رمضان با طعم خشونت و تحقیر ....

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهه موسوی :
چه شب احیایی بود آنشب اگر آن خانم مامور نیروی انتظامی با آن حالت توهین آمیز با مردم سخن نمی گفت . وقتی به چهره تک تک آنهایی که در حیاط امامزاده " عین علی زین علی " پونک نشسته بودند نگاه کردم دلم به حال خودم سوخت ؛ به حال هموطنانم ، به حال تمام مردمی که برای مسلمان بودن و مسلمان نبودن باید تحت فشار باشند . برای مردمی که حتی رابطه شان با خدا هم باید با جواز و ساماندهی نظامی برقرار بشه .
احیای نوزدهم بود و صدای دعای جوشن کبیر از بلندگوی امامزاده در حیات طنین انداخته بود . همه در حال نیایش بودند و به توصیه مسئولان امامزاده ، خانواده ها در بخش شمالی حیات در کنار هم نشسته بودند .ناگهان صدایی همراه با تحکم ، بر سر جمعیت فرود آمد : « برادران ! برید آنور ! »
صدا تنها قلب دعا خوانان را نشکافت ؛ بر روحشان نیز طنینی سخت تحقیرآمیز وارد کرد ؛ آنرا شکست و تا انتهای نیتشان برای سخن گفتن با خدایی که می گویند "بخشنده و مهربان است " را تراشید و بر زمین ریخت . با این همه آنها توجهی نکردند و خدای رحمان رحیم را رها نکردند ؛ اما ماموران ول کن نبودند ؛آنها نه رحمان بودند و نه رحیم و با اینکه ادعای نماینده خدا بودن دارند اما انگار اصلا برایشان مهم نبود که اقلا اخلاقی خداپسند داشته باشند. با تحقیر آمیزترین لحن ممکن و همچنین خشم آلوده بر سر دعاخوانان فریاد می زدند : « مگه با شما نبودم ؟ بلن شو آقا برو آنور ! خواهرا می خوان راحت باشن !»
به خواهرا !! نگاه کردم . هیچکس ناراحت نبود . اغلب در کنار همسر یا دیگر اعضای خانواده در حال دعا خواندن بودند . مگر عروسی آمده بودند و قرار بود لباس مجلسی بپوشند که حضور آقایان برایشان اشکال ایجاد کند ؟ دوست همراه من که پسر 16 ساله اش کنارش نشسته بود به اعتراض گفت : « مگر خودتان نگفتید خانواده ها اینجا بنشینند ؟ من پسرم را تنهایی آنطرف نمی فرستم .....» مامور زن فریاد زد : « هر که گفت اشتباه کرد بلند شین ! زود ! زودتر !»
به یاد حالت ناظم های قدیم افتادم ؛ آن دوره ای که هنوز تنبیه بدنی در نظام آموزشی ایران ممنوع نشده بود و همچنین خاطره هایی که سربازها از فضای پادگان ها نقل می کردند و با زصدای خشونت بار آن زن مامور !!!
عصبانی در پاسخش مثل خودش فریاد زدم . گفتم دست از سر مردم بردارید . اقلا بگذارید دعا ، زهر مارمان نشود . گفتم اینهمه فاصله که بین خدا و مردم انداخته اید کافی نیست ؟ با آنهمه بوق و کرنا آدم ها را به مساجد دعوت می کنید و با فریاد آنها را می تارانید ؟؟
گفت : « بیسیم می زنم مامور بیاید ...»
گفتیم هر کاری می خواهید بکنید . شما که تا به حال هم هر کاری خواسته اید کرده اید ....ما بلند نمی شویم . دو خانواده دیگر هم با ما همصدا شدند و بقیه هر چند حرفی نزدند اما از جایشان تکان نخوردند . حتی سرشان را هم برنگرداندند تا ببینند چه شد و همچنان در حال نیایش بودند .
همان وقت تصمیم گرفتم دیگر هیچ احیایی را به مراکزی با متولی دولتی نروم . هر چند دلم برای فضای آرامش بخش امامزاده ها لک بزند .
در راه بازگشت به خانه به امام علی فکر می کردم ؛ همان کسی که آنشب یادبود شهادتش بود . همان کسی که به نام او به انسان ها توهین می کردند . آنهم صرفا به این دلیل که کنار خانواده شان دعا می خواندند ...... همان کسی که به تحمل مخالفان و 25 سال سکوت و گذشتن از حق خود به خاطر مصلحت جامعه و مردم شهره است هر چند ما چقدر دراینباره کم شنیده ایم و او را کم می شناسیم .
به یاد حرف دکتر علی شریعتی افتادم : «و تو ای علی ! ای شیر! مرد خدا و مردم ! رب النوع عشق و شمشیر ! ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم . شناخت تو را از مغزهای ما برده اند . اما عشق تو را علی رغم روزگار در عمق وجدان خویش ، در پس پرده های دل خویش همچنان مشتعل نگاه داشته ایم ! ...»
وسط خیابان ، دخترم گفت : « مامان ! اینا اصلا امام علی را نمی شناسن . وقتی با اون خانم مامور صحبت کردم و نتونست قانعم کنه گفت : « دختر جان ! من مامورم و معذور ، الان هم کار دارم ، برو با آن همکارم حرف بزن ! » من هم بهش گفتم : « خانم ، مگر نمی دانید همان امام علی که امشب برایش مراسم گذاشتین در نامه ای به مالک اشتر گفته : " هرگز نگو مامورم و معذور ! و برای هر کاری اندیشه و تعقل کن و با اعتقاد عمل کن ...... »

برگرفته از سایت ( اینجا )
 

xphoenix

عضو جدید
خیلی زیبا بود!دقیقا همینطوره!هر غلطی میخوان میکنندو تهشم یه کلاه شرعی میذارن سرش!به نام اون بزرگان از هیچ کاره زشتی فرو نمیذارن!خدا بگم چی کارشون کنه!!!!!!1:w00::w00::w00:
 

sh.mojtaba

عضو جدید
سلام

ما ها معمولا سوراخ دعا را گم می کینم. اگر می بینیم توی خیابون ها به خاطر ضعف کارهای فرهنگی خودمان لباس دخترها و پسرها در شان آنها نیست به جای انجام کار فرهنگی می آییم با زور با اینها مقابله کنیم.
من ممنون نیروی انتظامی به خاطر کارهای صحیح خودش در راستای امنیت اجتماعی از دست افراد شرور هستم ولی نباید با فرهنگ مردم با زور مبارزه کرد.
از بحث شما دور نشیم. همه جا اینطور نیست. امسال من توی جمکران هر سه شب احیا دیدم که مردم در کنار خانواده هاشون و حتی پسر و دخترهای جون کنار هم نشسته بودند و هیچ کس به آنها گیر نداد. اگر کار آنها اشتباه بود، شما به خاطر اینکه سکوت نکردید آزادگی یک ایرانی را نشان دادید و از شما تشکر میکنم که جواب حق را دادید و این نکته را هم در نظر بگیرید که انسان کامل برای امام است و حکومت کامل و با عدالت برای امام زمان(عج)...
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
21 ماه مبارك بود.من و خواهرام و مادرم رفتيم امامزاده عينلي زينلي.مردا سوا زنا سوا.انقدر دعاشون كرديم كه اين كارو كردن كه نگو و نپرس!!البته ما آقايي همراهمون نبود ولي اگرم بود اين يه شب ما راضي بوديم در محضر خانواده نباشن.زنا راحت نشسته بودن.ولي امان از بيرون اومدن! امان!! آقايون به خودتون و نيتتون نگاه نكنيد من فقط مونده بودم اينهمه لش شب احيا حيا نمي كنن!!باور كنيد همون يه لحظه هم اونقدر برخورد پيش اومد كه نگو!!ولي توي اين شب خيلي وقاحت مي خواد كه اين كارا رو انجام بدن!
درسته شايد اينجا زنا مجبور شدن جداگانه اعمالشون رو انجام بدن ولي براي راحتي كسايي مثل ما كه مرد نداشتيم خيلي نعمت بزرگي بود.شايد اونا بخاطر ما متحمل زحمت شدن كه از اينجا ازشون تشكر و معذرت خواهي مي كنيم.مراسم خيلي خوب بود و من زني نديديم كه به كسي بي احترامي كنه كه هيچ ما ازشون راهنمايي خواستيم توي اون سيل جمعيت خيلي خونسرد وايساد جوابمون رو داد.اين نوشته رو خوندم وظيفه ي خودم دونستم اينا رو هم بنويسم.اون شب شايد چون شب دوم بود كسي اعتراض نمي كرد و همه خيلي راحت از هم جدا مي شدن.دستشون درد نكنه. از اينجا ازشون تشكر مي كنم.:gol:
اگر تا حالا اونجا نرفتيد حتمااااا بريد.يه صفا و آرامشي داره كه نپرس!التماس دعا
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
mmbidhendi عزيز.كي گفته جدا بودن خوبه؟
ولي فقط براي ناموس خودت محرمي.شما خيالت راحته پسري كسي بهت كار نداره! ولي باور كن بعضي از جاها من از فرط عذاب كشيدن از طرف آدم هاي بلانسبت شما بي شعور مي خوام خودمو هورت بكشم!يك كاري كنم نباشم.و اونشب يكي از همون مواقع بود.اگه مامورا اونجا بودن براي حفاظت از ناموس مردم كه يكيش من بودم بود.:gol::gol:
مردم هم حق داشتن مي خواستن اونشب دركنار هم باشن ولي خب اكثرا خانم ها تنها اومده بودن.مرد نداشتن.شما بگو اونا چي كار مي كردن؟با اون همه ...
 

pishoo

عضو جدید
الهه موسوی :
چه شب احیایی بود آنشب اگر آن خانم مامور نیروی انتظامی با آن حالت توهین آمیز با مردم سخن نمی گفت . وقتی به چهره تک تک آنهایی که در حیاط امامزاده " عین علی زین علی " پونک نشسته بودند نگاه کردم دلم به حال خودم سوخت ؛ به حال هموطنانم ، به حال تمام مردمی که برای مسلمان بودن و مسلمان نبودن باید تحت فشار باشند . برای مردمی که حتی رابطه شان با خدا هم باید با جواز و ساماندهی نظامی برقرار بشه .
احیای نوزدهم بود و صدای دعای جوشن کبیر از بلندگوی امامزاده در حیات طنین انداخته بود . همه در حال نیایش بودند و به توصیه مسئولان امامزاده ، خانواده ها در بخش شمالی حیات در کنار هم نشسته بودند .ناگهان صدایی همراه با تحکم ، بر سر جمعیت فرود آمد : « برادران ! برید آنور ! »
صدا تنها قلب دعا خوانان را نشکافت ؛ بر روحشان نیز طنینی سخت تحقیرآمیز وارد کرد ؛ آنرا شکست و تا انتهای نیتشان برای سخن گفتن با خدایی که می گویند "بخشنده و مهربان است " را تراشید و بر زمین ریخت . با این همه آنها توجهی نکردند و خدای رحمان رحیم را رها نکردند ؛ اما ماموران ول کن نبودند ؛آنها نه رحمان بودند و نه رحیم و با اینکه ادعای نماینده خدا بودن دارند اما انگار اصلا برایشان مهم نبود که اقلا اخلاقی خداپسند داشته باشند. با تحقیر آمیزترین لحن ممکن و همچنین خشم آلوده بر سر دعاخوانان فریاد می زدند : « مگه با شما نبودم ؟ بلن شو آقا برو آنور ! خواهرا می خوان راحت باشن !»
به خواهرا !! نگاه کردم . هیچکس ناراحت نبود . اغلب در کنار همسر یا دیگر اعضای خانواده در حال دعا خواندن بودند . مگر عروسی آمده بودند و قرار بود لباس مجلسی بپوشند که حضور آقایان برایشان اشکال ایجاد کند ؟ دوست همراه من که پسر 16 ساله اش کنارش نشسته بود به اعتراض گفت : « مگر خودتان نگفتید خانواده ها اینجا بنشینند ؟ من پسرم را تنهایی آنطرف نمی فرستم .....» مامور زن فریاد زد : « هر که گفت اشتباه کرد بلند شین ! زود ! زودتر !»
به یاد حالت ناظم های قدیم افتادم ؛ آن دوره ای که هنوز تنبیه بدنی در نظام آموزشی ایران ممنوع نشده بود و همچنین خاطره هایی که سربازها از فضای پادگان ها نقل می کردند و با زصدای خشونت بار آن زن مامور !!!
عصبانی در پاسخش مثل خودش فریاد زدم . گفتم دست از سر مردم بردارید . اقلا بگذارید دعا ، زهر مارمان نشود . گفتم اینهمه فاصله که بین خدا و مردم انداخته اید کافی نیست ؟ با آنهمه بوق و کرنا آدم ها را به مساجد دعوت می کنید و با فریاد آنها را می تارانید ؟؟
گفت : « بیسیم می زنم مامور بیاید ...»
گفتیم هر کاری می خواهید بکنید . شما که تا به حال هم هر کاری خواسته اید کرده اید ....ما بلند نمی شویم . دو خانواده دیگر هم با ما همصدا شدند و بقیه هر چند حرفی نزدند اما از جایشان تکان نخوردند . حتی سرشان را هم برنگرداندند تا ببینند چه شد و همچنان در حال نیایش بودند .
همان وقت تصمیم گرفتم دیگر هیچ احیایی را به مراکزی با متولی دولتی نروم . هر چند دلم برای فضای آرامش بخش امامزاده ها لک بزند .
در راه بازگشت به خانه به امام علی فکر می کردم ؛ همان کسی که آنشب یادبود شهادتش بود . همان کسی که به نام او به انسان ها توهین می کردند . آنهم صرفا به این دلیل که کنار خانواده شان دعا می خواندند ...... همان کسی که به تحمل مخالفان و 25 سال سکوت و گذشتن از حق خود به خاطر مصلحت جامعه و مردم شهره است هر چند ما چقدر دراینباره کم شنیده ایم و او را کم می شناسیم .
به یاد حرف دکتر علی شریعتی افتادم : «و تو ای علی ! ای شیر! مرد خدا و مردم ! رب النوع عشق و شمشیر ! ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم . شناخت تو را از مغزهای ما برده اند . اما عشق تو را علی رغم روزگار در عمق وجدان خویش ، در پس پرده های دل خویش همچنان مشتعل نگاه داشته ایم ! ...»
وسط خیابان ، دخترم گفت : « مامان ! اینا اصلا امام علی را نمی شناسن . وقتی با اون خانم مامور صحبت کردم و نتونست قانعم کنه گفت : « دختر جان ! من مامورم و معذور ، الان هم کار دارم ، برو با آن همکارم حرف بزن ! » من هم بهش گفتم : « خانم ، مگر نمی دانید همان امام علی که امشب برایش مراسم گذاشتین در نامه ای به مالک اشتر گفته : " هرگز نگو مامورم و معذور ! و برای هر کاری اندیشه و تعقل کن و با اعتقاد عمل کن ...... »

برگرفته از سایت ( اینجا )
من با کلاه شرعی و این برنامه هاشون کار ندارم و بیزارم ولی خودم شب19 و21 (شب احیا) اونجا بودم اولا اصلا از نیروی انتطامی نبودن و از خدمه اونجا بودن چون اون امامزاده دم خونمونه و من اونجا زیاد میرم 2 تا از خدمه رو هم میشناختم. هیچ گیر بازاری هم نبود فقط میگفتن خانوما با چادر برن تو صحن که اینم قانون تمام امامزاده هاس.شب احیا نگو و احیا پارتی بگو !هر مدل مو و مش و آرایشو لباس بگید اونجا بود هیچ کسم کاری به کارشون نداشت.آقایونم که مثل همیشه از 7 دولت آزاد. نیرو انتظامی تنها کاری که کرده بود این بود که با یه ماشین سر خیابون پایینی و بسته بود که خیابون امامزاده شلوغ نشه هیچ کاریم با هیج عهدی نداشتن.;)پسرای 8-10 ساله هم پیش ماماناشون بودن. میگم تمام این نوشته دروغ محضه چون خودم اونجا بودم و به عینه دیدم که کسی با کسی هیچ کاری نداشت
 
آخرین ویرایش:

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه نیگاه به نویسندش بنداز، خدا کنه دروغ محض باشه
ولی از این اتفاقا زیاد افتاده اونم در حد چندش آورش

نوشته‌های زیادی رو از اوشون دیدم، و به گفته هاش اعتقاد دارم
حوصلم هم نمیشه بشینم دروغ بخونم

زحمتاشون بر کسی پوشیده نیست، کثافت کاریا هم بر کسی پوشیده نیست

دلیلی هم نمیبینم بی خود و بی جهت به یه نوشته بگم دروغ، چون واقعیت درونش موج میزنه
لطف کنین از نو بخونینش و بعد بگین دروغه پیشو جان

واقعیت ماجرا بر کسی پوشیده نیست

رو این نوشته که الان نوشتم هم فکر کنم، گفتم واقعیت ماجرا، نه این ماجرا
 

pishoo

عضو جدید
یه نیگاه به نویسندش بنداز، خدا کنه دروغ محض باشه
ولی از این اتفاقا زیاد افتاده اونم در حد چندش آورش

نوشته‌های زیادی رو از اوشون دیدم، و به گفته هاش اعتقاد دارم
حوصلم هم نمیشه بشینم دروغ بخونم

زحمتاشون بر کسی پوشیده نیست، کثافت کاریا هم بر کسی پوشیده نیست

دلیلی هم نمیبینم بی خود و بی جهت به یه نوشته بگم دروغ، چون واقعیت درونش موج میزنه
لطف کنین از نو بخونینش و بعد بگین دروغه پیشو جان

واقعیت ماجرا بر کسی پوشیده نیست

رو این نوشته که الان نوشتم هم فکر کنم، گفتم واقعیت ماجرا، نه این ماجرا
جوجوی عزیز من با این الکی بگیر بگیرا و چیزای الکیشون مخالفم ولی تا چیزی و با چشم خودت ندیدی باور نکن.ولی خودمونیم درسته گشت ارشاد به بعضیا الکی گیر داد ولی خداییش خودم کسایی و دیدم که به عنوان یه دختر امروزی از دیدنشون چندشم می شد و بخاطر مونث بودنم خجالت می کشیدم/ گشت 2 بار به دوستم گیر داد ولی با افسر ش صحبت کردیم بدون هیچ بحثی گفت یه ذره مراعات کنید آخرشم با زنه که افسر بود دست دادیم و خدا حافظی کردیم;)راستی این یه دروغش چون من خودم اونجا بودم از9 شب تا1 بعد از نصف شب. من نمیگم نیست هست ولی این یکی و خودم دیدم که نبود.نویسندشم هر کی باشه بازم میگم دروغ نوشته . من جای شما دوست عزیز بودم به نوشته هاش شک می کردم
 
آخرین ویرایش:

sh.mojtaba

عضو جدید
سلام
دوستان تو بحث جدا بودن مرد و زن ها می خواستم بگم باید شرایطی از لحاظ فرهنگی و مکانی ایجاد بشه که اگر آقا یا خانومی خواست با همسرش دعا بخونه و مناجات کنه بتونه. من خودم دعا و مناجات تنهایی رو بیشتر ترجیح می دهم ولی یک زمانی آدم می خواد کنار شریک زندگی و یا خانوادش دعا بخونه. بهتره همه چیز را با یک حکم جواب ندیم.
لطفا به شرایط مکانی و زمانی هم توجه کنید که میتونه تو نظر دادن ما موثر باشه.
موفق باشید
 

phalagh

مدیر بازنشسته
جوجو جان!(چقدر سخته این همه ج)
اینو قبول دارم که بعضی اقات از ماموران نیروی انتظامی و افراد دیگه چنین برخوردایی رو میبینم.چیزی هم که تو نوشته پایین آوردی زیاد دور از ذهن نیست.یعنی چنین برخوردایی وجود داره.اما اینکه حالا تو اون شب و در اونجا همچین برخوردی بوده رو ...!
وقتی تو همین تاپیک دو نفر دارن میگن اون شب رو اونجا بودن و همچین چیزی ندیدن دیگه نمیدونم چی بگم.
من حرف کاربری رو که الان اینجا داره همچین چیزی میگه بیشتر قبول دارم تا حرف نوشته ای رو از یه سایتی که اصلا نمیشناسم.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
سلام

دوستان تو بحث جدا بودن مرد و زن ها می خواستم بگم باید شرایطی از لحاظ فرهنگی و مکانی ایجاد بشه که اگر آقا یا خانومی خواست با همسرش دعا بخونه و مناجات کنه بتونه. من خودم دعا و مناجات تنهایی رو بیشتر ترجیح می دهم ولی یک زمانی آدم می خواد کنار شریک زندگی و یا خانوادش دعا بخونه. بهتره همه چیز را با یک حکم جواب ندیم.
لطفا به شرایط مکانی و زمانی هم توجه کنید که میتونه تو نظر دادن ما موثر باشه.
موفق باشید
من چنین چیزی رو خیلی جاهها از جمله حرم امام رضا(س)،حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران دیدم.که خانواده ها راحت در کنار هم نشستن و به نیایش مشغولند.
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
mmbidhendi عزيز.كي گفته جدا بودن خوبه؟
ولي فقط براي ناموس خودت محرمي.شما خيالت راحته پسري كسي بهت كار نداره! ولي باور كن بعضي از جاها من از فرط عذاب كشيدن از طرف آدم هاي بلانسبت شما بي شعور مي خوام خودمو هورت بكشم!يك كاري كنم نباشم.و اونشب يكي از همون مواقع بود.اگه مامورا اونجا بودن براي حفاظت از ناموس مردم كه يكيش من بودم بود.:gol::gol:
مردم هم حق داشتن مي خواستن اونشب دركنار هم باشن ولي خب اكثرا خانم ها تنها اومده بودن.مرد نداشتن.شما بگو اونا چي كار مي كردن؟با اون همه ...

خواهش میکنم :) بنده جسارت بکنم بگم خوبه یا بد . بحث سر اینه که ما فرهنگش رو نداریم ، یادمون میره چه کاری و کجا و چطوری باید انجام بدیم ، وگرنه اونجا اینهمه آدم با لباس احرام میرند و خودشون رو محضر خداوند میبینند ، اما توی بقیه جاها یادمون میره که خدا هست :( بخصوص توی ایران خودمون .
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر جدا بودن خوب بود ، خدا خونش و زنونه مردونه میکرد ...

خدا نگفته مردا جدا زنا جدا. اما حتما یه حدیو مشخص کرده دیگه نه؟ وقتی ما تو ایرانیم و داریم میبینیم که چه خبره و چه ادمایی با چه حرکاتی کنارمون هستن خیلی راحت میتونیم دلیل این جدا بودن هارم درک کنیم.
شما خودتونو نبینید هستن ادمایی که من یکی واقعا نمیتونم بهشون بگم ادم چون رفتارهایی در شان ادم ندارن.

یه نیگاه به نویسندش بنداز، خدا کنه دروغ محض باشه
ولی از این اتفاقا زیاد افتاده اونم در حد چندش آورش

دلیلی هم نمیبینم بی خود و بی جهت به یه نوشته بگم دروغ، چون واقعیت درونش موج میزنه
لطف کنین از نو بخونینش و بعد بگین دروغه پیشو جان

جوجوی عزیز مطمئنا هیچکس دوست نداره وقتشو برای دروغ بزاره. خیلی جاها هممون رفتارهای زننده دیدیم. دیدم جاهایی که بی دلیل گیر دادن... اما خب بیشتر از اون دیدم موقعیت هایی که به خاطر رفاه حال من و امثال من کارشونو خیلی خوب انجام دادن.
من نه اونجا بودم که بخوام تکذیب کنم یا تایید ... نه این نویسنده رو میشناسم... اما سعی میکنم منطقی باشم و حرف کسیو قبول کنم که به عنوان دوست من تو این باشگاه داره پست میده.
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم همینو میگم
واقعن کاراشون و خوبیاشون بر کسی پوشیده نیست
بعضیاشونو انقد دوس دارم که نگو

واقعن گلن
من نمیگم این موضوع اون شب اتفاق افتاده یا نه، فقط میگم یه واقعیته که اتفاق میفته

اگه همه‌ی مسئولینمون واقعن شعور بالایی داشتن، همیشه ازشون قدردانی میشد
متاسفانه انقد تعداد افراد گل کمه که حد نداره
 

sh.mojtaba

عضو جدید
سلام
فلق جان من هم میگم این شرایط تو همه ی امامزاده ها هست که کنار هم بشینند و دعا بخونند. آخه یکی از دوستان گفته بود راضی نیستند یک همچین شبی کنار همسر یا خانوادشون باشن، من هم گفتم همه جا یک جور حکم نکنند.
 

pishoo

عضو جدید
من چنین چیزی رو خیلی جاهها از جمله حرم امام رضا(س)،حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران دیدم.که خانواده ها راحت در کنار هم نشستن و به نیایش مشغولند.
عینعلی زینعلی هم فقط این سه شب این طوری بود اونم برای راحتی مردم چون شما جمعیت و که ندیدید. وگرنه من هفته ای ،دو هفته ای یکبار و حتما میرم دختر را با دوست پسراشون یا بالعکس ، میان کسی هم کاری به کارشون نداره چه برسه به زن و شوهرها.
اون شبم چون از عاشورا تاسوعا تجربه داشتن که جای سوزن انداختن پیدا نمی شه و برای راحتی بیشتر جدا کردن. آقایون که راحتن ولی منی که تنها رفته بودم اصلا دوست نداشتم وقتی دارم دعا می خونم یا گریه می کنم تو چش کسی باشم چه برسه به اینکه دورو ورم چند تا مرد قریبه حتی چشم پاک باشن:D;):biggrin:
 

phalagh

مدیر بازنشسته
عینعلی زینعلی هم فقط این سه شب این طوری بود اونم برای راحتی مردم چون شما جمعیت و که ندیدید. وگرنه من هفته ای ،دو هفته ای یکبار و حتما میرم دختر را با دوست پسراشون یا بالعکس ، میان کسی هم کاری به کارشون نداره چه برسه به زن و شوهرها.
اون شبم چون از عاشورا تاسوعا تجربه داشتن که جای سوزن انداختن پیدا نمی شه و برای راحتی بیشتر جدا کردن. آقایون که راحتن ولی منی که تنها رفته بودم اصلا دوست نداشتم وقتی دارم دعا می خونم یا گریه می کنم تو چش کسی باشم چه برسه به اینکه دورو ورم چند تا مرد قریبه حتی چشم پاک باشن:D;):biggrin:
اشتباه نشه چیزی که من گفتم در پاسخ دوستانی بود که گفتن چرا نمیزارن مردم کنار خونوادهاشون باشن.نه اینکه بخوام بگم همیشه باید اینطور باشه.
در پاسخ اون دوستومون هم که گفتن همیشه باید اینطور باشه باید بگم نه عزیزم چرا باید همیشه یهجور باشه آدم کارا رو بر حسب شرایط و موقعیت تنظیم میکنه. به گفته دوستان اون شب اونقدر شلوغ بوده که شرایط ایجاب میکرده اونطوری باشه.
و اگه نظر خودمم بخواید منم ترجیح میدم تو اون شرایط جدا باشه.بخصوص تو منطقه ی خودمون که هوا اینقدر گرمه آدم دلش میخواد یه خورده راحت تر باشه.
 
آخرین ویرایش:

sh.mojtaba

عضو جدید
سلام
آخه اگر قرار باشه که همیشه همین طور باشه که خیلی از مشکلات پیش میاد، پس اگر بعضی وقتها هم جدا بشه اشکال نداره.
با حرف عزیزمون که میگفت نمی خواهم گریه ام رو کسی ببینه موافقم ولی بعضی جاها هم باید یه طوری گریه کرد که همه گریه ی ما رو ببینند.(به استثناء خانم ها)
علتش هم ساده است، همه اش میگن مردها بی عاطفه اند:biggrin:
ولی خارج از شوخی تو مراسم اهل بیت میگن یه طور گریه کنید که همه ببینند.
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

ولی خارج از شوخی تو مراسم اهل بیت میگن یه طور گریه کنید که همه ببینند.


منم چنباری شنیدم :w15::w15:

فقط میتونم بگم حالم بهم میخوره

تازه میگن حتمنم باید گریه کنی :-&

فقط میتونم بگم متاسفم واسه اشکایی که بدون احساس سرازیر میشه
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
منم چنباری شنیدم :w15::w15:

فقط میتونم بگم حالم بهم میخوره

تازه میگن حتمنم باید گریه کنی :-&

فقط میتونم بگم متاسفم واسه اشکایی که بدون احساس سرازیر میشه
جوجو کم کم دارم متاسف میشم برای کسایی که از روی شنیده هاشون حرف میزنن.
کجا نوشته حتما باید گریه کنی؟؟؟
خیالتون راحت تا اخساسی نباشه اشکی نمیاد... اگر چیزی شبیه اشک هم جاری بشه نمیشه اسمشو اشک گذاشت...
جوجو من تصمیم گرفتم روی هر چیزی که میشنوم مطالعه کنم بعد روش نظر بدم. پیشنهاد میکنم تو هم همین کارو بکنی.
 

شهراسب

عضو جدید
عزیز من هر جایی حرمت خودشو داره به احترام ورود به امامزاده و در آن شبی که قراره سرنوشت آدم رقم بخوره خدا شاهده که زنها راحتترن که جدا از مردها در همچین شبی با خدا رازو نیاز کنند حالا یکبار هم که شده ز هم جدا باشند برای یک شب که اتفاقی نمافته اینقدر مسائل رو سخت تحلیل نکنید.
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی بهتره ما آدما تا یه چیزی میشنویم یا میبینیم فقط به صرف اینکه از یه قشر خاص بدمون میاد سریع جبهه نگیریم و بشینیم به حرکات و گفته های افراد خوب فکر کنیم همیشه هر مشکلی بین افراد یا گروه ها پیش میاد دو سمت داره باید حرف هر دو نفر رو گوش داد و بعد قضاوت کرد درضمن همیشه هوای نوشته ها و سخنرانی های احساسی مخصوصا اونایی رو که با چیزی ضدیت دارن رو داشته باشید احساس همیشه راه خوبی واسه رسیدن این افراد و گروه ها به هدفشونه
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
منم چنباری شنیدم :w15::w15:

فقط میتونم بگم حالم بهم میخوره

تازه میگن حتمنم باید گریه کنی :-&

فقط میتونم بگم متاسفم واسه اشکایی که بدون احساس سرازیر میشه

سلام آقا جاوید گل
منم متاسفام برای چشم و دلی که اجازه میدن اشک بدون احساس سرازیر بشه!
از امام صادق(ع) (اگه اشتباه نکنم) نقل شده که در پاسخ فردی که پرسیده بود شیعه شما رو چطور بشناسم! فرموده اند« اگر نزد شیعیان ما سه بار نام حسین(ع) را بیاورید، اشک از چشمانشان سرازیر میشه!!!)»

شاید بگی خیلیا رو میشناسی که برای حسین گریه می کنند و بعد روضه کارهیی می کنند که...
درسته! این افراد وجود دارند اما اینو بدون اونا برای حسین گریه نمی کنند! اونا فیلم بازی میکنند! شاید هم خودشون رو گول میزنند! بعضی ها هم برای مشکلات خودشون گریه می کنند!

شریعتی میگه:
حسن شفیع انسانی می شود که عشق و ایمان به او، وی را مجاهد بپرورد! و او را که در بیابانهای جهل و گمراهی سرگردان است، به راهی براند که در آن امام، پیشاهنگ است! وگر نه اشک هیچ اثر شیمیایی بر گناهان آدمی نخواهد داشت! اگر بر شعور و شناخت او اثر نکند!


حالیا ای اشک ببار!
حالیا ای غم تمامی وسعت روحم را سخت در خویشتن بفشار!
حالیا ای سکوت بر سراسر هستی ام مسلط شو!
گریستن، همیشه خدا، مسئله ماست! پیوسته اشک داریم و پیوسته غمناکیم!
وقتی سخن از آقایمان حسین(ع) است، هیچ معلوم نیست که چرا ظرف روحمان بی درنگ لبریز از باران اندوه می شود!
گریه کن!
گریه کن آری! اما بغض مکن!
به خدا قسم که مردان بزرگ تاریخ نیز در مصیبت یاران خویش زار زده اند!
مولای کامل عیارما، علی(ع) می فرماید:« چشمانم هیچ گاه از اشک تهی نبوده اند!»

موفق باشید
من الله توفیق
 
آخرین ویرایش:
بالا