رد پای احساس ...

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روحت شاد عمو خسرو..........تنها صدای خانه ی سبز

روحت شاد عمو خسرو..........تنها صدای خانه ی سبز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به رشد دردناک سپیدارهای باغ

که با من از فصل های خشک گذر می کردند

به دسته های کلاغان

که عطر مزرعه های شبانه را

برای من به هدیه می آوردند

و به مادرم که در آیینه زندگی می کرد

و شکل پیری من بود

و به زمین که شهوت تکرار من

درون ملتهبش را

ار تخمه های سبز می انباشت

سلامی دوباره خواهم داد

می آیم می آیم می آیم

با گیسویم ادامه بوهای زیر خاک

با چشمهایم تجربه های غلیظ تاریکی

با بوته ها که چیده ام

از بیشه های آن سوی دیوار

می آیم می آیم می آیم

و آستانه پر ازعشق می شود

و من در آستانه

به آنها که دوست می دارند

و دختری که هنوز آنجا

در آستانه پرعشق ایستاده

سلامی دوباره خواهم داد



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا زمین است ....
تحمـــــل کن!
فاصله تا یک عشق فقط یک قهر سادست
اسمش نه عشق است نه علاقه نه حتی عادت
حماقت محض است دلتنگ کسی شدن که دلش با تو نیست
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنقدر دلم را شکسته اند

که تمام راه های منتهی به دل خراب شده است

چندیست تابلو زده ام

کارگران مشغول کارند، آهسته برانید

نه برای دل شکسته ام

برای شما که از زخم دلم ،زخم بر ندارید
شاید دلیل شکستن دل،ارزان بودن آن است . . . .
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میدانی رفیق . . .
✘نه خوبم . . .
✘نه مهربان . . .
✘فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست . . .
✘فقط برای خودم هستم . . .
✘خوده خودم . . .
✘صبورم و سنگین . . .
✘سرگردان . . .
✘مغرور . . .
✘قانع . . .
✘با یک پیچیدگی ساده . . .
✘و مقداری بی حوصلگی زیاد . . .
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی دلی برای دلی تنگ می شود

انگار پای عقربه ها لنگ می شود

تکراری اند پنجره ها و ستاره ها

خورشید، بی درخشش و گل، سنگ می شود...

هرکس به جز عزیز دلت یک غریبه اس

وقتی دلت برای دلی تنگ می شود...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچوقت از تمام جونت برای کسی مایه نذاریکمشو نگه داربعد از اینکه زد تو پرتبرای نگه داشتن بغضت لازمت میشه....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یادمان باشد فردا حتما
ناز گل را بکشیم


حق به شب بو بدهیم


و نخندیم دگر به تَرَک‌های دل هر گلدان
و به انگشت نخی خواهیم بست
تا فراموش نگردد فردا

 زندگی شیرین است
زندگی باید کرد


و بدانم که شبی خواهم رفت


و شبی هست که نباشد پس از آن فردایی...
دوست دارم بروم
بروم جايي كه نقطه امن خداست
آرزوهاي بزرگي دارم
كلبه ي آرامش...
شعر و موسيقي و شمع...
جايگاهي كه در آن پاكي و لبخند و محبت جاريست...
و نگاهي كه در آن جز صداقت نتوان پيدا كرد
آرزويم اين است
گوشه ي كلبه ي آرامشمان
با كسي كه نت احساس مرا مي فهمد
بنشينيم و چايي بخوريم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگرکسی مراخواست ،بگوییدرفته باران راتماشاکند ،اگربازاصرارکرد ،بگوییدبرای دیدن طوفانهارفته است ،واگربازهم سماجت کرد،بگویید : "رفته است تادیگربازنگردد" .
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شایـــــد "عشـــــق" همیــــن باشـــد :

مــــن یـــــادِ تــــو باشـــــم و

تـــــو یـــــادِ "هــــــر کـــــه میخواهــــــی" ...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لطفا خفه شو و در همه کارها
دخالت نکن
همان کـه خون “پمپاژ” کنی کافیست
اگر هم “خسته” شدی
اجباری نیسـت به کار...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
شعار خوب میدهم ولی میان هیاهوی دلم
هیچ کسنیست تابداند
این ارامش از هزاران طوفان هم سهمگین تر است
وقتی دیگر حسهایت را نادیده میگیری تا
مبادا اشک جاری شود از نگاهی که
سرد و سخت نشانشان میدهی
a.m
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هر آهنگي که گوش ميدهم
به هر زباني که باشد
بغضم را ميشکند
نمي دانم
بغضم به چند زبان زنده دنيا مسلط است
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ﺩﻟــــــــــــــﯽ ﮐﻪ ﺑﺸــــــﮑﻨﺪ "فریـــــادش"ﺭﺍ ﻧﻤﯿـــــــﻔﻬﻤﯽ ...
ﻭﻟﯽ......
"ﻧـــــــــﻔﺮﯾــﻧﺶ" ﺑﻪ ﺯﻣﯿــــــــــــــنت ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯد...!!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادت تمام هستیم را در خودش گم میکند
مجنونتر از مجنون مرا در چشم مردم میکند
من بی حضورت ، “با تو” در یک خانه در ذهنم قرین
یاد تو قلبم را پر از حس ترنم میکند . . .
تو ”
در کنارِ خودت نیستی و نمیدانی
در کنار ” تو ” بودن
چه حالی دارد . . .
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حال که سرزمينمان از هم جداست بيا آسمان را هم جدا کنيم

... سهم تو سمت پر ستاره اش ، آفتاب و مهتاب و آبي بيکرانش

... سهم من اما خاکستري ترين ابرهاي بارانيش

مي خواهم آنقدر ببارند تا سيلاب شود شايد

رودهايي که به دريا مي ريزد من را به تو باز گرداند
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
«آدم ها» می آیند...گاهی در زندگی ات می مانندگاهی در خاطره ات،آنها که در زندگی ات می مانندهمسفر می شوندآنها که در خاطره ات می مانندتجربه ای برای سفر...گاهی «تلخ»گاهی «شیرین»گاهی با یادشان «لبخند» می زنیگاهی یادشان لبخند از «لبانت» برمی دارداما تو...لبخند بزنبه تلخ ترین خاطره هایت..آدم ها می آیند و این آمدن باید رخ بدهدتا تو بدانی...«آمدن» را همه بلـدنداین «ماندن» استکه «هنر» می خواهد..
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتــم گفتـم از “خـــــیرش” مـی گــذرم شنیـدم کـه زیــر لب گُفـت:از “شــــــرش” خــلاص شدم ...
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
نگاه ساکت باران به روی صورتم دردانه می لغزد
ولی یاران نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه می خندم
ولی اندر سکوتی تلخ می گریم
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
پشت این بغض
بیدی نشسته که خیال میکرد
با این بادها نمیلرزد
......
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیا پر از زیباییه
فقط کافیه چشماتو باز کنی
نمیدونم مشکل چیه
چشمامو باز کردم ولی زیبایی اطرافم
دروغ هایی بود که بهم گفتن..
خیانت هایی که کردن..
بلا هایی که سرم اوردن...
خیلیم زیبا بودن!
ولی چشمام تحمل این همه زیبایی رو نداره!
چشمامو بستم..
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقدیم به خودم

تقدیم به خودم

:gol::gol:

چرا بامن،فقط با من
نمیشه چلچراغ چشم تو روشن
چرا باتو،فقط باتو
نگاه من نمیشه لایق خواستن
.
.
.
نگاه کن من چه بی اندازه از عشق تو پر هستم...
چگونه در سیاهی دو چشمای تو گم هستم
چگونه می رسم با تو به دنیای شکوفایی
چگونه میشکنم بی تو در اندوه شکیبایی
چگونه میکشم با تو به دوشم بار تنهایی
چگونه می برم بی تو امروزو به فردایی
نذار تا این همه خواستن،سبب ساز جدایی شه
دلیل مرگ یک عشق هنوز با تو خدایی شه
.
.
.
چرا بامن،فقط با من
نمیشه چلچراغ چشم تو روشن
چرا باتو،فقط باتو
نگاه من نمیشه لایق خواستن
:gol::gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا