رد پای احساس ...

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر

آسمانِ بی هدف، بادهای بی طرف

ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر

ای نظارۀ شگفت، ای نگاه ناگهان

ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر

آیه آیه ات صریح، سوره سوره ات فصیح

مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی امان

مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی

دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر

این تویی در آن طرف، پشت میله ها رها
این منم در این طرف، پشت میله ها اسیر

دست خستۀ مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر ........
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد

عجب از محبت من كه در او اثر ندارد

غلط است هر كه گويد: دل به دل راه دارد

دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
از وقتی كه دوستم مرا ترك كرده
كاری ندارم جز راه رفتن
راه میروم تا فراموش كنم
راه میروم
می گریزم
دور می شوم
دوستم دیگر برنمیگردد
اما من حالا
دونده ی دوی استقامت شده ام!
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
کسی را می‌خواهم، نمی‌یابمش

می‌سازمش روی تصویر تو

و تو با یک کلمه فرو می‌ریزی‌اش

تو هم کسی می‌خواهی، نمی‌یابیش

می‌سازی‌اش روی تصویر من

و من نیز با یک کلمه …

اصلا بیا چیز دیگری نسازیم

و تن به زیبایی ابهام بسپاریم

فراموش شویم در آن‌چه هست

روی چمن‌های هم دراز بکشیم

به نیلوفرهامان فرصت پیچش بدهیم

بگذار دست‌هایم در آغوش راز شناور شوند

رویای عشق در همین حوالی مبهم درد است شاید!
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ماندم و یاد تو بر لبم فریاد نام تو
من ماندم یه کوله بار اندوه بی تو بودن
لحظه های تلخ تنها بودن
مانده ام با یه عالمه پشیمانی
گریه های بی صدای پنهانی

تمنای دلم یک لحظه با تو بودن بود

آرزوی محال یکی شدنمون بود
نفرین به زمونه که من و تو رو از هم جدا کرد
نفرین به جدایی ببین با ما چه ها کرد
من به محبت تو چون گلی تشنه بودم
در آرزوی عشقث به دنبال سرابی در کویر بودم
تو رفتی و منو با خاطراتم تنها گذاشتی
ندونستی چطور رو قلبم پا گذاشتی
برو باشه منم خدایی دارم
واسه تنهاییام یه همصدایی دارم
بزار برو ای بی وفا به سلامت
اما اینم بدون دل من بدجور به تو کرده بود عادت
منم می رم تو تنهاییام خدارو صدا کنم

سکوت این دل شکسته رو بی صدا فریاد کنم.....
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گیجم

ومبهوط دردی عجیب

که چه میشود؟

کجا میرود؟

چرا اینچنین از من

دور و جداجدا میرود

سهم من همین درد بیخودی است

تکی تکی

جداجدا

چه بیخوداست دردمن...
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمان را که نمی توانم متوقف کنم
گاهی زمان متوقفم می کند

همین امروز شعر در گلوی مدادم ماند

و زمان به تراشیدنی متوقفم کرد.

میدانم شاعر باید چند مداد تراشیده همراهش باشد

حیرانم!!

دلواپس که نباشم

شعر به سراغم نمی آید........

 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
در شبی خاکستری و سرد که ستاره ها چنان در خلوت خود فرو رفته اند که
فراموش کرده‌اند آسمان بودن آنها چقدر زیباست، تو را می خواهم که فردایی
سبز را به روح پریشان و منتظرم هدیه کنی. همچنان چشم به راه قاصدک ها
خواهم ماند تا مهربانیت را دریافت کنم...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانم تو خودت بودی

می شناسمت باهر نامی که باشی

اما من درآن آشوب خودم نبودم تو بودم

وخوب می دانم که تو بدون من آنجا بودی

بدون هیچ ردی

بدون من

خودت بودی...
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
گفتمش بی تو چه می باید کرد

عکس رخساره ماهش را داد

گفتمش همدم شبهایم کو

تاری ا ز زلف سیاهش را داد

وقت رفتن همه را می بوسید

به من از دور نگاهش را داد

یادگاری به همه داد وبه من

انتظار سر راهش را داد
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد

کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی "تو" را تنگ در آغوش خواهم گرفت

شانه گریستنت خواهم شد

پذیرای مرواریدهای غلتان روی گونه هایت

با لبانت شعر خواهم گفت

در چشمان سیاهت غرق خواهم شد

تیر مژگانت را با قلبم میزبان خواهم بود
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عیب نداره...
عیب نداره که تنهایی...

عیب نداره که شبا بدون شب بخیر عشقت میخوابی...

عیب نداره که دلش دیگه برات تنگ نمیشه...

...عیب نداره که خیانت دیدی و دم نزدی

عیب نداره زیر بارون بدون اون باید تنها خیس شی...

عیب نداره اونیکه گفت تا اخرش باهاته الان نیست که دردهاتوبهش بگی...

عیب نداره خدا بزرگه...

اونیکه قدرتوندونست یه روزتو حسرت داشتنت میسوزه...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یک نیمروزم

یک غروب نیمه تمام رو به شب

لطفاٌ مرا نظاره نکن

ابرهای غم تو اینچنینم کردند

زیباست نه

آری

میدانم

غروب روزهای ابری همیشه زیباست...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بخواب

من دیگرنیستم

تاباشاعرانه های بی مبالاتی ام تورا خواب زده کنم

بخواب من دیگر امشب نیستم

روزان من همه ابری است

وسکوتم بغضی بی انتها

ودر نبود تو روز از نو و روزی بی من نیز ازکهنه هم کهنه تراست

فرشته من آرام بخواب من دیگر رفتم

من رفتم...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

لطفأ مرا دور نزنید...

گردش به سمت او ممنوع است!

مسیرما از همان ابتدا بی بازگشت بود...

لطفأ به حرفهای من توجه کنید

عبور تو از مسیر دلم ممنوع است!

لطفأ به حرفهایم توجه نکنید

راه شما باز است ...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تا اطلاع ثانوی دست از دل من بردارید...

به آهستگی به سمت من حرکت کنید

دلم در دست تعمیر است!

وبرای من دل مشغولی و یا قول و قراری وجود ندارد...

نمی دانم چراهنوز هستم!

از شانه های من نشیب تنهایی میریزد

احتیاط کن...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

من برای تو عشق ممنوع هستم

به علایم ایمنی توجه کن

جاده منتهی به خیابان من لغزنده است

لطفا حتما چتر به همراه داشته باش

پیاده مسیر نزدیکتر است

انتهای با من بودن مسدود است...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
شکارچی به دنبال اهو بود
اهو به دنبال
یک دشت سبز
نزدیک شکارچی شد
اما شکارچی
تیر را به قلبش زد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا