سلام من تازه عضو سایت شدم .من ترم آخر هستم و موضوع پایان نامه ام را مدرسه کودکان استثنایی انتخاب کردم و شدیدا به کمک لازم دارم
[FONT="]معلولان[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]دانشآموزاني که داراي نقايص جسماني هستند، کمتر ميتوانند از برنامهها و کلاسهاي عادي مدارس استفاده کنند و در نتيجه اغلب با شکست مواجه ميشوند. اين شکست موجب بروز اختلالات عاطفي، سرخوردگي و دلسردي آنها نسبت به يادگيري ميشود. بنابراين بايد براي اين گروه از دانشآموزان برنامههاي آموزشي خاصي در نظر گرفت، که با توانايي آنها تناسب داشته باشد. برخي از ناراحتيهاي جسماني دانشآموزان عبارتند از[/FONT][FONT="]:[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]1. [/FONT][FONT="]اختلالات بينايي[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]اين گروه از دانشآموزان علاوه بر ناراحتيهاي جسماني دچار ناهنجاريهاي رفتاري و اشکالات يادگيري نيز هستند. همچنين در روابط و داد و ستدهاي اجتماعي خود مشکلاتي دارند و اغلب آنها گوشهگير و انزواطلبند. بنابراين دانشآموزان داراي اختلالات بينايي بايد هر چه سريعتر شناسايي شوند، در صورت امکان درمان شوند و از برنامهها و آموزشهاي مخصوص خود استفاده كنند. با در نظر گرفتن برخي از علايم و آثار ميتوان ناراحتيها و اختلالات بينايي را تشخيص داد. از مهمترين اين علامتها ميتوان به وضع نامناسب صورت، پايين انداختن سر، اخم کردن، قرمز شدن چشمها و تورم پلکها، حرکات زياد سر، دقت فوقالعاده در هنگام خواندن، گم کردن محل در موقع خواندن، حساسيت زياد به نور، نزديک کردن زياد کتاب به چشمها، حالت تهوع و ناراحتي در هنگام خواندن و... اشاره كرد. پيشرفت تحصيلي نابينايان به مراتب کندتر از افراد عادي است و حداقل دو سال از آنها عقبتر هستند. اما اگر از آموزش لازم و صحيح و متناسب با وضعيت خود برخوردار شوند، براحتي ميتوانند مطالب درسي را بياموزند و حتي به دورههاي عالي راه يابند. در آموزش نابينايان بايد از حواس ديگر آنها مانند لامسه و شنوايي کمک گرفت[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]2. [/FONT][FONT="]اختلالات شنوايي[/FONT][FONT="]: [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]اين گروه از معلولان يا بطور کلي از شنوايي محرومند يا در حس شنوايي آنها کم و بيش اختلالاتي وجود دارد. براي آموزش کودکاني که به کلي ناشنوا هستند، بايد از حواس ديگر مانند بينايي بهره گرفت و آموزش آنها از طريق لبخواني انجام ميگيرد. اين گروه از کودکان معمولاً در مدارس ويژه مشغول به تحصيل هستند. تحقيقات انجام شده نشان ميدهد که دانشآموزان ناشنوا نسبت به کودکان عادي در کسب تحصيل و مراحل آموزشي، بــه مراتب عقبتر هستند، اين عقب ماندگي تحصيلي در حدود سه تا پنج سال گزارش شده است. برخي از دانشآموزاني که فقط دچار اختلالات شنوايي هستند، ميتوانند مانند ساير دانشآموزان در همان کلاسهاي عادي مشغول به تحصيل شوند. اما از آنجا که اين گونه دانشآموزان اختلالات شنوايي بارزي ندارند، اغلب مورد غفلت واقع ميشوند و ناراحتي آنها تشخيص داده نميشود. با در نظر گرفتن علايم و نشانههاي اختلالات شنوايي مانند بيتوجهي توجه به درس، پاسخهاي بيربط يا سکوت بيجا، گوش دردهاي مداوم، لب خواني مداوم و... ميتوان به وجود اين اختلال در کودکان پي برد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT]
[FONT="]معلم در صورت مشاهده چنين علايم و نشانههايي بايد با رعايت نکاتي به دانشآموزان کمک كند. برخي از اين نکات عبارت است از: معاينه پزشکي در صورت امکان، نزديک نشاندن کودک در کلاس، تکرار مطالب به روشهاي گوناگون، سخن گفتن به صورت آشکار و روشن و[/FONT][FONT="].....[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]3. [/FONT][FONT="]اختلالات گويايي[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]يکي از مهمترين وسايل ارتباط، زبان است. افرادي که مطالب و سخنان را خوب بيان کنند، در روابط اجتماعي خود موفقتر از بقيه خواهند بود. در جريان آموزش، قدرت بيان و توانايي در گفتار هم براي معلم و هم براي دانشآموز از اهميت خاصي برخوردار است. اختلالات گويايي معمولاً به صورت لکنت زبان، شکاف استخوان کام، نارسايي در بيان مطالب و... ظاهر ميشود، که ممکن است جنبه جسماني و رواني داشته باشد و اغلب هم ناراحتيهاي رواني را به دنبال ميآورد. کودکي که به اختلال گويايي و نقص در گفتار مبتلا است، به تدريج به سوي گوشهگيري و درونگرايي سوق پيدا ميکند يا حالات عصبي و پرخاشگري از خود بروز ميدهد. چنين کودکي معمولاً مورد تقليد و تمسخر کودکان ديگر قرار ميگيرد، که اين امر بر عصبانيت و فشارهاي رواني - عصبي کودک ميافزايد و در نتيجه موجب تشديد نقص گفتاري او ميشود. اين گونه کودکان در امور تحصيلي هم از موفقيت چنداني برخوردار نميشوند. اختلال گويايي اگر جنبه جسماني داشته باشد، بايد به پزشک مراجعه کرد و اگر منشأ اين اختلال رواني باشد، بايد با روش رواندرماني نسبت به رفع آن اقدام کرد، که متأسفانه اين روش، اغلب مدتها طول ميکشد و از عهده مدرسه خارج است و بايد در مراکز درماني انجام پذيرد. با وجود اينکه برنامه آموزشي خاصي براي اين گروه پيشبيني نشده، اما رعايت نکات زير ميتواند تا حدود زيادي به آنها کمک کند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]1. [/FONT][FONT="]محيط خانه و مدرسه بايد تا حد امکان به دور از تنش، تشويق و اضطراب باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]2. [/FONT][FONT="]بايد تلاش شود تا در اين کودکان اعتماد به نفس ارزشمندي بوجودآيد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]3. [/FONT][FONT="]زمينه و امکانات مناسب براي شرکت اين کودکان در کارها و فعاليتهاي گروهي فراهم شود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]4. [/FONT][FONT="]از محول کردن کارهاي خستهکننده و بيش از حد توان به کودک خودداري شود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]5. [/FONT][FONT="]از ملامت و سرزنش کودک به دليل نقص گفتار و نارسايي تکلمياو پرهيز شود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]6. [/FONT][FONT="]کودک به خواندن صحيح مطالب و موضوعات تشويق شود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]7. [/FONT][FONT="]سلامت جسماني و بهداشت رواني کودک دقيقاً مورد توجه قرار گيرد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]4. [/FONT][FONT="]اختلالات حرکتي[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]اين افراد دچار ناراحتيهاي حرکتي در ماهيچهها، مفاصل، استخوانها و بطور کلي اعمال غيرطبيعي هستند. توجه به زندگي اجتماعي اين کودکان بسيار مهم است. به اين معني که بايد شرايط مناسبي را در خانه و مدرسه بوجود آورد، تا اختلال جسماني موجب بهم خوردن تعادل رواني و مشکلات عاطفي در آنها نشود. به همين دليل رفتار اولياي مدرسه بايد نسبت به کودکان کاملاً طبيعي و عادي باشد. يکي از اين اختلالات حرکتي بيماري فلج مغزي است، که عواملي از قبيل صدمه به قسمت حرکتي مغز قبل از تولد، در هنگام تولد، نبود اکسيژن کافي، مسموميت مادر در هنگام بارداري، عدم سازگاري [/FONT][FONT="]RH[/FONT][FONT="] خون مادر و فرزند و... باعث ايجاد اين ناراحتي ميشوند. يکي ديگر از ناراحتيهاي حرکتي بيماري صرع و علامت بارز آن تشنج است. علت اين بيماري هنوز مشخص نيست، ولي عوامل ارثي و جراحت وارده بر مغز ممکن است در ايجاد اين بيماري نقش مهمي داشته باشند. هوشبهر افرادي که داراي اختلالات حرکتي هستند، متفاوت است. اغلب آنها بسيار عقب مانده و تعدادي هم طبيعي هستند. براي اين گروه از معلولان برنامه آموزشي خاصي در نظر گرفته نشده است. ولي آنچه بايد مورد توجه اولياي مدرسه باشد، فراهم ساختن محيطي آرام و به دور از اضطراب و دلهره براي آنها است. بنابراين بايد سعي شود که اعتماد به نفس اين کودکان افزايش پيدا کند، تا بتوانند از زندگي اجتماعي مناسبي برخوردار شوند و ناراحتي جسماني باعث دوري و عقب افتادگي آنها ازجامعه و زندگي اجتماعي نشود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]ناتواناييهاي يادگيري[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]مشکلات و ناتوانيهاي يادگيري کودکان ممکن است در ورود اطلاعات به مغز، در تنظيم اطلاعات در مغز، در يادآوري اطلاعات يا در ارائه و تحويل اطلاعات باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]1. [/FONT][FONT="]ناتواني در ورود اطلاعات: يادگيري معمولاً بوسيله همه حواس ولي بيشتر از طريق دو حس بينايي و شنوايي صورت ميگيرد. چنانچه در حواس پنجگانه فرد و بويژه حس بينايي و شنوايي او اختلالي وجود داشته باشد، يادگيري به شکلي مناسب و صحيح انجام نخواهد شد. بنابراين بايد حواس شنوايي و بينايي کودکان مورد آزمايش قرار گيرد، تا در صورت نياز به درمان، اقدامات لازم به عمل آيد. گاهي اوقات کودک مشکلي در گرفتن اطلاعات از راه حس بينايي و شنوايي ندارد. اما وقتي که اطلاعات وارد مغز او ميشود، بهدرستي آنرا درک نميکند ممکن است کودک حروف و کلمات را درست ببيند ولي در مغز خود برعکس ادراک كند. مثلاً «او» را «وا» و يا 7 را 8 ادراک کند. اين نوع اختلال ممکن است در نوشتن کودک نيز مشاهده شود. همچنين ممکن است کودک در مورد چپ، راست يا نقش و زمينه مشکل داشته باشد. مثلاً در هنگام خواندن، يک يا چند کلمه را نميبيند يا يک سطر را به کلي حذف ميکند. اين کودکان اغلب توازن ندارند و به ميز و صندلي و در و ديوار ميخورند. کودک به دليل نبود هماهنگي ميان چشم و دست، فاصلهها را درست تشخيص ندهد، اشياء را پرت کند. در گرفتن توپ، حل معما، کوبيدن ميخ و فعاليتهايي از اين قبيل مشکل داشته باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]2. [/FONT][FONT="]ناتواني در هماهنگ کردن و تنظيم اطلاعات: اطلاعات وارده در مغز بايد فهميده، ادراک و بهترتيب درست ضبط شود. برخي از کودکان در اين زمينه با مشکل مواجه هستند. مثلاً وقتي که کودک مطلب يا داستاني را ميخواند، آن را ميفهمد. اما هنگاميکه ميخواهد آن را بيان کند يا بنويسيد، دچار اشکال ميشود. يعني داستان را پس و پيش ميخواند يا از وسط داستان به اول يا آخر آن ميرود. در مورد مطالب و موضوعات ديگر نيز به همين نحو عمل ميکند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]3. [/FONT][FONT="]ناتواني در يادآوري اطلاعات: وقتي اطلاعات وارد مغز شد، بايد به گونهاي ذخيره، تنظيم و ضبط شود، که بعداً بتوان به راحتي آنها را به ياد آورد. دو نوع حافظه وجود دارد: کوتاه مدت و بلندمدت. آن دسته از اطلاعاتي که مورد توجه يا دقت قرار ميگيرند، وارد حافظه کوتاهمدت ميشوند. بخشي از اين اطلاعات که مورد تکرار يا مرور ذهني قرار ميگيرد يا با اطلاعات ياد گرفته قبلي ارتباط برقرار ميکنند، به حافظه بلندمدت انتقال مييابند. کودک ممکن است در حافظه کوتاهمدت و يا در حافظه بلندمدت خود دچار اشکال باشد. مثلاً خواندن و نوشتن يک کلمه را به خوبي بياموزد، ولي در روزهاي بعد به هيچ وجه نتواند آن را به ياد آورد، و اين نشان ميدهد که در حافظه بلندمدت با اشکالاتي روبرو است. اما اگر کودک مجبور باشد موضوعي را پس از ده تا پانزده بار تکرار ياد بگيرد، تا بتواند آنرا به حافظه بلندمدت بسپارد، دچار مشکل در حافظه کوتاه مدت است[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT] [FONT="]4. [/FONT][FONT="]ناتواني در ارائه اطلاعات: اطلاعات از طريق صحبت کردن، فعاليت ماهيچهها مانند نوشتن، نقاشي و مانند آن به خارج منتقل ميشود، اگر کودک در اين زمينهها با مشکلاتي مواجه باشد، در ارائه اطلاعات ناتوان خواهد بود. ناتوانيهاي کلامي ممکن است در دو زمينه مکالمه خود به خود و يا مکالمه درخواستي باشد. در مکالمه خودبخود کودک فکر و انديشه و کلمات را تنظيم کرده و سپس شروع به حرف زدن ميکند، ولي در مکالمه درخواستي هنگاميکه از کودک سؤال شود، بايد همراه صحبت کردن، افکارش را نيز تنظيم نمايد، که ممکن است کودک در اين زمينه با مشکلاتي مواجه باشد. البته برخي از کودکان وقتي که خود بخود شروع به صحبت ميکنند، خيلي راحت و روان حرف ميزنند. اما زماني که مورد پرسش قرار گيرند، دچارترس و اضطراب ميشوند و در انتخاب کلمات مشکل دارند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]ناسازگاران اجتماعي[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT] [FONT="]برخي از دانشآموزان با وجود اين که در رديف هيچ يک از گروههاي کودکان استثنايي قرار ندارند. اما در مدرسه دچار ناراحتي و باعث مشکلاتي ميشوند و بناي ناسازگاري ميگذارند، که در اصطلاح به اين گروه از کودکان، ناسازگاران اجتماعي ميگويند. ناسازگاري کودکان علايم و نشانههايي دارد، که از جمله ميتوان به غير اجتماعي بودن، ترس، سوء ظن، وسواس، پافشاري در رفتار بد، واکنشهاي خيلي قوي، عدم تماس و قبول واقعيت، افسردگي و... اشاره کرد. براي کمک و راهنمايي به ناسازگاران اجتماعي، ابتدا بايد اين کودکان را شناسايي کرد، به نيازها و احتياجاتشان پي برد و در حد امکان آنها را برطرف نمود. زيرا در بسياري از موارد عدم ارضاي نيازهاي اوليه موجب ناسازگاري ميشود. از عوامل و موجباتي که در خانه، مدرسه و اجتماع موجب نابهنجاري اجتماعي و ناسازگاري در کودکان ميشود، ميتوان به فقر، اختلافات خانوادگي، شکستهاي پي در پي، نواقص جسماني، طردشدگي، بيماريهاي رواني و... نام برد. برنامه آموزشي وتربيتي کودکان ناسازگار با توجه به نوع سازگاري، امکانات محيط و مسايلي از اين قبيل، متفاوت است. اما بطور کلي اقدامات و راهکارهاي زير ميتواند تا حدود بسيار زيادي در ايجاد تغييرات رفتاري کودکان ناسازگار مفيد و مؤثر باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]1. [/FONT][FONT="]معاينه پزشکي: در مواردي که احتمال ميرود ناسازگاري و نابهنجاري کودک، ريشه جسماني داشته باشد، يک معاينه دقيق پزشکي ميتواند در برطرف ساختن اين مشکل بسيار مؤثر باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]2. [/FONT][FONT="]تماس با والدين و نزديکان: روانشناس يا مشاور مدرسه بايد در چنين مواردي با والدين و نزديکان کودک تماس حاصل كند و محيط خانواده و شرايط زندگي او را به خوبي مورد بررسي قرار دهد، تا بتواند عوامل و مسائل ناسازگاري کودک را چنانچه از خانه سرچشمه گرفته باشد، پيدا كرده و سپس اقدامات لازم را در جهت برطرف کردن آن انجام دهد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]3.[/FONT][FONT="]کلاسهاي تقويتي: چنانچه ناسازگاري کودک به دليل مشکلات درسي باشد، ميتوان با برگزاري کلاسهاي تقويتي، عقب افتادگي درسي او را جبران کرد و از اين طريق از شکست و ناراحتيهايي که موجبات ناسازگاري کودک را فراهم ميآورد، جلوگيري كرد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]4. [/FONT][FONT="]رواندرماني: روان درماني به صورت گروه درماني و بازي درماني انجام ميشود. در گروه درماني عدهاي از دانشآموزان ناسازگار، مشاور يا روانشناس مدرسه دور هم جمع ميشوند و از مسايل و مشکلات خود صحبت ميکنند. دانشآموز ناسازگار با قرار گرفتن در گروه و مشاهده واکنشهاي متقابل افراد گروه، مشکل خود را بهتر درک ميکند و در برطرف کردن آن ميکوشد. علاوه بر اين پي ميبرد که ساير افراد نيز در روابط اجتماعي و زندگي شخصي خود مشکلاتي دارند. از اين رو احساس غيرعادي بودن و تنهايي او بتدريج کاهش مييابد. در بازي درماني نيز کودک ناسازگار آزادانه به بازي ميپردازد. مشاور يا روانشناس مدرسه رفتار و اعمال او را مورد مشاهده و مطالعه و بررسي قرار ميدهد، اصولاً کودکان در بازي بسياري از مشکلات، ناراحتيها و عقدههاي رواني خود را آشکار ميسازند. بنابراين بازي درماني يکي از بهترين، سادهترين و مفيدترين روش براي تشخيص مشکلات و ناراحتيهاي عصبي- رواني کودکان است[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT]
[FONT="]5. [/FONT][FONT="]فعاليتهاي فوق برنامه: ايجاد برنامههاي متنوع هنري، ورزشي، تفريحي و... در مدرسه و شرکت دادن دانشآموز ناسازگار در آن فعاليتها فرصتي را براي او فراهم ميآورد، تا بهتر بتواند احساسات، تمايلات و نيازهاي خود را برآورده كند و در نتيجه در محيط مدرسه و کلاس درس آرامش و احساس بهتري داشته باشد. البته در چنين مواردي قبل از هر چيز بايد عوامل و زمينهها نابهنجاري و ناسازگاري کودکان را شناخت و در حد امکان نسبت به رفع آنها اقدام كرد. زيرا تنبيه وسرزنش نه فقط ناسازگاري کودک را از بين نميبرد، بلکه موجبات احساس دشمني، کينهتوزي و عکسالعملهاي نامناسب ديگر را در او فراهم ميکند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]کودکان بيشفعال[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]اخـتـلال کـمتـوجـهي و بيشفعالي، که جهت سهولت [/FONT][FONT="]ADHD[/FONT][FONT="] ناميده ميشود، يکي از اختلالات روانشناختي در دوران کودکي است. عارضه [/FONT][FONT="]ADHD[/FONT][FONT="] بصورت ژنتيک است و کودک آنرا به ارث ميبرد، زيرا بيشتر در ميان افراد خانواده و اقوام ديده ميشود. اين کودکان به دليل بيتوجهي به تدريس معلم، اغلب به عقبافتادگي تحصيلي دچارند. کودکان بيش فعال در بيشتر اوقات احساس بيکفايتي و سرخوردگي ميکنند و آنرا به صورتهاي گوناگون آشکار ميسازند. بويژه در هنگام رفتن به مدرسه ناراحتيهاي بسيار شديدي از خود بروز ميدهند. اين کودکان اغلب بيطاقت و ناشکيبا هستند، خيلي زود و سريع عصباني ميشوند و نسبت به مسايل پيرامون خود حساسيت بيشتري نشان ميدهند. در حال حاضر درمان قطعي براي عارضه [/FONT][FONT="]ADHD[/FONT][FONT="] وجود ندارد، ولي از عمدهترين روشهاي درماني آن ميتوان به دارو درماني، مشاوره و آموزش والدين و اصلاًح رفتار کودک در مدرسه اشاره نمود، تحقيقات نشان ميدهد که بکارگيري اين روشها با هم در درمان [/FONT][FONT="]ADHD[/FONT][FONT="] بسيار مؤثر است[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT] [FONT="]يکي از راههاي درماني کودکان مبتلا به عارضه [/FONT][FONT="]ADHD[/FONT][FONT="] بهرهگيري از روشهاي رفتاري و آموزش فنون و مهارتهاي اجتماعي به آنها است، که معمولاً بوسيله معلم، مشاور مدرسه و يا روانشناس صورت ميگيرد. وقتي که پر تحرکي و کم توجهي دانشآموز در محيط مدرسه و کلاس درس، باعث اخلال در آموزش و کاهش عملکرد يادگيري او ميشود، مسئولين مدرسه بايد در اين زمينه تلاش و اقداماتي را بعمل آورند، تا مشکل اين کودکان برطرف يا به حداقل ميزان خود برسد.از جمله اين اقدامات عبارتند از[/FONT][FONT="]:[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]1. [/FONT][FONT="]واگذار کردن پارهاي از وظايف و مسئوليتها به دانشآموز با حفظ مراقبت از او[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]2. [/FONT][FONT="]تغيير دادن محل نشستن دانشآموز در کلاس[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]3.[/FONT][FONT="]مطالب درسي و محتواي آموزشي به سادهترين روش ارائه شود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]4. [/FONT][FONT="]بررسي علل بيتوجهي دانشآموزان به درس[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]5. [/FONT][FONT="]مدرسه بايد مرتباً با خانواده دانشآموز در ارتباط باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]6. [/FONT][FONT="]ارجاع دانشآموز به مراکز مشاوره و افراد متخصص جهت درمان[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]7. [/FONT][FONT="]تقويت رفتارهاي مثبت کودک[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]8. [/FONT][FONT="]ارائه آموزشها و مهارتهاي لازم به کودک براي جلب توجه او[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]9. [/FONT][FONT="]اين کودکان را بايد تشويق کرد، که چنانچه مطلبي براي آنها مبهم است، سؤال کنند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]10. [/FONT][FONT="]اين کودکان به کمک مداوم و درازمدت نياز دارند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]11. [/FONT][FONT="]اين کودکان به وقت بيشتري براي انجام تکاليف خود نياز دارند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]12. [/FONT][FONT="]تکليف بايد در حدود توانايي کودک باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]13. [/FONT][FONT="]اين کودکان در گروههاي کوچک کارکرد بهتري دارند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]14. [/FONT][FONT="]اين کودکان نياز به حرکت دارند و نميتوانند براي مدت طولاني بنشينند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]15. [/FONT][FONT="]در تدريس به اين کودکان بايد از تمام حواس مانند بينايي، شنوايي و... استفاده شود[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]16. [/FONT][FONT="]اين کودکان بايد از قبل آمادگي برنامه جديد را داشته باشند[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]اختلال اوتيسم در کودکان[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]اوتيسم از لحاظ لغوي به معني درخود فرو رفتن و بيتوجهي به جهان خارج است، که معمولاً در سه سال نخست زندگي نمايان ميشود. اوتيسم يک اختلال عصبي است، که روي مغز تأثير ميگذارد. کودکان اوتيستيک علائم بسياري از خود بروز ميدهند که از مهمترين آنها ميتوان به موارد زير اشاره کرد[/FONT][FONT="]:[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]1. [/FONT][FONT="]مقاومت در برابر تغييرات محيط و پافشاري به حفظ يکنواختي آن[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]2. [/FONT][FONT="]اختلال در مهارتهاي کلامي، اجتماعي و جسماني[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]3. [/FONT][FONT="]اشکال در برقراري ارتباط با ديگران[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]4. [/FONT][FONT="]شکستن اشياء و رفتارهاي تهاجمي[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]5. [/FONT][FONT="]تنهايي فوق العاده و نداشتن تماس چشمي[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]6. [/FONT][FONT="]بيتوجهي به قراردادها و قوانين اجتماعي[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]7. [/FONT][FONT="]تأخير در يادگيري تکلم و اختلالات حسي - حرکتي[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]8. [/FONT][FONT="]سرازير شدن بزاق از دهان[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]9. [/FONT][FONT="]ارتباط غير طبيعي با افراد، وقايع و اشياء[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]10. [/FONT][FONT="]داشتن رفتاري تکراري، غيرعادي، پرخاشگرانه و خودآزاري[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]از عوامل ايجاد کننده اختلال اوتيسم در کودکان ميتوان به اختلالات عضوي در مغز، نارسايي دستگاه عصبي مرکزي، اشکال در سوخت و ساز بدن، عوامل و نابسامانيهاي خانوادگي، تعليم و تربيت نامناسب، اختلالات شخصيتي والدين، فشارهاي عصبي - رواني در خانواده و.... اشاره کرد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]در برخي از مواقع تشخيص عارضه اوتيسم در کودکان مشکل است. زيرا افراد مبتلا به آن هر يک رفتار منحصر به خودشان را دارند، ولي با اين حال يک امر معمول در ميان همه آنها، مهارت نداشتن در برقرار کردن ارتباط با ديگران است. آنها به چشم افراد نگاه نميکنند، افکار بسيار جدي، محکم و انعطافناپذير دارند، از مشکلات روحي رنج ميبرند و دچارترس و اضطراب هستند. بهترين روش براي تشخيص اختلال اوتيسم، مشاهده رفتار کودک است، که بايد مورد توجه والدين و معلمان قرار گيرد. اختلال اوتيسم درمان قطعي ندارد. ولي بکارگيري روشهاي رفتاري و درماني مانند تغييرات محيطي ميتواند بسيار مؤثر باشد. روشهاي رفتاري يکي از بهترين روشها براي کنترل رفتار کودکان اوتيستيک است. چنانچه تشخيص زود انجام پذيرد و روشهاي رفتاري مناسب اجرا شود، کودک آينده بهتري خواهد داشت. محيط زندگي اين کودکان بايد کاملاً مرتب و منظم باشد. در برنامههاي اصلاًحي اين کودکان نيز، توانايي و استعدادهاي آنها دقيقاً در نظر گرفته شود و همچنين بايد هماهنگي کامل ميان برنامههاي تربيتي و آموزشي خانه و مدرسه برقرار باشد. هدف از درمان کودک اوتيستيک، کاهش علائم رفتاري و کمک به رشد تکلم کودک است و درمان هر چه زودتر شروع شود، نتايج بهتري نيز حاصل خواهد شد. درمان کودک اوتيستيک به سه صورت جسماني، تربيتي و رواندرماني صورت ميگيرد. در درمان جسماني بيشتر از داروهاي شيميايي و انواع ويتامينها و مواد و خوراک مقوي استفاده ميشود. در درمان تربيتي مشاور يا روانشناس با کودک رابطه خوب و صميمي برقرار ميکند و ضمن آشنا ساختن کودک با محرکهاي محيطي، از اضطرابش ميکاهد و اعتماد به نفس او را افزايش ميدهد. با استفاده از روشهاي مختلف رواندرماني نيز ميتوان شخصيت از هم پاشيده کودک را اصلاًح و تقويت کرد. در نهايت ميتوان گفت، که ارتباط آموزشگاه با والدين و ارائه رهنمودهاي مناسب به آنها، نقش مؤثري در درمان اوتيسم دارد. البته بهترين و بيشترين نتيجه زماني حاصل ميشود که روشهاي درماني با هم بکار گرفته شوند. متأسفانه درمان کودکان اوتيستيک کاملاً موفقيتآميز نيست و گاهي ممکن است اين عارضه تا پايان عمر هم ادامه داشته باشد[/FONT][FONT="].[/FONT][FONT="][/FONT]