زنان جهنمی در لباس زنان بهشتی !!!
از کجا معلوم همین آرایش کم تو ،خواهرم ، دل جوانی را بلرزاند و او را به ورطه نابودی بکشاند و تو، همان علت و جرقه ابتدایی آن نابودی باشی ؟!
اقسام ظاهر شدن بانوان در متن جامعه امروز:
٫با بستن دستمال کوچکی بر سر برای رفع تکلیف و با نهایت آرایش
٫با همان قیافه منتها کمی جمع و جور تر و آرایش کمتر
با مانتوی بلند و حجاب کامل با آرایش غلیظ یا رقیق!
٫ چادری با حجاب نصف و نیمه و آرایش !!
٫چادری با حجاب کامل و آرایش !!!
٫چادری با حجاب کامل و بدون آرایش
زنان جهنمی در کالبد و لباس زنان بهشتی:
با توجه به اینکه طی دهه اخیر با امور عجیب غریب زیادی سر و کله میزنیم خیلی از امور، که نه تنها از نظر شرع قبیح است ، بلکه از نظر عرف هم امری انحطاط آور برای جامعه محسوب میشد، اینک افراد زیادی به آن عشق می ورزند..یکی از این امور آرایش است.
در اسلام برای آرایش زن مکان و زمان مشخص و تعیین شده ای وجود دارد .ولی با کمی دقت در کوچه و بازار و حتی در میان نزدیکترین افراد به ما، آرایش در محضر نامحرمان ،یک امر کاملا عادی و جا افتاده شده است. تا جایی که ،به جای اینکه همه دست در دست هم دهند تا این معضل اجتماعی را حل کنند بسیاری از افراد محجبه، خود، بدان گرفتار شده اند!
حرف ما در اینجا استثنائا به دو گروه اول بر نمی گردد چرا که آنها خواسته یا ناخواسته، با ظاهر خود، دم از عدم قبول حجاب و حفظ نصف و نیمه آن به دلایل گوناگون میزنند . اما روی صحبت ما با خانم هایی است که با کمال تعجب و تاسف در حین حفظ حجاب به آرایش می پردازند!! و وقتی از آنها میپرسیم علت آرایش شما در حین حفظ حجاب چیست دلایلی می آورند که بوی نفس اماره میدهد، دلایلی چون، میخواهیم در جامعه پررنگ شویم، چون خانواده ما سنتی است و با برداشتن حجاب ما موافق نیست، چون هرکاری میکنیم غیرتمان اجازه نمیدهد چادر را بر داریم و از طرفی دوست داریم همه بفهمند ما هم زیبا هستیم و ….. .
آری می دانند، بسیاری ازخانم ها که نمیتوانند با حجاب خداحافظی کنند سعی در برداشت شخصی از معنای آن داشته و با ترس از اینکه امل نامیده شوند این حرام الهی (آرایش در برابر نامحرمان ) را بر خود حلال دانسته و در ضمن محجبه بودن (اعم از پوشاندن کل بدن، باستثناء وجه و کفین ) سعی در نمایش خود و جلوه دادن چهره خویش در جامعه داشته و هیچ عذابی هم به وجدان خود راه نمیدهند.
بدون آنکه ذره ای فکر کنند که آیا حق دارند جلوهء چادر را با آرایش از بین ببرند؟ آیا معنای عفاف و حیا تنها در پوشاندن موی سر خلاصه میشود؟ آیا مردم در مورد آنها همان فکری را میکنند که درباره ی هر فرد چادری بدون آرایش میکنند؟ آیا اصلا وجدان آنها این امر را قبول میکند که برای سلیقه شخصی خود قبح این حرام الهی را از بین ببرند؟.و باعث شوند نسل های آتی برداشت غلطی از این نهی الهی(یعنی عدم آرایش در مقابل نامحرم) پیدا کنند و حجاب معنایی غیر آنچه مد نظر اسلام است پیدا کند؟
باید گفت ،هیچ امری از قبیل مد گرایی،ترویج فرهنگ های غلط ،باور های شخصی و….. نمیتواند باعث ملغی یا منسوخ شدن حکم خداوند، یا حلال شدن حرامی شود.
و با هیچ ترفندی نمیتوان آیه ء (( ولا تبرجن تبرج الجاهلیت الاولی)) را به امری دیگر تفسیر کرد. چرا که این آیه بدون نیاز به تفسیر و مشخصا اعلام میدارد که آرایش کردن و خودنمایی امری است که انسانها را به زمان نادانی و جاهلیت و بی دینی میکشاند و می خواهد بگوید ای زنانی که خود را برای نامحرم می آرایید بدانید زنان امل زمان جاهلیت هیچ ارزشی برای خود قائل نبوده و در آن زمان تنها استفاده از زیبایی ظاهری و نگاه جنسیتی به زن لحاظ میشده است.
به جرات میتوان گفت، این عمل آنها نه تنها دست کمی از بی حجابی ندارد بلکه گناهی بالاتر از این امر برای آنها مکتوب خواهد شد! چرا که نه تنها زیبایی خود را برای نامحرم جلوه گر میکنند، بلکه قبح آرایش در برابر نامحرم که امری مزمت شده نزد پروردگار است ر ا از بین برده و باعث ترویج بیش از بیش آن خواهند شد.
مگر نه این است که بزرگترین گناه گناهی است که صاحبش آن را سبک بشمارد ؟
پس این افراد بدانند که گناه، گناه است و باید از کوچک و بزرگ آن فراری بود، چراکه از کجا معلوم همین آرایش کم تو ،خواهر، دل جوانی را بلرزاند و او را به ورطه نابودی بکشاند و تو، همان علت و جرقه ابتدایی آن نابودی باشی!
برخی اوقات چشم ها هم گاز می گیرند !!!
از کجا معلوم همین آرایش کم تو ،خواهرم ، دل جوانی را بلرزاند و او را به ورطه نابودی بکشاند و تو، همان علت و جرقه ابتدایی آن نابودی باشی ؟!
اقسام ظاهر شدن بانوان در متن جامعه امروز:
٫با بستن دستمال کوچکی بر سر برای رفع تکلیف و با نهایت آرایش
٫با همان قیافه منتها کمی جمع و جور تر و آرایش کمتر
با مانتوی بلند و حجاب کامل با آرایش غلیظ یا رقیق!
٫ چادری با حجاب نصف و نیمه و آرایش !!
٫چادری با حجاب کامل و آرایش !!!
٫چادری با حجاب کامل و بدون آرایش
زنان جهنمی در کالبد و لباس زنان بهشتی:
با توجه به اینکه طی دهه اخیر با امور عجیب غریب زیادی سر و کله میزنیم خیلی از امور، که نه تنها از نظر شرع قبیح است ، بلکه از نظر عرف هم امری انحطاط آور برای جامعه محسوب میشد، اینک افراد زیادی به آن عشق می ورزند..یکی از این امور آرایش است.
در اسلام برای آرایش زن مکان و زمان مشخص و تعیین شده ای وجود دارد .ولی با کمی دقت در کوچه و بازار و حتی در میان نزدیکترین افراد به ما، آرایش در محضر نامحرمان ،یک امر کاملا عادی و جا افتاده شده است. تا جایی که ،به جای اینکه همه دست در دست هم دهند تا این معضل اجتماعی را حل کنند بسیاری از افراد محجبه، خود، بدان گرفتار شده اند!
حرف ما در اینجا استثنائا به دو گروه اول بر نمی گردد چرا که آنها خواسته یا ناخواسته، با ظاهر خود، دم از عدم قبول حجاب و حفظ نصف و نیمه آن به دلایل گوناگون میزنند . اما روی صحبت ما با خانم هایی است که با کمال تعجب و تاسف در حین حفظ حجاب به آرایش می پردازند!! و وقتی از آنها میپرسیم علت آرایش شما در حین حفظ حجاب چیست دلایلی می آورند که بوی نفس اماره میدهد، دلایلی چون، میخواهیم در جامعه پررنگ شویم، چون خانواده ما سنتی است و با برداشتن حجاب ما موافق نیست، چون هرکاری میکنیم غیرتمان اجازه نمیدهد چادر را بر داریم و از طرفی دوست داریم همه بفهمند ما هم زیبا هستیم و ….. .
آری می دانند، بسیاری ازخانم ها که نمیتوانند با حجاب خداحافظی کنند سعی در برداشت شخصی از معنای آن داشته و با ترس از اینکه امل نامیده شوند این حرام الهی (آرایش در برابر نامحرمان ) را بر خود حلال دانسته و در ضمن محجبه بودن (اعم از پوشاندن کل بدن، باستثناء وجه و کفین ) سعی در نمایش خود و جلوه دادن چهره خویش در جامعه داشته و هیچ عذابی هم به وجدان خود راه نمیدهند.
بدون آنکه ذره ای فکر کنند که آیا حق دارند جلوهء چادر را با آرایش از بین ببرند؟ آیا معنای عفاف و حیا تنها در پوشاندن موی سر خلاصه میشود؟ آیا مردم در مورد آنها همان فکری را میکنند که درباره ی هر فرد چادری بدون آرایش میکنند؟ آیا اصلا وجدان آنها این امر را قبول میکند که برای سلیقه شخصی خود قبح این حرام الهی را از بین ببرند؟.و باعث شوند نسل های آتی برداشت غلطی از این نهی الهی(یعنی عدم آرایش در مقابل نامحرم) پیدا کنند و حجاب معنایی غیر آنچه مد نظر اسلام است پیدا کند؟
باید گفت ،هیچ امری از قبیل مد گرایی،ترویج فرهنگ های غلط ،باور های شخصی و….. نمیتواند باعث ملغی یا منسوخ شدن حکم خداوند، یا حلال شدن حرامی شود.
و با هیچ ترفندی نمیتوان آیه ء (( ولا تبرجن تبرج الجاهلیت الاولی)) را به امری دیگر تفسیر کرد. چرا که این آیه بدون نیاز به تفسیر و مشخصا اعلام میدارد که آرایش کردن و خودنمایی امری است که انسانها را به زمان نادانی و جاهلیت و بی دینی میکشاند و می خواهد بگوید ای زنانی که خود را برای نامحرم می آرایید بدانید زنان امل زمان جاهلیت هیچ ارزشی برای خود قائل نبوده و در آن زمان تنها استفاده از زیبایی ظاهری و نگاه جنسیتی به زن لحاظ میشده است.
به جرات میتوان گفت، این عمل آنها نه تنها دست کمی از بی حجابی ندارد بلکه گناهی بالاتر از این امر برای آنها مکتوب خواهد شد! چرا که نه تنها زیبایی خود را برای نامحرم جلوه گر میکنند، بلکه قبح آرایش در برابر نامحرم که امری مزمت شده نزد پروردگار است ر ا از بین برده و باعث ترویج بیش از بیش آن خواهند شد.
مگر نه این است که بزرگترین گناه گناهی است که صاحبش آن را سبک بشمارد ؟
پس این افراد بدانند که گناه، گناه است و باید از کوچک و بزرگ آن فراری بود، چراکه از کجا معلوم همین آرایش کم تو ،خواهر، دل جوانی را بلرزاند و او را به ورطه نابودی بکشاند و تو، همان علت و جرقه ابتدایی آن نابودی باشی!
برخی اوقات چشم ها هم گاز می گیرند !!!

نفس آدمي دريايي از خواستني ها و تمايلات است. زماني که به چيزي رغبت پيدا کند همانند دريا،
توفاني مي شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد اين دريا، رسيدن او به خواسته خويش است. لذا براي
جلوگيري از چنين موقعيت مهلک و درد طاقت فرسايي، حجاب؛ داروي درمان کننده و موجد امنيّت و
صفاي روحي است. همانطور که يک بانوي تازه مسلمان آمريکايي مي گويد: «سلامت روح مرد و جامعه
با نوع و کيفيت پوشش زنان، رابطه مستقيم و غيرقابل انکار دارد. »
ووقت حساب کردن یهو فروشنده جوان فشن باهام شوخی میکنه ولی من رومو برمیگردونم و پشت بهش میکنم وکیف
پولمو برمیدارم و باغرور پولشو جلوش میزارم ومیرم بیرون.
چقدر قشنگه نبرد من با شیطان..
خواهر جوونی که توی مغازه برای تخفیف گرفتن لبخندتحویل فروشنده میدی،من نه از
تو پولدارترم نه شیطانی که قدم به قدم باهام راه میاد تا منوبه گناه بندازه باشیطان
توفرق میکنه
من باخودم درگیرم
نبرد من باشیطانه درونمه..
من با خودم درگیرم
چون خدام رو بیشتر ازشوخی با پسرای خیابونی دوس دارم..
آمـــده بود مرخصی. داشتیم در موردجبهه با هم حرف می زدیــم
لابه لای صحبت گفتم :
«کـــاش می شد من هم باهات بیام جبـهه»
لبخــندی زد و پاسخـــی داد که قـــانع شدم.
گفت:
« هیــچ می دانی سیاهـــی چادر تو از ســرخی خون من کوبنده تـر است؟
همیــن که حجـــابت را رعایت کنـــی ، مبـــارزه ات را انجـــام داده ای »
توفاني مي شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد اين دريا، رسيدن او به خواسته خويش است. لذا براي
جلوگيري از چنين موقعيت مهلک و درد طاقت فرسايي، حجاب؛ داروي درمان کننده و موجد امنيّت و
صفاي روحي است. همانطور که يک بانوي تازه مسلمان آمريکايي مي گويد: «سلامت روح مرد و جامعه
با نوع و کيفيت پوشش زنان، رابطه مستقيم و غيرقابل انکار دارد. »
امان از زمانی که زن بی حیا شود…
حیا ملکه ای است که انسان را از گناه و ارتکاب حرام دور می کند.
«الحیاء من الایمان والایمان فی الجنة»: حیا از ایمان است و ایمان هم در بهشت
امام باقر(ع): «اَلحَیاءُ والإیمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» حیا و ایمان به یک ریسمان پیوسته اند؛ چون یکى برود، دیگرى نیز از پىِ آن برود.
ایمان برود حیا میرود؛ حیا برود ایمان میرود. این دوتا با هماند.
حدیث دیگر: «أحسن ملابس الاسلام حیا». بهترین پوشش اسلام حیاست
بیحیا بودن صدر نفاق است
«الحیاء نورٌ جوهره صدرالایمان»: حیا نوری است که جوهر آن نور، ذات و حقیقت آن صدر ایمان است. یعنی بالاترین مکان و اجزای ایمان از حیا حاصل میشود
«والوقاحه صدر النفاق و صدر النّفاق الکفر». بیحیا بودن صدر نفاق است.
خداوند انشاء الله به همه درجه اعلی حیا را بدهد. همانطور که از خلق خدا حیا میکنیم. از خدا هم حیا کنیم.
وقتیکه که تویه مغازه خلوت دارم دنبال چیزی که میخوام میگردم حیا ملکه ای است که انسان را از گناه و ارتکاب حرام دور می کند.
«الحیاء من الایمان والایمان فی الجنة»: حیا از ایمان است و ایمان هم در بهشت
امام باقر(ع): «اَلحَیاءُ والإیمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» حیا و ایمان به یک ریسمان پیوسته اند؛ چون یکى برود، دیگرى نیز از پىِ آن برود.
ایمان برود حیا میرود؛ حیا برود ایمان میرود. این دوتا با هماند.
حدیث دیگر: «أحسن ملابس الاسلام حیا». بهترین پوشش اسلام حیاست
بیحیا بودن صدر نفاق است
«الحیاء نورٌ جوهره صدرالایمان»: حیا نوری است که جوهر آن نور، ذات و حقیقت آن صدر ایمان است. یعنی بالاترین مکان و اجزای ایمان از حیا حاصل میشود
«والوقاحه صدر النفاق و صدر النّفاق الکفر». بیحیا بودن صدر نفاق است.
خداوند انشاء الله به همه درجه اعلی حیا را بدهد. همانطور که از خلق خدا حیا میکنیم. از خدا هم حیا کنیم.
ووقت حساب کردن یهو فروشنده جوان فشن باهام شوخی میکنه ولی من رومو برمیگردونم و پشت بهش میکنم وکیف
پولمو برمیدارم و باغرور پولشو جلوش میزارم ومیرم بیرون.
چقدر قشنگه نبرد من با شیطان..
خواهر جوونی که توی مغازه برای تخفیف گرفتن لبخندتحویل فروشنده میدی،من نه از
تو پولدارترم نه شیطانی که قدم به قدم باهام راه میاد تا منوبه گناه بندازه باشیطان
توفرق میکنه
من باخودم درگیرم
نبرد من باشیطانه درونمه..
من با خودم درگیرم
چون خدام رو بیشتر ازشوخی با پسرای خیابونی دوس دارم..

آمـــده بود مرخصی. داشتیم در موردجبهه با هم حرف می زدیــم
لابه لای صحبت گفتم :
«کـــاش می شد من هم باهات بیام جبـهه»
لبخــندی زد و پاسخـــی داد که قـــانع شدم.
گفت:
« هیــچ می دانی سیاهـــی چادر تو از ســرخی خون من کوبنده تـر است؟
همیــن که حجـــابت را رعایت کنـــی ، مبـــارزه ات را انجـــام داده ای »