زمزمه های عاشقانه

[مــــ ـــــآری]

تو جاده ای که انتهاش معلوم نیست

اگه همراهی داشته باشی که تنهات نذاره

.
.
.
بی انتها بودن جاده برات آرزو میشه

 

[مــــ ـــــآری]

انـسـانـهـا

به لبـخـنـدی که بر لبـها می نشانـند

به احساس خوبی که بر جا می نهند

به دردی که از یـکدیـگـر می کاهـنـــد

می ارزنــد

و مـا بـودنـشــان را مـیـخـواهـیـــــــم

زیرا وجودشان ، زمین را زیـباتر میکند

 

[مــــ ـــــآری]

می نوشم
نه چای نیست
قهوه هم نیست
حتی شوکران هم نیست
اماتلخ است
تلخ ترازانچه تصورش راکنی
سالهاقهوه هاراتلخ نوشیدم
چای راه هم
من این بارثانیه های دورازاورا می نوشم و نفس می کشم
واین تلخ فرق دارد
این تلخ جان فرساست

 

[مــــ ـــــآری]

فـاجـــعـه اینجـاست
که چشم هایم
دیگر با من و بغض هایم
نمیسـازنـد

 

[aynaz.m]

میدانی این روزها
تمایلی به نوشتن ندارم
اما نمیدانی وقتی حرف تو میشود
تمام کلمات برایت میرقصند
تا نشان دهند که
چه احساسی دارم
کاش بدانی
احساسم را
a.m

 

[مــــ ـــــآری]

خوش بحالش اون که تو رو داره
هر جا بری چشم از تو برنمیداره . .

 

[bahar_cve]

آنقدر رنجاندیم و رنجیدیم ...
که غصه ای نماند برای خوردن،
خود خوری را
شروع کردیم،
تعارف نمی خواست ...
هر کس سهم خود را داشت
و حالا هر کداممان که بیشتر
رنجیده ...
زودتر سیر می شود ...
از زندگی
دارن برج میسازن
رسیده تا بیخ گلوی پنجره ی اتاق ما
قبلا یه خونه ی ویلایی جاش بود
درختای بلندی داشت
و از توی اتاق ...
میشد هر 4 فصل را بو کرد
میشد گاهی صدای پرنده ها رو شنید
و صدای زنی رو که بلند بلند
عشقش رو صدا می زد ...
صدای بچه هم بود ...

ولی الان خیلی بهتر شد
حالا دیگه هیچ چیزی
حواسمو نمیتونه پرت کنه
از فکر نکردن به تو
کاش ساختمونشو خیلی بلند بسازن
بلند و سیاه ...
از آسمون می ترسم
آبی که میشه
باز کمی حواسم پرت میشه

 

[mani24]

ديروز روي نيمکت اولين قرارمان ، جاي تو نشستم ...

تا جاي خودم خالي باشه...!​

 

[mani24]

بـــا همـــه چیــز کنـــــــار آمــــده ام...

جـــز " بـــــــــــاور " جــــمله ی آخــــر تـــــــو

کــــه گفتـــی :

بـــــــرو....

دیگــــر نمـی خـواهــمــــت...


دیگــــــر " نـمــــــی خــــــواهــــمـــــت... "

 

[aynaz.m]

دنــیـای دخترا پــر گـریـه هـای یـواشـکـیـه...
دنــیـای دخترا پــر غـصـه هـای پـنـهـونـیـه...
دنــیـای دخترا پــر خـنـدهـایـی کـه پـشـتـش یـه دنـیـا غـمـه...
دنــیـای دخترا پــر روزایـی کـه هـیـچ وقـت یـادشــون نـمـیــره...
دنــیـای دخترا پــر حـرفـایـی کـه هـمیـشـه بـه دلـشـون مـیـمـونـه...
دنــیـای دخترا پــر ارزوهـایـی کـه شـبـا بـه یـادشـون خـوابـش مـیـبـره...
دنــیـای دخترا یــه هـنـدزفـری و یــه گـوشـیـو چـنـدتــا اهـنـگـه تـکـراریــه...
دنــیـای دخترا دنـیــا دخترا فـقـط یــه دنـیــا حسـرتـــه.

 

[aynaz.m]

✔ مـنــ یکـــ دخــترمـ​

​

✔ مـیـبینــمــ ... مـیـفهـممــ ...​

✔ امـآ ســکوتــــ مـیکــنمــ تـآ تـو نـفهـمیـــ ...​

✔ حـوآسـمــ بـهـ تـمـآمــ جــزئیـآتــــ ایـنــ دنـیــآ هـســتـــــ​

✔ تـمــآمــ و کـمـآلـــ ... بـیـ هـیچـــ سـآنـســوریـــ ...​

​

✔ مـنــ یـکــــ دخـترمــ​

​

✔ دلـمــ کـهـ بـشــکنــد​

✔ دیـگــر بـند نـمیــخـــورد ...!​

✔ امــآ بـهـ رویـتـــ نـمیــ آورمـــ کـهـ زخــمشــ #ccff00;">نـآعـلـآجــ اســتـــــ ...​

✔ نـآعـلـآجــ اسـتـــ و ... شــآیـد هـمیـشـــگیـــ ...​

​

✔ مـنــ یـکـــ دخـترمــ​

​

✔ و گـآهـیـــ مـیـــآنـــ ایـنـــ هـمهـ انـســـآنـــ نــرمـآلـــ​

✔کـمــ مــیــ آورمــ از مــآنـدنــ ، خـستـهـ مـیــشــــومــ ...​

✔ مـیبــرمــ ...!​

​

✔ مـنـــ یـکـــ دخـترمـــ​

​

✔ صـــآفــــمــ​

✔ ســآدهـ امــ​

✔ ایـنـــ دخـتر بـودنـــ رآ #ffff00;">دوسـتـــ دآرمـــ​

 

[علی121]

 

[mani24]

کــاش دفـتر خاطــراتم چــراغ جــادو ــبود


تـــــــــــــا


ـهر وقت از سر دلتنگی به رویــــش دســت می *کشیدم ،


تـو از درونـش با آرزوی من بـیـرون میــ آمدی …

 

[mani24]

برگشتنت

همان قدر محال است

که ​

خیال​

می کردم

رفتنت . . .​

 

[رجایی اشکان]

دوبـاره کلمات توی ذهنم این پـا و آن پـا میکنند، می آیند و نمـی آیند...
تـا به حـال با خودت غـریبه شده ای؟!
تـا به حال شده وقتی در حـال حرکت هستی ،با عطـسه ای عـمیق و وسیع چشم باز کنی ببینی ،سایه ات میخـواهد خفه ات کند؟!

خـدایا! سایه ام هـم دیـگر مـرا نمیشناسد...شایدهـم مـن او را! قصد جانـم را کرده بود!از خودم در امــان نیـستم...
اللهم اعوذ بـک مـن شرّ نفسی...

 

[mani24]

[h=2]

[/h]

هنوز حرف پیرمرد عصابدستی را یادم نرفته که گفت:


مثل" عصا " باش هزار بار زمین بخور اما اجازه نده


اونی که بهت تکیه داده حتی یه بار هم زمین بخوره!

​

​

 

[aynaz.m]

چقدر زیباست
ان هنگام که
میتوانم
یواشکی
درگ وشت نجوا کنم
دوستت دارم
a.m

 

[MAHDI.VALVE]

بوديم و كسي پاس نمي داشت كه هستيم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم

 

[bojol]

دوستت دارم گفتن های تو مثل بندهای کفش دخترکی است
​

که تازه یاد گرفته چگونه بند کفشش را ببندد ...
​

محکم نیست ...
​

امکان دارد باز شود ...
​

باز شود و کفش از پا در آید ...
​

آن وقت باید ادامه ی مسیر را لنگان لنگان طی کرد .​

​

 

[رجایی اشکان]

مـهـربـانـی تـا کـــــــی ؟؟
بـگـذارسـخـت باشم و سـرد !!
بـاران کـه بـاریــد ... چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه !!!
خـورشـیـدکـه تـابـیـد ... پـنـجـره ببـندم و تـاریـک !!!
اشـک کـه آمـد ... دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک !!!
او کـه رفـت نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت .

 

[رجایی اشکان]

خاطرات

خاطرات

خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند،داغت می کنند

رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند

خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند

 

[رجایی اشکان]

چند وقتیست همه دلگیرند از من.....
دلیل می خواهند....
مدرک می خواهند برای غمگین بودنم....
برای ناامید بودنم....برای تلخ شدنم.......
نگران نباشید....من نه غمگین شده ام...
نه ناامید....نه تلخ.......
فقط مدتیست به دنبالشان می گردم.....
مدتیست گم شده اند....
صبرم....تحملم......امیدهایم.....انگیزه ام......
نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سرگذشتم جا گذاشتمشان

 

[aynaz.m]

وقتی از کسی که دوستش داری
هیچ خبری نیست، نگرانش نباش !
چون همه چی آروم و روبراهه
حالشم خوبه !
واسه همین به این زودی فراموشت کرده . . .

 

[مــــ ـــــآری]

مــــــــن همـــــــــــانم ...

خــــــوب تمـــاشــــــــــــا کــــــن ...
دختـــری کـــــه برای داشتنـــت تمـــامِ شـــب را بیــــدار می مـــــاند ...
و با تــویی کـــــه نیستــــــی ، حـــــرف میـــــزند ...
دختـــــری کـــه زانــــو میزنـــــد لبــــه تختـــــش و چشمـــانش را میبنــــدد ...
و تنهـــــا آرزویش را برای هــــزارمیــــن بار بـــه خـــــدا یادآور میشـــــــود ...
خــــدا هم مثــــلِ همیشــــه لبخنــــد میزنــــد به اینکــــه ...
" تــــــو " آرزوی همیشـــــــگـــیِ مــــــــن بــــودی ...

 

[مــــ ـــــآری]

روزِ مـــرگـــــت ، روزِ بــــه خــــاک سپــــــاری ات نیــســـــت !

روزیســـــت کـــــه ...
یـــارت را با یــــارش ببینـــــی ... عشقـــــت را با عشقـــــش !
بشکنــــــی ، آرام و بــــی صـــــدا ... و...
دَم نــــزنــــــی !
بنـــشینی و در خلوتـــــت ، سالهـــــای عاشقـــــی ات را ... روز بـــــه روز...
" زنــــــــده به گـــــــور کنــــــــی "

 

[aynaz.m]

درد دارد
زنده زنده
بمیری
ولی کسی نفهمد
انگار باید بروی زیر خاک تا بفهمند
دردت را

 

[aynaz.m]

به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!


مکـــث میکنـــــم ...!


انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,


جـــــا گذاشتـــــه ام !


مثلــــــــــا"...


در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥


در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥

 

[رجایی اشکان]

درد...، درد است
دلخوش مکن به وارونه خواندنش
تنها تویی و تنهاییت
تویی و باران پشت پنجره،
دوربین را بچرخان

 

[aynaz.m]

می گــــویند عشق آن است کـــــه بـــه او نـــرسی
و مــن مـــی دانم چــــــــرا …!
زیــــرا در روزگار من،
کسی نیست کـــه زنانه عاشق شود
و مــــــــردانه بـــایستد.........

 

[aynaz.m]

همه میگن عشق یعنی دوست داشتن . . .

اما من میگم عشق یعنی یکی مثل تو داشتن . . .