دل نوشته های النا...

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز

این روزها دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . . .!!!




دست به صورتم نزن
می ترسم بیفتد..
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد ..
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد ..
و باز ..
من بمانم و تنهایی




دیشب که باران آمد، میخواستم سراغت را بگیرم اما خوب میدانستم باز هم که پیدایت کنم،
باز زیر چتر دیگرانی




دلخــــور که میشَـوم ,

بغـض میــکنم می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم کامنـت مینویسـم ُ صورتک میگــذارم صورتکی که میخنـدد و پشتـش قایم میشــوم

که فکـــر کنی میخنــدم و بخنـــدی...

اشکهایم میـــــــآیند و من مدام با صورتک مجازی ام میخندم





حالا که رفته ای ...

ببین ...

دیگر آن کودکی نیستم که دهانش بوی شیر میداد ...

حالا بزرگ شده ام ...

دهانم بوی سیگار میدهد ...

برگرد ...





دستم به آرزوهایم نمی رسد
آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید:
امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز


امروز کسی از من پرسید چند سال داری
گفتم روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم
کودکی چند ساله ام !!!




می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....





خسته ام... از تـــــو نوشتن...!

کمی از خود می نویسم

این "منم" که،

دوستت دارم...!
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز
چی شد که سیگاری شدی ؟
یه شب بارون میومد, خیلی تنها بودم !چی شد که ترک کردی ؟یه شب بارون میومد, دیگه تنها نبودم !

چی شد سیگار رو دوباره شروع کردی ؟
یه شب بارون میومد, دوباره تنها شدم !چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن ؟یه شب بارون میومد , خیلی تنها بودم , تو خیابون دیدمش , اون تنها نبود !
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز


تو یادت نیست
اما من خوب به خاطر دارم
که برای داشتنت دلی را به دریا زدم
که از آب واهمه داشت
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز


بدون سیب

کاشف جاذبه می شدم،

تنها اگر :

من و تو و نگاهـــــــــــــــــــــ ــــت،

قبل از نیوتن بودیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــم

 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز

یکم بیشتر هوای اینایی که مارو میخندونن داشته باشیم ،
اونا تو تنهایی هاشون بیشتر غصه می خورن ..
.
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز
فراموشی می آید...
مانند همین پاییز...
با ابرهای سهمگینش...
دیروز برگ خشکی دیدم که نمی دانست از کدام شاخه جدا شده

 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز
آهای ِ روزگار !!
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم ... !!


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز
زن وار حسادت میکنم ...

دلم آغوش پر آرامشی را می خواهد که زیر باران گرمم کند...

دلم میخواهد کسی باشد

خوب باشد...

مهربان باشد ...

بس باشد ...

همه ی این بودن هایش فقط برای مـــــــــن باشد...

فقط مـــــــــــن

و

بـــــ ـــ ــا شــــ ـــ ــــ ـــد

 

Amir M@hdi.A

کاربر فعال تالار مهندسی شهرسازی
کاربر ممتاز
چی شد که سیگاری شدی ؟
یه شب بارون میومد, خیلی تنها بودم !چی شد که ترک کردی ؟یه شب بارون میومد, دیگه تنها نبودم !

چی شد سیگار رو دوباره شروع کردی ؟
یه شب بارون میومد, دوباره تنها شدم !چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن ؟یه شب بارون میومد , خیلی تنها بودم , تو خیابون دیدمش , اون تنها نبود !


عالی بود
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز

بگین بباره بارون ، دلم هواشو کرده

بگین تموم شدم من ، بگین که برنگرده

بهش بگین شکستم ، بهش بگین بُریدم

برهنه زیر بارون ، خرابُ درب و داغون

از آدما فراری ، از عاشقا گریزون

بهش بگین شکستم ، بهش بگین بُریدم
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز

آرام باش عزیز من

آرام باش

دوباره سر از آب بیرون می آوریم

و تلألو آفتاب را می بینیم

زیر بوته ای از برف

که این دفعه

درست از جایی که تو دوست داری، طالع می شود
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز

چیزی به فرو رفتنم نمانده ، چیزی به تمام شدنم نمانده ، در سایه سنگینی که بر روی زندگی ام افتاده ، وزش نابودی را می بینم


در چشم هايم غرق شو.... و هزار و يك بار به حرمت دقايق عشق پاكي كه برايت سپري كرده ام لبخند بزن
به چشم هايم نگاه كن.....آثار اين چند سال عاشقيم...آنجاست!!!


نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم ولی افسوس... او هرگز نگاهم را نمی خواند
 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز

من نمیتونم بخندم دست خودم نیس

واسه دیدنت یه لحظه ام دل تو دلم نیس
هنوز از یادم نرفته مهربونیات و کارات
مگه توبه من نگفتی میخوامت با نگاهات
باورش برام عجیبه که شنیدم تنها نیسی
داری از اون ور دنیا موج منفی میفرستی
باورش برام عجیبه که میگن منونمیخوای
که دیگه مثل قدیما سرنمیزنی نمیایی
شاید اشتباه من بود که ازت فرشته ساختم
پای دوست داشتن تو من همه زندگیمو باختم

شاید اشتباه من که ازت فرشته ساختم
پای دوست داشتن تومن همه زندگیمو باختم



 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز


لب هایت طعم سیب می دهند !

.
.
.
ميخواهي آدمم كني؟
 

Similar threads

بالا