پيامبر اكرم(ص) فرمود: سخني كه بدون ذكر نام خدا و صلوات بر من آغاز شود، بي نتيجه مي ماند و دور از خير و بركت مي باشد.
ميل اندر مرد و زن حق زان نهاد / تا بقا يابد جهان زين اتحاد روز و شب ظاهر دو ضد و دشمنند / ليک هر دو، يک حقيقت مي تنند (مولوي)
آگاهي از وجود تفاوت هاي فردي بين انسان ها، چه کودکان و چه بزرگسالان، به اندازه خلقت انسان قدمت دارد. زيرا انسان هاي اوليه زماني که در غارها يا جنگل ها زندگي مي کردند، از متفاوت بودن يکديگر کاملاً آگاه بودند، بدين صورت که وقتي به هم مي رسيدند بلافاصله زور بازوي يکديگر را تخمين مي زدند؛ اگر طرف مقابل را ضعيف تر از خود مي يافتند فوراً طعمه اش را از دستش مي گرفتند و برعکس، اگر در مي يافتند که حريف پنجه ي پر زورتر از آنها دارد، فوراً از سر راهش کنار مي رفتند. اگر تاريخ را ورق بزنيم در هيچ دوره اي نخواهيم ديد که انسان ها خواه به صورت رسمي و خواه به صورت غير رسمي، اعضاء جامعه خود را گروه بندي نکنند و براي هر گروه ويژگي هاي خاص قائل نشوند. در ادبيات کهن و واقعاً غني سرزمين خود نيز مي بينيم که مسئله تفاوت هاي فردي مطرح بوده و از همه کس انتظارات يکساني نداشته اند.
هر کسي را بهر کاري ساختند / ميل آن را در دلش انداختند (مولوي)
تصورات قالبي و کليشه اي در مورد زنان: اکثريت مردم صفات زير را از ويژگي هاي جنس زن مي دانند: - محافظه کار و خويشتن دار - دلواپس عواطف و احساسات ديگران - داراي گرايشات ديني عميق - ميل به امنيت خواهي فراوان - تمايل و علاقه شديد به هنر و ادبيات - به سادگي ، عواطف لطيف را به زبان آوردن
و خصوصيات زير را به مردان نسبت مي دهند: - بسيار مستقل است - پرخاشگر و سلطه طلب است - به سادگي تحت تأثير قرار نمي گيرد - عميقاً شيفته رياضيات و مقولات علمي - در برابر بحران ها، خويشتنداري خود را حفظ مي کند - در بسياري از زمينه ها فعال بوده و تمايلات رقابت جويي عميقي دارد - تقريباً بسان يک رهبر عمل مي کند - معتمد به نفس بوده و بسيار جاه طلب است - عميقاً به آداب و شيوه هاي جهان آگاه است
شوهر هفتم ظريفي زني بدقدم داشت كه تا آن موقع پنج شوهرش مرده بودند. ناگهان ظريف نيز در بستر مرگ افتاد. وقتي آخرين لحظات زندگيش را ميگذراند، زن بر بالينش گريه ميكرد و ميگفت: اي همسرم، تو كه بميري مرا براي كه ميگذاري؟ گفت: براي شوهر هفتم.
برخي کليشه ها نه تنها در قياس با ساير فرهنگ ها متفاوت است بلکه اين موضوع در ميان نژادها و طبقات اجتماعي نيز تفاوت دارد. مثلاًً کليشه هايي سفيد پوستان و رنگين پوستان متفاوت هستند. روان شناساني چون « لاندرين» ، با توجه به تحقيقاتي که انجام داده اند به نتايجي نيز دست يافته اند. مثلاً وي زماني که زنان سفيدپوست را با زنان سياه پوست مقايسه مي کرد به کليشه هاي چون وابستگي بيشتر، احساساتي بودن بيشتر و هوشمندي بيشتر دست يافت در صورتي که زنان سياه پوست را خرافاتي و ستيزه جو يافت.
ديدگاه هاي کليشه اي راجع به مردان تغييرات نقش هاي مردان القائات گذشته با هنجارهاي امروزي مردان متفاوت است. در گذشته مرد ايده آل کسي بود که قدرت پرخاشگري داشته باشد. ليکن امروز اين صفت سرزنش مي شود، به علاوه در گذشته مرد مي بايست در فضاي کاري، قاطعيت و خشونت از خود نشان دهد، ليکن امروزه هنر در اين است که شخص هر چه بيشتر با همکاران خويش هماهنگ و همسو باشد. نقش هاي سنتي مردان توسط جامعه شناسان و انسان شناسان مورد مطالعه قرار گرفته است. امروزه اوضاع دگرگون شده است، زيرا کار کردن در کارخانجات و شرکت ها و موفق شدن، مستلزم ويژگي هايي مي باشد که به جاي زورمندي محتاج ظرافت و هوشمندي است. مرد امروزي بايد به طور مطلوب با همکاران خويش تعامل داشته باشد و با مساعدت آنان به اهداف عاليه خويش برسد. به علاوه مردان امروزي بايد خويشتن دار باشند ، ليکن بايد حساسيت هاي عاطفي خويش را نيز ابراز نمايند. مقايسه روان شناسي زن و مرد گوهر وجودي زن و مرد يکي است، هر دو انسانند و طبيعتاً با يکديگر شباهت هاي بسيار دارند، ضمن آنکه در مواردي با يکيگر تفاوت دارند. متأسفانه پژوهش ها و گرايش هاي علمي بيشتر به تفاوت هاي زن و مرد ، و نه بر شباهت هاي آنها تکيه دارد. افزون بر آن جنس زن و مرد در پاره اي از ويژگي ها همپوشي هاي زيادي را نشان مي دهند که در اين مورد بايد به توزيع فراواني اين ويژگي ها در دو جنس توجه کرد و دريافت که ميانگين نمره هاي هر گروه در مقايسه با ديگري در آزمون هاي مربوطه چه ميزاني است. تفاوت هاي زن و مرد از نظر ادراک از لحاظ مقايسه ادراک شنوايي، خانم ها چنان توان بالايي در ادراک شنوايي دارند که از هر صد محرک صوتي تقريباً تمامي آنها را مي شنوند. در اين زمينه تحقيقي در يک سالن بزرگ ارکستر صورت گرفت که در حدود دويست و پنجاه نفر سازهاي مختلف مي نواختند و خانم ها صداي اکثر آنها را تشخيص دادند ؛ در حالي که آقاياني که رهبر ارکستر بودند صداهاي تعدادي از سازها را نمي شنيدند. اين نشنيدن آقايان به علت ضعف دستگاه شنوايي نيست بلکه بدين علت است که انسان در مغز يک پالايه يا صافي دارد که تمام صداها از آن صافي رد مي شود و صداي مطبوع از آن پالايه عبور مي کند و ما آن را مي شنويم، گويا اين پالايه در مغز خانم ها به خوبي کار نمي کند از اين رو خانم ها تقريباً تمام صداها را مي شنوند و آقايان تنها صداهاي انتخاب شده را مي شنوند. شنيدن زياد انسان را خسته مي کند، به خاطر همين مي گويند زن موجودي است عصبي، زيرا همه صداها و محرکه هاي صوتي را مي شنود و در بسياري از مواقع توان پاسخگويي به همه آنها را ندارد. آقايان کمتر مي شنوند لذا کمتر انرژي مصرف مي کنند، پس کمتر خسته مي شوند. نکته ديگر قدرت بينايي زنهاست که همانند قدرت شنوايي، از مردها بيشتر است و اين امر به خاطر اين است که زنان ادراک جزئي دارند و مردها ادراک کلي. خانم ها تمام جزئيات را مي بينند و آقايان فقط کليات را مي بينند. از اين لحاظ سرعت ادراک در زن ها بيشتر است. منظور از سرعت درک اين است که فرد با سرعت و دقت متوجه جزئيات امري شود و سپس توجه خويش را معطوف به مرحله ديگري از درک کند . آزمون هاي اين توانايي زماني بوده، و شخص بايد در فاصله زماني خاصي دو رشته عدد و يا حرف را با يکديگر مقايسه کرده و به جواب هاي مورد نظر برسد. براساس رويکرد «فرا تحليلي» کارايي زنان بيشتر از مردان بوده و مقدار 32/-=D است اين ميزان نشانگر تفاوت جزئي تا متوسط است.
nاسكاروايلد nوقتي خوشبخت هستيم هميشه خوب جلوه مي كنيم اما وقتي خوب باشيم هميشه خوشبخت نخواهيم بود. nساموئيد nاول صحت، دوم جمال، سوم مال، چهارم رفيق. اينها پله هاي نردبان سعادت است از طرف ديگر مردها در چهره شناسي و بازشناسي چهره ها از زن ها موفق ترند. مي توان گفت زن ها در تشخيص رنگ ها و ادراک اندازه ها برتري قابل ملاحظه اي نسبت به مردها دارند. nامروزه جاي ترديد باقي نمانده است که کور رنگي جنبه ارثي دارد و از صفات وابسته به جنس است، زيرا تعداد مردان کور رنگ شانزده برابر تعداد زنان کور رنگ است.
nدر زمينه احساس و ادارک بويايي نيز نتيجه به نفع خانمهاست، و اين قدرت بويايي در زنان زن باردار قوي تر از افراد عادي است و يکي از دلايل ويار خانم ها نيز قدرت بويايي قوي آنهاست. علت اين امر آن است که حس بويايي به ميزان استروژن بستگي دارد و استروژن در اين دوران افزايش مي يابد. اصلاً قدرت بويايي، سنگ بناي رابطه احساسي بين مادر و کودک است. در تحقيقي چشم هاي تعدادي از مادران را بستند و سپس آنها را تک تک در مقابل عده اي نوزاد قرار دادند و مادران از طريق حس بويايي نوزاد خود را تشخيص دادند. از لحاظ قدرت چشايي، زنان از قدرت بالايي نسبت به مردان برخوردارند. گاهي اوقات زنان شکايت مي کنند که شوهرانشان در اوايل ازدواج از کيفيت غذاي پخته شده توسط آنها تعريف مي کنند ولي بعداً بي تفاوت مي شوند. اين امر مربوط به چشايي ضعيف مردان است. nاز نظر حساسيت نسبت به درد ، بعضي از تحقيقات نشان مي دهد آستانه درد زن ها پائين است. قدرت تحملشان هم کم است يعني با کمترين ضربه ، احساس درد مي کنند . در مقابل ، آستانه درد مردها بسيار بالاست و قدرت تحملشان نيز بيشتر است و شايد يکي از علل آن ضعف نيروي ماهيچه اي در زن باشد. البته بعضي از يافته ها نيز عکس مطالب فوق را نشان مي دهد. از تحقيقات فوق چنين استنباط مي شود که به طور کلي قدرت ادراک در زن ها بالاتر از مردهاست. nيکي ديگر از جنبه هاي شناختي، تفکر است. از يک ديدگاه ، تفکر را به چند مرحله تقسيم بندي کرده اند: تفکر ابتدايي که ويژه کودکان است. گفته شده است به طور کلي دختران کوچک بيشتر از پسران کوچک مي انديشند، حرف زدن و خواب ديدن علامتي از تفکر ابتدايي است. در بسياري از مواقع خانم ها خواب هاي طولاني مي بينند. nتفکر انتزاعي. انتزاعي کردن به معناي بيرون کشيدن است. اين نوع تفکر بدين معناست که شما قادر باشيد معناي صحيح را از يک موقعيت استنتاج کنيد. اين تفکر يک پيشرفت و گسترش هميشگي دارد. خانم ها در تفکر انتزاعي جزيي گرا هستند و آقايان کلي گرا. به همين خاطر حرف زدن با خانم ها مشکل است. رابطه و مباحثه با ايشان سخت است. يک خانم تا مباحثه را به مجادله نکشاند، از پا نمي نشيند؛ ولي آقايان در مباحثه و مجادله به سرعت موضوع را ختم مي کنند. گاهي وقت ها مشکلات خانواده ها بر سر همين ادراک کلي و جزئي است از جمله اشکالات يک تفکر انتزاعي گسترده اين است که خانم ها عصباني هستند و مردها که اين گستردگي تفکر انتزاعي را ندارند آرام اند. nنوع ديگر تفکر، تفکر حل مسئله اي است که از طريق آن مي توانيم براساس معلومات به دسته اي از مجهولات پي ببريم. در اين نوع تفکر مردها از زن ها جلوترند. مردها براي حل کردن يک مسئله زمان کمتري مي طلبند. کيفيت سرعت در حل مسائل در مردها بهتر است. تفکر حل مسئله اي در زن ها تحت تأثير تفکر انتزاعي آنها به کندي پيش مي رود. حافظه زنان مانند بايگاني، پرونده هاي قطور دارد و بسيار گسترده است ، به همين خاطر دير به جواب مي رسند. جزئي نگريستن در زن ها و توجه و حساسيت بيش از حد به مسائل جزئي ، آنها را از پرداختن به مسائل مهم و با ارزش باز مي دارد.
nج -واناميكر nاستفاده از موفقيت هاي كوچكي كه پيش مي آيد پر منفعت تر از اين است كه بيهوده شانس بزرگتري آرزو كنيم كه شايد هرگز بدست نيايد. nژاك دوال nآرزو يك خوشبختي بزرگتر ، پيوسته ما را از لذت خوشبختي كه از آن بهره منديم باز مي دارد. در تفکر فيلسوفانه که عالي ترين نوع تفکر است، تفکري که به متافيزيک و به جهان ماوراء طبيعت مي پردازد مردها جلوترند، حقيقت اين است که زن فيلسوف در دنيا نادر است. يک زن در طول عمر خود، وقتش را چنان صرف امور ناچيز و يا کارهاي مختلفي که به وي محول کرده اند مي کند که فرصت تفکر فيلسوفانه پيدا نمي کند. nاز لحاظ هوش- هوش مکانيکي پسران بهتر از دختران است. در فهم مطالب نيز پسران راحت تر از دختران مطالب را مي فهمند. از طرفي پژوهش هاي انجام شده در زمينه توانايي فضايي حاکي است که سه نوع توانايي فضايي وجود دارد و هر کدام در ميان دو جنس تفاوت هاي محسوسي دارد. nيکي از توانايي ها، توانمندي تجسم فضايي است. در اين آزمايش شخص بايد شي ء پنهان شده در ميان اشکال پيچيده را پيدا کند. نمره اختلاف دو جنس در اين بررسي 3/0 - = D است.
nتريستان برنارد nبراي آنكه بتوانيد با ديگران در كمال آرامش زندگي كنيد از آنها جز آنچه مي توانند در راهتان نثار كنند چيز ديگري نخواهيد. nآندره ژيد nهرگز براي تمتع از خوشبختي، امروز و فردا مكن. توانايي رياضيات. در ميان تفاوت هاي شناختي مرد و زن، توانايي دريافت رياضيات بيشترين توجه انديشمندان را به خود جلب کرده است. پژوهش ها در بعضي از موارد همانندي و در مواردي ديگر، ناهمانندي را نشان مي دهد nبراساس بررسي هاي «مک کوبي» و «جاکلين» ، پسران و دختران تا پايان دوره کودکي از نظر توانايي دريافت رياضيات همانند يکديگرند. از آغاز 12 سالگي پسران در مقايسه با دختران نمره هاي بالاتري از درس رياضي مي گيرند.
بينش و بصيرت نسبت به خود nخانم ها از وضعيت ظاهري و از حالات رواني و دروني خود از آقايان آگاهترند، و به خاطر همين برتري با کوچکترين نشانه بيماري به پزشک مراجعه مي کنند، تعداد مراجعين زن به پزشک بيشتر از مردان است، اما آقايان گاهي چنان از جسم و روان خود بي خبر مي شوند که گاهي جان خود را از دست مي دهند و پس از مرگ مشخص مي شود که به بيماري هاي مزمن مبتلا بوده اند. آقايان بيش از خانم ها به روان خود تسلط دارند و به خاطر همين توان سازگاري و انطباق بيشتري نيز دارند. تفاوت هاي زنان و مردان از نظر شيوه هاي ارتباطي nما مي توانيم بدون استفاده از کلمات، با يکديگر ارتباط برقرار کنيم. حالات چهره ما، لبخندها و اخم ها، ارتباط هاي غيرکلامي برقرار مي نمايند. دختران از همان اوان کودکي برتري کلامي را نسبت به پسران نشان مي دهند. در صحبت کردن، هم از کلمات بهتري استفاده مي کنند و هم روان تر سخن مي گويند. سيالي کلام نيز در آنها بهتر است. منطقه کلامي در نيمکره چپ مغز، در ناحيه بورکا و ورنيکه مي باشد و تحقيقات نشان داده است در زنان نيمکره چپ مغز غالب است. در اينجا به چهار قسمت الگوهاي حرف زدن، کيفيت صدا، کلمات ويژه، و عبارات و محتواي سخن مي پردازيم. الگوهاي حرف زدن nباور عموم افراد بر آن است که زنان به طور کلي پر حرف تر از مردانند. آنها مي توانند ساعت ها تلفني يا حضوري با افراد صحبت کنند و تمايلي به سکوت کردن ندارند. اما به اعتقاد سوايکر ( 1975) مردان بيشتر حرف مي زنند. جالب اينجاست که دختران جوان بيش از پسران جوان حرف مي زنند ، که اين خود توانايي گفتاري بيشتر آنها را نشان مي دهند. ولي در گروه هاي مختلط جنسي بزرگسالان، مردان راحت تر و بهتر سخن مي گويند ، شايد بتوان اين امر را به مسائل اجتماعي ربط داد. يکي ديگر از دلايلي که باعث مي شود زنان پر حرف به نظر برسند ، اين است که مطالب را با جزئيات کامل تشريح مي نمايند و اين امر ناشي از نوع نگرش و ديد جزئي آنها نسبت به مطالب است. کلمات و عبارات nزنان و مردان با وجودي که از کلمات مشابه استفاده مي کنند ولي حرف يکديگر را نمي فهمند. کلماتي که ما به کار مي بريم داراي دو قسمت هستند:
n1- پيام 2- فراپيام. اطلاعاتي که به وسيله معاني کلمات منتقل مي شوند «پيام» و آنچه درباره روابط مخابره مي شوند ، تلقي در قبال يکديگر، موقعيت و حرفي که مي زنيم، حالت چهره و وضعيت بدني ما در هنگام صحبت کردن ، «فراپيام» را تشکيل مي دهند. در حالي که کلمات اطلاعاتي را منتقل مي سازند، طرز سخن ما ، بلندي صدا، سرعت حرف زدن، لحن و اداي کلمات و تأکيدها ، ذهنيت ما را مشخص مي سازند؛ حالتي که به مخاطب ما مي فهماند عصباني هستيم، يا احساس دوستانه داريم و مي خواهيم صميمي تر شويم همان فراپيام است.
nهلن كلر nخوشبختي شكل ظاهري ايمان است ،تا ايمان و اميد و سخت كوشي نباشد ،هيچ كاري را نمي توان انجام داد. nپژوهش ها نشان داده اند زن ها بيشتر از پيام به فراپيام اهميت مي دهند. در حالي که براي مردها خود پيام اهميت بيشتري دارد. nزنان براي بيان احساسات به خود حق مي دهند از انواع صفات عالي و مبالغه آميز استفاده کنند و احساسات خود را غليظ جلوه دهند. مثلاً مي گويند:« توهيچ وقت به فکر ما نبودي» « تو هميشه دير مي آيي» « صد بار به شما گفتم». زن محدوديتي در استفاده از لغات نمي بيند در صورتي که مردان اين کلمات را واقعي پنداشته و واکنش نامناسب نشان مي دهند. مثلاً مي گويند « در يک ماه گذشته فقط يک شب دير آمدم ».
n زنان بيشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خيره مي شوند. زماني که دو زن با يکديگر صحبت مي کنند معمولاً به چشمان همديگر نگاه مي کنند، اما هنگامي که دو مرد با يکديگر گفتگو مي کنند، هر يک به نقطه اي چند سانتي متر بالاي گوش طرف مقابل نگاه مي کنند.
nزنان بيشتر از مردان به گفت و گو در مورد جزئيات علاقه مند هستند ولي براي مردها گفت و شنود در مورد مسائل کلي مثل سياست، بازار، تاريخ ، کاربرد اشياء مختلف و ورزش اهميت بيشتري دارد. معمولاً زن ها وقتي در مورد مسئله اي يا رويدادي گزارش مي دهند آن را با جزئيات تشريح مي کنند و به شکل زنده نمايش مي دهند ولي مردها معمولاً خلاصه اي کوتاه و کلي را در مورد رويدادها ارائه مي کنند. برخي پژوهش ها حاکي از اين است که زنان بيشتر از مردان درباره چگونگي احساس و عملکرد مردم صحبت مي کنند در حالي که مردها درباره ي اشياء و امور و سياست، بيشتر صحبت مي نمايند . پژوهش ها نشان مي دهد 71 درصد زنان و 64 درصد مردان به غيبت کردن مي پردازند. از طرف ديگر زنان بيشتر از مردان از کلمات و عباراتي که محتواي احساسي و عاطفي دارند استفاده مي کنند و به طور کلي در سخن گفتن از مردان مؤدب ترند.
nهربرت اسپنسر nفكر نو بسيار ظريف و حساس است، با يك ريشخند كوچك مي ميرد و كنايه اي كوچك آن را بسختي مجروح مي كند. ارتباط غير کلامي nميان زن و مرد از لحاظ رفتارهاي غير کلامي مانند لبخند زدن، وضعيت بدن، و فضاي شخصي تفاوت وجود دارد. براي درک اين مطلب کافي است صداي تلويزيون را قطع کرده و به مشاهده رفتار غيرکلامي بپردازيد. « فرانسز»، معتقد است اهميت جنبه هاي غير کلامي حتي از پيام هاي کلامي مهمتر است لذا در ذيل به شرح رفتارهاي غير کلامي مي پردازيم که عبارت اند از: فضاي شخصي، وضعيت بدن، تماس، حالات صورت و توانايي رمزگشايي. فضاي شخصي nمنظور از فضاي شخصي، فضاي نامرئي اطراف هر شخص است که در آن مورد هجوم ديگران قرار مي گيرد. انسان از فضاي شخصي خود هنگامي آگاه مي شود که شخص بيگانه اي به او آنقدر نزديک مي شود که احساس ناراحتي و ناامني مي کند. اندازه ي اين فضاي شخصي براي زنان و مردان، همچنين در فرهنگ هاي مختلف متفاوت است. به طور کلي زنان فضاي کمتري را در مقايسه با مردان اشغال مي کنند و به فاصله کمتري از يکديگر مي نشينند و يا مي ايستند. حالات صورت nاز لحاظ حالات صورت، زن و مرد با يکديگر تفاوت دارند. زنان معمولاً بيش از مردان لبخند مي زنند. بررسي هاي موجود ، فراواني لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان مي دهد که لبخند زنان الزاماً به معناي شاد بودن و يا حالت هاي عاطفي دوستانه آنها نيست، لبخند پدران، هنگامي که مطالب خوب به فرزندان خود مي گويند و جدي بودن آنها هنگامي که مطالب خنثي و يا نامطبوع مي گويند ، قابل مشاهده است. در حالي که لبخند مادران به ماهيت پيام آنها چندان ارتباطي ندارد. به نظر مي رسد حالات صورت زنان، اغلب وضعيت عاطفي و هيجاني آنها را فاش نمي کند. توانايي رمز گشايي nتوانايي رمز گشايي، به معناي حدس زدن احساسات طرف مقابل با مشاهده رفتار غيرکلامي اوست. براي نمونه فردي که اين توانايي را دارد، از حالات صورت، وضعيت بدن و حرکات و نيز صداي دوست خود، در مي يابد که او خوش و سرحال است يا محزون و افسرده. پژوهش هاي هال و ديگران نشان مي دهد که اين توانايي در زنان به مراتب بيش از مردان است. زنان در قضاوت و استنباط هيجانات و عواطف - بويژه از حالات صورت - بسيار توانمندتر از مردان هستند. اين توانايي حتي در دختران دبستاني ديده مي شود. زنان در رمز گشايي توان بالايي دارند براي مثال در يک جمع و در يک مهماني اگر آقا از حرف همسرش خوشش نيايد و اشاره کند خانم سريعاً متوجه مي شود و مسير حرف را عوض مي کند ولي آقايان کمتر مي توانند چنين کاري بکنند. تفاوت هاي زن و مرد از لحاظ خلقي
nزنان بيش از مردان افسرده مي شوند و ظاهر افسرده پيدا مي کنند اما افسردگي آنها سطحي و موقتي است. مردان کمتر افسرده مي شوند ولي افسردگي آنها عميق و پايدار است ولي همين افسردگي را هم نشان نمي دهند. آقايان به ندرت افسردگي را نشان مي دهند . نمايش شديد آن نيز خودکشي است. آمار خودکشي در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هايي انجام شده که نشان مي دهد زنان سه برابر بيش از مردان اقدام به خودکشي مي نمايند ولي مردان سه برابر بيش از زنان واقعاً خودکشي مي کنند. مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند. nنحوه برخورد زن و مرد در برابر مسائل و مشکلات متفاوت است. زنان زماني که اوضاع بر وفق مرادشان نيست فوراً تذکر مي دهند ولي مردان معمولاً در خود نگه مي دارند.
نحوه برخورد با فشارهاي عصبي و روحي nيکي از تفاوت هاي عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهاي عصبي و روحي است. مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند؛ در صورتي که زن ها به هيجان آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش و حالت عادي، مرد در جهت حل مسئله مي کوشد، و زماني که مسئله حل شد از لاک خود بيرون مي آيد. ولي زن بيشتر نياز به همدردي دارد.
nوقتي مرد خسته از کار روزانه به خانه بر مي گردد به آرامش و استراحت نياز دارد بنابراين به اخبار گوش مي کند يا روزنامه مي خواند و يا مسابقه فوتبال تماشا مي کند. خواندن روزنامه و يا گوش کردن به اخبار وسيله اي براي فراموش کردن مشکلات زندگي مرد است، اگر زن با حالات روحي مرد آشنا باشد روزنامه خواندن مرد را بي اعتنايي نسبت به خود تلقي نمي کند. مردها بيشتر به مسائل سياسي علاقه مندند . در صورتي که زن ها به مسائل ديني و اجتماعي و به زيبايي شناسي بيشتر از مردها علاقه نشان مي دهند. همانطور که ذکر شد مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد ديگر صحبت مي کنند. nاکثر مردها فقط به دو دليل مشکلاتشان را مطرح مي کنند: n1- زماني که کسي را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند n2 - زماني که در جستجوي راه حل مسئله اي باشند؛ بنابراين صحبت هاي همسرشان را نيز به همين منوال تعبير مي کنند و موجب آشفتگي روحي اش مي شوند. مردها بايد هنر گوش دادن را بياموزند. مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند. nزنان زماني داراي انگيزه مي شوند که آنها را عزيز بدارند و احساس کنند مورد تحسين و قدرداني قرار گرفته اند. دانش اين رموز براي داشتن يک زندگي موفق لازم است. تفاوت هاي زن و مرد در کمک کردن به ديگران n" گليگان" GILLIGAN در کتاب مشهورش به نام «صدايي متفاوت»، مي گويد مردان روابط خود با ديگران را بخشي از يک سلسله مراتب مي بينند که در آن گروهي قدرت و نفوذ بيشتري نسبت به ديگران دارند. برعکس، زنان در روابط خود با ديگران، خود را با شبکه ارتباطي مهمي پيوسته مي بينند. آنها زندگي را وابسته به ارتباط و پيوند در قالب فعاليت هاي مراقبتي و دلبستگي، و نه قراردادهاي توافقي مي نگرند در دوستي ، زنان علاقه مندتر مي شوند و عاطفي تر برخورد مي کنند در حالي که دوستي مردان قوي تر و عميق تر است. تفاوت هاي جنسي در الگوهاي دوستي بستگي زيادي به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذيرش مسئوليت هاي مختلف ، الگوهاي دوستي تغيير مي کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بيش از زنانشان است. يکي از کارهاي ناپسندي که خانم ها پس از ازدواج انجام مي دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. زنان nبا دوستان خود نزديك ترند nصميمي ترند nبيشتر درد دل ميكنند مردان nمردان با دوستان خود بيشتر در فعاليتي مشارکت مي کنند nاحساس مسئوليت بيشتري دارند nبا گذشت ترند مقايسه زن و مرد از نظر قدرت nميزان و درجه قاطعيت در زنان و مردان در بيشتر موقعيت هاي زندگي واقعي آنان متفاوت است ولي به طور کلي مي توان گفت قاطعيت در زنان در مقايسه با مردان کمتر و حالت هاي انفعالي آنان بيش از مردان است. ميزان و درجه قاطعيت در زنان و مردان در بيشتر موقعيت هاي زندگي واقعي آنان متفاوت است ولي به طور کلي مي توان گفت قاطعيت در زنان در مقايسه با مردان کمتر و حالت هاي انفعالي آنان بيش از مردان است. n« فرودي» ، پرخاشگري بارز ميان زن و مرد را در چهار مورد دسته بندي کرده است: n1) مردان رفتارهاي پرخاشگرانه بدني را به مراتب بيش از زنان بروز مي دهند. اين امر در گزارش هاي آنان در زمينه رؤياها، هدف ها و رفتارها و عادات آنها به کرات شنيده شده است. 2) مردان و زنان تقريباً به طور يکسان خشونت و شوخي هاي خصمانه را تأييد مي کنند. 3) زنان بيشتر از مردان، درباره پرخاشگري احساس گناه و پشيماني مي کنند و همين احساس موجب مي شود تا از اعمال پرخاشگرانه به دور باشند. n4) زنان بيشتر از مردان نسبت به قربانيان پرخاشگري همدلي مي کنند و از آنجايي که در همدردي و همدلي قوي تر از مردان هستند بنابراين بيشتر مي توانند خود را در موقعيت فرد صدمه ديده قرار دهند و با او همدلي کنند. بنابراين مردان به طور جدي پرخاشگرتر از زنان هستند ؛ اما اگر در موقعيت هايي زنان احساس گناه و همدلي نکنند مي توانند به اندازه مردان پرخاشگر باشند. مديران مرد دقت بيشتري صرف رفتارهاي مدير مآبانه مانند پند و اندرز دادن و يا ايراد گرفتن مي کنند و مديران زن وقت بيشتري را به بالا بردن روحيه همدلي ميان اعضاي گروه اختصاص مي دهند. nهر چند عوامل محيطي و اجتماعي تأثير و رابطه مستقيم با پرخاشگري دارد ولي مسائل اجتماعي نمي تواند تنها دليل پرخاشگري باشد. بنابراين پديده پرخاشگري بايد يک ريشه زيستي هم داشته باشد. براساس تحقيقات انجام شده در مورد علل پرخاشگري سه عامل زير مي توانند مؤثر باشند: nالف- تمايز اوليه مغز در جهت الگوي شر بودن nب- ميزان هورمون هاي خون، مخصوصاً آندروژن ها –ج- رويدادهاي خاص محيط زندگي قاطعيت nميزان و درجه قاطعيت در زنان و مردان در بيشتر موقعيت هاي زندگي واقعي آنان متفاوت است ولي به طور کلي مي توان گفت قاطعيت در زنان در مقايسه با مردان کمتر و حالت هاي انفعالي آنان بيش از مردان است. رويکرد قاطعيت به مراتب سازنده تر از رويکرد انفعالي است و رويکرد پرخاشگري مخرب نيز نيست. رقابت nدر زمينه رقابت و تفاوت هاي آن در دو جنس ، يافته هاي متفاوتي ارائه شده است. در بعضي پژوهش ها هيچگونه تفاوتي در رقابت بين زن و مرد ديده نمي شود و در بعضي ديگر رقابت در پسران بيش از دختران گزارش شده است. n وقتي مردم خود را در برابر يک جمع مي يابند نگران چگونگي مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که بايد به گونه اي رفتار نمايند که قابل قبول به نظر آيند و زنان بيشتر نگران قضاوتي هستند که در مورد آنها مي شود ؛ بنابراين ملايم تر و مطيع تر رفتار مي کنند. رهبري و مديريت nمديران مرد دقت بيشتري صرف رفتارهاي مدير مآبانه مانند پند و اندرز دادن و يا ايراد گرفتن مي کنند و مديران زن وقت بيشتري را به بالا بردن روحيه همدلي ميان اعضاي گروه اختصاص مي دهند. همچنين زناني که به دليل توانمندي هايشان به عنوان مدير برگزيده شده اند به عنوان زنان برجسته و برتر عمل مي کنند و ترکيبي از شيوه هاي مديريتي مردانه و زنانه را به کار مي برند. ترغيب و قانع سازي nشخص قدرتمند مي تواند ديگران را درباره موضوعي گاه مغاير با اعتقاد اصلي شان قانع سازد. کسي که انگيزه قدرت در وي قوي است قادر است در احساسات و افکار ديگران نفوذ نمايد. حال بايد ديد آيا ميان زن و مرد در نوع راهبردهايي که در قانع ساختن ديگران به کار مي برند، تفاوت وجود دارد؟ جانسون در پژوهش هايش تفاوت ميان زن و مرد را در راهبردهايي که به کار مي برند در سه زمينه زير بيان مي کند: n1- قدرت غير مستقيم در برابر مستقيم nزنان داراي قدرت غير مستقيم، و مردان داراي قدرت مستقيم هستند. n2- قدرت شخصي در برابر قدرت عيني و محسوس. nبه نظر مي رسد زنان از قدرت شخصي مانند دوست داشتن، محبت و تأييد استفاده مي کنند در حالي که مردان از قدرت عيني مانند پول و قدرت بدني بهره مي گيرند.
n3- بي پناهي در برابر شايستگي nزنان گاه با راهبرد بي پناهي ديگران را قانع مي کنند. براي نمونه هنگام پنچر شدن لاستيک اتومبيل، کنار جاده ، با بي پناهي به اتومبيل خود تکيه زده و منتظر کمک مي ايستند؛ در حالي که مردان از شايستگي خود هر چند اندک به عنوان يک راهبرد ترغيب و قانع سازي بهره مي گيرند. نفوذ پذيري nدر برابر هر شخصي که توانايي قانع سازي دارد، بايد فردي نفوذپذير نيز وجود داشته باشد. روان شناسان اجتماعي بر اين باورند که زنان به مراتب بيش از مردان نفوذ پذيرند و تفاوت در ميزان نفوذ پذيري آنها از نظر آماري معني دار است. زنان به ويژه در موقعيت هايي که زير فشار ديگر اعضاي گروه باشند، آسان تراز مردان تحت تأثير قرار گرفته و تغيير عقيده مي دهند.«اش»، در زمينه نفوذ پذيري و به عبارتي همنوايي ، آزمايشي انجام داده که معروف است . آزمايش «اش» بدين شرح است: nيکي از يافته هاي «اش» در زمينه همنوايي تفاوت هاي بين دو جنس زن و مرد بود.«اش» مشاهده کرد در آزمايش هايي که مواجهه ، رو به رو بود و فرد مي بايست به طور علني با جمع مخالفت کند تفاوت هاي بين دو جنس ظاهر مي شد. يعني وقتي در آزمودني ها اين باور را به وجود مي آوردند که دارند آنها را مشاهده مي کنند، زنان بيشتر همنوايي مي کردند تا زماني که پاسخ آنها دريک موقعيت خصوصي تر و بدون مشاهده شدن اعلام مي شود.
nصابران و شاكران يكي از بزرگان عرب كه به زشتي چهره و كريهمنظري معروف بود، زني بسيار زيبا و خوشاخلاق داشت، روزي زن به او گفت: مطمئنم كه من و تو هر دو اهل بهشت هستيم. گفت: از كجا ميداني؟ گفت: از آنجا كه تو چهرة زيباي مرا ميبيني و سپاس ميگويي و من چهرة زشت تو را ميبينم و صبر ميكنم و صابران و شاكران هر دو اهل بهشت هستند.