ابوترابی درآن دوره توانست همه مشکلات درون اردوگاه را حتی اگر با ما بود به راحتی تمام آن را حل کند و حقیقتا همه باید از او سپاسگزارباشند . همه آزادگان سپاسگراز ابوترابی هستند حتی افسران و فرماندهان به خاطر اینکه او حامل همه اخلاق اهل بیت (ع) بود
12خرداد ماه سالگرد رحلت مردی است که دشمن هم به او احترام می گذاشت .به صبر وبردباری و ایمان و انساندوستی او .
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابو ترابی که به سید آزادگان هشت سال دفاع مقدس مشهور است انسانی بود فوق العاده که به انسانیت انسان بسیار حرمت می گذاشت . او پس از فعالیتهای فراوان در دوران ستمشاهی و همسنگری شهدای بزرگی از جمله سید علی اندرزگو در روزهای آ؛از جنگ تحمیلی به اسارت درآمد .
در دوران اسارت در اردوگاه های بعث عراق با اعمال و رفتار انسانی نه تنها ازادگان بلکه دشمن بعثی که او و همراهانش را شکنجه و آزار و اذیت می کردند تسلیم اراده و ایمانش کرد .
تا کنون هرچه از ایمان و اخلاق و استقامت او شنیده ایم از زبان یاران و دوستان او و آزادگانی بوده است که با او در اردوگاههای عراق بوده اند اما حکایت امروز ما از جنس دیگری است . از جنس انچه که مولانا فرمود:
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
تصویری از مرحوم ابوترابی در بیان یک افسر عراقی شنیدنی است .
با این افسر عراقی در سفری پس از نابودی صدام درهنگامی که به قصد زیارت زیارت حبارگاه ملکوتی ثامن الایمه امام رضا (ع) به ایران آمده بود گفت وگو شده است .
مصاحبه کنندگان هم خود از آزادگانی بوده اند که او را می شناسند و از او و سربازان و افسران عراقی خاطرات تلخی به ذهن دارند . اما به رسم میزبانی از او استقبال کرده اند .
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره استقامت آزادگان سرافراز در دوران سخت اسارت و با درود به روح پاک سید آزادگان مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابوترابی و با تشکر از موسسه فرهنگی پیام آزادگان که این گفت و گو را در اختیار ما قرار داده اند گفت و گوی کاظم عبدالامیر نجار از افسران عراقی را با هم مرور می کنیم .
متن پیاده شده گفت و گوی کاظم عبدالامیر:
من کاظم عبدالامیر هستم از استان بابل استان مصیب .
وارد شدم به اردوگاه اسرای ایرانی در تکریت در سال 1986
پس از ورود به اردوگاه دریافتم ظلم و مظلومیتی که بر اسرای ایرانی واقع می شد .
که در ان موقع در اردوگاه ها ی اسرا در تکریت بود
با وجود مرحوم حاج اقا ابابو ترابی و سیاست ویزه و اخلاق محمدی اش توانستیم رهایی یابیم از تمام هرچیزی که بلاخیز بود برای اسرا .
شکر خدا با مرحوم ابوترابی 4 – 5 سال در اردوگاه بودم .
ابوترابی شخصیتی استثنایی داشت . او کاملا انسانی غیر طبیعی بود .
ابوترابی داخل اردوگاه واقعا انسانی قوی بود. علیرغم مشکلاتی که بین اسرای ایرانی وجود داشت که دارای مذاهب مختلف و اشکال مختلفی بودند.
ابوترابی همان مردی بود که با تمام وجود بر این مشکلات چیره می شد.
به یاد می اورم از ابوترابی کلامی که همیشه به زبان می اورد و زبانی که همیشه با آزادگان با آن زبا سخن می گفت شیرینی ویِژه ای داشت .
کلامش دارای بوی خوش و پاکی بود .
ابوترابی درآن دوره توانست همه مشکلات درون اردوگاه را حتی اگر با ما بود به راحتی تمام آن را حل کند و حقیقتا همه باید از او سپاسگزارباشند . همه آزادگان سپاسگراز ابوترابی هستند حتی افسران و فرماندهان به خاطر اینکه او حامل همه اخلاق اهل بیت (ع) بود .
منطقه ای که ما در آن زندگی می کردیم منطقه ای شیعه نشین بود و من مستمرا با خانواده ام در مورد این مرد ( ابوترابی ) سخن می گفتم . به آنها می گفتم ابوترابی از اهالی قزوین است و چنین و چنان است . حقیقتا خانوائده ام سفارش او را به من زیاد می کردند به خصوص پدرم و دوست پدرم سفارش می کردند و پول نقد به من می دادند برای رفع نیاز ایشان .
ابوترابی دچار مشکلات زیادی شد ولی با ایستادگی و صبرش توانست از این مرحله بگذرد و همچنین اسرای ایرانی را به صبر سفارش می کرد و احترام به کسانی که مسولیت دارند .
وقتی در سال 2004 به ایران آمدم در مورد ابوترابی از رانندگان تاکسی و دستفروشها سوال کردم و سراغش را از جاهای مختلف گرفتم . از هر کس سوال می کردم همه او را می شناختند ومی گفتند : شخصیت ویژه ای است ولی خدا رحمتش کند از دنیا رفت. حقیقتا متاسف شدم . احساس کردم از درون فرو ریختم و دچار سستی شدم .
ابوترابی با همه با مسالمت برخورد می کرد بدون استثنا . فرقی بین این و آن نمی گذاشت . قبلا به شما گفتم اخلاق او اخلاق محمدی و اخلاق اهل بیت بود . هیچ فرقی نمی گذاشت . فقط انسانیت برایش مهم بود .
ابوترابی با همه با یک سیاست واحد صحبت می کرد . فرقی نمی گذاشت بین این و آن . به همین خاطر صحبتش در قلوب همه عراقی ها بود .
هر کس ابوترابی را می شناخت به او ارزش معنوی می بخشد . حتی بعثی ها . حتی بعثی ها .
ابوترابی ایمان و عواطف و احساسات مرا افزایش داد و حقیقتا به من آموخت که معنای انسانیت چیست ؟ هم ما عراقی ها و هم اسرای ایرانی از او این معنا را یاد گرفتیم .
خوب است خاطرات ابوترابی در کتابی تدوین شود و اخلاقیات و رفتارهای شرعی او و هر چیزی که در مورد ایشان است منتشر شود تا همه به ابوترابی اقتدا کنند و اصلا اقتدا به او راه روشنی است برای رسیده به خدا.
تابناک

12خرداد ماه سالگرد رحلت مردی است که دشمن هم به او احترام می گذاشت .به صبر وبردباری و ایمان و انساندوستی او .
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابو ترابی که به سید آزادگان هشت سال دفاع مقدس مشهور است انسانی بود فوق العاده که به انسانیت انسان بسیار حرمت می گذاشت . او پس از فعالیتهای فراوان در دوران ستمشاهی و همسنگری شهدای بزرگی از جمله سید علی اندرزگو در روزهای آ؛از جنگ تحمیلی به اسارت درآمد .
در دوران اسارت در اردوگاه های بعث عراق با اعمال و رفتار انسانی نه تنها ازادگان بلکه دشمن بعثی که او و همراهانش را شکنجه و آزار و اذیت می کردند تسلیم اراده و ایمانش کرد .
تا کنون هرچه از ایمان و اخلاق و استقامت او شنیده ایم از زبان یاران و دوستان او و آزادگانی بوده است که با او در اردوگاههای عراق بوده اند اما حکایت امروز ما از جنس دیگری است . از جنس انچه که مولانا فرمود:
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران

با این افسر عراقی در سفری پس از نابودی صدام درهنگامی که به قصد زیارت زیارت حبارگاه ملکوتی ثامن الایمه امام رضا (ع) به ایران آمده بود گفت وگو شده است .
مصاحبه کنندگان هم خود از آزادگانی بوده اند که او را می شناسند و از او و سربازان و افسران عراقی خاطرات تلخی به ذهن دارند . اما به رسم میزبانی از او استقبال کرده اند .

متن پیاده شده گفت و گوی کاظم عبدالامیر:
من کاظم عبدالامیر هستم از استان بابل استان مصیب .
وارد شدم به اردوگاه اسرای ایرانی در تکریت در سال 1986
پس از ورود به اردوگاه دریافتم ظلم و مظلومیتی که بر اسرای ایرانی واقع می شد .
که در ان موقع در اردوگاه ها ی اسرا در تکریت بود
با وجود مرحوم حاج اقا ابابو ترابی و سیاست ویزه و اخلاق محمدی اش توانستیم رهایی یابیم از تمام هرچیزی که بلاخیز بود برای اسرا .
شکر خدا با مرحوم ابوترابی 4 – 5 سال در اردوگاه بودم .
ابوترابی شخصیتی استثنایی داشت . او کاملا انسانی غیر طبیعی بود .
ابوترابی داخل اردوگاه واقعا انسانی قوی بود. علیرغم مشکلاتی که بین اسرای ایرانی وجود داشت که دارای مذاهب مختلف و اشکال مختلفی بودند.
ابوترابی همان مردی بود که با تمام وجود بر این مشکلات چیره می شد.
به یاد می اورم از ابوترابی کلامی که همیشه به زبان می اورد و زبانی که همیشه با آزادگان با آن زبا سخن می گفت شیرینی ویِژه ای داشت .
کلامش دارای بوی خوش و پاکی بود .
ابوترابی درآن دوره توانست همه مشکلات درون اردوگاه را حتی اگر با ما بود به راحتی تمام آن را حل کند و حقیقتا همه باید از او سپاسگزارباشند . همه آزادگان سپاسگراز ابوترابی هستند حتی افسران و فرماندهان به خاطر اینکه او حامل همه اخلاق اهل بیت (ع) بود .

ابوترابی دچار مشکلات زیادی شد ولی با ایستادگی و صبرش توانست از این مرحله بگذرد و همچنین اسرای ایرانی را به صبر سفارش می کرد و احترام به کسانی که مسولیت دارند .
وقتی در سال 2004 به ایران آمدم در مورد ابوترابی از رانندگان تاکسی و دستفروشها سوال کردم و سراغش را از جاهای مختلف گرفتم . از هر کس سوال می کردم همه او را می شناختند ومی گفتند : شخصیت ویژه ای است ولی خدا رحمتش کند از دنیا رفت. حقیقتا متاسف شدم . احساس کردم از درون فرو ریختم و دچار سستی شدم .
ابوترابی با همه با مسالمت برخورد می کرد بدون استثنا . فرقی بین این و آن نمی گذاشت . قبلا به شما گفتم اخلاق او اخلاق محمدی و اخلاق اهل بیت بود . هیچ فرقی نمی گذاشت . فقط انسانیت برایش مهم بود .
ابوترابی با همه با یک سیاست واحد صحبت می کرد . فرقی نمی گذاشت بین این و آن . به همین خاطر صحبتش در قلوب همه عراقی ها بود .
هر کس ابوترابی را می شناخت به او ارزش معنوی می بخشد . حتی بعثی ها . حتی بعثی ها .
ابوترابی ایمان و عواطف و احساسات مرا افزایش داد و حقیقتا به من آموخت که معنای انسانیت چیست ؟ هم ما عراقی ها و هم اسرای ایرانی از او این معنا را یاد گرفتیم .
خوب است خاطرات ابوترابی در کتابی تدوین شود و اخلاقیات و رفتارهای شرعی او و هر چیزی که در مورد ایشان است منتشر شود تا همه به ابوترابی اقتدا کنند و اصلا اقتدا به او راه روشنی است برای رسیده به خدا.
تابناک