رد پای احساس ...

[naghmeirani]

دستهایمان که بهم برسد ....

دنیاهم دست بکار می‌شود ...!

برای آغازِ ...؟

عاشقانه ای دوباره ....

تو که باشی ....

هیچ طوفانی کارسازنیست ...!

دریای قلبم ....

به حضورت آرام میگیرد .....!!!

 

[Ahmad Engineer]

درگیر رویـای توام...
منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت
تو منو انتخاب کن
دلت از آرزوی من
انگار بی خبر نبود
حتی تو تصمیمای من
چشمات بی اثر نبود...

 

[naghmeirani]

دوست داشتنت
آرامش دریای شمال است در شب
و تو می دانی دریا برایم
استعاره همه خوبی های دنیاست...

 

[Ahmad Engineer]

پیش از خداحافظی ات ؛ چتری به دستت میدهم!
پایی به راهت میکشم ؛ شاید که برگردی!
به جای هر حرفی فقط
خطی ز چشمِ خیسِ خود…
تا به نگاهت میکشم ، شاید که برگردی!

 

[naghmeirani]

#عشق_دلم انتخاب #تو ❣
بهترین انتخاب زندگیم بود ❣
اینو بدون انقد #دوست_دارم که❣
اگه هزار بار برگردم به عقب ❣
باز انتخابم تویی ❣
حضور تو هر چی غمه ❣
از زندگیم دور می کنه ...❣
چشای تو ❣
آدمو به خوشبختی❣
مجبور می کنه❣

 

[Ahmad Engineer]

بغض من محاله جایی غیر شونه ی تو وا شه

گریه ای رو دوست دارم که تو آغوش تو باشه

ابر دلتنگی یه عمره تو نگاه من اسیره

برق چشم تو نباشه اینجا بارون نمیگیره

 

[Ahmad Engineer]

نشستی تو قلبم بدجوری
نبود عاشق مثل من اینجوری

نگاه تو چه خاصه کیه با تو بسازه مثل من

کیه که حساسه رو اسمت
نمیرسه کسی به پای حس من

 

[naghmeirani]

نـه مغـرورم نـه دلسنگــم
نه از تحقیر میترسم


پر از بغضم ولی از
"اشک بی تاثیر" میترسم!!


حریفی خسته ام
شطرنج بازےکه کم آورده


کـه از پیچیــده بازی هـای
این تقدیر میترسم!

 

[***##***]

روح آدم را می جوند
تا حرف خودشان را
به کرسی بنشانند!
نه به عشق فکر می کنند...
نه به گذشته ها...
و یادشان نمی آید...
که روزی...روزگاری
گفته اند:
دوستت دارم!

عباس معروفی

 

[Ahmad Engineer]

واسه رویای رسیدن منِ بی حوصله بی تاب
میون باور و تردیدمیون عشق معما
با تو هر نفس غنیمت
با تو هر لحظه یه دنیا

 

[Ahmad Engineer]

رفیق بامرام من کجای دنیایی
بدون تو برای من فرقی نداره مرگ و تنهایی
کجای دنیایی کجای دنیایی رفیق تنهایی
بگو که نرفتی و بگو که شوخی بود بگو همین جایی
بارون زده به قلب من کاشکی ببینی بی تو تب دارم
میخوام بخوابم بعد تو پاشو ببین از دنیا بیزارم

 

[naghmeirani]

همـــــــــــه
با یار خُــــــــــــــــوش و
من به غـــــــــــمِ یار خـــــــــــوشم...

 

[naghmeirani]

عشق گاهے زخم و
گاهے مثل مرهم میشود !!!

عشق گاهے ننگ و
گاهے رقص پرچم میشود !!!


عشق گاهے شوڪران
تلخ و گاهے چون عسل !!!

گاه شیرین مے شود
گاهے پر از غم میشود !

 

[Ahmad Engineer]

تنم سرده ولی انگار تو دستای تو آتیشه
خودت چشمامو میبندی و این قصه شروع میشه...

 

[naghmeirani]

ای که روشن شود از
نورِ تو هر صبح جهان...
روشنایِ دل من،
حضرت خورشید سلام!

 

[naghmeirani]

هر که از عشق تو پرسيد
به او گفتم شـُكر
پیش مردم گله از یار؟!
همینم مانده‌ست....




#سید_سعید_صاحب_علم

 

[شبگرد23]

آسانتـر
نگاهم کن
من تـا عشـق
بیشتـر نخـوانـدم...

فروغ_فرخزاد

 

[Ahmad Engineer]

دوست دارم معلم املای تو باشم و هربار بپرسم تا کجا گفتم؟
و تو بگویی:
دوستت دارم...

 

[***##***]

ده سال دیگر نه....
بیست سال دیگر،روی پل عابر پیاده جلویت را می گیرم
رو در رو به تو می گویم:یادم تو را فراموش...
و بعد میروم!
دخترت با لباس مدرسه از تو می پرسد:بابا این که بود؟
میگویی دیوانه بود دخترم،دیوانه!

 

[شبگرد23]

« ﺑﻞﮐﻪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝِ ﺩﯾﮕﺮ ... ‏»

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ،
ﺑﻞﮐﻪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝِ ﺩﯾﮕﺮ
ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻧﻮﻩﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽﮐﻨﯽ
ﺩﺭ ﺍﯾﻮﺍﻥِ ﭘﺎﯾﯿﺰ
ﻭ ﺑﻪ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﯽ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽﺍﺕ
ﻋﺎﺷﻖِ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ.

ﺷﺎﻋﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ
ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﭙﯿﺪﺕ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮﻑِ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺗﺸﺒﯿﻪ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﭼﯿﻦِ ﺩﻭﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﺣﺮﻭﻑِ ﻣﻘﺪﺱِ ﻧﻘﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﮐﺘﯿﺒﻪﻫﺎﯼ ﮐﻬﻦ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﺪ...

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﺑﻞﮐﻪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝِ ﺩﯾﮕﺮ
ﺗﺮﺍﻧﻪﯼ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺷﻨﯿﺪ
ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﯼ ﻣﺮﻭﺭﯼ ﺑﺮ ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﮐﻬﻦ ﺷﺎﯾﺪ
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻭﺭﺩ
ﺳﻄﺮﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻠﻪﯼ ﯾﮏ ﻟﺐﺧﻨﺪ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ.
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ
ﺗﺎﺯﻩﺗﺮﯾﻦ ﺷﻌﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ... //

* ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﻌﺮ ‏«ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﺑﺎﺭﺩ ‏» / ﻧﮕﺎﻩ

 

[sara20012]

هر چقدر بیشتر میگذرد میفهمم برای این حجم از دلتنگی برنامه ریزی نکرده بودم، تسکینی کنار نگذاشته بودم، حسابش را نمیکردم این قدر بیشتر از توقع ام ظاهر شوم. به گمانم آدم از تنها چیزی که در خودش خبر ندارد همین است...
زور بازوی دوست داشتنش...

مريم قهرمانلو

 

[Ahmad Engineer]

من ماه میبینم هنوز این کور سوی روشنو

اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو

 

[naghmeirani]

با تـــو باشــم

به هیـــچ خرسنـــدم...

 

[شبگرد23]

بیا در لابه‌لای ورقه های این کتاب همدیگر را ببوسیم
نگران آبرو هم نباش
اینجا هیچ کس کتاب نمی خواند



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[Ahmad Engineer]

با تو از تنهایی دورم ابر درحال عبورم
حس آرامشمو از تو میدونم
خنده هات شهرو بهم ریخت
تا نگام کردی دلم ریخت

 

[naghmeirani]

آمد بهارِ جان‌ها

ای شاخِ تر به رقص آ

 

[sara20012]

نوشته های من مخاطب ندارد
مخاطب نوشته هایم
به سادگی یک لبخند
رهایم کرد

 

[Ahmad Engineer]

چقد حیف ک این همه مدت باهم بودیم و یه عکس دو نفره از هم نداریم
شاید خیالم راحت بود ک همیشه دارمت...

 

[Ahmad Engineer]

به یادت که میفتم نگرانت میشم
نگرانت میشم ، نازکی! رنجوری...
توی ظاهر اما ، یاغی و مغروری
چشمات میخندن ، توی قاب چوبی
نگرانت هستم ، رو به راهی؟ خوبی؟

 

[naghmeirani]

تو تنها می‌توانی آخرین
درمان من باشی

و بی‌شک دیگران بیهوده
می‌جویند تسکینم