دلم خون بود و شبلی زد به سنگم...

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ساقي كوير

عضو جدید
نه از طاووس های رنگ رنگم

نه از آیینه چینان فرنگم

نه از جادوگران نقل و قولم
نه از بازیگران صوت و رنگم

نه از دلبستگان پان و تنبول
نه از آشفتگان چرس و بنگم

نه مردابم، همه موجم، همه موج
نمی بیند کسی یک دم درنگم

وزغ ها هیات مرداب دارند
من امّا روح دریایم، نهنگم

پرم از خاطرات شام کارون
اگر صبحی کنار رود گنگم

سرم بر بالش ماه است امشب
به روی صخره ها خون پلنگم

اگر زخمی ست جانم، زخم عشق است
که من با خواهشی در حال جنگم

پرم از پارسی، از پارسایی
تهی از رومم و خالی ز زنگم

عصایی از قلم در دست دارم
چه کاری با هیاهوی تفنگم

خرابستانی از زخم و جنونم
شرابستانی از شهد و شرنگم

تلاطم می کند زخم عزیزم
تبسّم می کند داغ قشنگم

دلم خون بود و خندیدم به دنیا
دلم خون بود و شبلی زد به سنگم

شبم لبریز از عطر غزل شد
نوای زلف او سر زد ز چنگم:gol::gol:

..::عليرضاقزوه::..
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
دوست عزیز تاپیک های دیروز شما ترکیب شد و منتقل شد به تالار ادبیات..اشعار این شاعر رو در همون تاپیک ادامه بدید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا