دعوای 4 تا شاعر سر یک شعر

reza902

عضو جدید
دعوای 4 تا شاعر سر یک شعرحتماً شنیده اید که «حافظ»، فرموده است:



اگر آن ترک شیرازی به دست آورد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

و شاید هم شنیده باشید که «صائب تبریزی» با سرزنش حافظ می گوید:

اگر آن ترک شیرازی به دست آورد دل ما را
ه خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آن کس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

و این که «شهریار» با ملامت صائب می گوید:

اگر آن ترک شیرازی به دست آورد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آن کس که چیز می بخشد به سان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
و این که سرانجام «فاطمه دریایی» با متانتی خاص(!) می گوید:

اگر آن ترک شیرازی به دست آورد دل ما را
خوشا بر حال خوش بختش به دست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر من بنگاه املاکم؟ چه معنا دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها بگیرند وقت ما ها را

و دعوا همچنان ادامه دارد.
 
آخرین ویرایش:

skolar76

عضو جدید
کاربر ممتاز
این سمرقند و بخارا ارث کدوم طایفشونه که همینجور این شاعرای عزیز بخشش میکنن؟؟...
 

reza902

عضو جدید
سلام ... خیلی جالب که بدونید ... تیمور لنگ یا بهتر بگم تیمور شاه به این شعر خیل علاقه داشته و وقتی در شیراز با خواجه شیراز ملاقات میکنه میگه حضرت حافظ من این همه لشکر کشی کردم و با این زحمت و مشقت این سمرقند و بخارا رو به تصرف خودم در آوردم تو به یک خال هندو بدون اجازه از من این ایالتها رو بخشیدی ...

و حافظ ضمن معذرت خواهی در مورد این شعر برای تیمور شاه توضیح میده و میگن که که تیمور خیلی به هنرمندان علاقه داشته واحترام میگذاشته بویژه حافظ وفردوسی ... و حتی اولین آرا مگاه بروی فردوسی بدستور تیمور شاه ایجاد شده .... و یک داستان جالب داره ... میگن وقتی تیمور به خراسان رسید گفت علاقه دارم به مزار فردوسی برم وقتی اونجا می رسه می بینه اوضاعش خیلی خرابه دستو میده که بروی اون آرامگاه درست کنن و برای جنگ عازم افغانستان میشه وقتی مجدد بر میگرده می بینه بروی مزار فردوسی آرمگاه درست نکردن و دستور قتل افرادی که از دستورش سر پیچی کردن رو میده و بعد اون ماجرا اولین آرامگاه رو بروی مزار فردوسی ایجاد میکنن ... این داستان رو که براتون گفتم در کتاب تیمور به روایت تیمور خوندم ... و تیمور تنها پادشاهی که خاطرات خودش رو بصورت روزناه می نوشته .....
 

Hakhamansh

عضو جدید
این سه تا شعرای اولی رو که گفتی هرسه باعث افتخار ایران و ادبیات ایران هستند و اون شاعر چهارم هم من نمیشناسم ولی فکر میکنم یه خورده به این سه تا شاعر بزرگ بی احترامی کرده که گفته میخواستن وقت ما رو بگیرند و فکر میکنم مثله حضرت حافظ هنوز عاشق نشده.
 

archi&tini

عضو جدید
و یک نفر می گوید:
اگر آن ترک شیرازی بدس آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم حساب بانک سیبا را.....

و شاعر گمنام دیگه ایی میگه: به خال هندویش بخشم حقوق آخر ماه را...که هم در بانک موجود و هم آید آخر هر ماه.....
 

Similar threads

بالا