دل نوشته های دلتنگی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حسرت

حسرت

چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
اسب در حسرت خوابیدن گاریچی
مرد گاریچی در حسرت مرگ….
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عادت کرده ام تنها توی کافه ای بنشینم
از پشت پنجره آدم ها را ببینم
قهوه ای تلخ بنوشم و تا خانه با نبودنت پیاده راه بروم
تلخم درست مثل خنده بی حوصله
مثل قهوه بی شکر
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی

گاهی

گاهی عمر تلف میشود؛ 
به پای یک احساس 
گاهی احساس تلف میشود؛ 
به پای عمر 
و چه عذابی میکشد 
کسی که هم عمرش تلف میشود؛ 
هم احساسش
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دِلـــم چـِـه کــودکــانــه بَهــانــه ی تــو را می گیـــرد

امـــا تــو بـــزرگـــانــه بِــه دِل نگیـــر

فقـــط بگــــو : کــــودکـــ است نـِـمی فهمــد
 

cora

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر دلتنگ حضورت هستم
کاش تصویرت نفس می کشید...
 

cora

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم
 

لاوي

عضو جدید
برای من که تنهام دردها درمان ندارند بلکه از دردی به درد دیگه تبدیل میشن مثل قوانین فیزیک...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ذکر "برگرد برگرد"

نجوا می*کند

دانه*های تسبیحم

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگی … دلتنگی …
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست‌هایت هستم
باور کن که دلتنگی … دلتنگی …
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﮐـﺴــﯽ ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــــﺪ

" ﺩﻭﺭ"

ﺩﻗــﯿـﻘـــﺎ ﮐــﺠـــﺎﺳــــﺖ؟

آﺧــﺮﯾــــﻦ ﺑــــﺎﺭ ﮔـﻔــــﺖ ...

ﻣـیــــرﻭﻡ

" ﯾـــﮏ ﺟـــــــــﺎﯼ ﺩﻭﺭ"

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چـشـــمـانـت...
دریـــــا را ، به “مــَـــد” مـی*کـــشانـــد !
مـــــرا بـه شـــعر ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می توانم کنار ِ تو باشم و

باز بی آواز از راز ِ این همه همهمه بگذرم...

من از پی ِ زبانِ پوسیدگان نخواهم رفت!

تنها منم که در خوابِ این همه زمستانِ لنگرنشین،

هی بهار بهار برای باغ ِ بابونه آرزو می کنم.

حالا همین شوقِ بی قیمت و قاعده

همین حدودِ رویا و رفتن ِ از پی ِ نور، ما را بس،

تا بر اقلیم ِ شقایق و

خیالِ پروانه پادشاهی کنیم...
 

hormozd

عضو جدید
" خوابـــــهایــــم " - 7 آذر 91 - حســــین

خواب هایم
دست رد به سینه هر تعبیری خواهند زد
قدم های تو را شناخته اند !
تو …
چه آسان ، دور شده ای;
و من هر روز ،
در را برای باد باز میکنم .
و کمی مکث
دوباره در را پشت باد می بندم!!
دیر آمدی
تمام شده ام
بلعیده ام اندوه نبودنت را .
هنوز,
اینجا کمی حاتم طایی جا مانده ،
می بخشم ،
با آنکه هزار شب بی خوابی
طلبـــــــــــــــکارم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی پای کسی میمانی ....
که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش .......
فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای....
پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ...
که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ....
لایک ....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در میــزننـد ؛

پــا بــرهنــه ،

تــا بــه حیـاط میــدومـ ..

بــه زودی ..

دیــوانــه خــواهــمـ شــد !

بــه زودی زود ،،

از دســت خــواب هــا ،،

و شـوخــی بــی مــزه بــاد ... !

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
چه کار به حرف مردم دارم . . . !
زندگی من همین است . . .
شب که می شود عاشقانه ای می نویسم . . .
خیره می شوم به عکست و با خودم فکر می کنم . . .
مگر می شود 【تــــــــــو】 را دوست نداشت !?


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غـــمـــگیـــنـــم
هـــمـــاننـــد دلـــقـــکـــی کـــه روی صـــحـــنه چشـــمـــش
بـه عـــشـــقـــش افتـــاد کـــه بـــا معـــشـــوقـــش
بـــه او میـــخـــنـــدد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای خودم

برای خودم

مینویسم..نه برای هیچ کسی...برای خودم
برای دلتنگی هایم...برای اینکه کمی سبک ترشوم...
من عاشق هیچکس نیستم...
.اینجاااا بجز خودم و رهگذرها خواننده ای ندارد...
 
  • Like
واکنش ها: cora

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی وقتا فکر می کنی که بنویسی تا آروم بشی.
گاهی وقتا دوس داری بنویسی چون میدونی آروم میشی
اما گاهی وقتا با همین نوشته ها بی قرار میشی
مثل پرنده ای داخل قفس که خودش رو به این در و اون در می زنه تا شاید بتونه پرواز کنه
من همون پرنده ام که این قفس زندگی سالهاست پرواز رو از من گرفته
اون وقتا خیلی دوس داشتم از این شاخه به اون شاخه پرواز کنم
اما حالا میخوام یه گوشه قفس زندگی بشینم و فقط بیرون رو ببینم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرفته

دلم گرفته

دلم گرفته
از همه بیتفاوتی ها
از همه فراموشی ها
از همه بی اعتمادی ها
 
  • Like
واکنش ها: cora

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
برگـَـــرد..

يادتـــــ ــ ـ را جا گذاشتــــ ـــ ـي..

نمي خواهم عُــمري به اين اميد باشَـــ ـــ ـم

كه براي بُردنَش بر مي گردي ..​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
گاهی گذشت میکنم ....
گاهی گذر !!!

و کاش بدانی "فرق " این دو را...!!
آدمیست دیگر ...

یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد؛
دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور..

 

cora

عضو جدید
کاربر ممتاز

آن سوی همه ی دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتنگی ها،



خــــُــــــــــــــــــــــــــــــــدایی هست



که داشتنش،

جبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ی نداشتن هاست"..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وحـدتـی بـودی بـرای روح و جسـمـم ..

حـالـا کـه نیستـی

آرامبخشهـا ،
آرام آرام مـرا بخـش بخـش مـی کننـد ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گـسترده تر از عالـمِ دلتــ ـــــنگـیِ مـــن؛ عالمــی نیــــست

 

Similar threads

بالا