مدار مريخ را محاسبه كند. او در روشي مشابه با روش قبلي، مدار مريخ را تعيين كرد. او مدار مريخ را بيضي مايل به دايره بدست آورد. امّا شكل بيضي مدار زمين با بيضي مدار مريخ متفاوت بود. هر چند كه بيضي ها از نظر شكل متفاوتند امّا در يك خواص كلي متشابه اند و اينكه هر نقطه واقع بر بيضي مجموع فاصله شان از دو نقطه ثابت به نام كانون، همواره يكسان و ثابت است. با كشف مدار بيضي مريخ و زمين، كپلر قانون دوم خود را توانست تدوين كند. به موجب اين قانون، مدار سيارات به دور خورشيد، بيضي مي باشند و خورشيد در يكي از كانون هاي بيضي قرار دارد.
كپلردر سال 1609 پس از آنكه دو قانون خود را تدوين كرد با دو مسئله مهم رو به رو شد و اينكه چرا مدار حركت سيارات به دور خورشيد بيضي است. و همچنين سرعت و مدار سيارات نبايستي تصادفي و مستقل از يكديگر باشند. و به همين دليل تلاش مي كرد تا بتواند بين سرعت و اندازه مدار سيارات رابطه را بيابد. كپلر پس از ده سال محاسبه و بررسي توانست به رابطه اي ميان اندازه مدار و دوره سيارات دست يابد.
كپلر در سال 1619 در كتاب هماهنگي جهان مي نويسد:" پس از آنكه با تلاش و كوشش خود در مدتي طولاني، و با استناد به رصد هاي تيگو براهه، رابطه درست و حقيقي را پيدا كردم..."(1) اين قانون كه به قانون هماهنگي يا دوره تناوب نيز معروف است بدين شرح است: مربع دوره گردش سيارات با مكعب فاصله ميانگين آن ها از خورشيد متناسب است و يا به عبارتي ديگر، نسبت مربع دوره گردش سيارات به مكعب فاصله ميانگين آن ها از خورشيد همواره ثابت است.

اين رابطه هميشه يك مقدار ثابتي است: T^2/R^3

كپلر در واقع حركات اجرام آسماني را بر اساس هندسه و رياضيات توصيف كرد و هرگز در مورد علت هاي آن چيزي نگفت. او دوست داشت كه پديده هاي آسماني و حركات اجرام آسماني را بر اساس علت هاي فيزيكي توضيح دهد. تا اينكه نيوتون با ظهور خود در ميدان رقابت، توانست با ارائه چهار قانون مهم خود( قانون چهارم همان قانون گرانش است) به اين مسائل از ديد فيزيكي و رياضي پاسخ دهد.
در پايان اين نكته را مستلزم مي دانم كه عامل مشتركي ميان نيوتن و كپلر در كشف حقايق طبيعت وجود دارد البته شايد اين عامل با دانشمندان ديگري نيز در اشتراك باشد، اما چون بحثمان درمورد كپلر هست اين نسبت را به وي مي دهيم. و اينكه افتادن سيب در برابر چشمان نيوتن منجر به اين شد كه نيوتن به فكر قانون گرانشي بيفتد و اين امر سبب مشهور شدن او شد كه تحول عظيمي را در فيزيك ايجاد كرد. و كپلر هنگامي كه به دستياري تيگو براهه منصوب شد اولين ماموريت او رصد مدار مريخ بود، و اين مدار مريخ بود كه باعث شد كپلر به معمّاهايي برخورد كند، و در حل اين معمّا ها قوانيني را تدوين نمود كه با استناد به اين قوانين توانست به اين پرسش ها پاسخ دهد. مردم هم عصر نيوتن وهمچنين مردمان قبل از او هيچگاه با افتادن سيب از درخت نتوانستند به فكر نيروي گرانشي بيفتند و مانند نيوتن شوند
دانشمندان هم عصر كپلر مانند تيگو براهه و حتي دانشمندان ومنجمان قبل از او كه مشغول رصد مدار سيارات بودند، نتوانستند مانند كپلر در مورد مدار سيارات اين گونه فكر كنند
منبع : ;)cph-theory.persiangig.com
 

مریم شعبانی

عضو جدید
اینم جالبه :
مريخ : سيب كپلر
يوهان كپلر(1571-1630) يكي از دستياران تيگو براهه منجم مشهور دانماركي بود. وي تلاش مي كرد تا تا از طريق رياضيات، منظومه خورشيد مركزي را توجيه و ثابت كند. به همين دليل كپلر، هندسه را براي توجيه اين مسئله انتخاب كرد. او همچنين از طريق هندسه توانست، مدار سيارت و دوره تناوب آن ها را با درصد خطاي كمترمحاسبه كند. كپلر پيش از آنكه به عنوان دستيار تيگو براهه درآيد، الگويي براي محاسبه نسبت فواصل بين سيارت ارائه كرد.
در اين الگو، كپلر پنج چند وجهي منتظم ( نوعي چند وجهيست كه اضلاع و زاويه هاي تمام وجوه آن يكسانند) را با ترتيب خاصي به صورت تو در تو، در درون يكديگر قرار داد. بين هر دو چند وجهي منتظم فضاي خالي وجود داشت كه در ميان آن ها نيم كره هايي گنجانده شده بود. در اين الگو، پنج چند وجهي منتظم و شش نيم كره تعبئه شده بود كه نخستين و كوچكترين نيم كره در درون داخليترين چند وجهي منتظم و ششمين و بزرگترين نيم كره در خارج از الگو قرار داشت به طوري كه تمام الگو در اين نيم كره واقع بود. اين نيم كره ها نقش مدار سيارات را داشتند. و به اين ترتيب كپلر توانست نسبت فواصل مدار سيارات را با 5 درصد خطا محاسبه كند. كپلر با ارائه اين الگو مهارت و قدرت رياضي خود را نشان داد و به همين دليل به عنوان دستيار تيگو براهه در اورانيبورگ، كه رصد خانه اي بود در جزيره هون كه توسط پادشاه دانمارك ساخته شده بود، منصوب شد. نخستين ماموريتي كه به كپلر داده شد، محاسبه و تعيين مدار مريخ بود. وي در تعيين مدار مريخ از منظومه خورشيد مركزي استفاده كرد. او به مدت يك سال و نيم مشغول رصد و محاسبه مدار مريخ بود.
امّا او به نتيجه شگفت آوري دست يافت. حركت طولي مريخ (شرق وغرب دايره البروج ) كه كپلر محاسبه كرد با حركت طولي كه تيگو براهه بدست آورده بود، حدود 8 دقيقه قوسي اختلاف داشت . ديگر دستياران تيگو علت اين اختلاف را خطاي ابزار مي دانستند. امّا كپلر اين طور فكر نمي كرد، چون ابزار هاي آزمايشگاه تيگو براهه حداكثر خطايي كه داشتند دو يا سه دقيقه بود. كپلر مي پنداشت كه مسير حركت مريخ نبايستي دايره باشد. به همين خاطر به دنبال شيوه ديگري براي محاسبه و تعيين مدار مريخ برآمد. موضع رصد و محاسبه مدار مريخ توسط تيگو براهه و كپلر از زمين متحرك بود.
و به همين خاطر كپلر در صدد بر آمد تا چارچوب خود را از زمين متحرك به خورشيد كه ثابت است، منتقل كند. كپلر براي اين كار، بايستي مدار زمين را به طور دقيق تعيين كند. او براي تعيين مدار زمين، فرض مسئله خود را چنين قرار داد كه در لحظه ابتدا، زمين، خورشيد و مريخ در يك راستا قرار دارند. دوره تناوب مريخ كه او بدست آورده بود، 687 روز بود. پس از يك دوره مريخي (يعني 687 روز) مريخ دوباره به موضع خود مي رسد، امّا در اين لحظه زمين در موضع قبلي نبوده يعني زمين، مريخ و خورشيد در يك راستا قرار ندارند. چون دوره زميني 365 روز مي باشد.
از اين طريق كپلر توانست مدار زمين را مشخص كند. او مدار زمين را دايره بدست نياورد بلكه مدار زمين را بيضي نزديك به دايره يافت. او مشاهده كرد كه سرعت زمين در نزديكي خورشيد افزايش مي يابد. و اين مسئله ذهن كپلر را مشغول كرده بود. و او براي حل مسئله خود به دنبال علت فيزيكي آن مي گشت. وي فكر مي كرد كه خورشيد بر سيارات نيرو وارد مي كند كه آن ها را در مدار نگه داشته. امّا روشي براي اثبات عقيده خود نداشت. امّا شيوه اثبات هندسيّه مدار زمين موجب شد كه كپلر قانون اول خود را تدوين كند. مطابق اين قانون خط واصل سياره و خورشيد در بازه زماني يكسان، مساحت يكساني را جارو مي زند. و به عبارتي اين قانون نشان مي دهد كه سرعت سيارات در نقاط مختلف مدار در يك دوره تغيير مي كند.
كپلر با تعيين مدار نسبتاً دقيق زمين، اكنون مي توانست مدار مريخ را محاسبه كند. او در روشي مشابه با روش قبلي، مدار مريخ را تعيين كرد. او مدار مريخ را بيضي مايل به دايره بدست آورد. امّا شكل بيضي مدار زمين با بيضي مدار مريخ متفاوت بود. هر چند كه بيضي ها از نظر شكل متفاوتند امّا در يك خواص كلي متشابه اند و اينكه هر نقطه واقع بر بيضي مجموع فاصله شان از دو نقطه ثابت به نام كانون، همواره يكسان و ثابت است. با كشف مدار بيضي مريخ و زمين، كپلر قانون دوم خود را توانست تدوين كند. به موجب اين قانون، مدار سيارات به دور خورشيد، بيضي مي باشند و خورشيد در يكي از كانون هاي بيضي قرار دارد.
كپلردر سال 1609 پس از آنكه دو قانون خود را تدوين كرد با دو مسئله مهم رو به رو شد و اينكه چرا مدار حركت سيارات به دور خورشيد بيضي است. و همچنين سرعت و مدار سيارات نبايستي تصادفي و مستقل از يكديگر باشند. و به همين دليل تلاش مي كرد تا بتواند بين سرعت و اندازه مدار سيارات رابطه را بيابد. كپلر پس از ده سال محاسبه و بررسي توانست به رابطه اي ميان اندازه مدار و دوره سيارات دست يابد.
كپلر در سال 1619 در كتاب هماهنگي جهان مي نويسد:" پس از آنكه با تلاش و كوشش خود در مدتي طولاني، و با استناد به رصد هاي تيگو براهه، رابطه درست و حقيقي را پيدا كردم..."(1) اين قانون كه به قانون هماهنگي يا دوره تناوب نيز معروف است بدين شرح است: مربع دوره گردش سيارات با مكعب فاصله ميانگين آن ها از خورشيد متناسب است و يا به عبارتي ديگر، نسبت مربع دوره گردش سيارات به مكعب فاصله ميانگين آن ها از خورشيد همواره ثابت است.

اين رابطه هميشه يك مقدار ثابتي است: T^2/R^3

كپلر در واقع حركات اجرام آسماني را بر اساس هندسه و رياضيات توصيف كرد و هرگز در مورد علت هاي آن چيزي نگفت. او دوست داشت كه پديده هاي آسماني و حركات اجرام آسماني را بر اساس علت هاي فيزيكي توضيح دهد. تا اينكه نيوتون با ظهور خود در ميدان رقابت، توانست با ارائه چهار قانون مهم خود( قانون چهارم همان قانون گرانش است) به اين مسائل از ديد فيزيكي و رياضي پاسخ دهد.
در پايان اين نكته را مستلزم مي دانم كه عامل مشتركي ميان نيوتن و كپلر در كشف حقايق طبيعت وجود دارد البته شايد اين عامل با دانشمندان ديگري نيز در اشتراك باشد، اما چون بحثمان درمورد كپلر هست اين نسبت را به وي مي دهيم. و اينكه افتادن سيب در برابر چشمان نيوتن منجر به اين شد كه نيوتن به فكر قانون گرانشي بيفتد و اين امر سبب مشهور شدن او شد كه تحول عظيمي را در فيزيك ايجاد كرد. و كپلر هنگامي كه به دستياري تيگو براهه منصوب شد اولين ماموريت او رصد مدار مريخ بود، و اين مدار مريخ بود كه باعث شد كپلر به معمّاهايي برخورد كند، و در حل اين معمّا ها قوانيني را تدوين نمود كه با استناد به اين قوانين توانست به اين پرسش ها پاسخ دهد. مردم هم عصر نيوتن وهمچنين مردمان قبل از او هيچگاه با افتادن سيب از درخت نتوانستند به فكر نيروي گرانشي بيفتند و مانند نيوتن شوند
دانشمندان هم عصر كپلر مانند تيگو براهه و حتي دانشمندان ومنجمان قبل از او كه مشغول رصد مدار سيارات بودند، نتوانستند مانند كپلر در مورد مدار سيارات اين گونه فكر كنند
منبع : ;)cph-theory.persiangig.com
 

hosseinb

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول تاپیکو بخونید بعد اگر دلتون اومد به من فحش بدید
 
  • Like
واکنش ها: YuMi

Similar threads

بالا