دعای ابوحمزه ثمالی

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
گرچه همواره راه نیایش عبد و مولا باز است، ولی برای زمان مشخص مانند ماه مبارك رمضان كه عید اولیای الهی است ، فضیلت مخصوص است.
دعا طبق بیان نورانی امام سجاد سلام الله علیه بهترین عبادت است و ذات أقدس إله در این آیه مباركه كه فرمود: ادْعُونی اَستَجِبْ لَكُمْ إنَّ الَّذین یَسْتَكْبِرونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین؛ به سه نكته اشاره كرد. نكته اول این كه دعا عبادت است. دوم این كه ترك دعا استكبار است. سوم این كه خداوند مستكبران را، یعنی تاركان دعا را به دوزخ تهدید كرده است.
دعای ابوحمزه برای همه روزه‌داران در ماه مبارك رمضان قابل بهره‌ بردن است و یكی از یاران نزدیك امام زین‌العابدین(علیه السلام) این دعا را از آن حضرت(علیه السلام) نقل كرده است. امام سجاد(علیه السلام) شب‌ها در ماه مبارك رمضان مشغول نماز بودند و هنگام سحر كه می‌شد این دعا را می‌خواندند.
راوی این دعا جناب ابوحمزه ثمالی است که امام صادق(ع )او را سلمان عصر خود و امام رضا(ع)اورا لقمان عصر خود معرفی نمودند.
دعاي ابوحمزه ثمالي، يک دايره المعارف است که شامل مباحث توحيد، معاد، عالم برزخ، خوف و رجاء، مسائل اخلاقي و اجتماعي است. وقتي ما در فرازهاي اين دعا دقت کنيم، به اين نکته پي مي‏بريم که بيشتر موضوعات ديني، به نحوي در اين دعا وجود دارند و حتي در مورد مسائل دنيايي هم مطالبي در اين دعا آمده است.

با توجه به طولانی بودن این دعای شریف،شاید توفیق خواندن آن برای همگان حاصل نشود.اما خواندن یک صفحه در هر شب میسر است!بیاییم در رمضان امسال با هم عهد ببندیم که با استعانت از مولایمان امام زین العابدین(ع) در هر سحر فرازهایی از این دعای جلیل القدر را مطالعه نماییم.

در این تاپیک برآنیم تا روزانه به شرح مختصری از برخی فرازهای این دعا بپردازیم.
منتظر همکاری و یاری شما دوستان عزیز هستیم.

در دعای سحرگاهانتان ما را فراموش نکنید...:gol::gol::gol:
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحيم

اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ وَلا تَمْكُرْ بي في
خدايا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن و مكر مكن به من
حيلَتِكَ مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ وَلا يوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِكَ وَمِنْ اَينَ
با حيله‌ات. از كجا خيري به دست آورم اي پروردگار من با اينكه خيري يافت نشود جز در پيش تو و از كجا
لِي النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِكَ لاَ الَّذي اَحْسَنَ اسْتَغْني عَنْ عَوْنِكَ
نجاتي برايم باشد با اينكه نجاتي نتوان يافت جز به كمك تو. نه آن كس كه نيكي كند بي نياز است از كمك تو
وَرَحْمَتِكَ وَلاَ الَّذي اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَيكَ وَلَمْ يرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ
و رحمتت و نه آنكس كه بد كند و دليري بر تو كند و خوشنودي‌ات نجويد از تحت قدرت تو بيرون رود
يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ بگويد تا آنكه نفس قطع شود
اي پروردگار من ...

شرح دعا به روایت آیت الله جوادی آملی:


انسانِ تبهكار تا طاهر نشود راه قُرب الهی به سوی او گشوده نخواهد شد.امام (ع) در طلیعه این دعا به ما آموخت كه از ذات أقدس إله طلب عفو و بخشایش كنیم .
خدایا! گرچه ما در اثر گناه استحقاق داریم كه به عقب و به دنبال گناه عقوبت بشویم. چون تعاقِب و در عقب گناه پدید می‌آید. عرض می‌كند كه ما در اثر گناه گرچه استحقاق تأدیب داریم كه ما را اَدب بكنی و گرچه در اثر كارهای ناروا كه كردیم استحقاق داریم كه شما با آن حیلت الهی و مكر الهی كه وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ الله وَ اللهُ خِیرُ المَاكِرین(2)، مكر كنی و با حیلتی كه داری نگذاری ما به مقصد مشئوم مان برسیم . چون خداوند حائل خوبی است.
نمی‌گذارد افراد به آن مقصد مشئوم شان برسند. و مكر هم استفاده كردن از وسائل مرموز است. خدا تمام وسائل را در اختیار دارد
وَ عِندَاللهِ مَكرُهُمْ وَ إنْ كَانَ مَكرُهُمْ لَتَزُولُ مِنْهُ الجِبال.(3) چون این چنین است خداوند توان آن را دارد كه مكر ماكران را به خود آنها برگرداند. و نگذارد با ایجاد آن حائل كه آن حائل را و ایجاد حائل را حیلوله و حیله می‌گویند، نگذارد با ایجاد حائل كسی به مقصد برسد. امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: خدایا! ما را در اثر گناهانمان عقوبت نكن! در اثر مكر و بدرفتاری‌مان مبتلا به مكر و حیله خود قرار نده! هیچ كس به هیچ مقصدی نرسیده است، مگر به فیض و فوز تو ! و هیچ كسی از شرّ نرهیده است، به خیر نرسیده است، مگر به عنایت تو .

مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّ وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِك. اگر خیر به دست توست و در غیر تو، در نزد غیر تو خیری نیست، ما از كجا خیر را فراهم بكنیم ؟ مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّ وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِك. نه پیش ماست، نه پیش دیگران. و اگر كسی گناه كرد و خواست نجات پیدا كند، راه نجات نه پیش خود گنه كار است، نه پیش دیگران. وَ مِنْ إینٍ لِیَ النِجاهُ یا رَبّی وَ لا تُستَطاعُ إلا بِكْ . هیچ كسی توان رهائی از عذاب را ندارد، مگر به فیض خاص تو ! نه آنها كه راه خیر را طی كردند از تو بی‌نیاز بودند، نه آنها كه راه تباهی و تیرگی را طی كردند، از قلمرو قدرت تو بیرون بودند.
بر اساس كریمه: مَا بِكُمْ مِنْ نِعمَهٍ فَمِنَ الله(4) هر كه هر چه دارد در كنار سفره تو دارد. بر اساس آیاتی كه وَ لا یَحسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا سَبَقُوا (5) و آیاتی از قبیل "وَ مَا أنْتُمْ بِمُعجِزینَ فِی الأرض"(6) و مانند آن هیچ كس نمی‌تواند قدرت إله را جلو بزند و قدرت إله را عاجز كند. هیچ كس مُعجز خدا نیست كه قدرت خدا را عاجز كند. هیچ كسی سابق نیست كه قدرت خدا را لاحِق كند. در این آیات قرائت شده ذات أقدس إله فرمود: لا یَحسَبَنَّ الَّذینَ كَفَرُوا سَبَقُوا . آنها خیال نكنند جلو زدند. یا فرمود: وَ مَا أنْتُمْ بِمُعجِزِینَ فِی الأرض . بعد از این كه این جمله‌ها گفته شد و روشن شد هیچ كسی قدرتی در قبال ذات أقدس إله ندارد و هیچ كسی بی‌نیاز از ذات أقدس إله نیست . هم پرهیزكاران به او نیازمندند، هم وارستگان از عذاب به او نیازمندند. آنگاه دستور داد چند بار كلمه (یا رَبِّ) را بگوئید.

1- سوره بقره / آیة 168
2- سورة آل عمران / آیه 54
3- سورة ابراهیم / آیة 46

4- سورة نحل / آیة 53
5- سورة انفال / آیة 59
6- سورة عنكبوت / آیة 22



 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز

بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیكَ وَ دَعوتَنِی إلَیكَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت
و تو مرا برخود راهنمايي كردي و به‌سوي خود خواندي و اگر تو نبودي من ندانستم كه تو كيستي
این بِكَ عَرَفتُكَ را همه داعیان عرض می‌كنند: خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم .
آنها كه از آیات آفاقی مدد می‌گیرند، چون آیات آفاقی مخلوق خداست، دلالت انسان متفكّر به آیات آفاقی مخلوق خداست، لذا به خدا عرض می‌كنند: ما به وسیله تو، تو را شناختیم . آنها كه از آیات أنفسی طرفی می‌بندند نشانه‌های روح و آیاتی كه در جان انسان موجود است، مخلوق خداست، دلالت انسان به استفاده از آیات انفسی مخلوق خداست و آنها هم از راه عنایت‌های الهی به خدا رسیده‌اند.
آنها كه جامع بین آیات آفاقی و آیات انفسی‌اند به شرح ایضاً . آنها هم می‌گویند: بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك .
آنها كه از این سه گروه بالاترند، آنها كسانی‌اند كه به خصوص آیات آفاقی بسنده كنند، یا به خصوص آیات انفسی بسنده كنند، یا به جمع آیتین بسنده كنند، بلكه می‌خواهند خدا را با خود خدا بشناسند
. آنها هم می‌گویند : بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیكْ. أوَلَمْ یَكْفِ بِربكَ أنَّهُ عَلی كُلِّ شِیءٍ شَهِید(1)، یعنی خداوند برای این كه روشن بشود، برای این كه دیگران به خوبی درك بكنند خداوند حقّ است، خود را به آنها نشان می‌دهد . آنها با مشاهده خداوند، خداوند را می‌شناسند. نیازی به آیات آفاقی و انفسی نیست. در اینجا راه و هدف یكی است. مَسلك و مَسلوكٌ إلیه یكی است. و چون سالك از خود خبری ندارد و خود را نمی‌بیند، خود را نمی‌بیند، سلوك خود را نمی‌بیند . فقط هدف را می‌بیند، در حقیقت مسلك و هدف یكی خواهد بود.
در بعضی از روایاتی كه ذیل این بخش از آیات سوره مباركه یوسف آمده است كه أأنْتَ یُوسُف، آنجا وجود مبارك امام صادق طبق نقل صاحب تُحَف العقول این بیان نورانی را در شناخت خدا ذكر كرد كه معرفت شاهد قبل از معرفت وصف اوست. یعنی ما شاهد را اوّل می‌شناسیم ، بعد صفات او را می‌شناسیم . ولی اگر موجودی غائب بود، اوّل وصفش را می‌شناسیم ، بعد ذاتش را می‌شناسیم . خلاصه آن حدیث این است كه: شناخت ذات شاهد قبل از وصف اوست.
شناخت ذات غائب بعد از وصف اوست . بعد استشهاد می‌كند كه برادران یوسف اوّل او را دیدند، بعد به یوسف بودن او پی بردند. أأنْتَ یُوسُف. نگفتند: یوسف توئی! گفتند: تو یوسفی؟ وجود مبارك امام صادق هم می‌فرماید به این كه: خدا مشهود همه ماست. ما اوّل او را می‌شناسیم، بعد اوصاف او را می‌شناسیم . بعد آیات آفاقی و انفسی او را می‌شناسیم .
این گروه چهارم كه برترین گروه معرفتی‌اند، خدا را با خود خدا می‌شناسند. این بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلتَنِی عَلَیك وَ لُولا أنْتَ لَمْ أدْرِ مَا أنْت برای این چهار گروه چهار مصداق مشخّص دارد. جامع همه یكی است كه انسان خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا كسی را راهنمائی نكند نمی‌تواند خدا را بشناسد . و خدا راهنمائی‌های فراوانی را اِعمال كرده است . منتها این سالك مُتطرّق است كه باید از این راه‌ها استفاده بكند و به مقصد برسد. پس همگان، همه این طوائف أربعه این جمله را می‌خوانند، منتها هر كس در حدّ خاصّ خود.

1-سورة فصّلت / آیة 53
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَدْعوُهُ فَيجيبُني وَ اِنْ كُنْتُ بَطيـئاً حينَ يدْعوُني

ستايش خدايي را كه مي‌خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتي مي‌خواندم به‌كندي به درگاهش روم
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَسْئَلُهُ فَيعْطيني وَاِنْ كُنْتُبَخيلاً حينَ يسْتَقْرِضُني
و ستايش خدايي را كه مي‌خواهم از او و به من عطا مي‌كند و اگرچه در هنگامي كه او از من چيزي قرض خواهد من بخل كنم
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتي وَاَخْلوُ بِهِ حَيثُ شِئْتُ
و ستايش خدايي را كه هرگاه براي حاجتي بخواهم او را ندا كنم و هر زمان بخواهم براي
لِسِرِّي بِغَيرِ شَفيـع فَيقْضي لي حاجَتي
راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد.

وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارك رمضان ذات أقدس إله را حمد می‌كند و او را شایسته حمد و ثناء می‌داند و همین را زمینه اجابت دعا می‌شمارد . عرض می‌كند:
"اَلحَمْدُ للهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ كُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی" .خدا را من حمد می‌كنم كه وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌كند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با كُندی به طرف او حركت می‌كنم و گاهی هم ممكن است این راه را طی نكنم.
و خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌كند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم . و خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت خواستم با او ندائی در میان بگذارم، بدون واسطه و بدون شفیعی كه از من شفاعت بكند او مرا می‌پذیرد.
همانطوری كه آیات قرآن یكدیگر را شرح و تفسیر می‌كنند، احادیث و ادعیه و مناجات هم به شرح ایضا.ً
این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد شرح كرد. وجود مبارك امام سجاد در صحیفه سجادیه دارد كه:
خدایا! سه چیز مانع دعا كردن من است و یك چیز من را به دعا كردن تشویق می‌كند.
اما آن سه چیزی كه حاجب است، نمی‌گذارد من دعا بكنم؛ یكی این كه شما مرا امر كردی به واجبات و مستحبات، امر كردی و من در اطاعت امر كُندی كردم و انجام ندادم . دوم این كه مرا از بعضی از امور نهی كردی و من متأسفانه مرتكب مَنهیّ عنه تو شدم. سوم این كه نعمت‌های فراوانی به من دادی، من به جای شكر نعمت، كُفران نعمت كردم و حقّ شناسی نكردم . این سه امر حاجب و مانع نیایش و دعای من است كه من به خودم اجازه نیایش نمی‌دهم و آنها جلوی نیایش من را هم می‌گیرد.ا
ما یك چیز است كه من را وادار به نیایش می‌كند و دعای من را هم مستجاب می‌كند و آن تفضّل و بزرگواری و احسان ابتدائی توست. خدایا ! تو در برابر كار پاداش نمی‌دهی! تمام لطف‌های تو احسان است و تمام منّت‌های تو ابتدا . مِنَنُكَ ابْتِداء . مسبوق به استحقاق نیست . چون روی لطف رفتار می‌كنی، بنابراین من هم به خودم اجازه نیایش و دعا می‌دهم.
در همین دعای ابوحمزه ثمالی عرض می‌كند: اَلحَمدُ للهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ كُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی . خدای را حمد می‌كنم كه هر چه از او خواستم به من می‌دهد و اگر خود خدا از من استقراض كند به عنوان قرض الحسنه من كُندی می‌كنم و بُخل می‌ورزم . در قرآن هم فرمود:
هآ أنْتُمْ هؤلآءِ تُدعَونَ لِتُنْفِقُوا وَ مِنْكُمْ مَنْ یَبْخَل وَ مَنْ یَبْخَل فَإنَّمَا یَبْخَلُ عَلی نَفسه(1). فرمود: شما كسانی هستید كه دعوت می‌شوید در راه خدا انفاق كنید، ولی برخی از شما بُخل می‌ورزند باید مستحضر باشند كه علیه خود بُخل می‌ورزند.
بعد عرض می‌كند: خدای را شكر می‌كنم كه هر وقت من خواستم با او تنها باشم و كسی مرا همراهی نكند، خدا مرا راه می‌دهد. گاهی انسان می‌خواهد شفیع بیاورد، ولی شفیع ندارد و خداوند هم آخَرُ مَنْ یَشفَع است و آخَرُ مَنْ یَشفَع أرحَمُ الرَّاحِمین.
شفیع جناح طائر است. جناح سائل است كه با وسیله شفیع انسان توان پرواز دارد. ولی گاهی انسان بی پر است. شفیعی ندارد. قدرت استشفاء ندارد و اگر هم استشفاء كرد كسی از او شفاعتی را به عمل نمی‌آورد.

1-سوره محمّد / آیه 38 ـ با تلخیص







 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُللهِ الَّذي لا اَدْعُو غَيرَهُ
وَلَوْ دَعَوْتُ غَيرَهُ لَمْ يسْتَجِبْ لي دُعآئي
ستايش خدايي را كه جز او كسي را نخوانم و اگر غير او ديگري را مي‌خواندم دعايم را مستجاب نمي‌كرد
وَالْحَمْدُ للهِ الَّذي لا اَرْجُو غَيرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئي
و ستايش خدايي را كه به‌جز او اميد ندارم و اگر به غير او اميدي داشتم نااميدم مي‌كرد
وَالْحَمْدُ للهِ الَّذي وَكَلَنياِلَيهِ فَاَكْرَمَني وَلَمْ يكِلْني اِلَي النّاسِ فَيهينُوني
و ستايش خدايي را كه مرا به حضرت خود واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مرا خواركنند
وَالْحَمْدُ للهِ الَّذي تَحَبَّبَ اِلَي وَ هُوَ غَنِي عَنّي
و ستايش خدايي را كه با من دوستي كند در صورتي كه از من بي نياز است
وَالْحَمْدُ للهِ الَّذي يحْلُمُ عَنّي حَتّي كَاَ نّيلا ذَنْبَ لي فَرَبّي اَحْمَدُ شَيء عِنْدي وَاَحَقُّ بِحَمْدی
و ستايش خدايي را كه نسبت به من بردباري كند تا به جايي كه گويا گناهي ندارم. پس پروردگار من ستوده‌ترين چيزها است نزد من و به ستايش من سزاوارتر است.

داعی باید در خوف و رجاء موحّد باشد. عرض می‌كند:
"وَالحَمدُ للهِ الَّذِی اَدعُوهُ وَلا اَدعُوا غِیرَهُ وَ لُو دَعُوتُ غِیرَهُ لَمْ یَستَجِب لِی دعائی ."خدای را شكر می‌كنم كه من فقط او را می‌خوانم . غیر او را نمی‌خوانم . اگر غیر او را بخوانم ، استجابت نمی‌كنم . چون كار از غیر او ساخته نیست . چنین كه در طلیعه امر هم گذشت مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّی وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ.
در امید انسان، باید موحّد باشد. چنین كه در خوف هم باید موحّد باشد. یك موحّد در تمام شئون موحّد است. می‌گوید: "إنِّ الصَّلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی للهِ رَبِّ العالَمِین."(1) ممكن نیست كسی موحّد ناب باشد، توحیدش صحیح باشد، از غیر خدا بترسد. یا ممكن نیست كسی توحیدش تامّ باشد و به غیر خدا تكیّه كند و امیدوار باشد. لذا عرض می‌كند:
"وَالحَمْدُللهِ الَّذِی اَرجُوهُ وَ لا اَرجُوا غِیرَهُ ."به غیر خدا امیدوار نیستم . چرا ؟ برای این كه: وَ لُو رَجُوتُ غِیْرُهُ لَأخْلَفَ رَجائی . اگر من به غیر خدا امیدوار باشم یا كار از دست آنها ساخته نیست، یا اگر ساخته باشد خُلف رجاء می‌كنند؛ یعنی به امید من بها نمی‌دهند. در حقیقت از غیر خدا كاری ساخته نیست.
چون هر چه در جهان امكان یافت می‌شود مظاهر قدرت خدایند
وَ للهِ جُنُودُ السَّمواتِ وَالأرض(2) است، للهِ خَزائِنُهُ السَّمواتِ وَالأرض است وَ مَا یَعلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إلا هُو(3) و مانند آن است. بنابراین یك موحّد در خوف و رجاء موحّد خواهد بود.
بعد عرض می‌كند:
خدا را شكر می‌كنم كه ما را به خودش واگذار كرده است.و با واگذاری به خود مایه كرامت ما را تأمین كرده است. و ما به غیر خودش واگذار نكرده است كه مورد اهانت ما باشد. خدا اگر ما را به خودمان واگذار كند یا به غیرمان واگذار كند مورد وهن ما و سستی ما و اهانت ما خواهد بود. ما می‌شویم موهون و خار و ذلیل. چرا ؟ چون اگر اَلعِزَّةُ للهِ جَمِیعاً (4)، اگر تمام عزّت مال خداست، اگر خدا انسان را به غیر خدا واگذار كند، چه به خودش واگذار كند، چه به افراد دیگر چنین كسی ذلیل خواهد بود.برای این كه عزّت فقط از ناحیه ذات أقدس إله است . و خداوند با این كار كه ما را به خودش واگذار كرده ، به غیر خودش واگذار نكرده، ما را از ذلیل و فرومایه شدن رهائی بخشید و عزیز و گرامی قرار داد.

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنّی . وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی كَأنّی لا ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أحمَدُ شِیءٍ عِنْدِی وَ اَحَقُّ بِحَمْدِی .
خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوب‌تر و شایسته‌تر برای حمد است . چرا ؟ برای این كه خدا خود را دوست ما معرفی كرده است . فرمود:
إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبْكُمُ الله (5). خدا بندگانش را دوست دارد.مؤمنین را دوست دارد و مانند آن تَحبُّب كرده، اظهار محبّت كرده. نسبت به ما دوستی می‌كند با این كه از ما بی‌نیاز است كاملاً، این یك. خدا از زشتی‌های ما صرف نظر كرده، حلیمانه با ما برخورد كرده كه گویا اصلاً گناهی از ما سر نزده، دو . وَ هُوَ یَحلُم . از این جهت خدا محمودترین اشیاء و شایسته‌ترین اشیاء به حمد است. برای این كه در كمال بزرگواری و بی‌نیازی خود را نسبت به ما محبّ نشان می‌دهد. و در كمال حلیم و صبور و بردبار بودن از همه گناهان ما می‌گذرد كه گویا اصلاً گناهی از ما صادر نشده است. خوب چنین موجودی دارای بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین حمد است. غیر خدا نه از ما بی نیازند، نه نسبت به ما تَحبُّب دارند، اظهار محبّت می‌كنند. نه از لغزش‌های ما می‌گذرند.
پس شایسته حمد نیستند. در اینگونه از موارد احمد بودن و أحقّ به حمد بودن أفعَل تعیینی است نه تفضیلی. یعنی تنها كسی كه شایسته حمد است خدای سبحان آن است. امیدواریم خدای سبحان حمد و ثنای همگان را بپذیرد.

1- سوره انعام / آیه 162
2- سوره فتح / آیات 4 و 7
3- سوره مدّثر / آیه 31
4- سوره نساء / آیه 139
5- سوره آل عمران / آیه 31

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اَللّـهُمَّ اِنّي اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَيكَ مُشْرَعَةً
خدايا من همه راه‌هاي مقاصد را به سوي تو باز مي‌بينم
وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَيكَ مُتْرَعَةً
و چشمه‌هاي اميد را به‌سويت سرشار مي‌يابم
وَالاِسْتِعانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ اَمَّلَكَ مُباحَةً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَيكَ لِلصّارِخينَ مَفْتوُحَةً
و ياري جستن به فضل تو براي آرزومندانت مباح و بي‌مانع است و درهاي دعا به‌سوي تو براي فريادكنندگان باز است
وَاَعْلَمُ اَنَّكَ لِلرّاجي بِمَوْضِعِ اِجابَة وَلِلْمَلْهوُفينَ بِمَرْصَدِ اِغاثَة
و به خوبي مي دانم كه تو براي اجابت شخص اميدوار آماده‌اي و براي فريادرسي اندوهگينان مهياي فريادرسي هستي
وَاَنَّ فِي اللَّهْفِ اِلي جوُدِكَ وَالرِّضا بِقَضآئِكَ عِوَضاً
و به‌راستي مي‌دانم كه در پناهندگي به جود و كرمت و خشنودي به قضا و قدرت عوضي است
مِنْ مَنْعِ الْباخِلينَ وَمَنْدوُحَةً عَمّا في اَيدِي الْمُسْتَاْثِرينَ
از جلوگيري كردن بخيلان و گشايشي است از احتياج بدانچه در دست دنياطلبان است
وَاَنَّالرّاحِلَ اِلَيكَ قَريبُ الْمَسافَةِ
و به‌راستي كوچ كننده به درگاهت راهش نزديك است
وَاَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَعمالُ دوُنَكَ
و مسلماً تو از خلق خود در حجاب نشوي مگر آنكهكردارشان ميان آنها و تو حاجب شود.

برای اجابت نیایش و دعا شرائطی است كه آن عناصر محوری چهارگانه را وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در ضمن دعا بازگو می‌كند:
عنصر اوّل آن است كه راه برای رفتن باز باشد. بسته نباشد. نه تنها برای یك نفر یا یك میلیون نفر، راه برای اوّلین و آخرین باز باشد. یعنی راه باید بی‌كران تا بی‌كران باشد. تا كسی در این راه احساس مزاحمت نكند.
عنصر دوم آن است كه آن مرجع نهائی و مقصد كه سالكان كوی او به او رسیده‌اند توان اجابت خواسته‌های همه و همه خواسته‌های همه را داشته باشد.
عنصر سوم آن كه روندگان واجد شرائط باشند. موحّدانه راه توحید ناب را طی كنند. در بین راه به غیر خدا تكیّه نكنند. برای این كه به غیر خدا اَحدی نیست و نمی‌شود با راه توحید به غیر خدا مراجعه كرد.
عنصر چهارم آن است كه آن مرجع نهائی یعنی ذات أقدس إله دعوت كرده باشد. اگر دعوت نكرده باشد طی این راه ثمربخش نیست.

اول:خدای را شكر می‌كنیم كه راه‌های به طرف او كاملاً باز است.راه برای كسی كه از فضل تو بخواهد كمك بگیرد رواست. ممنوع نیست. رفتن این راه‌های باز مجاز است .راه باز است و تشنگان می‌توانند سیراب بشوند و می‌توانند از فضل الهی كمك بگیرند و درهای دعا به سوی نیایش كردن باز است.این ها عنصر اولند.
دوم:
"وَأعْلَمْ أنَّكَ لِلْرّاجِینْ بِمُوضِعِ اِجابَهِ وَ لِلْمَهْلُوفِینَ بِمَرصَدِ إغاثِهِ وَ أنَّ فِی اللَّهُفِ إلی جُودِكَ وَ الرِّضاء بِقَضائِكَ عِوَضَاً مِنْ مَنْعِ الباخِلِینَ وَ مَنْدُوحَهً عَمّا فِی أیدِی المُسْتَأثِرِین."
پروردگارا ! من می‌دانم تو برای امیدواران موضع كافی و رسائی هستی. كسی كه مَلحوف است و رنج دیده و داغ دیده و آفت زده و آسیب دیده و مانند آن است، مُتَلهِّف است و غمگین، تو می‌توانی مشكل او را حلّ كنی‌. اغاثه كنی. نیازهای او را برطرف بكنی. و اگر كسی تأثّرش را و افسوس‌اش را و غم و اندوه‌اش را به جود و كَرم و رضا و قضای تو واگذار كند، عِوض منع باخِرین را دریافت می‌كند. عدّه‌ای دارند و عطا نمی‌كنند. بُخل می‌ورزند. عِوض بُخل آنها، جُود و كَرم تو جبران می‌كند.
"وَ مَندُوحَهً عَمّا فِی أیدِی المُسْتَأثِرین."بعضی اهل ایثار نیستند . اهل اِستئْثارند. نه تنها دیگران را بر خود مقدّم نمی‌دارند، بلكه می‌كوشند خود را بر دیگران مقدّم بدارند. در دستگاه مستأثران جز تنگ نظری و تنگنائی چیز دیگر نیست. و امّا در دستگاه جُود و كَرم تو مَندوح است، سِعه است، گشایش است. یعنی اگر تنگنای تنگ نظران جا برای رفتن نیازمندان نمی‌گذارد، وسعت رحمت تو جا برای محتاجان تأمین می‌كند.
"و هم أنَّ الرّاحِلَ إلِیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِّئَهُ دُونَكْ."
این دو تا جمله از جمله‌های كلیدی است كه تا پایان این دعای نورانی چندین بار در محور این بحث‌های كلیدی مطالبی به عرضتان خواهد رسید كه اگر كسی خواست به طرف ذات أقدس إله سفر كند، به اصطلاح سفر مِنَ الخَلقِ إلَی الحَقّ را طی كند، گرچه وجود مبارك امیرالمؤمنین سلام الله علیه فرمود: آه "مِنْ قِلَّهِ الزَاد وَ طُولِ الطَّرِیق" (1)؛ راه طولانی است.اما همین خاندان عصمت و طهارت فرمودند:
اگر كسی بار سنگین گناه روی دوش او نباشد، بخواهد به طرف خدا ارتحال كند، رحلتی به طرف خدا كند، راه دور نیست. "وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیك قَرِیبُ المَسافَه." مسافت بسیار نزدیك است . چون یك قدم فاصله است و آن این است كه: یك قدم بر خویشتن نِه و آن دِگر در كوی دوست. برای كسی كه سالك إلی الله است بیش از یك قدم فاصله نیست. یعنی باید روی خواسته‌های خود پا بگذارد، روی هوی پا بگذارد. وقتی روی هوی پا گذاشت، قدم دوّم را در دالان توحید می‌نهد. یك قدم بر خویشتن نِه و آن دِگر در كوی دوست! این "وَ أنَّ الرّاحِلَ إلیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكْ" یك جمله‌ای است به منزله واسطهُ العِقد این دعای نورانی . و شبیه این جمله هم از وجود مبارك امام كاظم سلام الله علیه در وقتی كه او را برای زندان بغداد می‌بردند در ماه رجب ایراد كرده است كه در بیست و پنجم ، بیست و هفتم رجب، مخصوصاً دعای بیست و هفتم رجب كه وجود مبارك امام كاظم آن را قرائت كردند همین جمله نورانی هست.
پس هیچ حجابی بین خلق و خالق نیست، مگر خودِ خلق. "ولا حِجابَ بِینَكَ وَ بِینَ خَلقِكَ غِیرِ خَلقِه." و خلق هم به عنوان این كه آیت الهی هستند، مخلوق خدا هستند، حاجب نیستند.چون آیت حقّ، حجاب حقّ نیست .
آنچه كه حجاب چهره خلق است همان گناه خلق است .
"وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكَ إلا أنْ تَحْجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِئَهُ دُونَكْ ."
گناهان بَد است كه حاجب است و نمی‌گذارد. پس راه باز است. هیچ حجابی هم در كار نیست و این شخص داعی هم بدون حجاب آمده. یعنی اگر گناهی بود توبه كرده است. امری بود اِمتثال كرد، نهی‌ای بود اجتناب كرد، نعمتی بود شكرگزاری كرد.این موانع را برطرف كرد تا این عنصر سوّم را به دست آورد.


1-نهج البلاغه/ كلمات قصار / 77
 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم


وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَيكَ بِطَلِبَتي وَتَوَجَّهْتُ اِلَيكَ بِحاجَتي
و من با مطلبي كه دارم قصد تو را كرده و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم
وَجَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتي وَبِدُعآئِكَ تَوَسُّلي مِنْ غَيرِ اسْتِحْقاِق لاِسْتِماعِكَ مِنّي
و استغاثه‌ام را به درگاه تو قرار دادم و دعاي تو را دست آويز خود كردم بي آنكه من استحقاق داشته باشم كه تو از من بشنوي
وَلاَ اسْتيجاب لِعَفْوِكَ عَنّي بَلْ لِثِقَتيبِكَرَمِكَ
و نه مستوجب آنم كه از من بگذري بلكه بدان اعتمادي كه منبه كرم تو دارم
وَسُكوُني اِلي صِدِق وَعْدِكَ وَلَجَائ اِلي الاْيمانِ
و آن اطميناني كه به درستي وعده‌ات دارم و به خاطر پناهندگي‌ام به ايمان
بِتَوْحيدِكَ وَيقيني بِمَعْرِفَتِكَ مِنّي
و اعتقادي كه بر يگانگي تو دارم و يقيني كه به معرفت و شناسايي تو دارم
اَنْ لا رَبَّ [لي] غَيرُكَ وَلا اِلـهَ اِلاّاَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ
كه مي‌دانم پروردگاري غيرتو نيست و معبودي جز تو وجود ندارد يگانه‌اي كه شريكي برايت نيست
اَللّـهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَصِدْق
خدايا تو فرمودي و گفتارت حق و وعده ات راست است (كه فرمودي)
وَاسْئَلوُا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً
«و درخواست كنيد خدا را از فضلش كه به‌راستي او به شما مهربان است» و رسم تو چنان نيست
وَلَيسَ مِنْصِفاتِكَ يا سَيدي اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِيةَ
اي آقاي من كه دستور سوال بدهي ولي از عطا و بخشش دريغ نموده و خودداري كني
وَاَنْتَ الْمَنّانُبِالْعَطِياتِ عَلي اَهْلِ مَمْلَكَتِكَوَالْعائِدُ عَلَيهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِكَ
و تويي بخشايندهبه عطايا بر اهل كشور خود و متوجه بدانها به مهرباني و رأفتت


گرچه من استحقاق ندارم، ولی به امید تو آمدم و تو را به عنوان عالی‌ترین مرجع و تنها مرجع نهائی می‌دانم. این هم شرط سالك. و آن عنصر چهارم هم این است كه تو مرا دعوت كردی. پروردگارا ! تو خودت فرمودی: وَاسئَلُوا اللهَ مِنْ فَضلِه(1) . در قرآن كریم فرمود كه: سئوال كنید. بخوانید و بخواهید! و تو منزّه‌تر از آنی كه وعده بدهی و انجام ندهی ! دعوت بكنی و نپذیری ! راه بگشائی، در را باز بكنی و راه ندهی! این چنین نیست."اللّهُمَّ أنْتَ القآئِلُ وَ قُولُكَ حَقّ وَ وَعدُهُ صِدق ."خودت فرمودی:
"وَاسْئَلُ اللهَ مِنْ فَضْلِه إنَّ اللهَ كَانَ غَفُوراً رَحِیمَاً. وَ لِیسَ مِنْ صِفاتِهِ یا سَیِّدِی أنْ تَأمُرَ بِالسُّئوال وَ تَمْنَعُ العَطِیّه وَ أنْتَ المَنّانُ بِالعَطایا عَلی اَهلِ مَمْلِكَتِكْ . وَالعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأفَتِكْ."
خدایا! آنها كه از تو نخواستند، آنها را ردّ نكردی. ما كه از تو می‌خواهیم ! خدایا ! تو كه به ماها وعده دادی، ما هم كه از تو می‌خواهیم . یقیناً ما را رها نمی‌كنی.
در طلیعه دعای افتتاح ماه مبارك رمضان هم هست كه: خدایا !"أذِنْتَ لِی فِی مَسْئَلَتِكَ فَاسْمَعْ یا سَمِیعُ مِدْحَتِی وَ أجِبْ یا رَحِیمُ دَعوَتِی ."خدایا ! تو اجازه دادی ما تو را مَدح كنیم ، سئوال كنیم . پس دعای ما، ثنای ما، مدح ما، مَحمِدت ما را گوش بدهی ! اینجا هم به عنوان عنصر چهارم ذكر شد . پس راه باز است ، مرجع نهائی واجد همه امور است. رونده هم واجد شرط است به امید الهی . چون شرط را خود مقصد نهائی در اختیارش گذاشته و این رونده را و سالك را دعوت كرده است. با چنین اطمینانی و با چنین خُلق و خوئی یقیناً دعا مستجاب خواهد بود. امیدواریم دعای همه شما صائمان الهی مستجاب باشد.

1-سوره نساء / آیه 32
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اِلـهي
رَبَّيتَني في نِعَمِكَ وَاِحْسانِكَ صَغيراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمي كَبيراً
خدايا مرا در خردسالي در نعمت‌ها و احسان خويش پروريدي و در بزرگي نامم را بر سر زبان‌ها بلند كردي
فَيامَنْرَبّاني فِي الدُّنْيا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لي فِي الاْخِرَةِاِلي عَفْوِهِ وَكَرَمِهِ
پس اي كه در دنيا مرا به احسان و فضل و نعمت‌هاي خود پروريدي و براي آخرتمبه عفو وكرم اشارت فرمودي
مَعْرِفَتي يا مَوْلاي دَليلي عَلَيكَ وَحُبّي لَكَ شَفيعياِلَيكَ
اي مولاي من شناسايي‌ام به تو راهنماي من به‌سوي تو است و محبتي كه به تو دارم شفيع من استبه درگاهت
وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَليلي بِدَلالَتِكَ وَساكِنٌ مِنْ شَفيعي اِليشَفاعَتِكَ
و من از راهنمايي كردن اين دليلم به‌سوي تو مطمئنم و از پذيرفتن شفيعم از جانب توآسوده خاطرم.
اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجيكَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ
مي‌خوانمت اي آقاي من به زباني كه گناه لالش كرده. پروردگارا با تو راز گويمبه‌وسيله دلي كه جنايت به هلاكتش كشانده
اَدْعوُكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً
مي‌خوانمت. اي پروردگار من هراسان و خواهان‌و اميدوار و ترسان،
اِذا رَاَيتُ مَوْلاي ذُنوُبي فَزِعْتُ وَاِذا رَاَيتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ
اي مولاي من هنگامي كه گناهانم را مشاهده مي‌كنم هراسان شوم و چون بزرگواري تو را بينم به طمع افتم.

فَاِنْ عَفَوْتَفَخَيرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَيرُ ظالِم
خدايا اگر بگذريبهترين مهرورزي و اگر عذاب كني ستم نكرده‌اي

یكی از شرائط استجابت دعا كه وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در دعای ابوحمزه ثمالی به ما آموخت این است كه انسان نعمت‌های الهی را تبیین كند. این در عین حال دعاست، درس دعا هم هست. دعاشناسی را با دعا به ما آموخت. معرفت حقّ را با دعا به آموخت. مسئله معاد را با دعا به ما‌ آموخت. یك وقت انسان فقط دعا می‌كند. می‌گوید: خدایا! فلان بیماری‌ام را برطرف بكن! یك وقتی دعای مُعلّل دارد. این دعای مُعلّل، تَعلیل دعاست. درس دعاست.
وجود مبارك امام سجاد عرض می‌كند: سوابق درخشانی كه نسبت به من و دیگران داشتی و فضائل بی‌كران تا بی‌كرانی كه داری، من را وادار می‌كند كه از تو بخواهیم .
"الهی اَبَّیْتَنِی فِی نِعَمِكَ وَ إحسانِكَ صَغِیراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِی كَبِیراً ."
خدایا! تاكنون كه در كنار سفره نعمت و احسان تو به سر بردیم. از كودكی تاكنون، از نظر مسائل مادّی و دنیائی ما را تأمین كردی. وقتی سالمند و بزرگ شدیم، ما را شهره روستایمان یا شهرمان یا استانمان، یا كشورمان، یا در یك منظقه وسیع‌تری، در یك قارّه‌ای، مانند آن كردی. ما را مشهور كردی، خوش‌نام كردی، نام آور كردی. نام بردار كردی، و مانند آن. وعده‌های آخرت هم كه از شما رسیده است. پس بنابراین ما حدوثاً و بقآءً در كنار سفره تو نشستیم. ما عادت كردیم به این كه ناز پروردة تَنعُّم تو باشیم. و عادت كردیم كه با دست خالی بیائیم، با روی سیاه بیائیم، با روی سپید، دست پُر برگردیم. عادت كردیم، تو ما را عادت دادی!
پروردگارا! من هم با معرفت آمدم، هم با محبّت آمدم. معرفت من رهنمای من است ، محبّت من شفیع من. قبلاً عرض كردم: به غیر شفیع . الآن عرض می‌كنم: با شفیع آمدم . تو را دوست دارم. برای این كه خوب كه بررسی كردم، دیدم كه هیچ كس نبود كه ما را از خردسالی به اینجا برساند. وقتی هم بزرگسال شدیم ما را مشهور كند، نام آور كند، محترم كند پیش مردم. حیثیت ما را حفظ بكند. الآن هم با معرفت آمدم كه راهنمای من است. هم با محبّت آمدم كه شفیع من است. همانطوری كه در مسئله توبه گفته شد: لاشَفِیعَ اًنْجَحُ مِنَ التُّوبِه، اینجا هم می‌توان گفت:
لا شَفِیعَ اَنْجَحُ مِنَ المَحَبَّه . چیزی، شفیعی بهتر از محبّت نیست. البتّه محبّت‌های بیرونی منطقه‌اش محفوظ است. اینها محبّت‌های درونی است.
و عرض می‌كند:
"وَ أنَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدِلالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِیعِی إلی شَفاعَتِكَ ."
من هم به این راهنما امیدوارم، هم به این شفیع . و غیر از این چیز نیاوردم . عمل صالحی، ترك گناهی، فعل ثوابی، اینها را نیاورده‌ام ! فقط تو را می‌شناسم و دوست دارم ، همین. با زبانی تو را می‌خوانم كه تبهكار است. با قلبی با تو مناجات می‌كنم كه تیره است. قلب و قالب تیره است. ولی تو هم تیره را می‌پذیری، هم تبهكار را . چنین كه تاكنون پذیرفتی. مگر ما تاكنون زبان بی‌گناه داشتیم؟ قلب سالم داشتیم؟ من از تو می‌ترسم، ولی به تو امیدوارم. در ترس و امید موحّدم. اگر گناهانم را می‌بینم ، فَزَع می‌كنم ، نه یأس دارم. و اگر كَرم تو را می‌بینم، طمع دارم.
اگر ببخشی، بهترین بخشندگانی. چون بدون منّت می‌بخشی. و اگر عذاب كنی، عادلانه عذاب كردی. پروردگارا ! من با همه سوابق تباه و تیره و تاریك‌ام ، دلیلی دارد كه تو را می‌خوانم . بی‌حجّت نیست . اگر كسی بگوید: تو با زبان گناهكار ، با قلب تیره به چه جهت خدا را می‌خوانی؟ عرض می‌كنم: روی كَرم او . كریم كسی است كه از گناهان ببخشد . من دلیلی دارم و با این دلیل خودم را قانع كردم كه از تو مسئلت كنم.



 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
این دعا فقط برای ماه رمضون هستش؟
سلام دوست عزیز،دعایی هست که امام سجاد (ع) در سحرهای ماه مبارک رمضان می خواندند.
از دعاهایی هست که در غالب دعا مطالب زیادی را به شیعیان آموخته اند!
دعا راز و نیاز با خداوند است،در هر زمانی که حال دعا داریم می توانیم بخوانیم!
التماس دعا...
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

حُجَّتي يا اَللهُ في جُرْاَتي عَلي مَسْئَلَتِكَ مَعَ اِتْياني ما تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ
دليل و بهانه من اي خدا در اينكه دليري كنمدر سوال كردن از تو با اينكه رفتارم خوشايند تو نيست
وَعُدَّتي في شِدَّتي مَعَ قِلَّةِ حَيائي رَاْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ
همان جود و كرم تو است و ذخيره من در سختي‌ام بابي شرمي من همان رأفت و مهرباني تو است

وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخيبَ بَينَ ذَينِوَذَينِ مُنْيتي
و به‌راستي اميدوارم كه نوميد مكني ميان اين وآ‌ن آرزويم را
فَحَقِّقْ رَجآئي وَاسْمَعْ دُعآئي يا خَيرَ مَنْ دَعاهُ داعوَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج عَظُمَ
پس اميدم را صورت عمل ده و دعايم را شنيده گير اي بهترين كسي كه خوانندگان بخوانندشو برتر كسي كه اميدواران بدو اميد دارند
يا سَيدي اَمَلي وَسآءَ عَمَلي فَاَعْطِنيمِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ اَمَلي
اي آقايم، آرزويم بزرگ و عملم زشت است پس تواز عفو خويش به اندازه آرزويم به من بده
وَلا تُؤاخِذْني بِاَسْوَءِ عَمَلي فَاِنَّ كَرَمَكَيجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبينَ
و مرا به بدترين عملم مؤاخذه مكن زيرا كرم تو برتر استاز مجازات گنهكاران
وَحِلْمَكَ يكْبُرُ عَنْ مُكافاةِ الْمُقَصِّرينَ
و بردباري‌ات بزرگتر است از مكافات تقصيركاران
وَاَ نَا ياسَيدي عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيكَ
و من اي آقايم به فضلت پناهنده گشته و از تو به‌سوي خودت گريخته‌ام
مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَالصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً
و خواستارم آنچه را وعده كردي از چشم پوشي نسبت به كسي كه خوش گمان به تو است.

"حُجَّتِی یا الله فِی جُرأتِی وَ عَلی مَسْألَتِكَ مَعَ إتْیانِی مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَ كَرَمُكْ وَ عُدَّتِی فِی شِدَّتِی مَعَ قِلَّهِ حَیآئِی مِنْكَ رَأفَتُكَ وَ رَحْمَتُكْ ." من بَد حیا بودم. از تو خجالت نكشیدم. تو در سوره مباركه علق، در طلیعه بعثت فرمودی: ألَمْ یَعْلَمْ بِأنَّ اللهَ یَری.(1) انسان خجالت نمی‌كشد در مشهد و محضر خدا گناه می‌كند؟ من اعتراف می‌كنم بَد حیا بودم، كم حیا بودم. می‌دانستم تو مرا می‌بینی و در محضر و مشهد تو هستم. مع ذلك گناه كردم. اما برای این كه می‌دانم تو می‌بخشی، از تو مسئلت می‌كنم. من بین این دو امر قرار گرفتم: هم عُدّه منی در شدّت، هم رأفت و كرمت مایه امید من است. لذا من با این دو دلیل به سمت تو آمدم. درود بر پیامبر و اولاد پیامبر بفرست و آن رَجاء و امید مرا آیس و ناامید نكن و محقّق بكن . ندای مرا بشنو ای كسی كه بهترین مَدعُوی.
یا خِیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ وَ أفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج . عَظُمَ یا سِیِّدِی اَمَلِی وَ سآءَ اَهانی ."
عرض كرد: خدایا! عمل و آرزوی من زیاد است. عمل و كار من بسیار بَد است. كار من بَد است. اعمال من بَد است، آمال من بزرگ.تو به مقدار آمال و آرزوی من به من ببخش. به مقدار اعمال من مرا مؤاخذه نكن . زیرا كَرم و بزرگواری تو اَجلّ از آن است كه تبهكاران و مُذنبین را جزاء و كیفر بدهد. و حِلم و بخشایش تو بزرگتر از آن است كه مقصّرین را مُكافات كند. و كُفّ آنها كار كند. و من، یا سِیِّدِی من به فضل تو پناه برده‌ام .
"هارِبٌ مِنْكِ إلِیْك. این هارِبٌّ مِنْكِ إلِیْك، إنْتَ الرّاه أعْلَمُ … أنَّ الرّاحِلَ إلِیْك قَرِیبُ المَسافَه، بِكَ عَرَفْتُكَ."
این جمله‌ها هم از بحث‌های محوری و كلیدی این جمله است كه أنَا هارِبٌ مِنْكِ إلِیْكِ از تو به سوی تو، این توحید ناب است. این هم در این جمله‌های دعا كم نیست كه دو بار هارِبٌ مِنْكِ إلِیْك آمده است. نه هارِبٌ مِنْ اَصحابِكَ إلی عَفْوِكَ. از تو به سوی تو آمدم . یعنی از جائی نبودم كه به سوی تو بیایم . اگر می‌ترسم، از انتقام تو می‌ترسم. اگر امیدوارم، به لطف تو امیدوارم .
"هارِبٌ مِنْكِ إلِیْك. مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أحسَنَ بِكَ ظَنَّاً ."تو به ما وعده دادی كه نسبت به دیگر تبهكاران تنها صابر باشی، حلیم باشی، عَفُّو باشی . بلكه صَفح كنی . صَفح جَمیل . نه تنها عفو كنی، بلكه صَفح جَمیل كنی. یعنی صفحه خاطرات را وَرق بزنی. آن صفحه‌ای كه اصلاً گناه در آن نوشته نشده، آن صفحه را به ما نشان بدهی. و اصلاً صرف نظر كنی كه صَفح بالاتر از عفو است. بنابراین این هم در عین حال كه دعاست، اَدب دعا، درس دعا، راه دعا و تقویّت روحیه نیایش و دعا را وجود مبارك امام سجاد به ما آموخت. غرض آن است كه با دعاء، درس دعا و علّت دعا تشریح می‌كند. امیدواریم ادعیه همه مستجاب باشد.

1-
سور علق / آیة 14
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

وَما اَ نَا يا رَبِّ وَما خَطَري هَبْني
بِفَضْلِكَ
من چه‌ام پروردگارا؟ و چه اهميتي دارم؟ مرا به فضل خويش ببخش
وَتَصَدَق عَلَي بِعَفْوِكَ اَي رَبِّ جَلِّلْني بِسَتْرِكَ وَاعْفُ عَنْتَوْبيخي بِكَرَمِ وَجْهِكَ
با عفو خود بر من نيكي كن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان و به كرم ذاتت از سرزنش كردن من درگذر
فَلَوِ اطَّلَعَ الْيوْمَ عَلي ذَنْبي غَيرُكَ ما فَعَلْتُهُ
پس اگر ديگري جز تو بر گناهم آگاه مي‌شد آن گناه را انجام نمي‌دادم
وَلَوْ خِفْتُ تَعْجيلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاَنَّكَ اَهْوَنُ النّاظِرينَ
و اگر از زود به كيفر رسيدن مي‌ترسيدم باز هم خودداري مي‌كردم و اينكه با اين وصف گناه كردم نه براي آن بود كه تو سبك‌ترين بينندگاني
وَاَخَفُّالْمُطَّلِعينَ[ عَلَي ]بَلْ لاَنَّكَ يارَبِّ خَيرُ السّاتِرينَ وَاَحْكَمُ الْحاكِمينَ
و يا بي مقدارترين مطلعين هستي بلكه براي آن بود كه تو اي پروردگار من، بهترين پوشندگان و
حكم كننده‌ترين حاكمان
وَاَكْرَمُ الاَكْرَمينَ سَتّارُ الْعُيوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُيوُبِ
و گرامي‌ترين گراميان و پوشاننده عيوب و آمرزنده گناهاني.
تَسْتُرُالذَّنْبَ بِكَرَمِكَوَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِكَ
گناه را به كرمت مي‌پوشاني و كيفر را به واسطه بردباري‌ات به تأخير اندازي
فَلَكَ الْحَمْدُ عَلي حِلْمِكَ بَعْدَعِلْمِكَ وَعَلي عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ
پس تو را ستايش سزا است بر بردباري‌ات، پس از دانستن و بر گذشتت پس از توانايي داشتن


دعای ابوحمزه ثُمالیِ امام سجاد سلام الله علیه گذشته از این كه متنش نیایش به درگاه خداست، تحلیل دعا، معنای دعا، مقدّمات دعا، شرائط و آداب و سُنن دعا و علت دعا و علل و عوامل استجابت دعا، اینها را هم در بردارد. لذا در عین حال كه مسئله خواندن و خواستن خداست، نظیر جوشن كبیر و مانند آن نیست كه همه‌اش ذكر باشد و تضرّع و توسّل به اسمای حُسنای الهی باشد. بلكه تحلیل می‌كند.
یكی از آن علل تحلیلش این است: خدایا! من نیازمند بخشش توام و بخشودن برای تو هیچ زحمت ندارد. و اصلاً من آن قَدر و آن منزلت را ندارم كه شما بخواهی درباره من تصمیم عذاب بگیری یا بخشودن من برای شما دشوار باشد. هیچ كدام از اینها نیست. الهی! من یك امر خطیری نیستم.
"وَ مَا أنَا یا رَبْ وَ مَا خَطَرِی." من كی ام اصلاً و ارزش من چیست؟
"هَبْنِی بِفَضْلِكَ . وَ تَصَدَّقْ عَلَیْكَ بِعَفْوِكَ یا رَبِّ جَلَّلَنِی بِسِتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ تُوبیخِی بِكَرَمِ وَجْهِكَ ."
عرض می‌كند: خدایا ! جامه عفو را بر پیكر من بپوشان.
خوب از این طرف وقتی شخص هیچ ارزش نداشته باشد و از آن طرف بخشش او هیچ دشوار نباشد، خوب چرا نمی‌بخشی؟ آنگاه عرض می‌كند: خدایا ! من اگر گناه كردم، معنای حریم شكنی نیست. معنای هتك حرمت ربوبی نیست. پروردگارا! من در برابر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . و نه تنها حقّ دیگران را ضایع نمی‌كنم، حقّ خودم را هم در برابر تو ضایع نمی‌كنم . و در حضور دیگران، مشهد و محضر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . امّا در حضور تو، تو را گناه می‌كنم. این نه برای آن است كه حرمت تو را رعایت نكردم و این نه برای آن است كه تو پیش من مُكرّم و مُعزّز نیستی.
بلكه برای آن است
دیگران اگر بفهمند و ببینند، آبرو ریزی می‌كنند، مرا كیفر می‌كنند و تو می‌بینی و می‌دانی و عفو می‌كنی! پس سرّ این كه در حضور دیگران گناه نمی‌كنم و در حضور تو گناه می‌كنم آن است كه تو می‌بخشی و آنها نمی‌بخشند. نه برای آن است كه تو پیش من محترم نیستی. حرمت شكنی می‌كنم !
خدایا! من اگر گناه كردم، معنای حریم شكنی نیست. معنای هتك حرمت ربوبی نیست. پروردگارا! من در برابر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . و نه تنها حقّ دیگران را ضایع نمی‌كنم، حقّ خودم را هم در برابر تو ضایع نمی‌كنم . و در حضور دیگران، مشهد و محضر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . امّا در حضور تو، تو را گناه می‌كنم.

"فَلَوِ اطَّلَعَ الیُوم عَلی ذَنْبِی غِیْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لُوْ خِفْتُ تَعجِیلَ العُقُوبَهِ لَاجْتَنَبْتُهُ لا لِأنَّكَ أهْوَنُ النّاظِرینَ إلّیَّ وَ أخَفُّ المُطَّلِعِینَ عَلَیَّ . بَلْ لِأنَّكَ یا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرین وَ اَهلَ مُنْهَلِمِینْ وَ أكْرَمُ الأكْرَمِین. سَتّارُ العُیُوب غَفّارُ الذُّنُوب، عَلّامُ الغُیُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ‌ بِكَرَمِكَ وَ تُؤَخِّرُ‌ العُقُوبَهِ بِحِلْمِكْ."
خوب پس این كه انسان در حضور دیگران گناه نمی‌كند و در حضور ذات أقدس إله گناه می‌كند، این ممكن است دو گونه باشد: یك عدّه‌ای برای خدا حرمت قائل نیستند، معاذالله. یك عدّه‌ای برای خدا حرمت قائل‌اند و خدا را ستّار می‌دانند و خدا را غفّار می‌دانند. خدا را حلیم می‌دانند. چنین كسی استحقاق دریافت عفو الهی را دارد. البتّه تعبیر استحقاق نه برای آن است كه كسی طلبكار باشد. بلكه به این معناست اگر ذات أقدس إله ببخشد، اینجا مورد رو او جواز و حقّ است. و باز مسئله حمد را در كنار دعا بازگو می‌كند. چون ذات أقدس إله را به حلم و صدر ستود، به عنوان غفّار ستود، به عنوان این كه پرده را آویخته نگه می‌دارد ستود. عرض می‌كند‌: حمد مال توست . چون ستّار بودن، غفّار بودن، حلیم بودن، اینها كمالاتی است كه در ذات أقدس إله هست. و همه كمالات الهی هم عین اختیار اوست. یعنی از اختیار نشأت می‌گیرد. بنابراین شایسته حمد است.
آنگاه عرض می‌كند:
"فَلَكَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكْ وَ عَلی عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكْ."
ملاحظه می‌فرمائید؛ بنابراین این در این حالی است كه دعای ابوحمزه ثمالی دعاست، لذا مناجات حمد هم هست، مناجات ذكر هم هست. مناجات تفسیر اسمای الهی هم هست و مانند آن.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

وَما اَ نَا يا رَبِّ وَما خَطَري هَبْني
بِفَضْلِكَ
من چه‌ام پروردگارا؟ و چه اهميتي دارم؟ مرا به فضل خويش ببخش



سلام

عاشق این جمله در دعا هستم

انسان رو به معنای واقعی کلمه ذلیل و بی مقدار معرفی میکنه

اینکه هیچ چی نیست دربرابر عظمت پروردگار

--------------------------------------

زینب جان خداقوت
:gol:
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
و يحْمِلُني وَيجَرِّئُني عَليمَعْصِيتِكَ حِلْمُكَ عَنّي
و همين گذشت تو از من مرا وادار كرده و دلير ساخته برنافرماني‌ات
وَيدْعوُني اِلي قِلَّةِ الْحَيآءِ سَتْرُكَ عَلَي
و همان پرده پوشي‌ات بر من مرا به بي شرمي واداشته
وَيسْرِعُني اِلَي التَّوَثُّبِ عَلي مَحارِمِكَ مَعْرِفَتي بِسَعَةِ رَحْمَتِكَوَعَظيمِ عَفْوِكَ
و همان معرفتي كه من به فراخي رحمتت دارم و بزرگي عفوت مرا به‌دست زدن به كارهاي حرام شتابان مي‌كند
يا حَليمُ يا كَريمُ يا حَي يا قَيومُ يا غافِرَ الذَّنْبِ يا
اي بردبار، اي بزرگوار، اي زنده و اي پاينده، اي آمرزنده گناه،
ايقابِلَ التَّوْبِ يا عَظيمَ الْمَنِّ يا قَديمَ الاِحسانِ اَينَ سَتْرُكَ الْجَميلُ
پذيرنده گناه، اي بزرگ نعمت، اي ديرينه احسان، كجاست پرده‌پوشي زيبايت؟
اَينَ عَفْوُكَ الْجَليلُ اَينَ فَرَجُكَ الْقَريبُ اَينَ غِياثُكَ السَّريعُ
كجاست گذشت بزرگت؟ كجاست گشايش نزديكت؟ كجاست فريادرسي فوريت؟
اَينَرَحْمَتُكَ الْواسِعَه اَينَ عَطاياكَ الْفاضِلَه اَينَ مَواهِبُكَ الْهَنيئَه
كجاسترحمت وسيعت؟ كجاست عطاهاي برجسته‌ات؟ كجاست بخششهاي دلچسبت؟
اَينَصَنائِعُكَ السَّنِيه اَينَ فَضْلُكَ الْعَظيمُ اَينَ مَنُّكَ الْجَسيمُ اَينَ
كجاست نيكي‌هاي شايانت؟ كجاست فضل عظيمت؟ كجاست نعمت بزرگت؟
اِحْسانُكَ الْقَديمُ اَينَ كَرَمُكَ يا كَريمُ بِهِ وَ بِمُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد فَاسْتَنْقِذْني وَبِرَحْمَتِكَفَخَلِّصْني
كجاستاحسان ديرينه‌ات؟ كجاست كرمت؟ اي كريم بدان(چه گفتم) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت خلاصم كن
"وَ یَحْمِلُنِی وَ یُجَرِّئُنِی عَلی مَعْصِیَتِكَ حِلْمِكَ عَنّی. وَ یَدْعُونِی إلی قِلَّهِ الحَیآءِ سِتْرُكَ عَلَیَّ وَ یُسْرِعُنِی إلی التَوَّثُّبِ عَلی مَحارِمِكِ مَعْرِفَتِی بِسِعَهِ رَحْمَتِكَ وَ عَظِیمِ عَفْوِكْ ."
پروردگارا ! اگر من نسبت به گناهان جَرّی ام ، برای آن است كه تو بخشنده‌ای.
مكرر در مكرر دیدی و صرف نظر كردی ! و ما هم مكرر در مكرر تن به تباهی دادیم . یك وقت انسان احساس اَمن می‌كند كه
فَلا یَأمَنُ مَكرَ اللهِ عَلَی القُومُ الخاسِرُون (1). كسی می‌گوید: من در اَمان ام ، معاذ الله مرگ كسی و مرجعی كه به تباهی تبهكاران خاتمه بدهد، نیست.
چنین انسانی جَسور و گستاخ است. یك وقت می‌داند كه ذات أقدس إله ستّارانه، غفّارانه، حلیمانه، صابرانه برخورد می‌كند. عجله نمی‌كند، فرصت توبه و اِنابه می‌دهد. درهای توبه را باز می‌كند. چنین انسانی احیاناً به خود اجازه گناه می‌دهد. گرچه در بخش‌های دیگر خواهد آمد كه انسان چون نمی‌داند كِی رَخت برمی‌بندد، هرگز نباید دست به تباهی دراز كند. شاید توبه نكرده بمیرد و شاید مشمول عفو نشود. ذات أقدس إله توبه تائب را می‌پذیرد.
هرگز بر خودش لازم نكرده است و به عموم هم وعده نداده است كه توبه گناه غیر تائبین را ببخشد . آنگاه دعا و سئوال وقتی كه تحلیل شد، به این قسمت رسید كه ذات أقدس إله ستّار است، غفّار است، حلیم است. گاهی به صورت استغاثه در می‌آید. لذا عرض می‌كند:
"یا كَلِیمُ یا كَرِیم ! یا حَیُّ یا قَیُّوم . یا غافِرَ الذَّنْب. یا قابِلَ التَّوبْ . یا عَظِیمَ المَنّ، یا قَدِیمَ‌ الإحْسان ."
خواندن خدا به اسمای حُسنی برای آن است كه هر اسمی ضامن آن محتوای خود هست . همان طوری كه در قرآن كریم اول مطلبی ذكر می شود، بعد در پایان آیه یك اسم یا دو اسم از اسمای حُسنای الهی ذكر می‌شود كه هر اسمی كه در پایان آیه است‌، ضامن مضمون آیه است. ادعیه هم به شرح ایضاً. دعاها هم همین طور است.
گاهی انسان خدا را می‌خواند و از خدا می‌خواهد كه نسبت به او حلیمانه و بردبارانه برخورد كند. می‌گوید: یا حَلِیمْ ! این خواندن حَلیم یعنی دعای به حِلم است كه خدایا! از گناهان من بگذر. همچنین ستّار، غفّار ، مُبَدِّلُ السَّیئاتِ بِالحَسَنات و مانند آن. این كه عرض می‌كند:
"إیْنِ سَتْرُكَ الجَمِیل، إیْنِ عَفوُكَ الجَلِیلْ، إیْنِ فَرَجُكَ القَرِیب، إیْنِ غِیاثُكَ السَّرِیع ‌، إیْنِ رَحْمَتُكَ الوَاسِعِه ."
بعد از این كه این دعاها به صورت"إیْنِ عَطایاكَ الفَاضِلَه وَ إیْنِ مَواهِبُكَ الهَنیئَه"
و مانند آن درآمده است آنگاه در پایان این بخش عرض می‌كند: خدایا‌ !
"بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمْ الصَّلاه وَ عَلَیْهِمُ السَّلام) فَاسْتَنْقِذُنِی وَ بِرَحْمَتِكَ فَخَلَّصَنِی."
خدایا! تو را به اهل بیت سوگند كه اینها وسیله من است؛ من از تباهی و تیرگی برهان، وَ بِرَحْمَتِكَ مرا از هر گزند و آسیبی خلاص بفرما! كه ما امیدواریم ذات أقدس إله هم این دعاها را و هم آنچه كه در پایان این بخش از دعا‌ آمده است در حق همه ما علاقه مندان به قرآن و عترت مستجاب بشود!

1-سوره اعراف / آیه 99


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ
اي نيكو، اي نيكو بخش، اي نعمت ده، اي زياده بخش
لَسْتُ اَتَّكِلُ فِيالنَّجاةِ مِنْ عِقابِكَ عَلي اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَينا
چنان نيست كه من براي نجات از عقاب تو به كارهاي‌مان تكيه كنم بلكه به فضلي كه بر ما داري تكيه زنم،
لاَنَّكَ اَهْلُ التَّقْويوَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تُبْدِئُ بِالاِحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ كَرَماً
زيرا تو اهل تقوي و شايسته آمرزشي، آغاز كني به احسان از روي نعمت بخشي و گذشت كني از گناه از روي كرم و بزرگواري
دعای ابوحمزه ثُمالی بخش‌هایش یكسان نیست . گاهی در بعضی از بخش‌ها از جلال و عظمت خدا شروع می‌شود و به ضعف و حقارت بنده ختم می‌شود . گاهی از ضعف و حقارت بنده شروع می‌شود، به عظمت و جلالت ذات أقدس إله ختم می‌شود. گاهی هم دعا برای آن است كه خدا را محمود بدانیم و او را حمد كنیم . گاهی دعا برای آن است كه خدا را مشكور بدانیم و او را شكر كنیم . گاهی دعا برای آن است كه خدا را معبود بدانیم و او را عبادت كنیم . گاهی دعا برای آن است كه خدا را مسعود و مقصود بدانیم و به صمدیّت او اعتراف كنیم . گاهی دعا برای آن است كه خدا را واحد بدانیم و در پایان از توحید طرفی ببندیم و مانند آن. این بخش از دعا از اینجا شروع می‌شود:
"یا مُحسِنُ یا مُفْصِل یا مُنْعِمُ یا مُفْضِل."
عرض می‌كند: تو كه اِجمال و احسان و افعال و احسان را دارا هستی. ما اگر چنانچه بخواهیم به سمت تو بیائیم، هیچ پایگاهی نداریم . یك وقت است انسان در سكوی پرش ایستاده است. روی سكوی پرش پرواز می‌كند. یك پایگاهی دارد. گاهی پرواز نمی‌كند. سرعت سیر ندارد. نردبان دارد بالأخره. تبرّك می‌كند، این نردبان را یكی پس از دیگری پله‌های نردبان را طی می‌كند. یك وقت است كه نه نردبان است، نه سكوی پرش. یك طنابی آویخته است. این طناب را دستگیره قرار می‌دهد، كم كم بالا می‌رود. اما هیچ چیزی گاهی در اختیار انسان مُنقَطِعُ الأسباب نیست. نه عملی دارد كه با آن عمل به عنوان سكوی پرش پرواز كند یا نردبان ترقّی از او استفاده كند، یا طناب آویخته از او مدد بگیرد. نه كسی هم او را همراهی می‌كند.در اینجا فقط به ذات أقدس إله عرض می‌كند: پروردگارا ! اگر پرواز است و سكوی پرش، فضل توست . اگر نردبان است و تَدرّج پله‌های نردبان، فضل توست. و اگر طنابی هست و اعتصام به آن طناب، فضل توست. ما هیچ پایگاهی، تكّیه‌گاهی، وسیله‌ای نداریم كه به توكّل بر او، اعتماد بر او بخواهیم این راه طولانی را طی كنیم
"لَنَا نَتَّكِلُ فِیهِ نِجاهِ مِنْ عِقابِكَ عَلی أعمالِنَا ."
كسی اگر بخواهد از چاه برهد، به جاه برسد؛ از خطر برهد، به ثواب برسد؛ از دوزخ برهد، به بهشت برسد بالأخره یك پایگاهی می‌طلبد. عرض می كند: خدایا! ما هیچ پایگاهی نداریم . فقط فضل توست . فضل تو، مرا همراه و هم راه است یا رَبّ ! همراه آدم فضل اوست، راه انسان فضل اوست. نردبان انسان فضل اوست. سكوی پرش فضل اوست. طناب اعتصام شونده فضل اوست.
"بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَیْنَا لِأنَّكَ أهْلُ التَّقْوی وَ أهْلُ المَغْفِرَه."
تو اهل تقوائی . تو شایسته هستی از تو تقوا كنیم ، یعنی بپرهیزیم.وِقایه كنیم . تمام شرور و نقصان‌ها را به خود اِسناد بدهیم ، هستی خودمان را سَپر نفس قرار بدهیم. كه تمام نقص‌ها به ما برسد و چیزی از نقص‌ها به تو نرسد.
بالاترین تقوا ، همین تقواست در حقیقیت. كه انسان هستی خود را وِقایة ذات أقدس إله قرار بدهد، سَپر قرار بدهد كه هر نقصی است مال خود انسان است و هر كمالی است، مال ذات أقدس إله است. و خداوند اهل مغفرت است. یعنی شایسته است كه ببخشد . اهلیّت را هم دارد و احسان‌های او هم ابتدائی است.
"تَبْتَدِی بِالإحسانِ نِعَماً ."
نعمت‌های او مسبوق به پاداش نیست. همان گفتار معروف كه داد او را قابلیّت شرط نیست.بلكه شرط قابلیّت داد اوست . ذات أقدس إله با یك فیض فقیر می‌‌آفریند، با فیض دیگر فقیر را پاسخ می‌دهد. مگر كسی به فقر خود پی نبرد و نخواهد و اگر كسی بخواهد، ممكن نیست ناامید و آیس برگردد.
"وَ تَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ كَرَمَاً ."
تو از گناه روی كرامتی كه داری می‌گذری . آنگاه در بخش دیگر سخن از حمد خدا بود كه عرض كرد:
"فَلَكَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكْ ."
اینجا سخن از شكر خداست
.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

فَمانَدْري ما نَشْكُرُ اَجَميلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبيحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظيمَ ما اَبْلَيتَ
و با اين وضع ما ندانيم كداميك را سپاس گوييم؛ آن نيكي‌ها كه پراكنده كني يا زشتي‌ها كه بپوشاني يا بزرگ آزمايشت
وَاَوْلَيتَ اَمْ كَثيرَ ما مِنْهُ نَجَّيتَ وَعافَيتَ يا حَبيبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَيكَ
و شايستگي نعمتت يا آن همه چيزهايي كه ما را از آن نجات داده و عافيت دادي اي دوست كسي كه با تو دوستي كند
وَيا قُرَّةَ عَينِ مَنْ لاذَبِكَ وَانْقَطَعَ اِلَيكَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُالْمُسيئوُنَ
و اي نور ديده كسي كه پناه به تو آرد و از ديگران ببرد تويي نيكوكار و ماييمگنهكار،
فَتَجاوَزْ يا رَبِّ عَنْ قَبيحِ ما عِنْدَنا بِجَميلِ ما عِنْدَكَ
پس درگذر اي پروردگار از زشتي‌هاي ما به نيكي‌هاي خود
وَاَيجَهْل يا رَبِّ لا يسَعُهُ جوُدُكَ اَوْ اَي زَمان اَطْوَلُ مِنْ اَناتِكَ
و كدامناداني است اي پروردگار كه جود تو فرايش نگيرد و چه روزگاري درازتر از زمان بردباري تو است
وَما قَدْرُاَعْمالِنا في جَنْبِ نِعَمِكَ وَكَيفَ نَسْتَكْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكَ
و چه ارزشي دارداعمال ما در جنب نعمت‌هايت و چگونه زياد بشمريم اعمال (بدمان) را كه بتوانيم آنها را برابر با كرم تو كنيم
بَلْكَيفَ يضيقُ عَلَي الْمُذْنِبينَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِكَ يا واسِعَ
بلكه چگونه ممكن است ميدان بر گنهكاران تنگ شود با آن رحمت وسيعت


"فَمَا نَدرِی مَا نَشْكُرْ . أمْ جَمِیلِ مَا تَنْشُرْ أمْ قَبِیحِ مَا تَسْتُر . أمْ عَظِیمِ مَا أبْلَیْتَ وَ أوْلَیْتَ. أمْ كَثِیرِ مَا مِنْهُ نَجَّیْتَ وَ عافَیْتَ ."
چهار علل از عوامل شكر الهی را بازگو می‌كند. عرض می‌كند : خدایا ! آن كارهای خوبی را كه مختصر بود، به لطف تو انجام دادیم . تو به ما دادی و اما به نام ما منتشر كردی. ما را نامور كردی. این زمینه شكر را فراهم می‌كند. فَلَكَ الشُّكْر . كارهای زشتی كه ما انجام دادیم ، آبروی ما را نبردی، مستور نگه داشتی. أمْ قَبِیحِ مَا تَسْتُر فَلَكَ الشُّكْر.
نعمت‌های بزرگی كه أبّلا كردی، اعطاء كردی، بدون استحقاق ما، فَلَكَ الشُّكْر
. خطرهای مهمی را كه ما را از آن گزند و آسیب رهائی بخشیدی، فَلَكَ الشُّكْر . همه این علل هست. اینها مانِعَهُ الخُلُّو است . جمع را شاید. درباره بعضی اشخاص هر چهار فضیلت هست . آنگاه عرض می‌كند: خدایا ! اگر كسی تو را محبوب خود نشان بدهد، تو می‌پذیری. نه تنها به عنوان بنده و عبد خالص و صالح می‌پذیری، به عنوان محبوب می‌پذیری . این كه فرمود: خدا مُحبّ شما می‌شود، شما محبوب خدا می‌شوید، فَسُوفَ یَأتِی الله بِقُومٍ یُحِبُّهُ وَ یُحِبُّونَ (1)، این بهترین فضیلت است برای انسان."یا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إلِیْك یا قُرَّهَ مَنْ عِینِ مَنْ لاذِ بِكَ وَانْقَطَعَ إلِیْه."
به هر تقدیر اگر كسی خود را تحبُّب كند، اظهار محبّت كند به سمت تو، تو او را به عنوان حبیب می‌پذیری. به عنوان محبوب می‌پذیری. و اگر كسی به تو پناهنده بشود، تو قُرًّهُ العِین او خواهی بود. (قُرَّهُ العِیْن) به معنای خنكی چَشم.چَشم دو بار اشك می‌ریزد. یك وقت در حال حزن و غم و یك وقت در حال نشاط و سرور است. آن خنكی و سردی را می‌گویند: (قُرّه) . هوای سرد را می گویند: (قار) . و اگر گفتند‌:
قُرَّهُ العِیْن یا قُرَّهُ الأعْیُن و مانند آن، یعنی شاد باش و نشاط مَند بودن شما را مسئلت می‌كنیم كه شما مسرورانه اشك شوق بریزید. یعنی اشك خنك بریزید. و اگر كسی به سمت ذات أقدس إله حركت كرد، آنگاه مشتاقانه اشك شوق می‌ریزد. در قرآن كریم دوبار سخن از اشك شوق ریختن است.
كه عدّه‌ای كه معارف الهی را درك می‌كنند،
تَری أعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَمْع (2). یك بار است . یك بار هم كسانی كه عازم جبهه بودند و تداركات صدر اسلام كافی نبود كه آنها را اعزام بكند، اینها ناامید می‌شدند، اشك می‌ریزند كه چرا به جبهه نرفتند. البتّه این اشك دوّم، اشك غم و اندوه است كه چرا به جبهه نرفتند.
أنْتَ المُحْسِنُ وَ نَحنُ المُسِیئُون . تو محسنی و ما بَدكاریم . آنگاه عرض می‌كند:
"فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَكْ ."
آنچه در نزد شما، زیبائی و جلال و جمال است. و آنچه در نزد ماست قبیح است و زشت.خدایا! به حقّ آن زیبائی‌های نزدت از زشتی‌های ما بگذر .
"وَ أیُّ جَهْلِ یا رَبِّ لا یَسْعَهُ جُودُك أوْ أیُّ زَمانٍ أطْوَلُ مِنْ أناتِكَ وَ مَا قَدْرُ أعمالِنَا فِی جَنْبِ نِعَمِكَ‌ وَ كَیْفَ نَسْتَكْثِرُ أعمالاً تُقابِلُ بِها كِرامُكْ . بَلْ كِیْفَ یَضِیقُ عَلَی المُذْنِبِینَ مَا وَسَعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِكْ ."
عرض كرد:
خدایا ! كدام جهل است كه جود تو توان بخشش آن را ندارد. و چه زمانی از قدرت تحمّل و تأنّی شما بیشتر است كه ما بگوئیم: اگر بیشتر از این صبر می‌كردی، بهتر بود. یا دیگران بیشتر از این توان صبر دارند! و اصلاً اعمال ما در جنب نِعَم تو چیست كه شكر بكنیم یا نكنیم . و چگونه اعمالی كه در مقابل كَرم توست، ما آنها را زیاد بشماریم، در حالی كه خود این عمل هم باز محصول كَرم توست. و از طرفی چگونه تبهكاران در تنگنا قرار بگیرند، در حالی كه رحمت تو بی‌انتهاست ."رَحْمَتُكَ وَسِعَتْ كُلِّ شِیءٍ."
امیدواریم رحمت بی‌انتهای حقّ شامل همه ما بشود. از تباهی و تیرگی همه نجات پیدا كنیم.

1-سوره مائده/ آیه 54 ـ با تخلّص
2- سوره مائده/ آیه 83


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ يا باسِطَ الْيدَينِ بِالرَّحْمَه فَوَ عِزَّتِكَ يا سَيدي
اي وسيع آمرزش، اي دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت اي آقاي من،
لَوْ نَهَرْتَنيما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَلا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ
اگرچه برانيم من از در خانه‌ات برنخيزم و از تملق و چاپلوسي‌ات دست برندارم
لِمَا انْتَهي اِلَي مِنَالْمَعْرِفَةِ بِجوُدِكَ وَكَرَمِكَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ
چوناطلاع از جود و كرمت پيدا كرده‌ام و تويي كننده هرچه بخواهي. عذاب كني هركه را خواهي
بِما تَشآءُ كَيفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ كَيفَ تَشآءُ
به‌ هر چه خواهي به هر طور كه خواهي و رحم كني هر كه را خواهي به‌ هر چه خواهي هرطور كه خواهي

در این دعای سحر ابوحمزه ثمالی كه از وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه نقل كرد منشاء اصلی دعا را معرفت می‌داند. و تداوم دعا را هم معرفت می‌داند. و ناامید نشدن هم مستند به معرفت است. عرض می‌كند:
"یا واسِعَ المَغْفِرَة یا باسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَه." ای پروردگاری كه مغفرت‌ات بی‌كران است و اگر بخواهی كسی را مورد تَفقّد قرار بدهی با كرامت تفقّد می‌كنی.
باسِطُ الیَدَین! گرچه خدا دست ندارد، ولی اگر كاری بكند و محبّتی بكند مثل این كه انسان دو دستی كاری را انجام بدهد این چنین می‌كند. این كه فرمود:
یَداهُ مَبسُوطَتان، یَدی او ندارد تا بسط كند. ولی اگر كسی خواست نسبت به دیگری عطائی كریمانه داشته باشد، دو دستی چیزی را به او عطا می‌كند. خدا اگر خواست بنده‌ای را بنوازد دو دستی به او احسان می‌كند. او باسِطُ الیَدَین است. چنین بسطی كه برای ذات أقدس إله بازگو شد، آنگاه عرض می‌كند : خدایا! تو اگر مرا برانی از دَرت، ولی من دوباره برمی‌گردم .
به دلیل این كه در دیگری نیست. انسان اگر به عجز خود پی ببرد، اول: بداند كه موجود نیازمندی است و بداند توان رفع نیاز در اختیار خود او نیست، دو : حلّ رفع نیاز به عهده غیر او هم نیست، سوم: تنها مبدائی كه می‌تواند نیازهای او را برطرف بكند خداست، چهارم : و خدا هم اگر كسی او را بخواند و بخواند اجابت می‌كند، پنجم: خوب چنین كسی یقیناً دعا می‌كند. لذا عرض می‌كند: خدایا! تو اگر مرا برانی و از فیض خاص‌ات محروم بكنی، من ناامید نمی‌شوم . دوباره برمی‌گردم .
"فَوِ عِزَّتِكَ یا سَیِّدِی لَوِنْتَهَرْتَنِی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَ لا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا انْتَهی إلَیَّ یا سِیِّدِی مِنَ المَعْرِفَهِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكْ." چون من می‌دانم راهی غیر از در خانه تو نیست دوباره برمی‌گردم. دلیلی ندارد كه ناامید بشوم ، چون نیازمندم . و دلیلی ندارد كه به غیر تو مراجعه كنم چون از آنها كاری ساخته نیست. و دلیلی ندارد كه به تو مراجعه نكنم . چون تو سرانجام می‌پذیری. و اگر چند لحظه طرد كردی حكیمانه است. بعد هم می‌پذیری .
"وَ أنْتَ الفاعِلُ لِما تَشآء تُعَذِّبُ مَنْ تَشآء بِمَا تَشآء كِیفَ تَشآء وَ تَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِمَا تَشآءُ كَیْفَ تَشآء ." هر كاری را كه بخواهی انجام دهی و هیچ قدرتی نیست كه جلوی تو را بگیرد. چون هرچه در جهان امكان هست مصنوع توست. و هرگز مصنوع بر صانع خود حاكم نیست.


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
لاتُسْئَلُ عَنْ فِعْلِكَ وَلا تُنازَعُ في مُلْكِكَ وَلا تُشارَكُ في اَمْرِكَ
بازپرسي از كار تو نشود و نزاعي در فرمانروايي‌ات رخ ندهد و شريكي در كارت نباشد
وَلاتُضآدُّ في حُكْمِكَ وَلا يعْتَرِضُ عَلَيكَ اَحَدٌ في تَدْبيرِكَ
و ضديتي در حكمت نباشد و كسي نيست كه در تدبير تو بر تو اعتراض كند.
لَكَ الْخَلْقُوَالاَمْرُ تَبارَكَ اللهُ رَبُّ الْعالَمينَ
آفرینش و دستور از تو است برتر است خدا، پروردگار جهانيان،


عرض می‌كند: خدایا! تو از فعلت مسئول نیستی. برابر آیه سوره مباركه انبیاء كه فرمود: لا یُسئَلُ عَمَا یَفْعَلُون وَ مَا یُسئَلُون. (1)
سئوال گاهی در محور علل مادّی یا سُوری است. سئوال می‌كنند: آیا فلان چیز از چی ساخته شد یا چگونه ساخته شد. ذات أقدس إله چون بدون الگو جهان را آفرید و حكیمانه هم آفرید نمی‌توان سئوال كرد كه از كدام مادّه عالم را‌ آفرید. برای این كه مادّه‌ای در كار نبود و همه جزء مُنشئآت اویند. صورت از پیش ساخته‌ای هم نبود تا خدا كارش را برابر آن صورت بسازد، زیرا خدا فاطر است و بلیغ و بَدیع. و نوآور است و مورد سئوال هم قرار نمی‌گیرد. یعنی بازخواست هم نمی‌شود. زیرا آن قانونی كه برابر آن قانون كسی بخواهد خدا را بازخواست كند، آن قانون هم ممكن است و مخلوق خداست. و هرگز مخلوق بر خالق حاكم نیست. و هرگز نمی‌توان خدا را زیر سئوال برد‌. چون او كارهایش عین حكمت است، هرگز گزاف و جَزاف در حریم كار او و در قلمرو صُنع و خلقت او راه ندارد تا كسی بتواند بكند. جای سئوال نیست. در حقیقت سالبه به انتفاع موضوع است.
اگر كسی بخواهد از جهت مبداء فاعلی و غائی سئوال كند، خدا كه فاعل همه اهداف است، دیگر نه مبداء فاعلی فائق دارد، نه مبداء غائی فائق، لذا لا یُسْئَلُ عَنْ مَا یَفْعَل. و مردم‌اند كه مورد سئوال قرار می‌گیرند. وَ هُمْ یُسْئَلُون . و هیچ كسی حقّ اعتراض ندارد برای این كه همه برابر حكمت او آفریده شدند. لَكَ الخَلْقُ وَ الأمْر.( اَمر) گرچه گاهی در قبال خلق است، به معنای عالَم امر استعمال می‌شود، ولی در اینگونه از موارد معنای جامع را دارد. یعنی هم عالَم امر در اختیار خداست مثل عالَم خلق، هم تدبیر عالم امر و خلق در اختیار خداست. لَكَ الخَلْق وَ لَكَ الأمْر . ( اَمر) یعنی تدبیر و اراده . همان طوری كه اصل آفرینش در اختیار ذات أقدس‌ إله است، تدبیر امور مخلوقات هم در اختیار خداست. او كه منزّه از ضدّ است، مُبرّای از شریك است، منزّه از جَزاف و گزاف است دلیلی ندارد كه كسی به او اعتراض بكند. اصلاً او اعتراض پذیر نیست.
چون این چنین است اگر كسی را براند برابر با حكمت می‌داند. لذا در این دعا امام سجاد عرض می‌كند: پروردگارا ! من آن معرفتی كه درباره تو دارم اگر یك بار یا ده بار مرا برانی، باز دوباره برمی‌گردم . برای این كه آن علل و عوامل نیایش و دعا همچنان پیش من هست.
یعنی 1- انسان محتاج است ، 2- خود قدرت ندارد نیازهای خود را برطرف كند، 3- غیر خدا توانمند نیست، مشكلات انسان را برآورده كند، 4- تنها مبدائی كه توان حلّ نیاز انسان را دارد خداست، 5- خدا هم كارهایش برابر با حكمت است، 6- دلیلی ندارد كه من ناامید بشوم و دعا نكنم و نخوانم و نخواهم یا به غیر خدا تكیه كنم .
در بخشی از دعاهای امام سجاد سلام الله علیه آمده است كه: یا مَنْ لا تُغَیِّرُ حِكْمَتَهُ الوَسائِل. یا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الوَسائِل. یعنی پروردگارا ! تو كارهای حكیمانه انجام می‌دهی. حتّی دعا كه یكی از بهترین وسائل است بخواهد در تو اثر بكند كه مسیر حركت را عِوض كنی، این چنین نیست . هیچ وسیله‌ای توان آن را ندارد كه حكمت خدا را تغییر، تبدیل و مانند‌ آن ایجاد كند. حكمت خدا با هیچ وسیله‌ای تغییرپذیر نیست . بنابراین كارهای او متن حكمت است. از این جهت كه متن حكمت است دلیلی ندارد كه من ناامید بشوم .

1
-سوره انبیاء / آیه 23
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

يا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِكَوَاسْتَجارَ بِكَرَمِكَ وَاَلِفَ اِحْسانَكَ وَنِعَمَكَ
پروردگارا اين جايگاه كسي است كه به تو روي آورده و به كرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته
وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذيلايضيقُ عَفْوُكَ وَلا ينْقُصُ فَضْلُكَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُكَ
و تويي بخشاينده‌اي كهتنگ نايد عفوت و كاهش نيابد فضل و بخششت و كم نگردد مهر و رحمتت
وَقَدْ تَوَثَّقْنامِنْكَ بِالصَّفْحِ الْقَديمِ وَالْفَضْلِ الْعَظيمِ وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ
و مابدان چشم پوشي ديرينه و فضل عظيمت و رحمت پهناورت اعتماد كرده‌ايم
اَفَتَراكَ يارَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَيبُ آمالَنا
آيا چنان مي‌بينيپروردگارا كه برخلاف گمان‌هاي ما رفتار كني يا آرزوهايمان نوميد كني؟
كَلاّ يا كَريمُ فَلَيسَ هذا ظَنُّنا بِكَوَلا هذا فيكَ طَمَعُنا
هرگز! اي كريم چون ما چنين گماني به تو نداريمو طمع ما درباره تو اينگونه نيست
يا رَبِّ اِنَّ لَنا فيكَ اَمَلاً طَويلاً كَثيراً اِنَّ لَنا فيكَرَجآءً عَظيماً
. پروردگارا به‌راستي ما درباره تو آرزوي دراز و بسياري داريم. به‌راستي ما نسبت به تواميد بزرگ و زيادي داريم،
عَصَيناكَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَينا وَدَعَوْناكَ وَنَحْنُنَرْجوُ اَنْ تَسْتَجيبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا
تو را نافرماني كرديم ولي اميدواريم كه تو بپوشاني بر ما و خوانديم تو را و اميدواريم كه تو اجابت كني ما راپس اميد ما را تحقق بخش اي مولاي ما



یا رَبِّ هذَا مَقامُ مَنْ‎ لاذِبِكَ وَاسْتَجارُ بِكَرَمِكَ وَ ألِفِ إحسانِكَ وَ نِعَمِكْ‌ .
من در یك منزلتی هستم كه هیچ پناهگاهی غیر از شما ندارم . فهمیدم كه مَلاذ و مَلجاء شمائی و مَلاذ و مَلجاء هم شمائی . جود و كَرم شما هم طوری نیست كه در تنگنا قرار بگیرد . عفو تو در مدار بسته ای نیست . فضل تو محدود نیست . رحمت تو محدود نیست . رحمت تو كم نمی‌شود من تنها تكیه‌گاه قصور ما صَفح قدیم و گذشت سابقه‌دار شماست. و فضل عظیم و رحمت بی‌انتهای شماست. ما با چنین گمانی به درگاه شما آمدیم . ما را با خبر كنید؛ اَفَتُراكَ یعنی اَخْبِرنا یا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونُنا . ما با این گمان ‌آمدیم .
شما هم كه فرمودی: أنَا إنَّ ظَنِّ عَبْدِیَ المُؤمِنِ بِی. من نزد گمان بنده‌ام هستم و گمان ما در این است كه شما ردّ نمی‌كنی. آیا مایه خَیْبَت آمال ما می‌شوی ؟ هرگز این چنین نیست . كَلّا . گمان ما این نیست كه ما را ترك بكنی. طمع ما هم این نیست كه شما انجام نگرفته ما را بیرون بكنی.
"إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً أنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءَ عَظِیمَاً عَصَیْناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقّق رَجآءَ نا مَولانا." پروردگارا! ما یك مانعی داریم كه نمی‌گذارد به كرم تو راه پیدا كنیم و آن گناه است. خوب آن مانع را اوّل برطرف كن. گناهان را ببخش. ما یك تیرگی و تباهی در نهانمان داریم كه نمی‌گذارد به حرم اَمن تو بار یابیم. خوب آن تیرگی را به صفا مُبدّل كن. آن شرطی كه مفقود است حاصل كن. آن مانعی كه موجود است برطرف كن تا ما لائق بار یافتن بارگاه كرم‌ات را كَرَمت بشویم . إنْ شآءَ الله

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ
بِاَعْمالِنا
به‌راستي ما مي‌دانيم كه به اعمالمان مستوجب چه(پاداشي)هستيم،
وَلكِنْ عِلْمُكَ فينا وَعِلْمُنا بِاَنَّكَ لا تَصْرِفُنا عَنْكَ
ولي علم تو درباره ما و علم ما درباره تو اين است كه ما را از درگاهت نراني
وَاِنْ كُنّاغَيرَ مُسْتَوْجِبينَ لِرَحْمَتِكَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَينا وَعَلَي الْمُذْنِبينَبِفَضْلِ سَعَتِكَ
و اگرچه مامستوجب رحمت تو نيستيم، ولي تو شايسته آني كه بر ما بخشش كني و بر گنهكارانبه فضل وسيعت توجه فرمايي،
فَامْنُنْ عَلَينا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَينا فَاِنّا مُحْتاجوُنَاِلي نَيلِكَ
پس بر ما منت گذار بدانچه تو شايسته آني و بر ما جود كن كه ما نيازمند عطاي توييم،


وجود مبارك امام سجاد برای جذب و جلب رأفت و رحمت الهی دستور انعطاف را به انسان مرحمت می‌كند، تا یك نیایشگر به ذات أقدس إله عرض كند: اگر گناهی از ما صادر شده است، در اثر لِجاج و عِناد نبوده! ما می‌دانیم كه مستوجب عذاب الهی هستیم، لكن
دو عامل ما را وادار می‌كند كه از ذات أقدس إله درخواست عفو كنیم؛1- گناه ما روی لجاج و عِناد نیست. ما به عنوان اَلَدُّ الخِصام و مانند آن دست به گناه دراز نكرده‌ایم. بلكه بر اثر غفلت بوده است.2- می‌دانیم شما بخشنده و مهربانی! پس قصور ما از یك سوی، كَرم شما از سوی دیگر ، این دو عامل ما را وادار می‌كند كه دست نیایش به سوی شما دراز كنیم . اگر كسی بر اثر لجاج گناه كند، مستكبرانه دست به گناه دراز كند، چنین كسی در خُور عفو نیست! یا اگر مولائی كریمانه با بنده‌اش برخورد نكند، چنین بنده تبهكاری به خود اجازه درخواست عفو نمی‌دهد. لكن هر دو عامل در اینجا برای دعا وجود دارد؛ یكی غفلت و جهالت ما، دوّم كَرم و بزرگواری شما.آنگاه عرض می‌كند: خدایا! نه تنها ما را ببخش، بلكه همه تبهكاران را ببخش! اگر راهی برای بخشش تبهكاران نباشد، اینها ناامید خواهند بود. آنگاه فرقی بین مولای رئوف، و عاقل رئوف نخواهد بود.
این جمله را با این صورت بازگو می‌كند كه: گرچه ما استحقاق گذشت نداریم، ولی شما مولای كَریمی!
"وَ إنْ كُنّا غِیرُ مُستوجِبینِ لِرَحمَتِكْ فَأنْتَ اَهلُ أنْ تَجُودَ عَلَینا وَ عَلَی المُذنِبینَ بِفَضلِ سَعَتِكْ ."پروردگارا! می‌خواهی با ما برابر اوصاف ما رفتار كنی یا برابر اوصاف خودت؟! اگر می‌خواهی برابر اوصاف ما رفتار كنی، ما مستحقّ عذابیم، اگر می‌خواهی برابر با اوصاف خودت رفتار كنی، ما مشمول رحمتت قرار می‌گیریم . فَامْنُنْ عَلَینَا بِمَا أنْتَ اَهلُه.
‎ْبر ما منّت بِنه به این كه ما را برابر وصفی كه خود داری به محكمه دعوت كن، نه برابر استحقاقی كه داریم ! این كه در برخی از ادعیّه آمده است: اِلهی عاملنا بِفَضلِكَ وَ لا تعاملنا بِعَدلِكَ از همین قبیل است. وَ جُدْ عَلَینَا فَإنّا مُحتاجُونَ إلی نِیلِكَ، ما به عطای تو نیازمندیم، تو از تعذیب ما بی‌نیازی!
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
این دعا فوق العادس...هر حرفی که دلت می خواد بزنی اما نمیدونی چی بگی :

من کسی هستم که حیا نمیکنم از تو در خلوت
مراقبه ندارم
خدایا من صاحب مشکلات بزرگی هستم با خودم
من کسی هستم که بر آقای خودم بی باکی و جرأت میکنم
من کسی هستم که معصیت کردم جبار آسمانها را
من کسی هستم که علناً معصیت میکنم
من کسی هستم که وقتی به من خبر میدن جایی معصیت است با ذوق و شوق می شتابم به سمت معصیت.
خدایا تو کسی هستی که به من مهلت دادی ولی به من خودم نیومدم
پوشوندی گناهان مرا (علنیش نکردی) اما من حیا نکردم
عمل کردم به معصیت ها و بیش از اندازه هم عمل به معصیت کردم و از حد گذراندم و تجاوز کردم
خدایا منو از چشم خودت انداختی ولی باکیم نیست (دیگه توجهی به من نداری ولیکن من بیباکم کاری ندارم)
خدایا به حلمت به من مهلت دادی و به پرده پوشی ات منو پوشاندی به طور که گویا از من غافلی و گویی اصلاً من رو ندید (و به روی من نیاوردی)
و از عقوبتهای معصیت من رو پرهیز دادی
گویی جوری عمل کردی که تو از من حیا میکنی.


اینجا میتونید صوت این دعا رو دریافت کنید(حاج رضا بکایی، همینی که شبها تلویزیون پخش میکنه و کعبه رو نشون میده). خیلی خوبه حتما دانلود کنید. التماس دعا
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

يا غَفّارُ بِنوُرِكَ اهْتَدَينا وَبِفَضْلِكَ اسْتَغْنَينا وَبِنِعْمَتِكَ
اَصْبَحْنا وَاَمْسَينا
اي آمرزنده، به نور تو راه يافتيم و به فضل تو بي نيازي جستيم و به نعمت تو صبح و شام كرديم
ذُنوُبُنا بَينَ يدَيكَ نَسْتَغْفِرُكَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُاِلَيكَ
گناهان ما پيش روي تو است كه ما از آنها آمرزش خواهيم و به‌سويت توبه كنيم
تَتَحَبَّبُ اِلَينا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُكَ بِالذُّنوُبِ خَيرُكَ اِلَينا نازِلٌوَشَّرُنا اِلَيكَ صاعِدٌ
تو با نعمت‌هايت بر ما دوستي كنيو ما به گناهان با تو معارضه و برابري كنيم. خير تو بر ما نازل گردد و در برابر شر ما به‌سوي تو بالا آيد
وَلَمْ يزَلْ وَلا يزالُ مَلَكٌ كَريمٌ ياْتيكَ عَنّا بِعَمَلقَبيح
و تو هميشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و كريمي بوده اي كه از جانب ما كارهايزشت به‌سوي تو آيد
فَلا يمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِكَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَينا بِآلائِكَ
ولي آنها جلوگيري‌ات نكند از اينكه ما را به نعمت‌هاي خود فراگيري و خود بر ما تفضل كني
فَسُبْحانَكَ ما اَحْلَمَكَ وَاَعْظَمَكَ وَاَكْرَمَكَ مُبْدِئاً وَمُعيداً
پس منزهي تو كه چقدر بردباري و چه بزرگ و كريمي چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن
تَقَدَّسَتْ اَسْمآئُكَ وَجَلَّ ثَناؤُكَ وَكَرُمَ صَنائِعُكَ وَفِعالُكَ
نام‌هايت مقدس و ستايشت ارجمند است و كارها و رفتارت گرانبها است فضل تو
اَنْتَ اِلهي اَوْسَعُفَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقايسَني بِفِعْلي وَخَطيـئَتي
اي معبود منوسيع‌تر و بردباري‌ات بزرگتر از آن است كه مرا به كردار و گناهم بسنجي.
فَالْعَفْوَ الْعَفْوَالْعَفْوَ سَيدي سَيدي سَيدي
از من درگذر، درگذر،درگذر اي آقاي من... آقاي من...آقاي من...

"یا غَفّارْ بِنُورِكَ اهْتَدَینَا وَ بِفَضلِكَ اسْتَغْنَینَا وَ بِنِعْمَتِكَ أصبَحْنَا وَ أمْسَلنَا."
پروردگارا ! آن مقدار هدایتی كه نصیب ما شده است، با نور وحی و فطرت و عقلی بود كه تو به ما دادی! و اگر ما از دیگران بی‌نیاز شدیم، در اثر تفضّل تو بود! و ما در بامداد و شامگاه غرق نعمت توایم . به نعمت تو صبح كردیم، به نعمت تو شام می‌كنیم . یعنی حیات ما، زندگی ما در كنار سفره نعمت توست.
"ذُنُوبُنا بِینِ یَدَیْكَ نَستَغْفِرُكَ اللّهُمَّ مِنّا ."
پروردگارا ! گناهان ما هم معلوم توست و هم خود ما مقدور تو ! هم از سیّئات ما باخبری، هم از تعذیب تبهكاران و بر تعذیب تبهكاران مقتدری. ما توبه می‌كنیم، به طرف تو برمی‌گردیم. (توبه) یعنی رجوع . اصولاً مسئله رجوع درباره عبد معنا دارد، درباره ذات أقدس إله فیضش می‌تواند رجوع كند، امّا ذاتش رجوع بردار نیست.
بیان مطلب از این قبیل است:
چون ذات أقدس إله هستی نامتنهی است، این مقدّمة اوّل، یك موجود نامتنهی نسبتش به جمیع اشیاء عَلَی السّواء است، این مقدّمه دوّم.
بنابراین خدای سبحان نسبتش به جمیع اشیاء در جمیع شرائط و شئون و احوال و شرائط عَلَی السَّواء است. این چنین نیست كه به كسی نزدیك باشد و از كسی دور باشد. البتّه در بحث‌های حوزوی و مدرسه‌ای برای بطلان دور و تَسَلسُل این چنین بازگو می‌كنند كه سلسله علل و معلولات باید به سرآغاز ختم بشود. چنین تفكّری با تفكّر نیایش و دعا خیلی هماهنگ نیست! خدائی كه انسان با بطلان دور و تَسَلسُل ثابت می‌كند، معنایش این است كه: این سلسله علل بالأخره باید منتهی بشود به مبداء آفرینش. و خدا به عنوان سرآغاز این سلسله تلقّی می‌شود. اگر آحاد این سلسله مُتبائِنات باشند كه خدا یك مُباینی است با دیگران مُبائنات، منتها از دیگر مُباینات بزرگتر و مهمتر است. و اگر این سلسله، سلسله تشكیكی باشد، همه اینها مراحل یك واقعیّت‌اند و خدا أعلَی المُراتب است.هر تقدیر چه بر اساس تَبایُن هستی، چه بر اساس تشكیك خداوند سرآغاز سلسله است. امّا بر اساس نامتنهی بودنِ ذات أقدس إله كه لسان دعا همین لسان غیر متنهی بودن خداست، این چنین نیست كه خدا سر سلسله باشد. نسبت خدا به صادر اوّل و صادر آخر یكسان است. چون اصولاً حقیقت نامتنهی تفاوتی در ناحیه او نخواهد بود. به همه اشیاء در همه شرائط یكسان احاطه دارد. و اگر تفاوتی هست، از طرف گیرندگان است، نه از طرف دهنده. لذا در این دعا عرض می‌شود كه: خدایا! گناهان ما در دست توست. ما هم مقدور توایم . اگر بخواهی ببخشی روی كَرم است و اگر بخواهی انتقام بگیری، روی عدل است. ما به طرف تو برمی‌گردیم، وگرنه لطف تو نسبت به همه ما عَلَی السَّواء است.
تَتَحَبَّبُ إلَینا بِالنِّعَمْ وَ نُعارِضُكَ بِالذُّنُوب . خدایا ! تو خود را به عنوان دوست نسبت به ما نشان می‌دهی، با این كه همواره مهربانانه با ما رفتار می‌كنی! ما به عنوان دشمنی گناه می‌كنیم . خیر تو به طرف ما نازل است، شرّ ما به طرف تو سائل . یعنی آنچه فرشتگان به طرف تو ابلاغ می‌كنند گناهان ماست.همواره یك فرشته كریمی است، سیّئات ما را به عرض شما می‌رساند، گرچه شما به ما و به فرشته‌ها از خود ما و فرشته محیط تری و عالمتری! ولی مع ذلك با همه این گزارش‌های تلخ كه به عرضتان می‌رسد، مانع نمی‌شود كه شما ما را غرق نعمت نكنی، و آلاء و نعمت‌ها را بر ما فاضلانه نریزی! چه قدر شما حلیمی، چه قدر شما بزرگواری، چه قدر شما از جهت مُبدع و محیط بودن كریمی! با این كه دائماً از طرف ما نقص گزارش می‌شود، ولی همواره از طرف شما كمال و نیل و عطا به ما می‌رسد.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّـهُمَّ اشْغَلْنا بِذِكْرِكَ وَاَعِذْنا مِنْ
سَخَطِكَ
خدايا ما را به ذكر خود مشغول كن و ازخشمت پناهمان ده
وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِكَ وَاَنْعِمْ عَلَينا مِنْفَضْلِكَ
و از عذابت امانمان ده و از بخشش‌هايت روزيمان گردان و ازفضل خود
وَارْزُقْنا حَجَّ بَيتِكَ وَزِيارَةَ قَبْرِ نَبِيكَ صَلَواتُكَ وَرَحْمَتُكَوَمَغْفِرَتُكَ وَرِضْوانُكَ عَلَيهِ وَعَلي اَهْلِ بَيتِهِ
بر ما انعام كن و روزي ما كن حج خانه‌ات و زيارت قبر پيامبرت را كه درود تو و رحمتو آمرزش و خوشنودي‌ات بر او و بر خاندانش باد
اِنَّكَ قَريبٌ مُجيبٌوَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِكَ وَتَوَفَّنا عَلي مِلَّتِكَ وَسُنَّةِ نَبِيكَ صَلَّي اللهُعَلَيهِ وَالِهِ
كه به‌راستي تو به خلق نزديكي و اجابت كننده دعايي و عمل به طاعتت را روزي ما گردان و بر كيش خودت و روش پيامبرت ـ كه درود تو بر او و آلش باد ـ ما را بميران.

در عین حال كه وجود مبارك امام سجاد از ذات أقدس إله نجات از دوزخ و رهائی از عواقب تلخ گناه را مسئلت می‌كند، یاد و نام خدا را هم از خدا طلب می‌كند، درخواست می‌كند. قبلاً هم ملاحظه فرمودید كه بعد از تخلیه از گناه نوبت به تجلیه و تَحلیّه می‌رسد. در خیلی از جمله‌ها اوّل بخشایش گناه را طلب می‌كند بعد حِلیة نام و یاد الهی را!
عرض می‌كند: خدایا! ما را به نام خودت مشغول بكن كه یاد تو در دل و نام تو بر لب! در صحیفه سجادیّه این چنین عرض می‌كند: یا مَنْ ذِكرُهُ شَرَفٌ لِلذاكِرین وَاشْغَلْ قُلُوبَنا بِذِكرِكَ عَنْ ذِكرِ مَنْ سِواكْ. (2) پروردگارا! اگر كسی بود كه یاد تو شرف كسانی است كه به نام تو و یاد تو به سر می‌برند. یعنی اگر كسی یاد تو را در قلبش احیاء كرده است، آن قلب قلب شریف است. و اگر دل ای ظرف یاد تو نبود، از شرف غیبی و الهی طرفی نبسته است! عرض می‌كند: خدایا! ای كسی كه یاد او و نام او شرف است برای ذاكر، قلب ما را به نام خودت مشغول كن و دل ما را از هر یاد و نامی اِعراض بده كه صحنه نفس ما صحنه نام و یاد تو باشد! در بحث‌های آینده به خواست خدا خواهیم داشت كه امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: دل ما را لبریز از خشیّت خود و همچنین محبّت خود قرار بده. این ذكر مُستوئِب باعث آن خشیّت غالب یا محبّت غالب می‌شود. اگر انسان دائماً به یاد حقّ بود، فقط از او می‌هراسد و به او امیدوار است. و اگر دائماً به او امیدوار بود و از او هراسناك بود، كم كم دائماً به او مهر می‌ورزد و نام و یاد غیر از او را از دل بیرون می‌كند. و اگر دائماً به نام و یاد او به سر برد و فقط به او مهر ورزید، قلبش مُتیَّم به حبّ الهی خواهد شد، كه كم كم به محدوده حَیَمان فرشتگان بار می‌یابد.

آنچه كه در دعای كمیل آمده است كه: قَلبِی مُتَیَّمَاً بِحُبِّكْ. (3) این بعد از آن است كه انسان اوّل قلبش را به نام خدا و یاد خدا متذكّر كرد، بعد در خوف و رجاء موحّد شد، بعد محبّ خدا شد، بعد محبوب خدا! اگر چنانچه تمام قلب محبّ خدا بود و مُتیّم به حبّ الهی شد، آنگاه چنین قلبی هم محبوب ذات أقدس إله است.
در این جمله‌های دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد سلام الله علیه به خدا عرض می‌كند: پروردگارا ! ما را به نام خودت مشغول بكن! چنین كه در زیارت امینُ الله هم این چنین است كه قلوب ما را مَشغُولَهً عَنِ الُّدنیا بِحَمْدِكَ وَ ذِكرِكَ وَ ثَنائِكْ. (4) ما را به نام خودت مشغول بكن و از ذكر دنیا و آنچه رأس كلّ خطیئه است ما را باز بدار . وَ أعِذْنَا مِنْ سَخَطِكَ، ما را از انتقام و خشم خودت پناه بده. و ما را از عذابت نجات بده و از مواهب ات برخوردار بفرما، و فضلت را بر ما به عنوان نعمت‌های الهی ارزانی بدار ! آنگاه زیارت حجّ خدا، حجّ خانه خدا و زیارت مواقف شریفه، حرم مطهّر پیغمبر صلّی الله علیه و سلّم و ائمه معصومین سلام الله علیهم مورد درخواست است.

1- سورة غافر / آیة 60
2- صحیفه سجادیّه/ دعای یازدهم ـ وَ كانَ دعائُهُ (ع) بِخَواتِمِ الخَیر
3- مفاتیح الجنان / دعای كمیل
4- مفاتیح الجنان / زیارت امینُ الله
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي وَلِوالِدَي وَارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً
بر او و آلش باد ـ ما را بميران. خدايا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و براي‌شان رحم كن چنانكه مرا در كودكي پروريدند
اِجْزِهما بِالاِحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّيئاتِ غُفْراناً اَللّـهُمَّ اغْفِرْ
و پاداش‌شان بده در برابر نيكي به نيكي و در مقابل بدي‌ها به آمرزش. خدايا بيامرز
لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ الاَحيآءِ مِنْهُمْ وَالاَمواتِ وَتابِعْ بَينَنا وَبَينَهُمْ
مردان و زنان باايمان را چه زندگان‌شان و چه مردگان‌شان را و پيوند ده ميان ما و ايشان را
بِالْخَيراتِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِحَينا وَمَيتِنا وَشاهِدِنا وَغآئِبِنا ذَكَرِنا وَاُنْثانا
در نيكي‌‌ها. خدايا بيامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غايب ما، مرد ما و زن ما را
صَغيرِنا وَكَبيرِنا حُرِّنا وَمَمْلوُكِنا كَذَبَ الْعادِلوُنَ بِاللهِ وَضَلّوُا ضَلالاً
كوچك ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهي
بَعيداً وَخَسِروُا خُسْراناً مُبيناً اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
دوري و زيان كردند؛ زيان آشكاري، خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاخْتِمْ لي بِخَير وَاكْفِني ما اَهَمَّني مِنْ اَمْرِ دُنْياي وَآخِرَتي
و كارم را ختم به خير كن و كفايت كن آنچه انديشه‌ام را به خود مشغول كرده از كار دنيا و آخرتم

برای استجابت دعا، صلوات نقش تعیین كننده دارد. در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین علیه السَّلام نقل شده است: اگر مسئلتی دارید، قبل از خواستن چیزی اول صلوات بفرستید، چون خداوند این صلوات را و طلب رحمت را مستجاب می‌كند. وقتی آن اولی را مستجاب كرد، خواسته‌ای را كه در كنار صلوات ارائه كردید و صلوات را شفیع خواسته قرار دادید، آن را هم برآورده می‌كند.
وَ اَكفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتی."

پروردگارا ! مهمّات دنیا و مهمّات آخرت مرا مشغول كرده است. نه خود من توان آن را دارم كه كافی باشم و نه دیگران. و تو هم كه در قرآن كریم وعده دادی:
ألَیسَ اللهُ بِكافٍ عَبدَه(1)، و غیر تو هم كه كافی نیست! بنابراین یك كسی كه كفایت كننده هر مهم هستی، امور مهم دنیا و آخرت ما را كفایت بكن!
"وَ اَكفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتی." در بعضی از ادعیّه هم آمده است:
یا مَنْ یَكفِی مِنْ كُلِّ شِیء وَ لا یَكفِی مِنْهُ شِیء اِكفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتِی.(2)
ای خدائی كه از هر چیزی كفایت می‌كنی، و ای خدائی كه غیر تو كار تو را نمی‌كند و از تو كفایت نمی‌كند، امر دنیا و آخرت ما را كفایت بكن! و كسی كه بر ما رحم نمی‌كند بر ما مسلّط نفرما! در صحیفه سجادیّه قریب به این مضمون آمده است كه: "اَللّهُمَّ حِصنِی حِیطَهً تَقیمِی بِها. پروردگارا! طوری مرا در تحت احاطه خود قرار بده كه حائط و دیواری از مهر به دور من كشیده بشود كه در اثر آن احاطه الهی گزندی از بیرون به ما نرسد.
بازگشت چنین دعاهائی به این است كه ما را در قلعه اَمن ولایت و توحید قرار بده! چون كلمه لا إله إلا الله، یعنی توحید حصن خداست. چنین كه ولایت اهل بیت (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) هم حصن خداست. این دو تا حصن مقابل هم نیستند، بلكه یكی دالان ورودیِ دیگری است و شرط دیگری است!‌ این كه دالان ورودی باشد و شرط باشد كه كسی بخواهد وارد حصن توحید بشود، باید از شرط ولایت بگذرد، از همان حدیث سلسلةُ‌ الذَّهب(3) كاملاً بر می‌آید. به هر تقدیر اگر لا إله إلا الله حصنُ الله است، و
اگر ولایت اهل بیت (علیهم الصَّلاة و علیهم السَّلام) حصنُ الله است، یكی شرط است و دیگری مشروط . این چنین نیست كه دو تا حصن جدا و بیگانه باشد! و اگر كسی تحت ولایت الهی بود، قهراً تحت حیطه رحمت حقّ است. یعنی آن رحمت خاصّ به او محیط است . وقتی رحمت خاصّ به او محیط شد، هیچ كسی توان آسیب رساندن به او را ندارد!

1- سوره زمر / آیه 36
2- بحار الأنوار / جلد 97 / صفحه 418
3- توحید صدوق/ صفحه 25 ـ قالَ الرِّضاء (ع): لا إلهَ إلا الله حِصنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِنْ عَذابِی ، بِشَرطِها وَ شُرُوطِها وَ أنَا مِنْ شِرُوطِهَا؛ معروف به حدیث سلسلةُ‌ الذَّهب.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
وَلاتُسَلِّطْ عَلَي مَنْ لا يرْحَمُني وَاجْعَلْ عَلَي مِنْكَ واقِيةً باقِيةً وَلا
و مسلط مكن بر من كسي را كه به من رحم نكند و بنه بر من از نزد خود نگهباني هميشگي و
تَسْلُبْني صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَي وَارْزُقْني مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً واسِعاً
از من نعمت‌هاي شايسته خود را كه به من داده‌اي سلب مفرما و از فضل خويش روزي فراخ
حَلالاً طَيباً اَللّـهُمَّ احْرُسْني بِحَراسَتِكَ وَاحْفَظْني بِحِفْظِكَ وَاكْلاَْني
و حلال و پاكي براي من روزي گردان. خدايا به نگهباني خود مرا نگهباني فرما و به حفظ خود حفظم كن و در حمايت خود
بِكِلائَتِكَ وَارْزُقْني حَجَّ بَيتِكَ الْحَرامِ في عامِنا هذا وَفي كُلِّ عام
نگاهداريم كن و روزي من كن حج، خانه محترمت را در اين سال و در هر سال
وَزِيارَةَ قَبْرِ نَبِيكَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَيهِمُ السَّلامُ وَلا تُخْلِني يا رَبَّ مِنْ
و زيارت قبر پيغمبرت و قبور ائمه عليهم السلام را و محرومم مكن پروردگارا از
تِلْكَ الْمَشاهِدِ الشَّريفَةِ وَالْمَواقِفِ الْكَريمَةِ
زيارت اين مشاهد شريفه و زيارتگاه‌هاي گرامي.
وَ لا تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لا یَرحَمُنِی.
خدایا! بر من، بر كشور ما، بر ملّت ما كسی كه رحم نمی‌كند مسلّط نكن! چه دشمن خارج، چه دشمن داخل . این دعائی است كه همگان در سحرهای ماه مبارك رمضان داریم و باید داشته باشیم .
یكی از بهترین راه استجابت نیایش همان تعمیم در دعا است . یعنی دیگران را در قلمرو دعا شریك كردن و انحصار طلب نبودن و خاصّ خود نكردن؛ . لذا در آن جمله‌های قبلی این بود كه خدایا! مرا و همه گنهكاران عالم را ببخش! بر من،"وَامْنُنْ عَلَینَا وَ عَلَی المُذنِبینْ ."در اینگونه موارد هم منظور آن است كه خدایا! بر هیچ كدام از ماها، بر كشور ما، نظام ما كسی كه رحم نمی‌كند مسلّط مفرما!
شیطان بر ما رحم نمی‌كند. شما مستحضرید كه شیطان اعداء عدوّ ماست! ما از صدر تا ساقه، از ساقه تا صدر در تمام بحث‌های اخلاقی، نیایش و دعا و ذكر باید این مسئله را كاملاً متوجّه باشیم و مكرّر هم به ذهن بسپاریم كه دشمن ما كسی است كه محصول چند هزار ساله خود را یك جا آتش زد!! كسی كه به خود رحم نكرد و از اوّلین و آخرین یك آدم لجباز لجوج لَدود عَنودی مثل شیطان نیامده و نخواهد آمد، چنین كسی دشمن ماست!
خدایا! بر من و بر ما، بر خانه من و بر میهن من، بر مكتب من و دین من و قرآن من كسی كه رحم نمی‌كند مسلّط نكن!
گاهی خداوند شیطان را بر افرادی به عنوان انتقام مسلّط می‌كند، إنّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ اُولیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤمِنُونْ (1).
إنّا أرسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الكافِرینَ تَؤُزُّهُم.‎ْ أزّاً. (2) كَذلِكَ نُوَلّی بَعضَ الظّالِمینَ بَعضاً. (3) همة این آیات نشان می‌دهد كه اگر كسی مورد قهر خدا قرار گرفت، ‌ممكن است خدا یك دشمن بی‌رحمی را بر او چیره كند.

در این دعاها عرض می‌كنیم: كسی كه بر ما رحم نمی‌كند بر ما مسلّط نفرما! و یك سَپری كه ما را حفظ می‌كند و برای همیشه باقی است برای ما قرار بده كه از گزند حوادث تلخ مصون بمانیم . آن نعمت‌های خوبی را كه قبلاً به ما دادی، از ما نگیر! و از فضلت رزق واسع ما مرحمت بكن! و ما را به حفظ خودت و حراست خودت حفظ بكن! وَ اكْلَأنِی بِكَلآءَ تِكْ . خداوند در شب و روز حافظ انسان است و این كه فرمود: مَنْ یَكلَؤُكُمْ بِاللِّیلِ وَالنَّهارْ مِنَ الرَّحمن(4)، چون كِلائَتی و حفظ و حراستی غیر از حراست الهی نیست!

1- سوره اعراف / آیه 27
2- سوره مریم/ آیه 83
3- سوره انعام/ آیه 129
4- سوره انبیاء / آیه 42
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَي حَتّي
لا اَعْصِيكَ
خدايا توبه ام ده تانافرماني‌ات نكنم
وَاَلْهِمْنِي الْخَيرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْيتَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ
و به دلم انداز كار نيك را و عمل بدان و ترست را در شب و روز
مااَبْقَيتَني يا رَبَّ الْعالَمينَ
تا هنگامي كه در اين دنيا زنده‌ام داري اي پروردگار جهانيان،


تا انسان از تبهكاری‌ها توبه نكند، شرائط قُرب خدا را پیدا نمی‌كند. وقتی به خدا نزدیك نشد، صدای او هم به سمع فرشتگان نمی‌رسد. آنها افرادی كه دوراند، مورد عنایت خود قرار نمی‌دهند. لذا امام سجاد سلام الله علیه در دعای ابوحمزه ثمالی عرض می‌كند:
"اَللّهُمَّ تُبْ عَلَیَّ حَتّی لا اَعصِیَكَ وَ ألْهِمْنِی الخِیرَ وَالعَمَلِ بِهِ وَ خَشیَتَكَ بِاللّیلِ وَالنَّهارِ مَا اَبقَیتَنِی یا رَبَّ العالَمِین."ا
گر لطف الهی شامل حال انسان بشود و اگر خدا خیر را معرفتاً و عملاً‌ به انسان الهام بكند و خشیّت الهی نصیب انسان بشود در شبانه روز، دیگر بیگانه‌ای نمی‌هراسد و دست به تباهی دراز نمی‌كند.
و در صحیفه سجادیّه آمده است كه: ای كسی را
لا تَنقَطِعُ عَنهُ حَوائِجَ المُحتاجِینْ. (1) در تمام لحظات، تمام اشیاء به خدا محتاج اند. هیچ لحظه‌ای نیازِ نیازمند قطع نمی‌شود. از طرفی هم یا مَنْ لا تُفْنِی خَزائِنُهُ المَسائِلْ. (2) پروردگارا! ای كسی كه هر چه سئوال بكنند و تو ببخشی، این مسئلت‌های سائلان و نیازمندان خزینه‌ات را تهی نمی‌كند. خوب؛ پس از این سوی دائماً سئوال، از آن سوی دائماً پاسخ مثبت! نه سئوال از این طرف قطع می‌شود، نه پاسخ از آن طرف قطع می‌شود، نه خزینه تُهی می‌شود.
محصول این حرف‌ها را آیه نورانی سوره الرَّحمن در بردارد كه:
یَسئَلُهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الأرضْ كُلِّ یُومٍ هُوَ فِی شَأنْ (3)، كُلِّ یُومٍ هُوَ فِی شَأنْ یَسئَلُهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الأرضْ . چون هر لحظه سئوال است، هر لحظه او پاسخ مثبت می‌دهد. پروردگارا ! هیچ كسی از تو بی‌نیاز نیست. پس این توبه‌ای و اِنابه‌ای كه فیض و فوز توست نصیب ما بفرما! تا ما در تمام شبانه روز در كنار سفره نعمت تو باشیم، چنین كه هستیم. بیگانه‌ای را نبینیم، چنین كه نباید ببینیم.

1- صحیفه سجادیّه/ دعای دوازدهم ـ وَ كانَ دُعائُهُ (ع) فِی طَلَبِ الحَوائِجِ إلَی اللهِ تَعالی
2- صحیفه سجادیّه/ دعای دوازدهم ـ وَ كانَ دُعائُهُ (ع) فِی طَلَبِ الحَوائِجِ إلَی اللهِ تَعالی
3- سوره الرَّحمن/ آیه 29


 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّـهُمَّ اِنّي كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَياْتُ وَتَعَبَّاْتُ
وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَينَ يدَيكَ
خدايا من هر زمان پيش خود گفتم كه ديگر مهيا و مجهز شده‌‌ام و برخاستم براي خواندن نماز در برابرت
وَناجَيتُكَ اَلْقَيتَ عَلَي نُعاساً اِذا اَنـَاصَلَّيتُ
و با تو به راز پرداختم تو بر من چرت و پينكي را مسلط كردي در آن هنگامي كهداخل نماز شدم
وَسَلَبْتَني مُناجاتَكَ اِذا اَ نَا ناجَيتُ
و حال مناجات را از من گرفتي در آن وقتي كه به راز و نياز پرداختم،
مالي كُلَّما قُلْتُ قَدْصَلُحَتْ سَريرَتي وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابينَ مَجْلِسي
مرا چه شده است كه هرگاه با خود گفتمباطن و درونم نيكو شده و نزديك شده از مجالس توبه‌كنندگان مجلس من،
عَرَضَتْلي بَلِيةٌ اَزالَتْ قَدَمي وَحالَتْ بَيني وَبَينَ خِدْمَتِكَ
گرفتاريو پيش آمدي برايم رخ داده كه پايم لغزش پيدا كرده و ميان من و خدمتگزاري‌ات حائل گشته،
سَيدي لَعَلَّكَ عَنْبابِكَ طَرَدْتَني وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيتَني
اي آقاي من، شايد مرا از درخانه‌ات رانده‌اي و از خدمتت دورم كرده‌اي
اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني مُسْتَخِفّاًبِحَقِّكَ فَاَقْصَيتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيتَني
يا شايد ديده‌اي سبك شمارمحقت را پس دورم كرده‌اي يا شايد ديده‌اي از تو رو گردانده‌ام پس خشمم كرده‌اي يا شايد مرا
اَوْ لَعَلَّكَوَجَدْتَني في مَقامِ الْكاذِبينَ فَرَفَضْتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني غَيرَ شاكِرلِنَعْمآئِكَ فَحَرَمْتَني
در جايگاه دروغگويانم ديده‌اي پس رهايم كرده‌اي يا شايد ديده‌اي سپاسگزارنعمت‌هايت نيستم پس محرومم ساخته‌اي
اَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَني مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَني
يا شايد مرا در مجلس علما، نيافته‌اي پس خوارم كرده‌‌اي
اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني فِي الْغافِلينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيسْتَني
يا شايد مرا در زمره غافلانم ديده‌اي پس از رحمت خويش بي بهره ام كرده‌اي
اَوْ لَعَلَّكَرَاَيتَني آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالينَ فَبَيني وَبَينَهُمْ خَلَّيتَني
يا شايدمرا مأنوس با مجالس بيهوده گذرانم ديده‌اي پس مرا به آنها واگذاشته‌اي يا شايد
اَوْ لَعَلَّكَ لَمْتُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئي فَباعَدْتَني
دوست نداشتي دعايم را بشنوي پس از درگاهت دورم كرده‌اي
اَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمي وَجَريرَتيكافَيتَني اَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيآئي مِنْكَ جازَيتَنی
يا شايد به جرم و گناهم كيفرم داده‌اي يا شايد به بي شرمي‌ام مجازاتم كرده‌اي


در این قسمت از دعا امام سجاد(ع) دلالیل عدم حضور قلب در نماز را بازگو می کند.
وقتی وارد نماز شدیم، در طلیعه نماز ممكن است با حضور و نیّت وارد بشویم، ولی باز حواس‌مان جمع نیست، پراكنده است. این نماز كه ستون دین است، پراكنده انجام می‌شود. آن وقت دینی كه ستونش پراكنده باشد، محصولش هم پراكندگی خواهد بود. اگر چنانچه ستون پراكنده باشد، مستقیم و استوار نباشد، آن خیمه هم مستقیم و استوار نیست .ما چه كنیم كه در نماز مشكل غفلت نداشته باشیم، یك تمركزی داشته باشیم؛
وجود مبارك امام سجاد طبق این تحلیل می‌فرماید كه انسان بیرون نماز را باید مواظب باشد، نه درون نماز . درون نماز یك چهار پنج دقیقه بیش نیست. اگر كسی درون نماز بخواهد در تمام این چهار پنج دقیقه خودش را كنترل بكند، شاید خیلی سخت نباشد، ولی عمده بیرون نماز است. به بیرون نماز اگر حالاتی، احوالی، گفته‌هایی، رفته‌هائی، نوشته‌هایی و مانند آن داشت و انجام داد، همه این خاطرات می‌ریزد در صحنه نفس انسان . آنگاه همه اینها در حالت نماز ظهور پیدا می‌كند.ین مجاری ادراكی و تحریكی ما نباید به روی بیگانگان باز باشد كه‌ آنها هر چه خواستند از راه درك و حركت ما وارد نفس و ذهن و قلب ما بكنند، آنگاه ما در حال نماز بخواهیم مطمئن باشیم و حضور قلب داشته باشیم . این چنین نیست! عمده بیرون نماز است. غذا خوردن‌ها، رفتن‌ها، نگاه كردن‌ها، گفتن‌ها، شنیدن‌ها، پوشیدنی‌ها، همه و همه اینها اَدخِلْنِی مُدْخَلَ صِدقْ وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقْ، در آغاز و انجامش تك تك این گفتار و رفتار و نوشتار و مانند آن حضور و ظهور داشت،انسان خاطرات خوبی دارد. در نماز نه تنها مزاحمی ندارد، بلكه معین و معاونی هم خواهد داشت. ولی اگر در خارج نماز مواظب خود نبود، هر خاطره‌ای را به ذهن راه داد، هر غذایی را خورد، هر حرفی را زد، هر جائی را نگاه كرد، هر كسی را نگاه كرد، هر چیزی را هم دید، چنین اَنبانی هرگز به انسان اجازه حضور و ظهور قلب نمی‌دهد.
ملاحظه فرمودید كه امام سجاد چگونه این مسئله عمیق را تحلیل می‌كند؛ عرض می‌كند:"الهی! إنّی كُلَّمَا قُلتُ قَدْ تَهَیَّأتُ وَ تَعَبَّأتُ وَ قُمْتُ لِلْصَّلوهِ بِینَ یَدَیكَ وَ ناجَیتُكَ ألقَیتُ عَلَیَّ نُعاساً."خدایا! چه طور شد كه هر وقت می‌خواستم مناجات كنم ، دعا كنم، دعای كمیل بخوانم، مناجات شعبانیّه داشته باشم ، ذكر داشته باشم، نمازی داشته باشم، زیارت عاشورائی داشته باشم، حواسم جمع نیست؟! یا خوابم می‌آید، یا اگر خوابم نمی‌آید، حالت پیلگی و چُرت است، یا اگر اینها نیست، شادابم ، وقتم و نیرویم درباره خاطرات تلخ دیگر صرف می‌شود. آن لذّت مناجات را از من می‌گیری، یا مناجات نمی‌كنم، یا مناجات بی‌محتوا دارم. چه طور شد خدایا، هر وقتی ما گفتیم سریره من صالح است و به محفل توّابین نزدیكم، یك ابتهالی، یك بَلیه‌ای، یك آفت و آسیب و گزندی می‌رسد كه پای مرا می‌لغزاند و نمی‌گذارد كه من به محفل نورانی آنها راه پیدا كنم.:cry::cry:
*پروردگارا ! شاید تو مرا از دَرِ خانه‌ات راندی؛
*شاید دیدی كه من حقّ تو را سبك شمردم، تو مرا مطرود كردی؛
*یا دیدی كه من چون از تو اِعراض كردم، با من عداوت داری؛
*یا چون دیدی كه من در مقام دروغ گویان هستم، مرا مورد بی‌مهری قرار دادی و ترك كردی؛
*یا دیدی كه نعمت‌های تو را شكر نمی‌كنم، مرا محروم كردی؛
*یا دیدی كه در مجالس علماء و اندیشوران حاضر نیستم، مرا طرد كردی؛ یعنی به جای این كه در محافل علماء شركت كنم ، چیزی یاد بگیرم، در مجالس دیگران شركت می‌كنم .
*یا دیدی در بین غافلین به سر بردم ، از رحمت خاصّه من ناامید كردی؛
*یا دیدی با مجلس‌های طنزگویان و بذله گویان و بَطّالین كه عمری را به بطالت می‌گذارند، آنجا صرف كردم، مرا مورد بی‌مهری قرار دادی؛ بِینِی وَ بِینِكَ خَلَّیتَنِی؛
*یا نه، اصلاً دوست نداری صدای مرا بشنوی؛ برای این كه این حرف، این حنجره در غیر راه تو صرف شده است.
*دوست نداری چهره‌ام را در مجلس توّابین ببینی، برای این كه در مجلس بَطّالین دیدی.
*دوست نداری كه مرا در مجلس پرهیزكاران ببینی، چون دیدی كه من در مجلس علماء حضور ندارم، مرا دور كردی .
*شاید به جرم و جریرت مرا مكافات كردی، یا در اثر كم حیائی من مرا مجازات كردی؛
:cry::cry::cry:
ببینید تمام این علل و عوامل؛ ترك واجب، فعل حرام، فكر فعل مكروه و مانند آن باعث می‌شود كه انسان یا توفیق مناجات و نماز ندارد، یا اگر توفیقی پیدا كرد و یك مناجات و نمازی داشته باشد، نماز بی‌حال و بدون حضور انجام می‌دهد.


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

فَاِنْ عَفَوْتَ يا رَبِّفَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبينَ قَبْلي لاَنَّ كَرَمَكَ اَي رَبِّ يجِلُّ عَنْ
پس اگر از من بگذري پروردگارا بجاست چون بسيار اتفاق افتاده كه از گنهكاران پيش از من گذشته‌اي زيرا كرم تو پروردگارا برتر از
مُكافاتِ الْمُقَصِّرينَ وَاَ نَا عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيكَ مُتَنَجِّزٌ ما
كيفر كردن تقصيركاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو به‌سوي خودت گريخته‌ام و درخواست
وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً اِلهي اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً
انجام وعده‌ات را در چشم پوشي از كسي كه خوش گمان به تو است دارم. خدايا تو فضلت و سيع‌تر
وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقايسَني بِعَمَلي اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّني بِخَطيئَتي
و بردباري‌ات بزرگتر از آن است كه مرا به كردارم بسنجي يا اينكه مرا به خطايم بلغزاني

یكی از آداب و سنن نیایش و دعا اِلحاح و اصرار است. اِلحاح و اصرار گاهی به تكرار یك جمله است، گاهی به تكرار مضمون یك جمله در عبارت‌های گوناگون؛ دعای ابوحمزه ثمالی از مصادیق بارز اِلحاح در دعاست. زیرا وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارك رمضان یك مطلب را با عبارت‌های گوناگون، با تعبیرهای مختلف بازگو می‌كنند، و آن بخشش گناهان است.
زیرا تا انسان تبهكاری او بخشوده نشود، قُرب الهی نصیبش نخواهد شد و تا قُرب الهی نصیب او نشود، از آن فُوز خاصّ طرفی نمی‌بندد. لذا در این جمله به ذات أقدس إله عرض می‌كند: پروردگارا ! اگر از گناهان من صرف نظر كردی، این كار سنّت دیرینه توست كه از تباهی تبهكاران صرف نظر كردی.
"‏فَإنْ عَفُوتَ یا رَبِّ فَطالَ مَا عَفُوتَ عَنِ المُذنِبینَ قَبلِی." من اوّلین گنهكاری نیستم كه تو بخشودی، چنین كه‌ آخرین گنهكاری هم نخواهم بود كه تو بخشیدی.
در صحیفه سجادیّه آمده است كه: محبوب‌ترین بندگان خدا كسانی‌اند كه استكبار نورزند. تذلّل كنند‌، تخشّع كنند، خضوع كنند در پیشگاه ذات أقدس إله . این نشانه محبوب بودن بنده است نزد خداوند. وجود مبارك امام سجاد هم در همین جا تخضّع دارد. در صحیفه سجادیّه دارد كه: من فقیرترین فقراء هستم . همه نیازمندند، ولی من از همه نیازمندترم ! زیرا هر كسی دركش بیشتر است، می‌داند كمالات فراوانی به امتثال خلیفةُ‌ الله است. وقتی دركش بیشتر بود، احساس خلاء بیشتری می‌كند، قهراً فقر را بیشتر از دیگران احساس می‌كند.
در اینجا عرض می‌كند:
"وَ یا رَبِّ لِأنَّ كَرَمَكَ أیّ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُجازاهِ المُذنبینْ وَ حِلمِكَ عَنْ مُكافاهِ المُقَصِّرینْ ." شما اگر بخواهی در كُرسی داوری بنشینی و عدّه‌ای را كیفر بدهی، كریمانه اگر بر كُرسی داوری بنشینی، آن كُرسی كرم با جلال‌تر از آن است كه تبهكاران را كیفر كند، و كُرسی حلم و داوریِ بردباری بزرگتر از آن است كه دیگران را مكافات كند!
«مكافات» همان جزای وِفاق است. « كُفو » یعنی همتا. ذات أقدس إله در قرآن كریم هیچ جا وعده نداد كه جزای محسنین و وارستگان، جزای وفاق است! ولی درباره تبهكاران كه چنین فرمود: جَزآءً وِفاقاً. (1) یعنی جزاء و كیفر تبهكاران وفق گناه آنهاست، هرگز بیشتر نیست. امّا پاداش محسنان و پرهیزگاران به اندازة آنها، موافق و مطابق آنها نیست، بلكه بالاتر از آنهاست! مَنْ جَآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها. (2) اینجا دو مطلب است كه باید كاملاً از هم تفكیك بشود. یكی این كه جزاء متن عمل است و همان عمل به صورت‌های گوناگون ظهور می‌كند، یا پاداش مناسب دارد؛ این یك بحث است كه هر گونه جزائی از سنخ عمل است، موافق با عمل است.
وفاق به معنای سنخیّت، اختصاصی به كیفر تبهكاران ندارد. برای این كه پاداش پرهیزكاران را هم شامل می‌شود. یك قسم و بحث دیگر؛ وفاق یعنی همتا بودن، معادل بودن و مانند آن. این مخصوص تبهكاران است كه جَزآءً وِفاقاً در قرآن فقط درباره اینها آمده است. یعنی كیفر اینها مطابق عمل اینهاست، بیش از عمل نیست. معادل عمل اینهاست. هرگز بیش از عمل یك تبهكار خدا او را كیفر نمی‌دهد. پس درباره هم سنخ بودن، چه پاداش، چه كیفر، هم سنخ عمل‌اند. امّا معادل بودن، خدا هرگز وعده نداد كه جزای پرهیزكاران را معادل عمل آنها بدهد؛ بلكه همواره وعده داد: جزاء بهتر از عمل است. مَنْ جآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ خِیرٌ مِنها (3)؛ از خیرٌ مِنها شروع می‌شود تا عَشرُ اَمثالِها یا وَاللهُ یُضاعِفُ مَنْ یَشآء، وَاللهُ واسِعٌ عَلیمْ (4). و امّا درباره كیفر فرمود: معادل آنهاست.در اینجا وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: تو اگر بر كُرسی كَرم و حِلم بنشینی و در ساهره قیامت افراد را احضار كنی، حلم و كرم تو هرگز كُفو ندارد، همتا ندارد؛ تا ما بگوئیم برابر با كرم عدّه‌ای را كیفر دادی، چون چیزی برابر كَرم تو نیست! لذا عرض می‌كند: خدایا ! آن كَرم تو اَجلّ از مجازات مجرمین است و حلم تو بزرگتر از آن است كه همتا و كُفو تقصیر مقصّران باشد. و من هم به فضل تو پناهنده شدم .

1- سوره نباء / آیة 26
2- سوره انعام / آیة 160
3- سوره قصص / آیة 84
4- سوره بقره / آیة 261
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
وَمااَ نَا يا سَيدي وَما خَطَري هَبْني بِفَضْلِكَ سَيدي وَتَصَدَّق عَلَي
و چههستم من اي آقاي من و چه ارزشي دارم؟ مرا به فضل خويش ببخش اي آقاي من و بر من
بِعَفْوِكَ وَجَلِّلْني بِسَتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخي بِكَرَمِ وَجْهِكَ سَيدي
با عفو خود نيكي كن و با پرده پوشي‌ات بپوشانم و درگذر از سرزنش كردنم به بزرگواري ذاتت، آقاي من
اَنَا الصَّغيرُ الَّذي رَبَّيتَهُ وَاَ نَا الْجاهِلُ الَّذي عَلَّمْتَهُ وَاَ نَا الضّآلُّ الَّذي
من همان بنده خردسالي هستم كه پروريدي و همان ناداني هستم كه دانايش كردي و همان گمراهي هستم كه
هَدَيتَهُ وَاَ نَاالْوَضيعُ الَّذي رَفَعْتَهُ وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذي آمَنْتَهُ وَالْجايعُ
راهنمايي‌اش كردي و همان پستي هستم كه بلندش كردي و همان ترساني هستم كه امانش دادي و گرسنه‌اي هستم
الَّذي اَشْبَعْتَهُ وَالْعَطْشانُ الَّذي اَرْوَيتَهُ وَالْعارِي الَّذي كَسَوْتَهُ
كه سيرش كردي و تشنه‌اي هستم كه سيرابش كردي و برهنه‌اي هستم كه پوشانديش
وَالْفَقيرُ الَّذي اَغْنَيتَهُ وَالضَّعيفُ الَّذي قَوَّيتَهُ وَالذَّليلُ الَّذي اَعْزَزْتَهُ
و نداري هستم كه دارايش كردي و ناتواني هستم كه نيرومندش كردي و خواري هستم كه عزيزش كردي
وَالسَّقيمُ الَّذي شَفَيتَهُ وَالسّآئِلُ الَّذي اَعْطَيتَهُ وَالْمُذْنِبُ الَّذي
و دردمندي هستم كه درمانش كردي و خواهنده‌اي هستم كه عطايش كردي و گنهكاري هستم كه
سَتَرْتَهُ وَالْخاطِئُ الَّذي اَقَلْتَهُ وَاَ نَاالْقَليلُ الَّذي كَثَّرْتَهُ
گناهانش را پوشاندي و خطاكاري هستم كه از او گذشتي و اندكي هستم كه بسيارش كردي
وَالْمُسْتَضْعَفُالَّذي نَصَرْتَهُ وَاَ نَا الطَّريدُالَّذي آوَيتَهُ
و خوارشمرده‌اي هستمكه ياري‌اش كردي و آواره‌اي هستم كه جا و مأوايش دادي.

یكی از آداب و سنن دعا، پرهیز از «استكبار» است و استكبار اختصاص ندارد به این كه كسی كافرانه زندگی كند یا عاصیانه به سر ببرد؛ اگر كسی مطیع بود، واجب‌ها را انجام داد و محرّمات را ترك كرد، لكن این توفیقات را از خود دانست،‌ یك نحوه استكبار است. كسی عالم شد و عمل كرد، توفیق تحصیل علم و امتثال دستورات الهی را از خود دانست،‌ این هم یك نحوه استكبار است. بهترین راه برای نجات از استكبار آن است كه انسان اسمای حُسنای الهی را رقم بزند و با بیان و بنان بازگو كند و همه كمالات را به خدا اِسناد دهد و همه نقص‌ها را به خود.
در دعای نورانی عرفه سیّدالشهداء سلام الله علیه این است؛ یك فرازهای فراوانی دارد كه أنْتَ الَّذِی اَحسَنْ، أنْتَ الَّذی كَذا و كَذا و كَذا و كَذا، اسمای حُسنای إله را می‌شمارد. بعد نقصان‌ها و قصور و خطیئات و سیّئات خود را یادآور می‌شود. أنَا الّذِی كَذا، أنَا الَّذِی عَصَیْتُ، أنَا الَّذِی اَسَأتُ و مانند آن. مشابه آن در دعای عرفه امام سجاد سلام الله علیه است و در دعای سحر ابوحمزه ثمالی هم هست. در این بخش وجود مبارك امام سجاد اسماء حسنی و كرائم اخلاقی و مكارم الهی را ذكر می‌كند، بعد مكاره خود را هم یاد می‌كند. در برابر آن مكارم، این مكاره است. در برابر آن كرامت‌ها این كراهت‌ها هست. در برابر آن اوج‌ها این حضیض‌ها هست. عرض می‌كند: پروردگارا ! تو اگر درباره پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به عنوان نمونه فرمودی:
ألَمْ یَجِدْكَ یَتِیمَاً فَأوی، وَ وَجَدَكَ ضالّاً فَهَدی، وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأغْنی(1)، همه این ضعف‌ها را ما داشتیم.
ما بی‌سرپرست بودیم، سرپرستی‌مان را به عهده گرفتی؛ بی‌نوا بودیم، به ما نوا دادی؛ بی نان و آب بودیم، نان و آب دادی؛ بی نام بودیم، ما را مشهور كردی؛ بی جام و جامه بودیم، به ما جام و جامه دادی؛ بی لانه و آشیانه بودیم، به ما لانه و آشیانه دادی؛ بی نان بودیم، بی آب بودیم، همه این امور را به ما مرحمت كردی. می‌ترسیدیم، به ما امنیّت دادی؛ اقتصاد نداشتیم، به ما دادی. بیمار بودیم، شفا دادی؛ گمنام بودیم، نامدار كردی؛ همه این نقص‌ها مال ما، همه آن كمال‌ها مال شما. گنه كار بودیم، بخشودی. ستّار بودی، غفّار بودی؛ لغزیدیم، دست ما را گرفتی.
در قرآن كریم ذات أقدس إله به مردم مكّه فرمود: فَالْیَعبُدُوا رَبَّ هذَا البِیتْ اَلَّذِی اَطعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَ آمَنَهُمْ مِنْ خُوف(2). اینجا هم امام سجاد عرض می‌كند: ما همه بندگان این چنین بودیم. امنیّت نداشتیم، تو دادی؛ اقتصاد نداشتیم، تو دادی. وجود مبارك ابراهیم خلیل عرض می‌كند: إذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشفِینْ (3)، خدا شافی است. امام سجاد عرض می‌كند: ما بیمار بودیم، تو شفا دادی. پس آنچه درباره پیغمبر آمد، آنچه درباره مردم مكّه آمد، آنچه درباره سنّت و سیرت ابراهیم خلیل آمد و آنچه درباره انبیاء و اولیای دیگر آمد، وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه همه این‌ها را جمع بندی كرد و به این صورت بازگو كرد؛ عرض كرد: پروردگارا ! من كوچكی بودم كه تربیت كردی؛ جاهلی بودم كه تعلیم كردی؛ گمراهی بودم كه هدایت كردی؛ پستی بودم كه بلند كردی؛ ترسانی بودم كه امنیّت دادی؛ گرسنه‌ای بودم كه سیر كردی؛ تشنه‌ای بودم كه سیراب كردی؛ برهنه‌ای بودم كه پوشاندی؛ فقیری بودم كه توانگر كردی. تو تُهیدست را توانگر كردی. ضعیفی بودم كه قوی كردی؛ فرومایه‌ای بودم، عزیز كردی؛ بیمار بودم، شِفا دادی؛ از تو سئوال كردم، چیزی خواستم، عطا كردی، ناامید نكردی؛ گناه كردم، پوشاندی؛ اشتباه كردم، استقاله كردم، تو عِقاله كردی؛ یعنی پشیمان شدم، پشیمانی ما را پذیرفتی؛ اندك بودم، تكثیر كردی؛ مستضعف بودم، یاری كردی؛ رانده بودم، بی مكان و بی جا بودم، جا دادی. ""فَلَكَ الحَمْد"
مستحضرید شمارش اسمای حُسنای حقّ از یك سو، شمارش اسمای قبیح و نقصانات ممكن بنده و برده از سوی دیگر و ترمیم این نقص‌ها به لطف و عنایت خدای جبّار كه او جبروت دارد، جبران كننده هر نقص و ضعف است از سوی دیگر، این مجموعه زمینه استحقاق حمد خدا را فراهم می‌كند. در پایان نتیجه گرفت؛ عرض كرد: فَلَكَ الحَمْد.

1- سوره ضحی / آیات 6 تا 8
2- سوره قریش / آیات 3 و 4
3- سوره شعراء / آیة 80


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

اَ نَا يا رَبِّ الَّذي لَمْ اَسْتَحْيكَ
فِي الْخَلاءِ
منم پروردگارا آن كسي كه در خلوت از تو شرم نكردم
وَلَمْ اُراقِبْكَ فِي الْمَلاءِ اَ نَا صاحِبُ الدَّواهِي الْعُظْمي
و در آشكارا هم رعايت تو را نكردم. منم صاحب مصيبت‌ها و ماجراهاي بزرگ، منم
اَ نَاالَّذي عَلي سَيدِهِ اجْتَري اَ نَا الَّذي عَصَيتُ جَبّارَ السَّمآءِ
كسي كه بر آقاي خود دليري كرده، منم كسي كه نافرماني برپادارنده آسمان‌ها را كرده‌ام.
اَ نَا الَّذياَعْطَيتُ عَلي مَعاصِي الْجَليلِ الرُّشا
منم كسي كهبراي نافرماني‌هاي بزرگي كه كرده‌ام رشوه داده‌ام،
اَ نَا الَّذي حينَ بُشِّرْتُ بِهاخَرَجْتُ اِلَيها اَسْعي اَنَا الَّذي اَمْهَلْتَني فَمَا ارْعَوَيتُ
منم آن كسي كه هرگاه نويد گناهي رابه من مي‌دادندبه‌سويش شتابان مي‌رفتم. منم كه مهلتم دادي ولي من به خود نيامدم
وَسَتَرْتَ عَليفَمَا اسْتَحْييتُ وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصي فَتَعَدَّيتُ وَاَسْقَطْتَني مِنْ عَينِكَ
و بر من پوشانديولي من شرم نكردم و نافرماني‌ها كردم و از حد گذراندم و از چشم خود مرا انداختي
فَما بالَيتُ فَبِحِلْمِكَ اَمْهَلَتْني وَبِسِتْرِكَ سَتَرْتَني حَتّي كَاَنَّكَ اَغْفَلْتَني
و من اعتنا نكردمپس باز هم به بردباري‌ات مهلتم دادي و به پرده پوشي‌ات مرا پوشاندي تا بدانجا كه گويا از ياد من بيرون رفتي
وَمِنْ عُقوُباتِ الْمَعاصي جَنَّبْتَني حَتّي كَاَنَّكَ اسْتَحْييتَني
و از كيفرهاي گناهان مرا دور داشتي تا به حدي كه گويا از من شرم كردي.
اِلهي لَمْاَعْصِكَ حينَ عَصَيتُكَ وَاَ نَا بِرُبوُبِيتِكَ جاحِدٌ وَلا بِاَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ
خدايا درهنگام گناه كه من نافرماني‌ات كردم نه از باب اين بود كه پروردگاري‌ات را منكر بودم و يا دستورت را سبك شمردم
وَلا لِعُقوُبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعيدِكَ مُتَهاوِنٌ
و يا خود را در معرض كيفرت درآوردم و يا تهديدهاي تو را بي ارزش فرض كردم،
لكِنْ خَطيئَةٌ عَرَضَتْوَسَوَّلَتْ لي نَفْسي
بلكه گناهي بود كه پيش آمد و نفس سركش نيز آن‌را آراست.

عرض می‌كند: خدایا ! من نه در خلوت، نه در جلوت حیا نكردم و گنه كردم ! أنَا یا رَبِّ الَّذِی لَمْ اَستَحِیْكَ فِی الخَلاء. من حاضر نبودم در ملاء و در حضور دیگران، گناه كردم. در خلوت و تنهائی حیا نكردم. من صاحب مصیبت‌های عظیم ام. من كسی هستم كه بر مولای خود جرأت كرده است. من كسی هستم كه جبّارُ السَّماء را معصیت كرده است. من كسی هستم كه وقتی خبر معصیت دادند، من مقدّماتش را فراهم می‌كردم، كمك می‌كردم، به كسی چیزی می‌دادم، به كسی كه وسیله معصیت را برای من فراهم بكند. من كسی هستم كه وقتی به من خبر معصیت دادند، به من بشارت می‌دادند تا من زمینه را برای گناه فراهم كنم.
من كسی هستم كه مهلت دادی، من رعایت نكردم؛ پوشاندی، حیا نكردم؛ به معصیت عمل كردم، تعدّی كردم، تو مرا از چشم رحمتت راندی، من حیا نكردم ! امّا مع ذلك تو روی همه این آنها پرده عفو پوشاندی، "وَ بِحِلْمِكَ أمهَلتَنِی وَ بِسِتْرِكَ سَتَرتَنِی حَتّی كَأنَّكَ أغفَلْتَنِی وَ مِنْ عُقُوباتِ المَعاصِی جَنَّبْتَنِی حَتّی كَأنَّكَ اسْتَحیَیْتَنِی." خدایا! آنقدر محبّت كردی كه گویا من هیچ بَدی نكردم!
كَرم خدا، این كه گفته شده است: كَرم او نامتنهی، نِعَمش بی پایان، تنها از نظر كمّی كرم او نامتنهی نیست! از نظر كیفی هم كرم او نامتنهی است.
اگر ما نسبت به كسی بَد كردیم، او نسبت به ما مهربانی روا داشت، ما هر وقت او را می‌بینیم، شرمنده‌ایم. و بخواهیم این شرم درونی را برطرف كنیم، توان آن را نداریم! ولی ذات أقدس إله توانمند است كه این خطر را هم برطرف كند. اگر تبهكاران به بهشت رفتند، یادشان باشد كه گناه كرده‌اند، در بهشت شرمنده‌اند. در حالی كه در بهشت رنج و عدم و اندوه و غم نیست! خدا این شرم را هم می‌زداید. خدا كه مُقلّبُ القلوب است از یاد تبهكاران و تیره دلان محو می‌كند كه اینها سابقه سوء داشتند. لذا همانند پرهیزكاران در بهشت متنعّم اند. اصلاً یادشان نیست كه گناه كرده‌اند تا در بهشت شرمنده باشند! این كار از غیر خدا بر نمی‌آید.

كسی نسبت به ما بَد كرد، حداكثر این كه ما نسبت به او احسان كنیم و رُخش نیاوریم و به دیگران هم نگوئیم. امّا هر چه او را بِنْوازیم، او شرمنده‌تر می‌شود. بخواهیم آن رنج درون را از او بزدائیم، توان آن را نداریم. ما كه مُقلّب القُلُوب نیستیم كه بر خاطره او سلطه داشته باشیم ! تا آن خاطرات گذشته از یادش رفت، شرمنده است.
ولی ذات أقدس إله این چنین می‌كند؛ یعنی تبهكار را مانند پرهیزكار می‌پذیرد، با دعا و نیایش و توبه و كُرنش اوّلاً. او را وقتی وارد بهشت كرد، همانطوری كه وَ نَزَعنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلْ (1)، هرگونه غِلّ و خیانت و كینه توزی را از قلب بهشتیان می‌زداید، از قلب چنین تبهكار بَد سابقه‌ای می‌زداید كه او سابقه سوء داشت. وقتی از یادش رفت، دیگر شرمنده نمی‌شود. چنین خدائی اوست!! هر چه بخواهیم، او دارد. هر چه بخواهد، می‌تواند. و هرگز خزینه كَرم او به پایان نمی‌رسد.
لذا در این پایان عرض می‌كند: خدایا ! من را وقتی كه معصیت كردم، روی استكبار نبود و هرگز به ربوبیّت تو، اِنكار نكردم ربوبیّت را ! امر تو را سبك نشمردم و خود را در معرض عقوبت تو نیاوردم و وَعید تو را سبك و خار نشمردم، لكن اشتباه كردم، غفلت كردم، بَد كردم، شهوت بر ما غالب شد،‌ غضب بر من غالب شد،"خَطِیئَهٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِی نَفسِی."

1- سوره اعراف / آیة 43 و سوره حجر / آیة 47
 

Similar threads

بالا