با توجه به اینکه اخیرا رییس دولت موجود بار دیگر بر افسانه بودن هلوکاست تاکید نموده است و با توجه به اینکه مدارک افسانه بودن هلوکاست موجود است اما محققان کشورهای جهان که همگی از آمریکا و بنیاد سوروس پول می گیرند در این مورد سکوت کردهاند و با توجه به اینکه ما خودمان کارشناس ارشد تاریخ و جغرافیا و سیاست و اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر هستیم و می توانیم در مورد هرچیزی نظریه بیرون بدهیم و با توجه به اینکه لازم است وقتی حرفی هم برای گفتن نداریم حتما یک چیزی بگوییم و یک بامبول درست کنیم تا یک شب سر بی بامبول زمین نگذاشته باشیم و با توجه به خیلی چیزهای دیگر تصمیم گرفتیم گوشهای از مدارک موجود در مورد افسانه بودن جنایات هیتلر را برملا کنیم تا شما عزیزان از دریای علم ما بهره مند گردید.
عدهای نا اگاه می گویند هلوکاست نمی تواند افسانه باشد چرا که کورههای آدم سوزی آن هنوز وجود دارد و بعد از سقوط هیتلر هم تعدادی از دست اندرکاران ارودگاههای مرگ هیتلری به جرم خود اعتراف کرده و محاکمه شدند و هنوز بعضی از افرادی که از این اردوگاه ها جان سالم به در برده اند در قید حیاتند و خود آلمانیها میگویند ما یهودیها را میکشتیم و چه و چه...
در این جا ما به صورت صد در صد علمی ثابت می کنیم هلوکاست افسانه است و کورههای آدم سوزی موجود هم کوره آدم سوزی نیستند. برای اثبات اینکه این کورههای آدم سوزی کوره آدم سوزی نیستند دو راه بیشتر وجود ندارد یا باید ثابت کنیم اینها کوره نیستند یا اینکه آنهایی که در این کورهها سوزانده شدند آدم نبودهاند. با توجه به اینکه شکل و شمایل کورههای موجود نشان می دهد که اینها از هر نظر کوره هستند بنابراین از راه حل اول صرف نظر می کنیم اما راه حل دوم کاملا عملی است و با توجه به مدارک موجود می توان ثابت کرد آنهایی که در این کورهها سوزانده شدند آدم نبودهاند بلکه شلغم بودهاند.
همه می دانیم که گفته می شود در اواخر جنگ جهانی دوم آلمانیها روی یک سلاح سری کار میکردند و بعد از سقوط آلمان هم آمریکاییهای نامرد گفتند آن سلاح سری بمب اتم بوده است. اما در واقع سلاح سری آلمانها شلغم و چغندر پخته بوده که به آنها امکان می داد در آن شرایط بد اقتصادی و در سرمای روسیه به جنگ ادامه دهند. مدارک موجود نشان می دهد در آن زمان قیمت شلغم و چغندر بسیار بالا بوده و کشورهای دیگر نمی توانسته اند از آن استفاده کنند و به همین دلیل هم در مقابل المان شکست خوردند. در یک سند تاریخی از این دوره آمده است:
n: center;">خدایا دلبرم از من چغندر پخته می خواهد خیال
ش گنج قارون زیر سر دارم
این سند تاریخی نشان می دهد ارزش چغندر در آن زمان بسیار بالا بوده و آلمانیهای زبل هم از آن به عنوان سلاح سری خود علیه متفقین استفاده می کردند. البته آلمانیها کلک مرغابی می زدند و برای اینکه این راز برملا نشود در پوشش آدم کشی به پختن شلغم اشتغال داشتند. آلمانیها یهودیها را به اردوگاههای مرگ که در واقع کارگاههای شلغم پزی بوده می بردند و آنها را وادار میکردند برایشان شلغم بپزند. متاسفانه افسران نازی در اجرای این کلک اینقدر جوگیر شده بودند که حتی بعد از پایان جنگ نیز متوجه نشدند که حالا دیگر اوضاع عوض شده و نیازی به پنهان کاری نیست به همین دلیل به دروغ اعتراف کردند یهودیها را در این کورهها میسوزاندهاند. به این ترتیب افسران جوگیر آلمانی مرگ را بر فاش شدن راز کورههای شلغم پزی ترجیح دادند و هیچ کس هم متوجه دروغ آنها نشد. این ماجرا ممکن است در وهلهی نخست عجیب و حتی ابلهانه جلوه کند اما در وهلههای بعدی (حدودا وهلهی بیست و سوم تا سی و پنجم) منطقی بودن خود را به کسانی که بتوانند آنرا با عقل و منطق خود قبول کنند نشان میدهد و اتفاقا این بزرگترین ویژگی سری بودن آن است.
متاسفانه هنوز هم بسیاری از مردم جهان از اینکه افسانه آدمکشیهای هیتلر صرفا یک پوشش برای پخت شلغم بوده اطلاع ندارند و ایشان را یک آدمکش بی رحم و دیکتاتوری سفاک می دانند که اساسا با روحیه لطیف آن مرحوم همخوانی ندارد. البته در مورد زندگی مرحوم هیتلر افسانه فراوان است به عنوان مثال بعضیها گستاخانه پا را از اتهام نسل کشی فراتر گذاشته می گویند چرا هیتلر منتقدان خود را شکنجه می کرد و میکشت و چرا هیتلر دموکراسی نداشت؟ البته اصولا یک آدم انقلابی و مردمی مثل من نباید به هیچ سوال و انتقادی جواب بدهد و ما کلا برای اینجور حرفها تره هم خورد نمیکنیم ولی برای اینکه بفهمید چقدر کارشناس ارشد هستیم استثنائا به این اشکال میپردازیم:
اشکال: چرا هیتلر منتقدان خود را شکنجه می کرد و میکشت و چرا هیتلر دموکراسی نداشت؟
جواب اشکال: خفه شو!
توضیحات تکمیلی برای خفه شدن هرچهبیشتر اشکالگیران و خفه نشدن خودم: مرحوم هیتلر که تمام وقتش را صرف مدیریت جهان می کرد اساسا وقت زیادی برای کارهای پیش پا افتادهای مثل جواب دادن به انتقادها نداشت و به عنوان یک مدیر انقلابی و شجاع منتقدان را دستگیر و زندانی می کرد تا در سلول انفرادی فرصت کافی برای فکر کردن داشته باشند و خودشان جواب سوالهایشان را پیدا کنند. اما متاسفانه دشمنان هیتلر به درون این زندانها نفوذ کرده زندانیان را شکنجه می کردند و تعدادی را هم می کشتند و اجساد را مخفیانه دفن می کردند بعد میرفتند محل دفن افرادی را که خودشان کشته بودند پیدا می کردند و سر و صدا راه می انداختند که چرا ما را شکنجه کردید و کشتید؟ آمریکا و انگلیس هم که دشمن خونی هیتلر بودند منتقدین هیتلر را تشویق میکردند که بیشتر خودشان را شکنجه کنند و بکشند تا هیتلر بدنامتر شود اما از قدیم گفته اند ماه پشت ابر نمی ماند و بالاخره بعد از هفتاد سال اعجوبه ای مثل بنده ظهور کرد تا معلوم شود همه این اتهاماتی که به مرحوم هیتلر زده می شد افسانه و دروغ بوده است.
امیدواریم در آینده روشنگریهای بیشتری در این زمینه انجام شود تا موجب شادی روح آن مرحوم و تسلای خاطر بازماندگان باشد.
مصطفی محمودیان
عدهای نا اگاه می گویند هلوکاست نمی تواند افسانه باشد چرا که کورههای آدم سوزی آن هنوز وجود دارد و بعد از سقوط هیتلر هم تعدادی از دست اندرکاران ارودگاههای مرگ هیتلری به جرم خود اعتراف کرده و محاکمه شدند و هنوز بعضی از افرادی که از این اردوگاه ها جان سالم به در برده اند در قید حیاتند و خود آلمانیها میگویند ما یهودیها را میکشتیم و چه و چه...
در این جا ما به صورت صد در صد علمی ثابت می کنیم هلوکاست افسانه است و کورههای آدم سوزی موجود هم کوره آدم سوزی نیستند. برای اثبات اینکه این کورههای آدم سوزی کوره آدم سوزی نیستند دو راه بیشتر وجود ندارد یا باید ثابت کنیم اینها کوره نیستند یا اینکه آنهایی که در این کورهها سوزانده شدند آدم نبودهاند. با توجه به اینکه شکل و شمایل کورههای موجود نشان می دهد که اینها از هر نظر کوره هستند بنابراین از راه حل اول صرف نظر می کنیم اما راه حل دوم کاملا عملی است و با توجه به مدارک موجود می توان ثابت کرد آنهایی که در این کورهها سوزانده شدند آدم نبودهاند بلکه شلغم بودهاند.
همه می دانیم که گفته می شود در اواخر جنگ جهانی دوم آلمانیها روی یک سلاح سری کار میکردند و بعد از سقوط آلمان هم آمریکاییهای نامرد گفتند آن سلاح سری بمب اتم بوده است. اما در واقع سلاح سری آلمانها شلغم و چغندر پخته بوده که به آنها امکان می داد در آن شرایط بد اقتصادی و در سرمای روسیه به جنگ ادامه دهند. مدارک موجود نشان می دهد در آن زمان قیمت شلغم و چغندر بسیار بالا بوده و کشورهای دیگر نمی توانسته اند از آن استفاده کنند و به همین دلیل هم در مقابل المان شکست خوردند. در یک سند تاریخی از این دوره آمده است:
n: center;">خدایا دلبرم از من چغندر پخته می خواهد خیال
ش گنج قارون زیر سر دارم
این سند تاریخی نشان می دهد ارزش چغندر در آن زمان بسیار بالا بوده و آلمانیهای زبل هم از آن به عنوان سلاح سری خود علیه متفقین استفاده می کردند. البته آلمانیها کلک مرغابی می زدند و برای اینکه این راز برملا نشود در پوشش آدم کشی به پختن شلغم اشتغال داشتند. آلمانیها یهودیها را به اردوگاههای مرگ که در واقع کارگاههای شلغم پزی بوده می بردند و آنها را وادار میکردند برایشان شلغم بپزند. متاسفانه افسران نازی در اجرای این کلک اینقدر جوگیر شده بودند که حتی بعد از پایان جنگ نیز متوجه نشدند که حالا دیگر اوضاع عوض شده و نیازی به پنهان کاری نیست به همین دلیل به دروغ اعتراف کردند یهودیها را در این کورهها میسوزاندهاند. به این ترتیب افسران جوگیر آلمانی مرگ را بر فاش شدن راز کورههای شلغم پزی ترجیح دادند و هیچ کس هم متوجه دروغ آنها نشد. این ماجرا ممکن است در وهلهی نخست عجیب و حتی ابلهانه جلوه کند اما در وهلههای بعدی (حدودا وهلهی بیست و سوم تا سی و پنجم) منطقی بودن خود را به کسانی که بتوانند آنرا با عقل و منطق خود قبول کنند نشان میدهد و اتفاقا این بزرگترین ویژگی سری بودن آن است.
متاسفانه هنوز هم بسیاری از مردم جهان از اینکه افسانه آدمکشیهای هیتلر صرفا یک پوشش برای پخت شلغم بوده اطلاع ندارند و ایشان را یک آدمکش بی رحم و دیکتاتوری سفاک می دانند که اساسا با روحیه لطیف آن مرحوم همخوانی ندارد. البته در مورد زندگی مرحوم هیتلر افسانه فراوان است به عنوان مثال بعضیها گستاخانه پا را از اتهام نسل کشی فراتر گذاشته می گویند چرا هیتلر منتقدان خود را شکنجه می کرد و میکشت و چرا هیتلر دموکراسی نداشت؟ البته اصولا یک آدم انقلابی و مردمی مثل من نباید به هیچ سوال و انتقادی جواب بدهد و ما کلا برای اینجور حرفها تره هم خورد نمیکنیم ولی برای اینکه بفهمید چقدر کارشناس ارشد هستیم استثنائا به این اشکال میپردازیم:
اشکال: چرا هیتلر منتقدان خود را شکنجه می کرد و میکشت و چرا هیتلر دموکراسی نداشت؟
جواب اشکال: خفه شو!
توضیحات تکمیلی برای خفه شدن هرچهبیشتر اشکالگیران و خفه نشدن خودم: مرحوم هیتلر که تمام وقتش را صرف مدیریت جهان می کرد اساسا وقت زیادی برای کارهای پیش پا افتادهای مثل جواب دادن به انتقادها نداشت و به عنوان یک مدیر انقلابی و شجاع منتقدان را دستگیر و زندانی می کرد تا در سلول انفرادی فرصت کافی برای فکر کردن داشته باشند و خودشان جواب سوالهایشان را پیدا کنند. اما متاسفانه دشمنان هیتلر به درون این زندانها نفوذ کرده زندانیان را شکنجه می کردند و تعدادی را هم می کشتند و اجساد را مخفیانه دفن می کردند بعد میرفتند محل دفن افرادی را که خودشان کشته بودند پیدا می کردند و سر و صدا راه می انداختند که چرا ما را شکنجه کردید و کشتید؟ آمریکا و انگلیس هم که دشمن خونی هیتلر بودند منتقدین هیتلر را تشویق میکردند که بیشتر خودشان را شکنجه کنند و بکشند تا هیتلر بدنامتر شود اما از قدیم گفته اند ماه پشت ابر نمی ماند و بالاخره بعد از هفتاد سال اعجوبه ای مثل بنده ظهور کرد تا معلوم شود همه این اتهاماتی که به مرحوم هیتلر زده می شد افسانه و دروغ بوده است.
امیدواریم در آینده روشنگریهای بیشتری در این زمینه انجام شود تا موجب شادی روح آن مرحوم و تسلای خاطر بازماندگان باشد.
مصطفی محمودیان