دیوار های شهر من را آزار میدهند

irpersian20

عضو جدید
سلام،
وقتی بیمار سرطانی رو ببینی که هنوز پول نداره بره آزمایش، چه رسد به دوا و درمان و مراقب چطور میشه آرام بود؟
انسان بسیار ضعیف و ناتوان است،یک سرماخوردگی کوچک انسان را یک هفته کلافه و و بعضا خانه نشین میکند
پس چرا از هم رد میشویم؟
سعی در سبقت گرفتن از همدیگر برای چیست؟ آیا پایانی جز در آغوش گرفتن خاک هم داریم؟ که من خبر ندارم؟
من اگر پولی داشتم حتما بیمارستان ی احداث میکردم،انسان فانی است،آخر مال اندوزی کجا هست؟
از آدم ها دل خوشی ندارم،اما میشود چشم بر روی همه چیز بست؟
سری به قبرستان بزنید عجب بدجایی هست..
این روزها حتی نمیشود به دیوار های شهر هم نگاه کرد،
فروش کلیه با گروه خونی .......
بالاترین قیمت .....
به دنبال چه هستیم؟ چرا سرگردانیم؟
اگر حرف نزنیم و پشت پا به همه چیز بزنیم ، و مثل بقیه شویم آن وقت آدم سالمی هستم؟
اگر سر کسی کلاه نزاریم ، اگر دل کسی را نشکونیم،اگر به فکر همدیگر باشیم، آیا افسرده و احساسی و آدم ساده ای هستیم؟
چرا همه چیز برعکس شده است؟!
قدرت مطلق فقط خداست..به خود نبالید..
آیا خداوند قدرت بینایی ، قدرت شنوایی و .. را فقط برای لذت بردن از مسائل دنیوی اعطا کرده است؟
آیا نباید کمی از این نعمت خدادای را صرف شنیدن و دیدن مسائل غیر دنیوی کنیم؟ و سعی در حل آنان داشته باشیم؟
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا