دوستش دارم

neda.j

عضو جدید
سلام.ازتون کمک میخوام.
من به یکی علاقه دارم.میدونم قبلا خیلی راجع به این موضوع حرف زدیم اما مشکل من یه کم فرق داره.:(
علاقه ما کاملا دوطرفه س.اصلا من وقتی ازش خوشم اومد که فهمیدم اون دوستم داره.اون با شناختی که از من داره علاقش رو بطور کاملا رسمی از طریق خانوادش با خانواده من مطرح کرده و مشکل من همینه.
خانواده من اون پسر رو لایق نمیدونن و من حتی اجازه ندارم راجع بهش فکر کنم.
اینم بگم که پدر و مادرم برام خیلی عزیزند اصلا به ناراحتیشون راضی نمیشم.
به نظرتون من باید چیکار کنم؟
 

رحیمی

عضو جدید
سلام.ازتون کمک میخوام.
من به یکی علاقه دارم.میدونم قبلا خیلی راجع به این موضوع حرف زدیم اما مشکل من یه کم فرق داره.:(
علاقه ما کاملا دوطرفه س.اصلا من وقتی ازش خوشم اومد که فهمیدم اون دوستم داره.اون با شناختی که از من داره علاقش رو بطور کاملا رسمی از طریق خانوادش با خانواده من مطرح کرده و مشکل من همینه.
خانواده من اون پسر رو لایق نمیدونن و من حتی اجازه ندارم راجع بهش فکر کنم.
اینم بگم که پدر و مادرم برام خیلی عزیزند اصلا به ناراحتیشون راضی نمیشم.
به نظرتون من باید چیکار کنم؟

سلام
تنها راهش اینکه اولا پسره خودشو اصلاح کنه(از لحاظ گیردادن پدر و مادرت)مثلا لباس پوشیدن ........
دوما یکی واسطه کنید که خیلی پیش خانوادت عزیز باشه

بعد:w23:
 

rosemehr87

عضو جدید
سلام.ازتون کمک میخوام.
من به یکی علاقه دارم.میدونم قبلا خیلی راجع به این موضوع حرف زدیم اما مشکل من یه کم فرق داره.:(
علاقه ما کاملا دوطرفه س.اصلا من وقتی ازش خوشم اومد که فهمیدم اون دوستم داره.اون با شناختی که از من داره علاقش رو بطور کاملا رسمی از طریق خانوادش با خانواده من مطرح کرده و مشکل من همینه.
خانواده من اون پسر رو لایق نمیدونن و من حتی اجازه ندارم راجع بهش فکر کنم.
اینم بگم که پدر و مادرم برام خیلی عزیزند اصلا به ناراحتیشون راضی نمیشم.
به نظرتون من باید چیکار کنم؟
خوب اگه می شه بگو خانودات از چه نظر اونا قبول ندارن
شاید با صخبت کردن با خانوادت بشه یه جوری مشئله را حل کرد یا نه باید طرفت خودشو اصلاح کنه
و یا نه باید با کلی ناراحتی طرفت را فراموش کنی (چون بدون رضایت خانوادت اگه این ازدواج هم سر بگیره ازدواج خوبی نیست)
پس اول از همه سعی کن منطقی باشی و با این مسئله احساسی برخورد نکنی یعنی احساسست را برای یه ساعت بزار کنار خصوصیات خودت و طرفت را بزار کنار هم ببین با هم جور در می ایید یانه؟ دوم ببین خانوادت درست می گن یا نه ؟و اگه اشتباه می گن با اونا حرف بزن و سعی کن راضیشون کنی ولی مجبورشون نکنی چون آخرش بد میشه (دیدم که میگم)
امیدوارم بهترین ها برات پیش بیاد
موفق باشی
 

neda.j

عضو جدید
خوب اگه می شه بگو خانودات از چه نظر اونا قبول ندارن
شاید با صخبت کردن با خانوادت بشه یه جوری مشئله را حل کرد یا نه باید طرفت خودشو اصلاح کنه
و یا نه باید با کلی ناراحتی طرفت را فراموش کنی (چون بدون رضایت خانوادت اگه این ازدواج هم سر بگیره ازدواج خوبی نیست)
پس اول از همه سعی کن منطقی باشی و با این مسئله احساسی برخورد نکنی یعنی احساسست را برای یه ساعت بزار کنار خصوصیات خودت و طرفت را بزار کنار هم ببین با هم جور در می ایید یانه؟ دوم ببین خانوادت درست می گن یا نه ؟و اگه اشتباه می گن با اونا حرف بزن و سعی کن راضیشون کنی ولی مجبورشون نکنی چون آخرش بد میشه (دیدم که میگم)
امیدوارم بهترین ها برات پیش بیاد
موفق باشی

ممنونم از راهنماییت.من اصلا ادم اخساسی نیستم و میدونم که اگه بخوام میتونم فراموش کنم.یه مورد مشابه(حتی خیلی شدیدتر از الان) رو چند سال پیش تجربه کردم.
اون مورد هم برام تجربه ای برای فراموش کردنه هم ترسی برای از دست دادن.
 

صوفی

عضو جدید
به نظر من این مسئله انقدر بزرگه که با این اطلاعات کم نمی شه درست نتیجه گرفت من پیشنهاد می دم که یه مشاور خوب پیدا کنی و دوتایی برین پیشش و مطمئن باش خیلی تاثیر گذاره و دوم اینکه واقع بین باش آدما با گول زدن خودشون برای خودشون و اطرافیانشون مشکل می تراشن چشمهاتو باز کن و چیزی که در حال حاضر هست رو ببین . امیدوارم مشکلت اون طور که باعث سعادت و خوشبختیت باشه حل بشه .
 

اريايي

عضو جدید
سلام عزيزم
مي دونم خيلي بهت سخت مي گذره ولي نظر من اينه كه اگر واقعا لايق يه عمر زندگي هست و تو مي شناسيش اگه واقعا مشكل بزرگي نداره البته اگر از لحاظ عقلاني نه احساسي فكر كني..
با خانوادت صحبت كن از راه منطقي هر طور شده حلش كن مگه چند بار زندگي مي كني لااقر با كسي كه دوستش داري زندگي كن...بازم مي گم اگر واقعا قبولش داري.....
 

دوشس

عضو جدید
من فكر مي كنم كه خونوادت بي دليل با خوشبختي دختر عزيزشون مخالفت نمي كنن. بزرگترها به دليل سن و تجربيات بيشترشون چيزهايي رو مي بينن كه شايد ما حتي به ذهنمون هم نرسه......
از طرفي اگر علي رغم ميل خونوادت ازدواج كني مطمئن باش كه يه حامي بزرگ رو تو زندگيت از دست دادي......... چون هر وقت تو زندگي واست مشكلي پيش بياد ( دعوا و كشمكش تو هر زندگيي پيش مياد :redface: ) به محض اينكه بري سراغ خونوادت و مشكلت رو مطرح كني با اين كلمات بمباران خواهي شد :
ما كه بهت گفتيم ، چقدر گفتيم اين پسره به درد نمي خوره، فقط بلدي لجبازي كني، هيچ وقت حرف گوش نميدي، خود كرده را تدبير نيست و و و و ......
از طرفي اون آقاي پسر هم احتمالاً هر موضوعي كه پيش بياد به شما سركوفت خواهد زد و ميگه كه تو خودت منو خواستي و حالا هم همينه كه هست و ..........
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم از راهنماییت.من اصلا ادم اخساسی نیستم و میدونم که اگه بخوام میتونم فراموش کنم.یه مورد مشابه(حتی خیلی شدیدتر از الان) رو چند سال پیش تجربه کردم.
اون مورد هم برام تجربه ای برای فراموش کردنه هم ترسی برای از دست دادن.

دوست داشتن خالی واسه زندگی کردن زیر یه سقف کافی نیست.
وقتی نتونستی کسی رو که دوستش داری فراموش کنی اون موقع به فکر زندگی باهاش باش.
دنبال کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی...
دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی....
 

salar*

عضو جدید
رجوع به دل
در ضمن زندگي بدون ريسك بي معني
آرزوي توفيق
 

دوشس

عضو جدید
راستي يه چيز ديگه....
من خودم از وقتي كه ازدواج كردم مي بينم كه خونواده هاي دو طرف در زندگي مشترك خيلي مؤثرند و يك معيار خيلي مهم براي انتخاب همسر خونوادشه كه بايد حتماً به شما بخورن و نمي شه گفت كه فقط خودش واسه من مهمه و من كاري به كارخونوادش ندارم ، چون اونا كار به كار شما دارن و مطمئن باش كه بالاخره اون پسر هم توي همون خونواده بزرگ شده......
يه چيز ديگه هم بگم و برم..... همونطور كه خودتم گفتي عزيزم هيچ موجودي ارزش ناراحت كردن پدر و مادر عزيزت رو نداره...........
من كه نمي دونم پدر و مادرت چرا مخالفن و اينارم كه گفتم حدسي گفتم ولي اگه واقعاً به نظرت مخالفتشون بي مورده سعي كن باهاشون صحبت كني و قانعشون كني ولي ازدواج بدون رضايت پدر و مادرت به نظر من كه اشتباهه.........
 

mahan57

مدیر بازنشسته
پدر مادرا الکی به بچه هاشون گیر نمی دن! اونم تومسئله بزرگ و حساسی مثل ازدواج !
ازدواج دقیقا مثل خرید یه هندونه می مونه ! وای از اون روزی که یه هندونه خوشگل تو زرد از آب در بیاد!:cry:

فکر کنم نظر متعاقد کننده ای برای مخالفت با این وصلت دارن!
 

neda.j

عضو جدید
من فكر مي كنم كه خونوادت بي دليل با خوشبختي دختر عزيزشون مخالفت نمي كنن. بزرگترها به دليل سن و تجربيات بيشترشون چيزهايي رو مي بينن كه شايد ما حتي به ذهنمون هم نرسه......
از طرفي اگر علي رغم ميل خونوادت ازدواج كني مطمئن باش كه يه حامي بزرگ رو تو زندگيت از دست دادي......... چون هر وقت تو زندگي واست مشكلي پيش بياد ( دعوا و كشمكش تو هر زندگيي پيش مياد :redface: ) به محض اينكه بري سراغ خونوادت و مشكلت رو مطرح كني با اين كلمات بمباران خواهي شد :
ما كه بهت گفتيم ، چقدر گفتيم اين پسره به درد نمي خوره، فقط بلدي لجبازي كني، هيچ وقت حرف گوش نميدي، خود كرده را تدبير نيست و و و و ......
از طرفي اون آقاي پسر هم احتمالاً هر موضوعي كه پيش بياد به شما سركوفت خواهد زد و ميگه كه تو خودت منو خواستي و حالا هم همينه كه هست و ..........
دوست عزیز ممنونم از راهنماییت.من ادم منطقی هستم و کمتر درگیر احساسم میشم.حتی فکر اینکه بخوام بدون رضایت پدر و مادرم ازدواج کنم رو نکردم.مطمئنا راهی میخوام برای راضی کردن یا راضی شدن.
 

Sourena_MSE

عضو جدید
همه ما خواه ناخواه یکی و دوست داریم اما باید ببینیم شرایط با ما هم سو هست؟؟؟؟؟
اگر نبود باید از خودمون هنر خرج کنیم و شرایط و هم سو کنیم.
 

آرتميس.artmiss

عضو جدید
ببين نداي عزيز
تقريبا مطمئنم كه پدرو مادرت دليل منطقي دارند كه شما نتونستيد رو حرفشون حرف بزنيد
پس احساس رو كناربذار و سعي كن با خودت روراست باشي
چون ما دخترا اين جوريم كه هركس دوستمون داشته باشه و عاشقانه نگاهمون كنه سريع احساسي ميشيم و
ناخداگاه فكر مي كنيم ما هم دوستش داريم
ولي اگه هم كفو هم نباشيد بعد از ازدواج متوجه اين موضوع ميشي و ديگه اون عشقه وجود نخواهد داشت.من كاملا احساست رو درك مي كنم . اگر واقعا به هم نمي خوريد عجله نكن.مطمئن باش ميتوني با عشق ازدواج كني ولي دنبال نوع پايدارش باش
 
بالا